eitaa logo
دروس آیت الله اراکی
419 دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
43 فایل
این کانال جهت نشر صوت و متن دروس آیت الله اراکی ایجاد شده است . . ارتباط با ادمین 👉 @smmch7
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻🔻دروس دوشنبه ۹ مهر🔻🔻 👇👇👇👇👇👇👇
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت / درس خارج #فقه_نظام_سیاسی 🔸دارالشفا 🗓دوشنبه 9 مهر ۹۷ 🔻جلسه ششم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت / درس خارج #اجتماع_امر_و_نهی 🔸فیضیه 🗓دوشنبه 9 مهر ۹۷ 🔻جلسه ششم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
صوت / درس خارج #اطلاق_و_تقیید 🔸دفتر معظم له 🗓دوشنبه 9 مهر ۹۷ 🔻جلسه ششم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
💠 درس خارج فقه نظام سیاسی 🗓دوشنبه ۹ مهر 🔘جلسه 6 🔰مباحث مربوط به تعیین ولی امر در عصر غیبت 🔹مبحث چهارم: فرض وجود افراد متعدد جامع‌الشرایط برای تصدی ولی امر. سه فرض در این مبحث وجود دارد: فرض اول (نظر مختار): حاکم یکی است و برای تعیین او باید به دنبال شیوه تشخیص و تعیین بود. (وحدت حاکم). فرض دوم: حاکمیت برای هریک از فقهای جامع‌الشرایط به شکل استقلالی ثابت است. فرض سوم: همه فقهای جامع‌الشرایط انضاماً ولایت داشته باشند. 🔸ادله فرض اول: همیشه در طول تاریخ یک امام واجب الطاعةای وجود داشته است که آن هم واحد بوده است. این موضوع از سنت‌های تخلف‌ناپذیر الهی است و «فَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبْدِيلًا وَلَنْ تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحْوِيلاً». لذا ولایت دو امام در زمان واحد، در طول هم قرار دارد نه در عرض؛ وقتی یک امام حاضر و ناطق است دیگری صامت است. تبیین مفهوم امامت: حکومت عین امامت است نه از شئون او و در حقیقت امام به معنی فرمانرواست و بقیه شئون امامت هم بر همین اساس است. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
💠 درس اصول 2 (مباحث اطلاق و تقیید) 🗓دوشنبه ۹ مهر 🔘جلسه 6 🔰تبیین مراد از قرینه متصله‌ای که مانع از اطلاق می‌شود بررسی احتمال سوم شهید صدر در مورد قرینه متصله مانع از اطلاق: نظر شهید: در مثال «اکرم عالما و لا تکرم فاسقا» این عموم، عموم عام را تقیید نزده اما اطلاق مطلق را تقیید می‌زند. قرینه نوع اول مانع از انعقاد اطلاق می‌شود به دلیل اینکه در بیانیت آن‌ها جای شک نیست. زیرا عموم این لا تکرم الفاسق وضعی است و قطعاً بیان برای اطلاق است پس اکرم عالما را اطلاق قید می‌زند. طبق نظر شهید صدر در اینجا دو اطلاق متزاحم خواهند بود که در نتیجه تزاحم آن‌ها اجمال به وجود خواهد آمد. تزاحم یعنی در هر دو اطلاق منعقد می‌شود؛ به دلیل اینکه نه جمله دوم می‌تواند برای اولی قرینیت داشته باشد و نه جمله اول می‌تواند برای دومی چنین باشد و هیچ‌یک نمی‌توانند برای دیگری بیان در تقیید باشد (نه اولی برای دومی بیان برای تقیید دومی است و نه دومی بیان برای تقیید اولی است). 🔹اشکالات بر نظر شهید صدر: اشکال اول: تعارض اطلاقین حرف دیگری است اما در اینجا تزاحمی بین دو اطلاق رخ نمی‌دهد؛ زیرا اساساً تزاحم در مقام عمل شکل می‌گیرد نه در مقام اصل تکلیف؛ یعنی ضیغ اطلاق عمل منشأ تزاحم است. همچنین تزاحم اطلاقین با فرض اجمال در تعارض است؛ اجمال به معنای عدم الاطلاق است و حال اگر اطلاقی وجود دارد دیگری اجمالی در کار نیست. نکته: ما قبول داریم که این دو دلیل در محل اجتماع اجمال پیدا می‌کنند اما چرا اجمال پیدا می‌کنند؟ به دلیل اینکه اولی قرینه‌ای برای دومی است، پس مانع انعقاد اطلاق دومی می‌شود و دومی هم احتمال دارد قرینه‌ای برای اولی باشد، این دو جمله هم مربوط به قرینه متصله مجمل است و گفتیم اگر قرینه متصله مجمل وجود داشته باشد کلام را مجمل می‌کند یعنی اجمال قرینه متصله به ذوالقرینه سرایت می‌کند. 🔸اشکال دوم: ایشان می‌فرماید: کسی که در مقام بیان، قرینه‌ای بر تقیید نمی‌آورد پس اراده اطلاق دارد و در اینجا هر دو جمله اطلاق دارند. اشکال: چطور می‌شود جمله اول اطلاق داشته باشد اما دومی بر اطلاق خود باقی بماند! چطور می‌شود دومی چنین دلالتی داشته باشد و اولی هم بر اطلاق خود باقی بماند و بعد تزاحم اطلاقین پیش بیاید؟ اگر در اولی این دلالت التزامی را بپذیریم دیگر اجازه نمی‌دهد در دومی منعقد شود. اگر در هر صورت فرض کردیم دومی هم همچنین دلالت اطلاقی دارد پس دیگر در اولی اطلاقی منعقد نمی‌شود. 🔹اشکال سوم: این تزاحم در دو اطلاق در چه مقامی است؟ آیا مراد تزاحم اطلاقین در مقام اثبات است یا تزاحم الاطلاقین در مقام ثبوت یا هر دو؟ این تزاحم در مقام ثبوت که نمی‌تواند باشد زیرا اگر تزاحم در مقام ثبوت باشد یعنی یا باید این درست باشد یا آن. اگر تزاحم در مقام ثبوت به این معنا باشد که اصلاً لا یجتمعان، پس اگر بگوییم هر اطلاق دارند و با هم متزاحم هستند یعنی هر دو از دیگری کشف مراد می‌کند که این دو مراد با هم قابل اجتماع نبوده پس این دو اطلاق با هم قابل اجتماع نیستند. صحیح این است که بگوییم اطلاق نه در جمله اول و نه در جمله دوم منعقد نمی‌شود؛ زیرا جمله دوم اطلاق جمله اول را مانع می‌شود و جمله اول هم از اول اجازه نمی‌دهد که اطلاق در دومی منعقد شود. 🔹🔸نتیجه: در جایی که قرینه قرینه‌ای است که عموم آن اطلاقی باشد و نسبت بین دو قرینه، عموم و خصوص من وجه است در چنین موردی اگر گفت اکرم عالما و لا تکرم فاسقا، جمله دوم نمی‌تواند مقید جمله اول باشد. نمی‌تواند هم به این معناست که مانع از انعقاد اطلاق جمله اول می‌شود نه اینکه تقیید می‌زند. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
💠 درس اصول فقه 1 (اقتضاء نهی للفساد) 🗓دوشنبه ۹ مهر 🔘جلسه 6 🔰مبحث حکم تخلص از حرام بعد از وقوع در حرام با سوء اختیار بحث صغرویات اضطرار به سوء الاختیار 🔸مورد اول: خروج از زمین غصبی ملاک در تعدد و وحدت فعل عرف است لذا وقتی عرف می‌گوید این فعل واحد است پس حکم حرمت واحد بر آن بار می‌شود منتها این حکم حرمت واحد را عقل می‌تواند به اقسام تجزیه‌ها تجزیه کند. اما تکثر این افعال عقلی است و حکم شرعی متعدد بر آن‌ها بار نمی‌شود. نتیجه: پس خروج حکم دیگری زائد بر حکم غصب ندارد، اگر خروج واجب است، این خروج واجب است همان اترک الغصب اولی است؛ نه‌تنها خروج واجب است از اول ترک غصب واجب بود، همان اولی که می‌خواهد وارد غصب شود هم یک وجوب دیگری هم هست که آن ترک الغصب است. 🔹مورد دوم: خواندن نماز در حین خروج از زمین غصبی اینجا چند فرض دارد که باید هر یک از این فروض را بررسی کنیم 🔻فرض اول: 1. فرض سعه وقت و امکان صلاة بعد الخروج بر طبق مبنای امتناع اگر قائل به امتناع شدیم، نمی‌توانیم قائل به صحت صلاة شویم؛ به دلیل اینکه معنی امتناعی این است که پس امر در اینجا به این فعلی که متعلق نهی است تعلق نگرفته است. 🔻فرض دوم: فرض سعه وقت و امکان صلاة بعد الخروج بر طبق مبنای اجتماع اینجا هم فعل حرام مرتکب شده است چون تصرف در ارض مغصوبه کرده و هم نمازش صحیح است چون امر به صلاة وجود دارد. نظر مختار در این فرض: در اینجا مقتضی مقربیت منتفی می‌شود؛ به این معنا که فاعل نمی‌تواند قصد قربت کند، یعنی اصلاً مقتضی برای او حاصل نمی‌شود. مقتضی برای قصد تقرب هم یعنی قصد تقرب که همان ملاک حسن فاعلی فعل می‌شود. لذا در مقام فعل در اینجا مشکلی نیست اما آنچه مشکل است نسبت به فاعل و نسبت به حسن فاعلی است. 🔻فرض سوم: فرض عدم امکان صلاة بعد الوقت در این فرض اگر قائل به امتناع شدیم یا قائل به امکان ترتب هستیم یا قائل به عدم امکان ترتب؛ یعنی اگر اجتماع امرونهی فی امر واحد را قبول نکردیم، اما گفتیم بعد از سقوط احدیهما می‌توان تکلیف دوم را اطاعت کرد. 1. امنتاع در فرض قبول ترتب تکلیف دوم تکلیف ترتبی است یعنی ان لم تمتثل امر اول را امتثل امر دوم. 2. امنتاع در فرض عدم قبول ترتب اگر قائل به عدم امکان ترتب شدیم، بنابراین امر به صلاتی که می‌خواهد در اینجا بخواند وجود ندارد. 🔻کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
1_28640065.pdf
251.5K
/ درس خارج 🔸دارالشفا 🗓دوشنبه 9 مهر ۹۷ 🔻جلسه ششم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
1_28649110.pdf
201K
/ درس خارج 🔸فیضیه 🗓دوشنبه 9 مهر ۹۷ 🔻جلسه ششم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
1_28649112.pdf
184.5K
/ درس خارج 🔸دفتر معظم له 🗓دوشنبه 9 مهر ۹۷ 🔻جلسه ششم 💠کانال دروس خارج آیت الله اراکی @dorus_araki
🔻🔻دروس سه شنبه ۱۰ مهر🔻🔻 👇👇👇👇👇👇👇