⚘﷽⚘
رسم بود داماد؛
شبِ ازدواجش حنا بگذارد
یک رسم دیگر آمد،
رزمنده شب شهادتش
حنا میگذاشت ...!
#شهید_قاسم_نوری🌷
#شهید_حسین_برزگر_گنجی
#شهادت_عملیات_والفجرهشت
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
آفتاب نزده از خانه زد بیرون. همین طور آمد و نشست کنار راننده که بروند اهواز. از کرمان راه افتادند و دو سه ساعت بعد رسیدند به سیر جان. آن موقع بود که حرف دل فرمانده آمد سر زبانش.
معلوم شد قلبش را پشت در خانه اش جا گذاشته و آمده. به راننده اش گفت؛ دیشب #شب_ازدواجم بود.
_حاج آقا شما می موندین. چرا اومدید ؟
_نه جبهه الان بیشتر به من نیاز داره.
به جای رخت دامادی، لباس رزم به تن آمده بود وسط میدان نبردی که آتش و خمپاره و گلوله از زمین و آسمانش، جای نقل و نبات را گرفته بود . تازه عروسش را از همان روزها سپرده بود به خدا. یقین داشت که خدا بیشتر از خود حاجی مراقب اوست.
🌹هدیه به روح سردار دلها ؛ #شهید_حاج_قاسم_سلیمانی صلوات
📚 برگرفته از کتاب #سلیمانی_عزیز
✏️ #مکتب_حاج_قاسم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
✫⇠ #دختر_شینا ✫⇠قسمت :1⃣8⃣ #فصل_نهم توی قایش یکی دو نفر بیشتر تلویزیون نداشتند. مردم ریخته بودند جلو
⚘﷽⚘
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :3⃣8⃣
#فصل_دهم
تازه فهمیده بودم دوباره حامله شده ام. حال و حوصله نداشتم. نمی دانستم چطور خبر را به دیگران بدهم. با اوقات تلخی گفتم: «نمی خواهد بروی همدان. من حالم خراب است. یک فکری به حالم بکن. انگار دوباره حامله شده ام.»
بدون اینکه خم به ابرو بیاورد، زود دست هایش را گرفت رو به آسمان و گفت: «خدا را شکر. خدا را صدهزار مرتبه شکر. خدایا ببخش این قدم را که این قدر ناشکر است. خدایا! فرزند خوب و صالحی به ما عطا کن.»
از دستش کفری شده بودم. گفتم: «چی؟! خدا را شکر، خدا را شکر. تو که نیستی ببینی من چقدر به زحمت می افتم. دست تنها توی این سرما، باید کهنه بشویم. به کارِ خانه برسم. بچه را تر و خشک کنم. همه کارهای خانه ریخته روی سر من. از خستگی از حال می روم.»
خندید و گفت: «اولاً هوا دارد رو به گرمی می رود. دوماً همین طور الکی بهشت را به شما مادران نمی دهند. باید زحمت بکشید.»
گفتم: «من نمی دانم. باید کاری بکنی. خیلی زود است، من دوباره بچه دار شوم.»
گفت: «از این حرف ها نزن. خدا را خوش نمی آید. خدیجه خواهر یا برادر می خواهد. دیر یا زود باید یک بچه دیگر می آوردی. امسال نشد، سال دیگر. این طوری که بهتر است. با هم بزرگ می شوند.»
ادامه دارد...✒️
✫⇠ #دختر_شینا
✫⇠قسمت :4⃣8⃣
#فصل_دهم
یک جوری حرف می زد که آدم آرام می شد. کمی تعریف کرد، از کارش گفت، سربه سر خدیجه گذاشت. بعد هم آن قدر برای بچه دوم شادی کرد که پاک یادم رفت چند دقیقه پیش ناراحت بودم.
صمد باز پیش ما نبود. تنها دل خوشی ام این بود که از همدان تا قایش نزدیک تر از همدان تا تهران است.
