eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
943 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
⚘﷽⚘ صبح با رایحه عطر تـــــو میگیرد جاڹ 💓 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔅 📖 صفحه 586 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔸 امام علی(ع): 🔹بدانید آنان که در زمان غیبت حجت خدا در دین خود ثابت مانده و به خاطر طول مدت غیبت منکرش نشوند، روز قیامت با من هم درجه خواهند بود. (بحارالانوار(ط-بیروت) ج۵۱ ص۱۰۹ ) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕 من بہ دخترے در این زمانہ فڪر نمیڪنم، چون تو فضاے مجازے بیشتر از . 💞پس بہ شما دختران اینہ کہ و عفت زینبے در ڪارهاتون داشتہ باشید☝️ 🌷 @dosteshahideman
⚘﷽⚘ دلبستہ‌ۍ عشـ🌷ـق، بستہ‌ۍ دنیا نیست💚 زندگے خـتـم به💠 شھـ🌹ـادت نشود زیبا نیست....🥀 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
💌🕊💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌 💌🕊 🕊 عاشـــ❤ـــقی کانـــال شــ❤ـــهید من معرفی 💌 💌🕊 💌🕊💌 💌🕊💌🕊 💌🕊💌🕊💌 💌🕊💌🕊💌🕊
⚘﷽⚘ سوگند میخورم که شهیدان راه عشق با دست بسته هم گره از خلق وا کنند •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ سوگند میخورم که شهیدان راه عشق با دست بسته هم گره از خلق وا کنند •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @
⚘﷽⚘ شهید سید حسن ایزدهی: تاریخ ولادت: 1348/9/24 تاریخ شهادت: 1365/12/13 عملیات و محل شهادت: کربلای 5 ، شلمچه محل دفن: گلزارشهدای آرامگاه معتمدی بابل •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ خواهر گرامی از حضرت زینب (س) سر مشق بگیر و حجابت را حفظ کن که بهترین زینت باری زنان همان حجاب اسلامی است. و در پایان از امت حزب الله و شهید پرور میخواهم که امام را تنها نگذارن و پیرو امام باشید و راهش را ادامه دهید که همان راه خداست. دعای کمیل و دعا های توسل را حتما بپا دارید و به جبهه ها کمک کنید . والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته غفر الله الناو لکم انشاءالله (پدر گرامی من تقریبا 8 هزار تومان پول دارم 5 هزار تومان آنرا خمس و ذکاتم بدهید و بقیه را هر کاری میخواهید بکنید.(هر وقت دستتان باز شود ، لازم نیست همین الان بدهید) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ وصیت نامه شهید سیدحسن ایزدهی: بسم الله الرحمن الرحیم و ایاک نستعین وانه خیر ناصر ومعین ((من المومنین رجال صدقوا اما عاهد و علیه فمنهم قضی نحبه و منهم من منتظر و ما بدلوا تبدیلا)) برخی از مومنان مردانی هستند که به عهد و پیمانی که با خدا بستن و کاملا وفا کردند پس ... ایستادگی کردند تا در راه خدا شهید شدند و برخی به انتظار فیض شهادت مقاومت کرده و هیچ احد خود را تغییر ندادند . با درود و سلام خدمت آقا امام زمان (ع) یگانه منجی عالم بشریت برپا کننده حکومت عدل اسلامی به اهتزاز در آورنده ی پرچم لا اله الا الله و با سلام و درود خدمت رهبر کبیر انقلاب اسلامی ، پیر جماران مرد ثابت و استوار در راه خدا و با سلام و درود خدمت دلیر مردان جبهه های حق علیه باطل این زاهدان شب و شیران روز و باسلام خدمت امت حزب و شهید پرور به ویژه خانواده شهدا اسرا مجروحین و معلولین جنگ تحمیلی . پروردگارا