دوست شــ❤ـهـید من
🍃🌹🕊🌹🕊🌹🍃
#بال_در_بال_ملائک
#فرازے_از_وصیت_نامه_شهيد
با نام و یاد خداوند بخشنده مهربان
با درود و سلام به آقا رسولالله و اهل بیت مطهرش و با تهنیت به روان پاک امام خمینی و شهیدان راه حق در طول تاریخ، بنده حقیر کوچکتر از آنم که نصیحت کنم اما به همه برادران و خواهران خود وصیت میکنم پیرو ولی فقیه زمان باشید و بدانید این انقلاب با هزینههای فراوان به دست ما رسیده است و راه نجات فقط پیروی از امام خامنهای میباشد.
بروید و وصیت شهیدان راه حق و سیره عملی آنان علیالخصوص سرور و سالار شهیدان امام حسین (علیهالسلام) را مطالعه کنید و الگوی خود قرار دهید.
سفارش میکنم به زیارت عاشورا و مداومت بر روضه امام حسین (علیهالسلام) که در آن برکات فراوانی است و بنده حقیر هر چه دارم از آن دارم و بس.
از همه برادران و خواهران طلب عفو و حلالیت میکنم و همچنین از خداوند میخواهم گناهان، خطاها و کوتاهیام در انجام تکلیف را به رحمت واسعه خودش ببخشد.
در پایان از مسئولین امر میخواهم در صورت امکان مرا در کنار پیکر رفیقان سفر کردهام شهیدان عارفی و اسدی به خاک بسپارند.
💚 #شهید_محمد_جاودانی
❤️شهادت زیباست...
💙شادی ارواح طیبه شهدا و امام شهدا صلوات...
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج #اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم #اللهم_الرزقنا_شهادت_فی_سبیلک
🌹| @dosteshahideman
🕊🌹
🌹🕊🌹
🕊🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊🌹
شب شد منطقه خیلی خطرناک واطرافمون داعش بود و آزادسازی هنوز انجام نشده بود
حسین نظری لوح پستی نوشت ساعت پست من هم 2- 3 شب بود، پست قبل منم بابک بود، من خوابم برد بیدارشدم دیدم نماز صبحه
به بابک گفتم چرا منو بیدار نکردی پست بدم؟ گفت لزومی نداشت بیدار بشی من خودم جای شماهم پست دادم، گفتم آخه این چه کاری بود
گفت من خودم داشتم با خدای خودم درد دل میکردم و راز و نیاز میکردم و حرف میزدم و زمان هم گذشت با این که حواسمم به اطراف بود،
بنده خدا بابک نوری از خودگذشتگی نشون داد و تو اون هوای سرد حمص و بوکمال که هواش وحشتناک سرد بود منو شرمنده خودش کرد...
شهید بابک نوری هریس
شهید مدافع حرم
🌹| @dosteshahideman
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹داداش_محمودرضا.....
پنج سال است از جاودانگیت میگذرد...
پنج ساله که تو , از زمین به عرش کوچ کردی...
داداش#محمودرضا_جان , تو در بین ماییی ,نفس میکشی ,وجود داری ,و زندگی میکنی, ولی صد حیف که چشمان من آنقدر بصیرت ندارد که لایق دیدارت باشد ,گوش هایم توانایی شنیدن حرفهایت را ندارند, محمودرضا جان ,ممنون که بر همه عاشقان و رهروان شهدا نظر ویژه داری...
التماس دعای شهادت
@dosteshahideman
◽️◾️◽️◾️◽️◾️
◾️◽️◾️◽️◾️◽️
💫🌱🌱💫🌱🌱💫🌱🌱💫🌱🌱💫
#چفیه
🍃 اگر خواستید برای شخصی ڪاری انجام دهید شخص را در نظر نگیرید، خدا را در نظر بگیرید و بگویید: «فیسبیلالله»
🌷شهید محمد سلیمانی🌷
🌹|@dosteshahideman
💫🌱🌱💫🌱🌱💫🌱🌱💫🌱🌱💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌱🌱🕊🌹🌱🌱🕊🌹🌱🌱🕊🌹🌱🌱
مرگ می خواهی یا شهادت ؟!
┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄
#پادکست
#روایتگری
✅👈 حاج_حسین_یکتا
✍ #علیمحمدی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
✅👈 نشر_صدقه_جاریه
🌸 @dosteshahideman
🌱🌱🕊🌹🌱🌱🕊🌹🌱🌱🕊🌹🌱🌱
💐🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁💐
»
✍شهید چمران
نماز با عشـق
نمازهایت را عاشقانه بخوان
حتی اگر خسته ای یا حوصله نداری
قبلش فکر کن چرا داری نماز میخوانی
و با چه کسی قرار ملاقات داری ...
آن وقت ڪم ڪم لذت میبری
از ڪلماتی ڪه در تمام عـمر
داری تڪرارشان می کنی...
تڪرار هیچ چیز جز نـماز
در این دنیا قشنگ نیست…
🌸@dosteshahideman
☘🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻☘
☘🕊🕊☘🕊🕊☘🕊🕊☘🕊🕊
#ڪلام_شهید
🌷 #شهید_محمد_بلباسی🌷
آخرت خود را به دنیای فانی نفروشید.
کمک به مستمندان و محرومین را فراموش نکنید...
در عرصه های اجتماعی؛ فرهنگی و سیاسی حضور فعال داشته باشید...
گوش به فرمان ولی فقیه زمان خود باشید...
گوش به فرمان ولی فقیه زمان خود باشید...
ادامه دهنده راه شهدا باشید؛ نگذارید این علم به زمین بیفتد...
🌸 @dosteshahideman
☘🕊🕊☘🕊🕊☘🕊🕊☘🕊🕊
💞💞💞
💛قرارعاشقی💛
🍁صلوات خاصه امام رضا
به نیابت از #شهید_محمود_رضا_بیضایی
🍁اَللّهُم صلِّ على علِیِّ بنِ مُوسَى الرِّضاالْمُرْتَضَى الاِمام التَّقِیِّ النَّقِیِّ وَحجَّتکَ عَلے مَنْ فَوْقَ الاَرْضِ وَمن تَحْتَ الثَّرى الصِّدّیقِ الشَّهیدِ صَلاةً کَثیرَةً تامَّةً زاکِیَةً مُتَواصِلَة مُتَواتِرَةً مترادِفَةً کاَفْضَل ماصَلَّیْتَ علےاَحد منْ اَوْلِیائِک.
ساعت هشت
به وقت امام رضا😍😍😍
👇👇
@dosteshahideman
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸
✍ #ڪلام_شـهید
عزیزانم از یکدیگر مواظبت کنید و یار هم باشید و با مستکبران و ابرجنایتکاران شرق و غرب بجنگید تا پای جان و برقراری حکومت جهانی #امام_مهدی_عج شما را به #خدای_کریم و #رحیم می سپارم.
#شـهید_علیرضا_نوری
🕊 @dosteshahideman
🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸🍁🌸
#درس_شهادت
نزدیك عملیات بود.
می دانستم دختردار شده. یك روز دیدم سر پاكت نامه از جیبش زده بیرون...
-گفتم: «این چیه؟»
-گفت:«عكس دخترمه»
-گفتم: «بده ببینمش» گفت «خودم هنوز ندیدمش!!»
- گفتم: «چرا؟»
-گفت: «الآن موقع عملیاته. می ترسم مهر پدر و فرزندی كار دستم بده. باشه بعد...»
سـردار شهید #مهدی_زین_الدین
🕊| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃
#شهیدانه
همسرشمیگفت
برگـھ ماموریتشـ|✨راامضانڪرد
تانگویندمدافعانحـــرمـ|🕌براے
پولمیروند...
