#برشی_از_کتاب
💠 نماز شب بخوان
💢زندگینامه عارف کامل، آیت الله سیدعلی قاضی طباطبایی
✍️ نوشته محمدهادی اصفهانی
دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟» در حالی که با خود فکر میکردم چرا این سؤال را میپرسد، گفتم: «آقا بر منکرش لعنت.» به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول میدهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و #نماز_شب بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما میدانید که من اصلا نماز نمیخوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم... تا دیروقت در قهوهخانه هستم و صبح اصلا بیدار نمیشوم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت میکنم.»
... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب میخوابیدم، در نیمهی شب بیدار شدم. از جایم بلند شدم، دمپایی را پا کردم و بهسوی حوض آب در وسط حیاط رفتم. خدایا این چه انقلابی بود که در من بهپا شده بود؟ من که بودم؟ #قاسم_فاسق که بود؟ چشمانم را رو به آسمان گرفتم و از سویدای دلم جوشش چشمهای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ #عشق تکلم میکرد و میگفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.»
📚 کهکشان نیستی
#دوستان_کتاب
📚@dostaneketab
🔵 نگاهی به کهکشان نیستی
🔻یکی از نویسندهها نوشته که: "بهترین دوست انسان، انسان است نه کتاب! و تو در کوچهها انسان خواهی شد، نه در لابه لای کتابها! تو در کوهها، در جادهها و در کنار ستمدیدگان واقعی، رسم زندگی یاد خواهی گرفت نه با غوطه خوردن در آثاری که در اتاقهای در بسته نوشته شدهاند..."
✍️ به نظر من این مطلب درباره کتابهایی درست هست که انسان نادان را تبدیل به انسان با توهم دانایی میکنند؛ ولی کتاب کهکشان نیستی؛ کتابی متفاوت و دوستی با یک انسان کامل و عارف است، با خواندن این کتاب، نوعی همراهی روحی و همزاد پنداری معرفتی با یک انسان کامل برای خواننده رخ میدهد؛ لذا میشه گفت یک کتاب درمانگر هست و میشود به افراد هدیه کرد.
💠صفحهای از کتاب که در حال خواندن آن هستم: دستش را روی شانهام گذاشت و گفت: «قاسم! تو مرا دوست داری؟»... به دیوار تکیه داد و گفت: «من اگر چیزی بگویم قول میدهی عمل کنی؟» با سرعت گفتم: «آقا شما جان بخواهید.» گفت: « از امشب بلند شو و #نماز_شب بخوان.» نفسم در سینه حبس شد. پس از بهتی طولانی گفتم: «آقا شما میدانید که من اصلا نماز نمیخوانم! چه رسد به اینکه بخواهم نماز شب بخوانم...» گفت: «هر ساعتی که نیت کنی، من بیدارت میکنم.»... برخلاف هرروز که تا بعد از طلوع آفتاب میخوابیدم، در نیمه شب بیدار شدم... خدایا این چه انقلابی بود که در من بهپا شده بود؟ من که بودم؟...از سویدای دلم جوشش چشمهای را احساس کردم که با حقیقت لایزالی و آسمانیِ #عشق تکلم میکرد و میگفت: «خداوندا قاسم دیر آمده ولی مردانه چاکر درگاهت خواهد بود.»
#دوستان_کتاب
📚@dostaneketab