eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
942 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🔻شهیدی که هم صورت و هم سیرتش شبیه بود👇👇👇 🌷 💠 الگویی بنام ابراهیم: 🌷مرحوم سعید مجلسی خاطرات زیبایی از یک در واحد اطلاعات برای ما نقل میکرد.می گفت: آن رزمنده، یک حرفه ای، خوش صدا و سیما و یک در کار اطلاعاتی است و .... 🌷آن مرد بزرگ بود که خیلی از فرماندهان ما از مردانگی و او برای ما حرف می زدند. بعد از مقدماتی بود که مرحوم مجلسی تصویر ابراهیم را برای ما آورد. 🌷وقتی تصویر ابراهیم را دیدیم، شگفت زده شدیم انگار بود! خود داوود هم با تعجب به تصویر شد.... مجذوب چهره و جمال او بودیم که سعید مجلسی گفت: ابراهیم در ، همراه با برادر داوود (شهید حمید عابدی) حضور داشته و مفقود شده، خلاصه خیلی حال ما گرفته شد. 🌷داوود او را خودش قرار داد. و دلش می خواست راه و ابراهیم را ادامه دهد. اواخر سال 1361 بود که با داوود بودیم. سعید مجلسی خبر داد که امروز مراسمی برای ابراهیم در مسجد محمدی در خیابان زیبا برقراره، من هم به داوود زنگ زدم و گفتم اگه می تونی با بیا دنبال من با هم بریم مراسم شهید ابراهیم هادی. 🌷عصر بود که داوود اومد و با موتور رفتیم خیابان زیبا. همین که وارد شدیم، تمام نگاه ها به سوی ما برگشت. از کنار هر کسی رد شدیم با تعجب گفت: !! یکی از دوستان ابراهیم جلو اومد و در حالی که با چشمان گرد شده از به داوود نگاه میکرد، گفت آقا شما کی هستی؟انگار خود اومده! 🌷داوود هم با خودش گفت: نه آقا جون چی میگی؟ ما کجا، آقا ابراهیم کجا، ما کل ابرامم نمیشیم. 🌷بعد جلسه همه با داوود کلی یادگاری گرفتند وقتی سوار شدیم برگردیم، داوود گفت : تو منو آوردی اینجا که داغ اینا رو کنی؟؟؟ من کجا، کل ابرام کجا؟؟؟ دیگه چیزی نگفت ولی تا روزای آخر تو با ابراهیم داشت.... 🌷 شادی روحش 👇👇 @dosteshahideman 🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
... مـرا ِ سفـره ی مهربانی ِخود کنید! دلم گرفته از آشوب ِ ... اینجا غریبه اند و و ... دلم یک جـُرعه میخواهد ... 💐 👇👇 💐 @dosteshahideman 💞💐💞💞💞💞💞💞💞💐💞
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🍃 🍃🍃 🍃 🌷از# شهدا یاد گرفتم : 🌷از ، را . 🌷از ، را .. 🌷از ها ، را .. 🌷از ، امر به را .. 🌷از ، را .. 🌷از ، را .. 🌷از الدین ، را .. 🌷از ، و را 🌷بااین همه نمیدانم چرا ، موقع عمل که میرسد ، شرمنده ام !! .. 🌹 🌹| @dosteshahideman 🍃 🍃🍃 🍃🌸🍃 🍃🌸🌸🍃 🍃🌸🌸🌸🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
🔹توصیه سردار سلیمانی به فرزندان شهدا : 🌼 کاری کنید که هرکس شما را می بیند احساس کند را ملاقات میکند .شهید اهل و و بود. باید مراقبت کنید. 🌺 رنگ بدهیم... نه رنگ بگیریم.. معطر کنیم... نه عطر بگیریم...🌺 🍃🌸🍃 🌷شهدا را یاد نماییم با نثار صلوات 👇👇 💐 @dosteshahideman 🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹
... 😢😢 .. 😢 برگرد بابای من باش یا یک بغل بابا بیا و جای من باش... امام خامنه ای: همه‌ی  هم پیش خدای متعال عزیزند لکن یک خصوصیّتی در این جوان وجود داشته -خداوند هیچ‌وقت کارش بدون حکمت نیست- این جوان و آن پاک این جوان و به کردن این جوان و نیاز به این‌جور شهادتی، این موجب شده که خدای متعال، نام این جوان شما را، شهید شما را، بلند کرد؛ بلندمرتبه کرد. کمتر شهیدی را ما سراغ داریم که این‌جور خدای متعال او را در چشم همه عزیز کرده باشد (س) شادی روح 🕊| @dosteshahideman 🕊🕊 🕊🕊🕊 🕊🕊🕊🕊