#شهیدعبدالصالحزارع
#یادش_با_صلوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🌷| @dosteshahideman
🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷
هدایت شده از دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم🌷
💚 #شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی 💚
در ڪـانـال دوســـت شــ💔ــهـید مــن
🌹| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
📚 #تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚 روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه 🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم
📚#تـوشــهـیـد_نـمـیـشـوے📚
روایـت هـایـی از حـیـات جـاودانـه
🌷شـهـيـد مـدافـع حـرم🌷
💚#شـهیـدمـحـمـودرضـابـیضـایـی 💚
🍂#فـصـل_سـوم
🍁#عـنـوان: زاهـد نـوجـوان
شب معمولا توی اتاق پذیرای درس می خواندیم. پذیرای مان اتاق بزرگی بود که فقط مواقعی که مهمان داشتیم یا میخواستیم درس بخوانیم، اجازه داشتیم به انجا برویم.
یک بار بعد از نصف شب بود که برای مطالعه به اتاق پذیرایی رفتم دیدم #محمودرضا قبل از من امده و آنجاست. داشت #نمازشب می خواند. آن موقع دوازده سیزده سال بیشتر نداشت. جاخوردم، امدم بیرون و به اتاق خودم رفتم.
شب بعد،باز #محمودرضا توی اتاق پذیرایی بود و نشد آنجا درس بخوانم. چندشب پشت سرهم همینطور بود. #محمودرضا بعد از نیمه شب بلند میشد می آمد توی اتاق پذیرایی و نماز می خواند. هرشب هم که می گذشت، نمازش طولانی تر از شب قبل بود.
یادم هست یک شب نمازش حدود دو ساعت طول کشید صبح روز بعد به او گفتم اینطوری کسر خواب پیدا میکنی و صبح توی مدرست چرت می زنی .ضمنا تو هنوز به #تکلیف نرسیده ای و نماز یومیه بهت واجب نیست چه برسد به #نمازشب.
#محمودرضا قبول نداشت و ظاهرا طلبه ای از فضیلت نماز شب برای محمودرضا گفته بود و او چنان از حرف های آن طلبه تاثیر گرفته بود که تا یک هفته مرتب #نمازشب را ادامه داد.
بخاطر مدرسه اش مانع نماز شب او شدم و قانعش کردم که لازم نیست نماز شب بخواند ولی #محمودرضا آن نمازها را واقعا با حال می خواند. هنوز چهره و حالت ایستادنش سر نماز یادم هست.
شـادے روح شـهـیـد#صـلـوات
🌷🍃 @dosteshahideman🍃🌷
🍂#فـصـل_چـهـارم
🍁#عـنـوان: معنویت به همین سادگی
#محمودرضا از مریدان مرحوم #آیت_الله_العظمی #سیدابوالحسنمولانا بود. مرحوم آیت الله مولانا ظهرها در مسجد استادشاگرد در خیابان فردوسی تبریز اقامه نماز می کرد. من ایامی که در دبیرستان ابوذر درخیابان تربیت درس می خواندم،به خاطر نزدیک بودن مدرسه به این مسجد ظهرها گاهی می رفتم و نماز را به ایشان اقتدا می کردم.
ایشان خیلی بزرگوار بودند و با #افتادگی و حسن خلق فوق العاده ای با جوان ها برخوردمی کردند. معمولا بعداز نمازشان حلقه ای از جوان ها دور ایشان تشکیل می شد و تا چندساعت ایشان را رها نمی کردند. در #معنویات مقاماتی داشتند و البته کمتر کسی ایشان را در تبریز از این بعد می شناخت. من نمیدانستم #محمودرضا هم در نمازایشان حاضر می شود.
اوایل دوره #دانشجویی من،با اواخر دوره دبیرستان #محمودرضا هم زمان بود. بعداز دانشگاه،من دیگر توفیق درک محضر آیت الله #مولانا را به جز یکی دوبار در دیدارهایی که در #عیدغدیر منزلشان مشرف شده بودم نداشتم.
محمودرضا در دوسال آخردبیرستان ظهرها بعد از مدرسه ،مسیر دبیرستان فردوسی تا مسجد استادشاگردرا پیاده طی می کرد و در
نماز ایشان حاضر می شد.
