eitaa logo
دشمن شناسی
255 دنبال‌کننده
379 عکس
640 ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
#مصدق؛از لژ آدمیت تاسرکوب‌دلیران‌تنگستان
* و ارتباط با شبکه فراماسونی مصدق السلطنه از جمله لبیک‌گویان به ندای فراماسونی میرزاملکم‌خان است و مثل بسیاری از فراماسون‌های مشهور نظیر فروغی و سپه‌سالار و سایر الدوله‌ها و السلطنه‌ها به لژ آدمیت می‌پیوندد و سوگند وفاداری مادام‌العمر یاد می‌کند که برای روشن شدن بیشتر موضوع، توجه به متن این سوگندنامه می‌تواند روشنگر حقایق تاریخ ما باشد. برای آنکه به میزان ارادت مصدق السلطنه به افکار ماسونی و سرکردگان گروه آن بیشتر آشنا شویم دفاع مصدق از ملکم‌خان را که از او به عنوان یک رجل خیرخواه یاد می‌کند عیناً از سخنان خود او از مذاکرات مجلس شورای ملی در ۳۰ مهر ۱۳۰۶ شمارة ۱۲۴ نقل می‌کنیم: «…شما نوشته‌جات ملکم را بخوانید. ببینید اگر ناصرالدین‌شاه یک نفر آدم عاقلی بود می‌بایستی تمام اختیارات خودش را به ملکم واگذار کند. چون آنچه او گفت به خیر مملکت و به خیر ناصرالدین‌شاه بود ولی چون نکرد و چون یک دسته‌هایی بودند که در واقع مخالف با عقیده ملکم بودند آنها می‌رفتند ملکم را بد می‌کردند….» (دکتر مصدق و نطق های تاریخی او ـ نوشتة حسین مکی ص ۲۳۰ ـ انتشارات جاویدان.)ارادت مصدق به ملکم‌خان و سوگند وفاداری مادام‌العمر که به قول خودش به این دسته شریفه فراماسونی یاد می‌کند ناشی از ارتباط محکم خانوادگی او با عوامل مرموز استعمار است که بعدها به عنوان هزار فامیل شناخته شدند و چون غدة سرطانی سالیان درازی در خدمت استعمار به زندگی نامردمی خویش ادامه می‌دادند. به عنوان نمونه زن مصدق دختر میرسید زین‌العابدین امام جمعه است که از فراماسون‌های وابسته به لژ ملکم‌خان بوده است. (انقلاب نفت ایران، ذبیح‌الله قدیمی، چاپ سال ۱۳۳۲ ص ۱۵۶ و نیز مقدمه ای بر انقلاب فرهنگی اسلامی ص ۲۸٫) دکتر سیدحسن امامی امام جمعه اخیر تهران که از رؤسای لژ فراماسونی بود نیز برادرزادة زن مصدق است. مصدق خواهری داشت به نام دخترالملوک که زن عضدالسلطان از وابستگان تشکیلات ماسونی است و همین شخص معرف مصدق برای ورود به لژ آدمیت است. مصدق از همین طریق به خانواده شاهزاده فرمانفرما که از بستگان انگلیس‌ها در ایران است مرتبط است. سهام‌السلطان بیات که از عمال سابقه‌دار انگلیسی‌ها و نخست وزیر ایران بعد از شهریور سال ۱۳۲۰ بوده است خواهرزادة مصدق است. دکتر متین دفتری که نخست وزیر دورة رضاخان و سناتور دائمی دوران طاغوت بوده داماد مصدق است. دکتر علی امینی و قوام‌السلطنه نسبت خانوادگی نزدیک -پسرخاله- با مصدق دارند و با این پیوندهای مستحکم خانوادگی ارتباط مصدق به فراماسون‌ها و عوامل سیاست‌های غرب دیگر جای تعجب نیست، اگر مرتبط نبود باعث تعجب بود. (بهمن اسماعیلی، «زندگینامه مصدق السلطنه»، ص ۱۶۹٫)
قسم‌نامه #فراماسونری دکتر محمد #مصدق
* ارادت متقابل انگلیس و متأسفانه مصدق السلطنه در سوابق خود کارنامه‌ای غیرقابل دفاع در رابطه با انگلیس بر جای گذارده است.مصدق که به عنوان یک «ملی‌گرا» معرفی می‌شود در مذاکرات مجلس چهاردهم در دفاع از انگلیس می‌گوید: «... بنده مأمورین خوبی از انگلستان دیده‌ام. من مأمورین بسیار شریف و وطن دوست! از انگلستان دیده‌ام، من مذکراتی در شیراز و تهران با اینها دارم»(دکتر مصدق و نطق‌های تاریخی او ـ حسین مکی، جاویدان، ص 230)البته «مهربانی هر دو سر بود» و حین بحث انتقال مصدق از والی‌گری فارس به پستی دیگر، مستر نورمان وزیر مختار انگلیس در تهران برای ادامه استانداری وی وساطت می‌کند و در تلگراف خود به نخست وزیر، به این نکته که از نظر انگلیس‌ها که به دنبال محیطی آرام برای غارتگری بودند، «.... حکومت معظم‌له [مصدق]‌ در شیراز خیلی رضایت بخش بوده...» (موازنه منفی، کی استوان، ج 1، ص 23) اشاره می‌کند! البته خوشبختانه و یا متأسفانه اسناد رسوا کننده موجود که حاکی از ارادت دو جانبه انگلیس و مصدق بوده بسیار بیش از آن است که در این مجال بحث شود. بسیاری از این اسناد، تقریرات و اعترافات خود مصدق در خصوص خدمات متقابل با انگلیس است.مصدق اذعان دارد که «... وزیر مختار انگلیس سر پرسی لورن گفته است که من انتصاب فلانی [مصدق] را برای ایالت آذربایجان به دولت تذکر دادم» و اینگونه وی به استانداری آذربایجان می‌رسد. آری این مصدق، همان مصدق ملی است که، ملی‌گراها بلافاصله پس از انقلاب نام او را بر سر خیابان‌ها و بیمارستان‌ها نصب می‌کردند.