🕊 #بـی‌_نهایـت_عشـــق 🕊 🌸 دلش نمی ‌خواست ڪارهایش جلوی دید باشد ... مدتی را ڪه در جبهه بود ، اجازه نداد حتی یڪ عڪس یا فیلم از او تهیه شود . 🌸 آخرین بار ڪه به مرخصی آمده بود ، قبل از رفتن همه ‌ی عڪس ‌هایش را از بین برد تا پس از شهادت چیزی از او باقی نماند . 🌸 همین طور هم شد و برای شهادتش حتی یڪ عڪس هم در خانه نداشتیم . همیشه پنهان ‌ڪار بود ... حتی زخمی ‌شدنش را هم از دیگران پنهان می ‌ڪرد . #شهید_مجید_زین_الدین 🌹 #اخلاص 🕊| @dosteshahideman
1_35407800.mp3
320.7K
📜 🎤 🌹 💠 بـراے این ڪه خـدا لطفش، و شامل حال مـا بشود باید داشته باشیم... 🌹| @dosteshahideman
☘ ☘ ☘ ☘ یاد شهید بخیر؛ خیلی علاقه شدید به سلام الله علیها داشت خیلی عجیب غریب بود این علاقه اش به خاطر همین همسر سادات انتخاب کرده بود بشدت به همسرش علاقه داشت تمام زندگی‌ آقا حمیدرضا با شهدا گذشت. زمان جنگ سنش کفاف نمی‌داد که وارد جبهه شود. وقتی جنگ تمام شد تمام فکر و ذکرش شهدا بود. الگوی زندگی‌ا‌ش را شهدا قرار داده بود و در همه زمینه‌ها مثل برگزاری یادواره‌ و یادمان‌ها در سطح استان خوزستان فعالیت می‌کرد. به نوعی اگر در سطح استان برای شهدا یادواره و یادمان برگزار می‌کردند او مسئولیتی بر عهده‌ داشت. هیچ دلبستگی‌ای به دنیا نداشت و تمام برنامه‌هایش را از سر انجام می‌داد. آن زمان که یادواره شهدا و مراسم‌ را برگزار می‌کرد آقا حمید بیشتر کارها را می‌کرد، کارها که تمام می‌شد، سرش را پایین می‌انداخت و گمنام می‌رفت. دیگر اصلاً کسی نمی‌فهمید مثلاً سن مراسم را چه کسی زده، هماهنگی‌ها را کی انجام داده است. خودش هم و دنبال این مسائل هم نبود. هدفش فقط انجام بود و می‌خواست آنها راضی باشند.  شادی روحش @dosteshahideman ☘ ☘ ☘ ☘
🕊🕊🕊🕊🕊 #دلـــم میخواهد دوباره #تبعید شوم به #زمــان ِشما ! وُفــور ِ #نعمت بود ! #اخلاص ... #ایمان ... #صداقت ... #پاکی ... #شهید_حسین_املاکی 🍁| @dosteshahideman 🕊🕊🕊🕊🕊
. از خیابان شهدا آرام آرام در حال گذر بودم! . اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی... جوابی نداشتم؛سر به زیر انداخته و گذشتم... . . دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز یا زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم... . . به سومین کوچه رسیدم! شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟!؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... . . به چهارمین کوچه! شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی!؟ برای دفاع از !!؟ همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم... . . به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم،از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... . . ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ،نگهبانی ... کم آوردم... گذشتم... . . هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم مدارس! هم دانشگاه! هم فضای مجازی! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان میکرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم و گذشتم... . . هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را میکردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... . پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... . اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود... . . دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... . . . . از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا،نمی توان گذشت... گاهی،نگاهی... @dosteshahideman