من از این قضیه بی اطلاع بودم. تا اینکه یک روز فهمیدم و به محمودرضاگفتم:شنیده ام می روی نمازآقای #مولانا. اول جا خورد بعد گفت آره خیلی آدم خوش مرامی است. گفتم از فرمایشاتش استفاده هم میکنی؟؟....گفت بله . گفتم از چیزهایی که شنیده ای یکی دوتا بگو ماهم استفاده کنیم.
گفت دیروز بعد از نماز بااحتیاط و رعایت ادب رفتم جلو و سلام کردم و گفتم اگر میشود #نصیحتی بفرمایید. ایشان چندلحظه سرشان را انداختند پایین بعد توی صورت من نگاه کردند و گفتند حال شما خوب است. #محمودرضا این را گفت و زد زیر خنده و دیگر نگذاشت بحث آیت الله مولانا را ادامه بدهم.
آن روز مرا پیچاند. بعدا دوباره یقه اش را گرفتم و خواستم اگر سوالی پرسیده و جوابی شنیده بگوید تا من هم استفاده کنم. گفت آن روز ایشان درباره #عرفان سوال کردم و ایشان هم فرمودند همین روایت هایی که #شیخ_طوسی ودیگران از اهل بیت نقل کرده اند عرفان است.
#محمودرضا تا آخر همین بود. هیچ وقت حتی یکبار هم نشد که تظاهری بکند یا قیافه آدم های معنوی را به خودش بگیرد .من تا آخر حیات ظاهری #محمودرضا چیزی از اوندیدم که بخواهد معنویتش را به رخ بکشد.
شـادے روح شـهـیـد #صـلـوات
#اللهم_صل_علي_محمدﷺو_آل_محمدﷺو_عجل_فرجهم
🕊| @dosteshahideman
🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊🌹🕊
🌱🍁🍁🌱🌱🍁🍁🌱🌱🍁🍁🌱
🌷 امروز سالروز شهادت شهید حسن باقری بود
#اهمیت_نماز
سوار بلدوزر بودیم.🚜🚜🚜
می رفتیم خط؛ عراقی ها همه جا را می کوبیدند.
صدای اذان را که شنید گفت « نگه دار نماز بخونیم.»
گفتیم «توپ و خمپاره می آد، خطر داره .»💣
گفت «کسی که جبهه می یاد ، نماز اول وقت را نباید ترک کنه.»📿
🌸 @dosteshahideman
🌱🍁🍁🌱🌱🍁🍁🌱🌱🍁🍁🌱
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۵۰ #نویسنده مریم.ر توی کلاس همه حواسم به قرار خواستگاریم
#به_نام_تنها_خالق_هستی
#عشق_پاک_من
#قسمت۵۱
#نویسنده مریم.ر
همون شب برای مراسم ازدواج یه تصمیماتی بزرگترها گرفتند😊 فردا من و آقای منتظری رفتیم آزمایش و چند روز بعدهم رفتیم حلقه هامونوخریدیم💍💍
خدایا اگه من دارم خواب میبینم خواهش میکنم از خواب بیدارم نکن😌
روزی که آرزوشو داشتم اومد😋دو هفته دیگه عقدمونه😍 خدایا واقعا ازت ممنونم تو منو شرمنده کردی آخه تو چقدر مهربونی💚 پدر آقای منتظری یه صیغه محرمیت بینمون خوند که راحت باشیم برا صحبت کردن و بیرون رفتن
داشتم به مراسم ازدواجم فکرمیکردم😌 وای چقدر دلم براش تنگ شده😍 میرم تا بهش پیام بدم عه دوتا پیام برام اومده😕اولیش محمد بود🙃 پیام داده بود
_سلام عزیزم میای امروز بریم بیرون؟
واییی آخ جووووون😆و پیام دومی از یه شماره ناشناس بود🤔پیامو بازکردم نوشته بود