#مصدق در دوران ولایت فارس
دکتر محمد : ما نسبت به آقای رضاخان پهلوی، بنده نسبت به شخص ایشان علاقه‌مند هستم و ارادت دارم
#مصدق در سوئیس- دوران دانشجویی
مصدق در دوران وزارت مالیه تصمیم به استعفا گرفت اما ناکام ماند. در دوران رضاخان از سیاست کناره گرفت. در دوران نمایندگی مجلس، به علت ممانعت مجلس از دسترسی او به پرونده تدین، استعفا کرد. (همان، ص 51) مردم، در دوران نخست وزیری مصدق به تهدیدهای وی برای استعفا عادت کرده بودند تا اینکه در اوج مبارزه، تهدید خود را عملی نمود و البته به‌خاطر حمایت آیت‌الله کاشانی پس از قیام 30 تیر به قدرت بازگشت. او حتی در دوران مبارزه نفت نیز تصمیم به استعفا و اقامت در اروپا داشت. او همچنین بارها به بهانه‌های گوناگون و از ترس محاکمه و ترور، به مکان‌هایی چون منزل خود، سفارت انگلیس، مجلس و... پناهنده شد. (رک. روزنامه کیهان، 22 تیر 1332) دکتر امینی از بستگان نزدیک وی و وزیر کابینه‌اش بارها از ترس او سخن گفته است. او به نقل مصدق در بحران‌ها می‌نویسد «آقا حیثیت من در خطر است و نمی‌توانم، می‌ترسم». او هنگامی که امکان خانه‌نشینی و فرار نمی‌یافت تصمیم به خودکشی می‌گرفت. (رک خاطرات علی امینی، به کوشش حبیب لاجوردی، ص 86)علی امینی همچنین در خاطرات خود اینگونه می‌نویسد: «دکتر مصدق سه اسلحه خصوصی داشت یکی عصا... که بلند می‌کرد، دیگری مبالغه در نشان دادن ضعف و بیماری... اسلحه دیگر او گریه بود که به وسیله آن مردم را به رقت می‌آورد و به دنبال خود می‌کشید». (رک خاطرات علی امینی، به کوشش یعقوب توکلی، ص 62) * مصدق مردی که از همه بیشتر شاه را دوست داشت! سیاستمداری محافظه‌کار بوده است که به شخص شاه علاقه‌مند و مخالف برچیده شدن حکومت شاهنشاهی در ایران بود. او در مجلس دورة چهاردهم طی نطقی می‌گوید: «بنده می‌خواهم اینجا عرض کنم که من در این مجلس از همه بیشتر شاه را دوست دارم» «ما امروز یک شاه خوب داریم و شاه خوب را باید نگاه داریم». «… خدا شاهد است آقایان! این شاه وطن خودش را دوست دارد. با حسن نیت است و والله شاید کسی از ما به‌ قدر او حسن نیّت ندارد» ( حسین فردوست، ظهور و سقوط چ سوم، تهران، اطلاعات، ۷۳، ج۱،ص۱۶۸٫) پس از نخست‌وزیری در مجلس می‌گوید: «در این مجلس به شاهنشاه جوانبخت خود قسم خورده‌ام و یک آدم بی‌شرافت نیستم که به این شاه جوانبخت… خیانت بکنم و یا اگر بخواهند به این شاه خیانت بکنند من از آن‌ها جلوگیری و یا او را محکوم به آن مجازاتی که لازم است نکنم.» ( سلطانی «پیشین»، ج ۱، ص ۴۶-۴۴٫ )این جملات مصدق بسیار صادقانه است زیرا اگر مواضع سیاسی او در مقابل شاه و آیت‌الله کاشانی رهبر مذهبیون و در جریان اعدام نواب صفوی و یارانش و سایر زندانیان سیاسی بررسی کنیم خواهیم دید او مردی کاملاً صادق و وفادار به شاه و سلطنت است. دکتر مصدق از نفوذ و محبوبیّت آیت‌الله کاشانی و سایر علما در مطرح نمودن خود در بین مردم و موجه جلوه دادن چهره خود بسیار بهره برد اما پس از آن هر جا می‌دید که سلطنت از طرف این نیروها در مخاطره است از سلطنت دفاع می‌کرد. (علی رضوی‌نیا، نهضت آزادی، چ سوم، تهران کتاب صبح، سال۸۰ ، ص۳۵٫ و سلطانی «پیشین»، ص۵۰-۴۶٫) و در جریان دستگیری و اعدام نواب و یارانش نیز هیچ قدمی در جلوگیری از اعدام آن‌ها ننمود. ( مدنی«پیشین»، ص۵۷۷٫) در دولت مصدق فقط و فقط یک زندانی سیاسی داریم و آن هم «نواب صفوی» است، آن هم به مدت ۲۰ ماه. این خیلی مهم است، کسی که کار اصلی نهضت را جلو برده، کسی که بدون او و فدائیان اسلام نه مصدق و نه حتی آقای کاشانی هم نمی‌توانست جریان ملی شدن نفت را به انجام برساند، حالا او در زندان است.
دکتر محمد #مصدق : در این مجلس به شاهنشاه جوانبخت خود قسم خورده‌امو یک آدم بی‌شرافت نیستم که به این شاه جوانبخت… خیانت بکنم