🌸 همیشه ڪارے ڪن ڪــہ اگہ خدا تورو دیــــد خوشــش بیاد نہ بنـــــده خـــــدا 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸 اگر ڪـــار براے رضای خـــداست...پس گفتـــــنش چــــہ ســــــودے دارد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸 همیشه طوری زندگی ڪن ... ڪہ خدا عاشقت باشه؛اگه عاشقت شہ خوب تورو میخرتت 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸 برای اینکه لطف خدا شامل حالمون شه... باید داشته باشیم... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸 بچه ها...شهر سقوط ڪنہ میشه باز پس گرفت... مواظب باشید سقوط نکنه... 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🌸 خدایا من رو پیش خودت پاکیزه بپذیر... 🌺| @dosteshahideman 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
⚘﷽⚘ شرط ورود در جمع ، است و اگر این شرط را داری ، چه تفاوتی می کند که چیست و چیست . 🌷 🌷 🍃 | @dosteshahideman 🍃🍃 🍃🌺🍃 🍃🌺🌺🍃 🍃🌺🌺🌺🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
⚘﷽⚘ 🌸 🔰 روزهایی که از مغازه‌ي بابا زود برمی‌گشت، می‌رفت پایگاه مسجد. خانه هم که می‌رفت، سرش به کار خودش گرم بود. یک گوشه می‌نشست و یا می‌خواند یا درس. خیلی اهل حرف زدن از این طرف و آن طرف نبود. پس از ، دوستان مسجدی‌اش آمدند برای تسلیت گفتن به مادرش. گفتند: خوش‌به‌حال شما که یک همچین را تقدیم اسلام کرده‌اید. مادر تازه آن‌جا فهمید پسرش حافظ قرآن بوده... . ✨ (ع)فرمودند: كه به آن عمل كند، با فرشتگانى بزرگوار كه نویسندگان و حاملان قرآن در آسمانند، هم‌درجه است. الحیات؛ ترجمه‌ی احمد آرام، ج‏2،ص 🍃🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 شـادی روح شهدا 🌷| @dosteshahideman 🍃🌷 🌷🍃🌷 🍃🌷🍃🌷 🌷🍃🌷🍃🌷
⚘﷽⚘ ‍ اگر با انصاف اندکی به اطراف نگاه کنی ، می بینی که هنوز هم ادامه دارد سرفه هایی که قصه ی جنگ را برای شیمیایی تداعی می کند ویلچری که چرخ هایش ،روزگاری را حکایت میکند که دست و پایش را برای حفظ این به ودیعه گذاشته است درمیان ستارگان شهر ، که دل خوشی فرزند شهیدی است . در کوچه پس کوچه های بی کسی ، سنگ قبر بانام شهیدِ مونس روزهای تنهایی است... در محله ی ، چشم هایی است که هنوز هم به در ِخانه دوخته شده تا شاید از عزیز سفرکرده خبری شود. کمی آنطرف تر مردی کوله پشتیِ بر دوش با کاسه آبی بدرقه می شود به مقصد . هر چه داشت در طبق گذاشت و فدای کرد مدافع بود هم برای هم برای قلبش. دل هیئت و زینبیون و حیدریون را سوزاند . سوریه شهید و الاثر شد .شاید هم میخواست قلبش را در آنجا جا بگذارد. توسل به (ع) سبب شد بعد از دوسال بر گردد.و دلتنگی های فرزندانش کمی تسکین یابد. این روزها خانواده اش با نبودنش در کنار جامانده زندگی می کنند. های زخم زبان عده ای ،دلِ داغدار خانواده را می سوزاند... هنوز هم جنگ ادامه دارد... ✍به قلم منتظر 📅تاریخ تولد: ۱۳۶۰/۱۲/۱۸ 📅تاریخ شهادت: ۱۳۹۶/۰۱/۱۶ 🗺محل شهادت: سوریه 🗺محل دفن:تهران.بهشت زهرا 🌷 | @dosteshahideman
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘ بهترین‌دعا برای‌رفیق.....؟!🕊 #شهدا #شهدایی_باشیم #عشق •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
: برای اینکه خدا لطفش و رحمتش و آمرزشش شامل حال ما بشه، باید داشته باشیم و برای اینکه ما اخلاص داشته باشیم، سرمایه می‌خواد که از همه چیزمون بگذریم و برای اینکه از همه چیزمون بگذریم باید شبانه‌روز دلمون و وجودمون و همه چیزمون با خدا باشه . شبتون شهدایی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•