eitaa logo
دوست شــ❤ـهـید من
945 دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
2.5هزار ویدیو
68 فایل
🌹🌿بسم الله الرحمن الرحیم🌿🌹 #شهید_محمود_رضا_بیضائی: «اذا کان المنادی زینب (س) فأهلا بالشهادة» " «اگر دعوت کننده زینب (س) باشد، سلام بر شهادت»! #خادم_کانال: @gharibjamandeh
مشاهده در ایتا
دانلود
💔💔💔 ✅همــسرشہید: روز اخــرے ڪہ میخواست بره گفت:من اونجا پشت تلفن،پیش دوستام بگم:💔💔 ولی بگم:،💖💖 حالا چیکار کنیم⁉ یکمی فکر کردم یادم افتاد به کتابی که مربوط به خاطرات عاشقانه شهدا بود، یه همسر شهید گفته بود: 💍من وهمسرم چون با💌 نامه 💌 باهم در ارتباط بودیم،و احتمال میدادیم کسی نامه رو باز کنه و بخونه،برای 💚گفتن💚 رمز گذاشته بودیم، رمزمون هم این بود که تو نامه مینوشتیم: 💕....💕 منم به حمید گفتم:هروقت خواستی بگی 💚💚 بگو:💕💕... چشمی گفت و همینطور که از پله ها میرفت پایین، بلند بلند میگفت: ...💕💕 ...💕💕 منم بین گریه وخنده میگفتم: ...💕💕 ....💕💕 😭😭💔 یاد شهید با صلوات❤️ 💔| @dosteshahideman 💫🌟💫⭐️💫🌟💫⭐️💫🌟💫⭐️💫🌟
🍃🍃🍃🍃🍃🍃 🍃🌺🌺🌺🍃 🍃🌺🌺🍃 🍃🌺🍃 🍃🍃 🍃 😍 شب ڪہ پلڪ هام رفت روی هم ، ام را در آورد . براے ڪہ بیدار شدم ، خندیـد و گفت : اینجورے نگیریا ، رو در بیار و دستت رو بشور ... ( زیر ) : . گفتم : واے من اینو چطورے ؟ 💓 🌺| @dosteshahideman 🍃 🍃🍃 🍃🌺🍃 🍃🌺🌺🍃 🍃🌺🌺🌺🍃 🍃🍃🍃🍃🍃🍃
⚘﷽⚘ ❤️ | |❤️ ‌ از اول نامزدیمون...💍 با خودم کنار اومده بودم که من، اینو تا ابد ڪنارم نخواهم داشت...💔 یه روزے از دستش میدم...😞 اونم با ... وقتی كه گفت میخواد بره...🚶 انگار ته دلم ،آخرین بند پاره شد...💔 انگار میدونستم ڪہ دیگه برنمیگرده... اونقد ناراحت بودم... نمیتونستم گریه کنم... چون میترسیدم اگه گریه ڪنم، بعداً پیش ائمه(ع) شمـ 😞 يه سمت بود و يه سمت ... احساسم ميگفت جلوش وایسا نذار بره...❌ ولی ایمانم اجازه نمیداد... یعنی همش به این فکر میکردم که ... چطور میتونم تو چشماے (ع)نگاه کنم و... انتظار شفاعت داشته باشم...😕 در حالےکه هیچ کاری تو این دنیا نکردم... اشکامو که دید...😢😭 دستامو گرفت و زد زیر گریه و گفت...😭 "دلمو لرزوندی ولی ایمانمو نمیتونی بلرزونیـــــا..." راحت کلمه ی... ❤...دوستت دارم...❤ 💕...عاشقتم...💕 رو بیان میڪرد... روزی که میخواست بره گفت... … "من جلو دوستام،پشت تلفن نمیتونم بگم... ❤...دوستت دارم...❤ میتونم بگم... 💔...دلم برات تنگ شده...💔 ولی نمیتونم بگم ... چیکار کنم...؟!" گفتم... "تو بگو یادت باشه، من یادم میفته...☺️ از پله ها که میرفت پایین... بلند بلند داد میزد... ❣یادت باشـہ... ❣یادت باشـہ... منم میخندیدم و میگفتم: 💕یادم هسسست... 💕یادم هسسست...😭 ✍همسر شهید،حمید سیاهکالی مرادی •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈• @dosteshahideman •┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•