بر محمد و آل محمد درود فرست و ما را در راه خودت ثابت و استوار بدار بار الها جوانی هستم امیدوار به تو و تصمیم گرفتم در راه تو و برای برقراری حکومت اسلامی با کافران جهاد کنم نیتم را خالص کن بار خدایا یاوری جز تو ندارم و به تو علاقه دارم دا به تو بستم و از شهر هجرت کردم و به دشت و کویر رفتم نه پدری همراه داشتم و نه مادری و نه برادری فقط تو همراهم بودی . الهی تو بهتر میدانی که من برای چه چیز رفتم تو حاجت و احتیاج مارا میدانی تو بهتر میدانی در دلم چه میگذرد معبودا مرا در گروه شهدا و صلحا قرار ده و اینک قلم در دستم میلغزد و به روی صفحه وصیت نامه ام را می نویسم به من کمک کن (( انا لله و انا علیه راجعون)) به درستی که همه ما از خدا هستیم و به سوی او برمیگردیم ای مردم و ای امت حزب الله توجه کنید که ما مسافر هستیم مسافری که حق ماندن تا ابد را در یک جا ندارد بیایید و با هم آماده شویم برای لقا خدا وبرای مهمانی رفتن پیش خدا بیایید و با هم لباس نو بپوشیم و بهترین لباس ، لباس تقوا است (( و لباس التقوی ذلک خیر ذلک من آیات الله لعلهم یدکرون)) چه جوری وقتی ما میخواهیم برای مهمانی رفتن پیش یکی از بزرگتر های شهر یا کشور خودمان را درست لباسمان را تمییز میکنیم برای مهمانی رفتن پیش خدا باید لباس تقوا داشته باشیم ای مردم بدانید راه دراز و طولانی است باید کمر همت بست و رفت وبدانید که راه مشکل و سخت است وباید توشه راه داشته باشیم وگرنه گرفتاریم حال که مرگ مانند یک دام بزرگ است و حتما چه بخواهیم و چه نخواهیم به دام میافتیم چه بهتر که راحت وبهتر به دیدار دام برویم مرگ هم همین است چه بخواهیم وچه نخواهیم باید بمیریم چه بهتر که آزادانه و آگاهانه در راه معبود بمیریم معبودی که به هر کسی در راهش کشته شود به آن اجر و مزد میدهد . (( ان اشتری من المومنین انفسهم و اموالهم بان لهم الجنه - یقاتلون فی سبیل الله فیقتلون و یقتلون وعدا علیه حقا فی التوراته والانجیل)) (( آنکس که تو را شناخت جان راچه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو جهتنش بخشی دیوانه تو هر دو جهان را چه کند )) ای مردم بدانید که من این راه را آگاهانه انتخای کرده ام زیرا فهمیدم که دیگر جام ماندن و درنگ کردن نیست باید هرچه زود تر رفت و با کافران جنگید ای کسانی که به پول خود و به مال و فرزند خود مینازید بدانید مرگ در انتظار شماست و آنوقت نمیتوانید با اموال وارد قبر شویید به فعون نگاه کنید به قارون نگاه کنید که در آخر گرفتار عذاب خدا شدند ای جوانانی که در سر چهار راهها ود رخیابان با لباس های تنگ وننگ آور و ذلت قدم میزنید و شهر و روستا را به خرابی و کثافت کاری کشاندید بدانید که جوانیتان از بین میرود و گرفتار خشم خدا میشوید. پدر گرامی میدانم که برای من زحمت کشیدی و من نتوانستم جبران کنم امیدوارم که اگر هر بدی و نا فرمانی از من دیدی آن را ببخشید انشاء ا.. که خدا به شما صبر عظیم و اجر جزیل عنایت فرماید . مادرم فهمیدم که زحمت برایم زیاد کشیدی برایم سختی دیدی مرا ببخش شیر پاکت را بر من ببخش امید وارم با حضرت زهرا(س) محشور شوی مادرم برادرم مهدی را خوب تربیت کن و آن را نماز خوان کن زیرا که نماز بهترین وسیله برای نزدیک شدن با خداست . برادر گرامیم محمد کارهایت را برای خدا انجام بده و فرزندانت را با تربیت اسلامی بزرگ کن. برادر عزیز حسین وعلی تنها چیزی از شما میخواهم این است که نمازتان را بخوانید و به پدر و مادر کمک کنید ، انشاءا... موفق باشید. •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