_سلام جیگرم خیلی بیمعرفتی . امروز خونه ایمان پارتی داریم تو نمیای خوشگل خانوم؟ من شهرام هستم این شماره جدیدمه بوس بوس
خدایا این دیگه کجا پیداش شد😰 براش نوشتم دیگه حق نداری به من پیام بدی فهمیدی یا نه بروبه درک😡 حس بدی دارم وقتی یکی جز محمد بهم ابراز عشق کنه😣 خدایا خودت شاهدی من هیچ کار بدی نکردم😢 نمیدونم این از کجا پیداش شد😔 سریع جواب محمد دادم که ساعت۴ بیاد دنبالم . محمد از من نجابت و صداقت خواسته ؛حالا چیکار کنم بگم یا نگم😔 اگه بگم محمد بهم شک میکنه😞 شایدم دیگه دوسم نداشته باشه😭 نه بهش نمیگم😢 اما دلم نمیاد ازش پنهان کنم😔
میرم آماده میشم یکم ریمل میزنم ؛رژمو از جلوی آینه برمیدارم و میزنم یکم نگاه میکنم ؛بهتره که پاکش کنم محمد دوست نداره بیرون خیلی آرایش داشته باشم موهامو کامل میزارم داخل شالم و میرم محمد روبه روی خونمون با ماشین منتظر من بود😊 با دیدنش آرامش خاصی بهم دست میده هر دفه که میبینمش انگار دنیا ماله منه😍
_سلام 😊
_علیکم سلام خانومم
_خیلی منتظر شدی؟☹️
_نه عزیزم
_حالا کجا میخوایم بریم🙃
_یجایی😑
_نکنه میخوای منو بدوزدی😬
_اتفاقا فکربدیم نیست😍
_عه محمد😂
_ترسیدیا😜
_نخیرم😒 محمدجان یکم یواش تر میشه برین لطفا😊❤️
_چشم هرچی شما امرکنید بانو😍
_عاجِقِتَم😍
_یعنی چی؟به چه زبانی شما صحبت کردین خانوم🤔
_وای محمد😂
داشتیم حسابی میگفتیم و میخندیدیم که یدفه گوشیم زنگ خورد ؛ شماره ناشناسه جواب دادم دیدم یه مرد بود😧
_سلام جیگر😍شناختی؟شهرامم
نزدیک بود گوشی از دستم بیوفته یه نگاه به محمد کردم و فوری گفتم اشتباه گرفتین گوشیمو خاموش کردم و گذاشتم توی کیفم سردی و لرزش دست و پامو حس میکردم به نفس نفس افتادم اگه محمد بفهمه😰 من نمیتونم هیچی بهش بگم نمیخوام خوشبختیم خراب بشه یدفه محمد گفت
_کی بود عزیزم؟اشتباه گرفته بود؟
_چی؟
_میگم اشتباه گرفته بود؟
_آهان نه...یعنی آره...آره اشتباه بود😰
_خب مریم خانوم بریم سینما؟
_چی؟
_مریم جان مگه من چقدر باهات فاصله دارم که نمیشنوی😄 میگم بریم سینما؟
_آره بریم
_پس بزن بریم
خدایا چیکارکنم بگم بهش یا نگم؟اگه نگم حس بدی دارم حس میکنم بهش خیانت دارم میکنم و از اعتمادش سو استفاده میکنم😔 اگه نگم نمیتونم توی دلم میگم خدایا به امیدتو❤️ دستمو میزارم روی دستش و میگم
_محمد
_جونه دلم
_میشه نریم سینما
_باشه عزیزم هرجایی که دوست داری میریم
_میشه یجایی پارک کنی؟میخواستم یچیزی بهت بگم
_باشه الان نگه میدارم . بفرمایید
_محمد نمیدونم چطوری بگم توراخدا آروم باش
_چی شده مریم؟باشه آرومم
_جریانه شهرامو یادته
_آره یادمه
_باورکن من به تو هیچوقت خیانت نمیکنم نه الان نه هیچوقت دیگه اما امروز یه شماره ناشناس بهم پیام داد
بعد که حرفم تموم شد گوشیمو دادم دست محمد تا خودش بخونه
ادامه دارد....
