1_115974835.mp3
3.13M
🎶 #ویژه
•| دختر: حاج آقا من تو حرم امام رضا (ع) #چادر می پوشم اما برم بیرون نمی پوشم،
یه چیزی بگو قانع بشم‼
🔴 حتما گوش بدین و خیلی منتشرش کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
🌷 روايت شهادت شهيد مدافع حرم اسماعيل خانزاده از زبان شهيد سيد رضا طاهر در خانطومان حلب در شمال سوریه
🔹به مناسبت سالروز شهادت پاسدار رشید اسلام شهید اسماعیل خانزاده
🌷| @dosteshahideman
عاشقان وقت نماز است اذان میگویند....
#التماسدعایفراوان
مارو از دعای خیرتون محروم نکنید رفقا🌸✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
آن سفر کرده
که صد قافله دل
هــمرہ اوست
هــر کجا هــست
خدایا به سلامت دارش . . .
💠بازی کردن شهیدبیضائی وشهید عقیل خلیل زاده با هم خوابگاهی های خودشان💠
#شهید_محمودرضابیضائی
🌷| @dosteshahideman
عنایت شهید حمیدسیاهکالی مرادی به دختر بی حجاب.ogg
10.08M
عنایت 🍁شهید حمید سیاهکالی مرادی🍁 به دختر بی حجاب.
راوی🎤: آقای ملاحسنی🍃🌷
🌷| @dosteshahideman
6.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚘﷽⚘
مشکل اصلی کشور
#رائفی_پور
#مشکلات
#جناح_بازی
#مجلس
#خیانت
🌷| @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت سی و هشتم داستان دنباله دار نسل سوخته: می مانم دیگه همه بی حس و حالی بی بی رو فهمیده بودن
⚘﷽⚘
قسمت سی و نهم داستان دنباله دار نسل سوخته: حرف های عاقلانه
مادرم با اون چشم های گرفته و غمگین بهم نگاه کرد ...
- مهران ... می فهمی چی میگی؟ ... تو 14 سالته ... یکی هنوز باید مراقب خودت باشه ... بی بی هم به مراقبت دائم نیاز داره ... دو ماه دیگه مدارس شروع میشه ... یه چی بگو عاقلانه باشه ...
خسته تر از این بود که بتونم باهاش صحبت کنم ... اما حرف من کاملا جدی بود ... و دلم قرص و محکم ... مطمئن بودم تصمیمم درسته ...
پدرم، اون چند روز ... مدام از بیرون غذا گرفته بود ... این جزء خصلت های خوبش بود ... توی این جور شرایط، پشت اطرافیانش رو خالی نمی کرد ... و دست از غر زدن هم برمی داشت ...
بهم پول داد برم از بیرون غذا بخرم ... الهام و سعید ... و بچه های دایی ابراهیم و دایی مجید ... هر کدوم یه نظر دادن ... اما توی خیابون ... اون حس ... الهام ... یا خدا ... با هر اسمی که خطابش کنی ... چیز دیگه ای گفت ... وقتی برگشتم خونه ... همه جا خوردن ... و پدرم کلی دعوام کرد ... و خودش رفت بیرون غذا بخره ...
بی توجه به همه رفتم توی آشپزخونه ... و ایستادم به غذا درست کردن ... دایی ابراهیم دنبالم اومد ...
- اون قدیم بود که دخترها 14 سالگی از هر انگشت شون شصت تا هنر می ریخت ... آشپزی و خونه داری هم بلد بودن ... تو که دیگه پسر هم هستی ... تا یه بلایی سر خودت نیاوردی بیا بیرون ...
- بچه که نیستم خودم رو آتیش بزنم ... می تونید از مامان بپرسید ... من یه پای کمک خونه ام ... حتی توی آشپزی ...
- کمک ... نه آشپز ... فرقش از زمین تا آسمونه ...
ولی من مصمم تر از این حرف ها بودن که عقب نشینی کنم... بالاخره دایی رفت ... اما رفت دنبال مادرم ...
🌷| @dosteshahideman
⚘﷽⚘
✮ #شب است
❣و در شبِـ🌘 من
✮خوش نشینی ات
❣ #زیباست 😍
#شهید_محمود_رضا_بیضایی
#شب_بخیر_علمدار 🌙
🌙 | @dosteshahideman