-برای‌"خدا" کار کن‌!🌿 چشم‌ و‌ گوشِ‌ قلبِ‌ تو باز‌ می‌شود و‌ •اخلاص‌• موجب‌ همین‌ است! :) @dosteshahideman
حجـــ♥ـــاب یعنے: وجدانے ڪه به من اجـازه نمیدهد زیبایے ام را به رخ مرد متأهلی بڪشم ڪه شاید همسرش به اندازه مـن زیـبا نبــاشـد... @dosteshahideman
4_5913455833789761331.mp3
5.44M
کی به جز خدا میفهمه کیه مادر دستمو بگیر دستام خالیه مادر قسم به ساقی علقمه علقمه علقمه مادرمونه فاطمه فاطمه فاطمه 🎤 @dosteshahideman
‏اینجوری یلدا گرفتن که الان بتونیم یلدا بگیریم. شادی روح مقدس شهدا ❤️ @dosteshahideman
🌱 ‏رهبرانقلاب: مگر نمی‌گویید باید با دنیا مذاکره کرد، با مسئولان کشور هم برای رفع اختلاف مذاکره کنید. این ینی آقای روحانی که انقد حرف از مذاکره با دنیا میزنی، وقتی میای میگی مصوبه مجلس رو قبول ندارم و رسانه‌های حامیت میان مجلس رو تخریب میکنن، داری خودتو مسخره میکنی. @dosteshahideman
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈هفتاد و سوم✨ مدتی فکر کرد.بعد گفت: _ #قوی و #محکم و #قا
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈هفتاد و چهارم ✨ از عکس العمل شون فهمیدم آقای موحد همیشه به این شیوه لباس میپوشه.😕 مامان به بابا گفت: _بهتون گفتم بهش بگید شیوه لباس پوشیدنش رو عوض کنه،زهرا خوشش نمیاد.☺️ بابا به من گفت: _چرا از روی ظاهر قضاوت میکنی؟😊☝️ -بابا،بسته ای که روش عکس پفک باشه توش زعفران نیست.ظاهر آدم نشان میده که اون آدم چطور فکر میکنه.🙁 مامان بالبخند گفت: _یعنی میخوای بخاطر لباس پوشیدنش بهش جواب رد بدی؟😉 بالبخند گفتم:شاید.😌 به بابا نگاه کردم و گفتم: _دلیل شون چیه؟خودنمایی و جلب توجه؟😟 -وحید هم متوجه تو شد؟ -نه.😕 -چرا؟😊 -عصبی بود.🙁 -چرا؟ -یه دختری مزاحمش شده بود. دوباره مامان و بابا بلند خندیدن. ☺️😁بابا گفت: _اگه دنبال جلب توجه بود پس چرا وقتی بهش توجه شد،عصبی شد؟😊☝️ -پس آدم دو رویی هست.. 😕با ظاهرش یه چیز میگه،با اخلاقش یه چیز دیگه.با ظاهرش میگه به من خاص توجه کنید بعد که بهش توجه میکنن با تندی طردشون میکنه...اینطوری با روح و روان آدمها هم بازی میکنه.به نظرم همچین آدمی قابل اعتماد نیست.😐 -ولی خیلی ها میگن خوش تیپه؟😊 - ولی این شیوه لباس پوشیدن اسلامی نیست.در شأن یک مسلمان نیست که اینطوری لباس بپوشه.از نظر اخلاق اجتماعی هم اینطور لباس پوشیدن مناسب نیست.😑به همون دلایلی که خانم ها باید مراقب باشن پوشش مناسب داشته باشن، آقایون هم باید مراقب لباس پوشیدن شون باشن.😕 -همین حرفها رو به خودش بگو. شاید از این جنبه بهش فکر نکرده باشه یا شاید خصوصیات خانم ها رو نمیدونه.😊 -شما بهش نگفتین؟ -نه. -چرا؟🙁 -میخواستم تو بهش بگی چون میدونم تو یه جوری بهش میگی که خودش به این نتیجه برسه.😉 -ولی من نمیخوام باهاش رو به رو بشم.😒 دیگه بابا و مامان چیزی نگفتن... هر دو شون میدونستن فکر کردن به کسی جز امین چقدر برای من سخته😞 و من فقط بخاطر خدا و که دارم اینکا رو میکنم. هرروز و هرشب از خدا کمک میخواستم. چند وقت بعد با محمد بیرون قرار گذاشتم... بهش گفتم: _به بابا گفتم درموردش فکر میکنم. -الان داری فکر میکنی؟!!