😍| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
#به_نام_تنها_خالق_هستی #عشق_پاک_من #قسمت۵۱ #نویسنده مریم.ر همون شب برای مراسم ازدواج یه تصمیماتی
#به_نام_تنها_خالق_هستی
#عشق_پاک_من
#قسمت۵۲
#نویسنده مریم.ر
محمد پیام شهرامو خوند از عصبانیت سرخ شده بود😥 در ادامه گفتم
_اینم که الان زنگ زد همون بود . محمد باورکن من تقصیری ندارم . من سرقولم هستم من هیچوقت به تو خیانت نمیکنم نه حالا نه هیچوقت دیگه .
محمد اخم کرده بود یه صلوات زیرلب فرستاد مشخص بود خیلی عصبانیه😔
ماشینو روشن کرد و دور زد
_محمد کجا داری میری؟😢
هیچ جوابی نمیده یکم سکوت میکنم دوباره با بغض میپرسم
_محمدجان کجا داری میری عزیزم؟
_میبرمت برسونمت خونتون امروز حوصله گردش ندارم دوباره باهات هماهنگ میکنم
_از من خیلی ناراحتی؟اما من کاری نکردم😔
_میدونم عزیزم که تو بی گناهی؛ ولی من الان واقعا ریختم بهم نمیتونم حتی فکرکنم بزاریکم حالم بیاد سرجاش باشه؟
_هرچی تو بگی عشقم . ولی اینو بدون خیلی دوست دارم تو تنها عشق منی من هیچوقت نمیتونم بهت خیانت کنم
_میدونم خوشگلم ولی بزار من یکم آروم باشم
رسیدیم به خونمون من دلم نمیخواست پیاده بشم بغضم امان نمیده فقط تونستم بگم
_محمد😭
_مریم جان خانوم قشنگم چرا گریه میکنی؟من میدونم تو هیچ کاره اشتباهی نکردی
_پس چرا اینقدر عصبانی هستی باهام حرف نمیزنی😔
_من از تو عصبانی نیستم فداتشم ؛ از پیامی که اون مرتیکه برات نوشته عصبانی شدم نمیتونم ببینم کسی دیگه جز من به عشقم و به ناموسم این حرفهارو بزنه لطفا درکم کن
_محمد من نمیخوام خوشبختیمون خراب بشه😢 دوهفته دیگه جشن عقدمونه
_برو خونه عزیزم من بهت فردا زنگ میزنم نبینم عشقم ناراحت باشه. شبت بخیر
_شب بخیر😔
از محمد دور شدم زنگ خونه را زدم مادرم درو بازکرد محمد همیشه عادت داشت تا وقتی من میرم داخل خونه بره تا خیالش راحت نمیشد نمیرفت دوباره برمیگردم یه نگاه به چشمهای پاک و قشنگش میکنم و درو میبندم صدای رفتنشو شنیدم😔 رفتم خونه یه دوش گرفتم تا یکم آروم بشم خوابم نمیومد اما رفتم روی تختم خوابیدم چشمم به گوشیم بود منتظرشب بخیر محمد بودم اما ساعت از۱۲ هم گذشت و هیچ پیامی نداد😢 خدایا نکنه محمد بزنه زیرهمه چی و بگه نمیخوام زندگی بدون محمد برام معنایی نداره😭 نفمیدم کی خوابم برد ولی وقتی چشمامو باز کردم ساعت۱۰صبح بود وای کلاسم تموم شد چطور بیدارنشدم!!! گوشیمو برداشتم ببینم از محمد خبری هست اما نبود😔نه زنگ زده بود نه پیام داده بود خدایا نمیخوام محمد از دست بدم😭خودت میدونی من هیچ گناهی ندارم😔پس کمکم کن😢لعنت به روزی که با ساناز دوست شدم؛ لعنت به من که شمارمو به شهرام دادم و توی ماشینش نشستم😭همش تقصیره خودمه
ادامه دارد...
😍| @dosteshahideman
زمستان است...
شب بخیر هایت را
نگاه پر مهرت را
از من دریغ مدار
برای زنده ماندن
باید گرم بمانم..
#شـب_بخیر_علمدار
🕊| @dosteshahideman