روز به روز سنگین تر می شدم. خدیجه داشت یک ساله می شد. چهار دست و پا راه می رفت و هر چیزی را که می دید برمی داشت و به دهان می گذاشت. خیلی برایم سخت بود با آن شکم و حال و روز دنبالش بروم و مواظبش باشم. از طرفی، از وقتی به خانه خودمان آمده بودیم، از مادرم دور شده بودم. بهانه پدرم را می گرفتم. شانس آورده بودم خانه حوری، خواهرم، نزدیک بود. دو سه خانه بیشتر با ما فاصله نداشت. خیلی به من سر می زد. مخصوصاً اواخر حاملگی ام هر روز قبل از اینکه کارهای روزانه اش را شروع کند، اول می آمد سری به من می زد. حال و احوالی می پرسید. وقتی خیالش از طرف من آسوده می شد، می رفت سر کار و زندگی خودش. بعضی وقت ها هم خودم خدیجه را برمی داشتم می رفتم خانه حاج آقایم. سه چهار روزی می ماندم. اما هر جا که بودم، پنج شنبه صبح برمی گشتم. دستی به سر و روی خانه می کشیدم. صمد عاشق آبگوشت بود.
ادامه دارد...✒️
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۱۱ تیر ۱۴۰۰
میلادی: Friday - 02 July 2021
قمری: الجمعة، 21 ذو القعدة 1442
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹امروز مناسبتی نداریم
📆 روزشمار:
▪️8 روز تا شهادت امام جواد علیه السلام
▪️15 روز تا شهادت امام محمد باقر علیه السلام
▪️17 روز تا روز عرفه
▪️18 روز تا عید سعید قربان
▪️23 روز تا ولادت امام هادی علیه السلام
▪️26روز تا عید بزرگ غدیر
▪️38روزتا اول محرم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
بهشت ...
رخ عیان کند ...
اگر تـ❤️ـو جلوه ای کنی
سلام صاحبـ❤️ـ جمعه ها ...
#سلام
#امام_زمان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
براے صبح شدن
نه به خورشید نیاز است
نه خندههاے باد!
چشمهایم را ڪه باز ڪنم،
تو را ببینم،
زندگے طلوع خواهد ڪرد...🌤
#شهیدمحمودرضابیضایی🌸
#سلام_صبحت_بخیر_علمدار
#صبحتون_شهدایی
🍀🍀🍀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃
۱۶۸
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمودرضا_بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
⭕️ #حدیث_روز
🔸امام باقر (ع):
🔹هر کس ظاهرش بهتر از باطنش باشد، ترازویش سبک آید. (امالی (صدوق) ص ۴۹۲، ح ۸)
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دایی من خیلی #خوشرو و #خوش_خنده و به قول رفقاش، جوک بود
همیشه لبخند رو لباش بود و همیشه در حال خنداندن بچه ها بود.
دوستاش میگفتن؛ با اینکه گاهی شوخی هاش بی مزه بود ولی همون حرفای بی مزه اش هم خنده دار بود.😄
میون بچه های تخریب به #سید_خندان معروف شده بود
بعد از جنگ یکی از دوستانش او را در خواب دیده بود بهش گفته بود؛
''سید از اونطرف چیزهایی بمن بگو . اون ور چه خبره ؟ ''
با مکثی گفته بود؛
''چیزی نمی تونم بگم . چون هر چی بگم نمی فهمی ''
با اصرار و التماس دستش را محکم تر فشار داده و گفته بود؛
سید بحق چند سال رفاقت و ایامی که با هم بودیم هر چی می تونی حتی یه ذره بگو
سید حمید می گه : '' فقط بگم اونقدر زیر نظرید و همه کارهاتون ثبت و ضبط می شه که نزدیکه آسمون بالای سرتون شکافته بشه و فرشته ها سرتون فریاد بزنن و بگن حواستون کجاست ، چرا اینقدر غافلید ''
🌹 هدیه به روح شهید #سیدحمید_ساداتی_فرد صلوات
♦️ به نقل از فاطمه کارآزاد
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•