بعد چند ماه که بهش جواب رد دادی؟!😕 -یعنی نا امید شده؟😟 -اونجوری که تو جوابشو دادی چه انتظاری داری الان؟😌😁 متوجه شدم داره الکی میگه.بلند شدم و گفتم: _باشه.چه بهتر.پس دیگه حرفی نمیمونه.به مریم سلام برسون.خداحافظ.😊 دو قدم رفتم.صدام کرد.گفت: _بیا بشین.حالا صحبت میکنیم. برگشتم سمتش،بالبخند نگاهش کردم.فهمید سرکار بوده.اخمهاش رفت تو هم😠 بعد لبخند زد.نشستم. بعد چند دقیقه سکوت محمد گفت: _وحید پسر خوبیه.واقعا اخلاق خوبی داره. مسئولیت پذیر،با ادب،مهربون و بامحبت،دست و دل باز. -اونوقت این دوست شما صفت منفی نداره؟😅 محمد لبخند زد و گفت: _چرا،داره.خیلی پرروئه..نه پرروی بی ادب. اصطلاحا اعتماد به نفس زیادی داره.😁 یه کم که گذشت،گفت: _وحید کارش خیلی سخته.😐 به من نگاه کرد: _زهرا نگاهش کردم. -با وحید ازدواج نکن.😒 -بخاطر کارش میگی؟😟 -آره...امین سه بار رفت سوریه.که تو دو بارش رو همسرش بودی.ولی وحید کارش اینه. زیاد میره.😕 -ماموریت هاشون فقط سوریه ست؟😟 -نه..اتفاقا اجازه نمیدن وحید خیلی بره سوریه. ماموریت سوریه رو امثال من میریم.ماموریت های و و رو به وحید میدن. -یعنی مأموریت هاشون چجوریه؟😳چه جاهایی میرن؟ 😳چکار میکنن؟😳مربوط به چه موضوعاتی هست؟😳 -زهرا،من نمیتونم توضیح بدم..... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿
دوست شــ❤ـهـید من
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈 ✨ قسمت👈هفتاد و چهارم ✨ از عکس العمل شون فهمیدم آقای موحد همیشه به ای
📚 رمان زیبای 🌈 ✨ قسمت👈هفتاد و پنجم ✨ _زهرا،من نمیتونم توضیح بدم.خود وحید هم اجازه نداره برات توضیح بده.ماموریت هاش ست.اونقدر محرمانه ست که خیلی هاشو منم نمیدونم...فقط همینقدر بهت بگم که تا حالا بارها تا رفته و برگشته. چشمهای محمدپر غم بود... فهمیدم کار آقای موحد خیلی خیلی سخت تر از اون چیزیه که فکرشو میکردم.بعد سکوت طولانی گفت: _زهرا...زندگی با وحید پر از و و برای تو.من دوست دارم تو یه زندگی آروم و معمولی مثل زن داداش داشته باشی نه حتی مثل مریم.😒زندگی با وحید از زندگی با من،خیلی سخت تره. مدتی هر دو ساکت بودیم.گفتم: _چرا اونطوری لباس میپوشه؟🙁 محمد باتعجب😟😳 به من نگاه کرد.گفتم: _گذرا دیدمش☺️🙈 -اصلا شنیدی من چی گفتم؟!!!😠😳 -کی؟ -من به تو میگم با وحید ازدواج نکن تو از ظاهرش میپرسی؟!! یعنی با کارش مشکلی نداری؟؟!!😳 -من الان فقط دارم سعی میکنم بشناسمشون. بعدا جمع بندی میکنم.😊 محمد ناراحت شد.نفس بلندی کشید.گفت: _قبلا هم خیلی بهت گفتم امین موندنی نیست که تو باهاش ازدواج نکنی.ولی تو گوش ندادی.... زهرا من نگرانتم.😒😥 -محمد نگاهم کرد. -این دنیا خیلی . های این دنیا خیلی زود تموم میشه.من اگه بخوام از سختی های این دنیا بترسم آخرت مو باختم. دیگه چیزی نپرسیدم.محمد اذیت میشد. تا حالا هرچی از آقای موحد شنیده بودم خوب بود.ولی تو قلب من چیزی تغییر نمیکرد.🙁❣ چند وقت بعد تولد علی☺️🎂 بود... با مامان رفتیم مرکز خرید تا هدیه🛍 بخریم. مامان گفت: _زهرا،اونجا رو ببین.😊👈 با اشاره چشم جایی رو نشان داد.آقای موحد بود،.. با تلفن صحبت میکرد.دو تا خانم بدحجاب بهش نزدیک میشدن. حواسش نبود.متوجه شون نشد.بهش سلام کردن.گفت: _برید،مزاحم نشید.😠 خنده م گرفته بود.😅محمد راست میگفت.اونا هم سمج بودن.آقای موحد تلفنش رو قطع کرد و میخواست سریع ازشون دور بشه.مامان گفت: _الان وقت خوبیه که باهاش حرف بزنی. با تعجب به مامان نگاه کردم.مامان جدی گفته بود.سرمو انداختم پایین.😔هنوز هم نمیخوام باهاش رو به رو بشم. با خودم گفتم باشه خدا، ،بخاطر امر به معروف. سرمو آوردم بالا.آقای موحد داشت میومد طرف ما ولی متوجه ما نبود.مامان گفت: _آقای موحد آقای موحد ایستاد.نگاهی به مامان کرد،نگاهی به خانم های بدحجاب،نگاهی به من.خجالت کشید. سرشو انداخت پایین و سلام کرد... کت و شلوار تنگی پوشیده بود با تیشرت.به زمین نگاه کردم و رسمی گفتم: _سلام. با شرمندگی جواب سلاممو داد.مامان باهاش احوالپرسی میکرد.آقای موحد هم بدون اینکه به ما نگاه کنه با احترام جواب سوالهای مامان رو میداد.مامان نگاهی به من کرد بعد به آقای موحد گفت: _عجله دارید؟😊 -نه.وقت دارم..امری دارید درخدمتم.☺️✋ مامان گفت: _پس بفرمایید روی این نیمکتها بشینیم. با دست به دو تا نیمکتی که نزدیک هم بودن اشاره کرد. بعد خودش رفت سمت نیمکتها.منم بدون اینکه به آقای موحد نگاه کنم،دنبال مامان رفتم. آقای موحد هم با فاصله میومد.وقتی من و مامان نشستیم گفت: _من الان میام،ببخشید.☺️ چند دقیقه بعد با سه تا شیرکاکائو🍻🍺 داغ اومد. یکی برداشت بعد سینی رو به مامان داد و با فاصله کنار مامان نشست. مامان گفت:.... ادامه دارد... ✍نویسنده بانو 💎کپی با ذکر صلوات...📿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘﷽⚘ 📖 تقویم شیعه ☀️ امروز: شمسی: شنبه - ۲۹ آذر ۱۳۹۹ میلادی: Saturday - 19 December 2020 قمری: السبت، 3 جماد أول 1442 🌹 امروز متعلق است به: 🔸پبامبر گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله وسلّم 💠 اذکار روز: - یا رَبَّ الْعالَمین (100 مرتبه) - یا حی یا قیوم (1000 مرتبه) - يا غني (1060 مرتبه) برای غنی گردیدن •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ گر شود آغاز هفته بى حضورِ عطرِ تـ❤️ـو شنبۀ من می‌شود تكرارِ روز جمعه‌ام سلام موعـ❤️ـود مهربانم .... •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ای من از طعم کلامت شیرین هر لحظه به اعتبار شیرین😍 بزن... بخند🙂 از قند لبت هر صبح_بخیر و هر سلامت شیرین 🌺 ۰ •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ 🔅 📖 صفحه 587 •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘ ⭕️ 🔸 امام علی(ع): 🔹هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست. از آن حضرت درباره معناى اين فرمايش سؤال شد. امام انگشتان خود را به هم چسباند و آنها را ميان گوش و چشم خود گذاشت و آن گاه فرمودند: باطل اين است كه بگويى: شنيدم و حق آن است كه بگويى: ديدم. ( نهج البلاغه(صبحی صالح) ص۱۹۸ ) •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
- مقدمه ی بودن است...! ♥️🌱 🌱 @dosteshahideman
4_6032888209887725381.mp3
6.34M
+دنبال شهادتم ولـۍ عرضہ ندارم.. @dosteshahideman
🌸 این روزها بیشتر از همیشه شرمنده نگاه منتظرتان هستیم آن نگاهی که گویا فریاد میزند... خونمان را به سازش با دشمن نفروشید افسوس...هزاران افسوس که خون دل خوردنت هایتان...یادمان رفت. @dokhtaran_fatmi