🕊 ڪلام شهیدان......🕊
❣ #شهیدمحسنحججی 🕊
یڪ طوری زندگی ڪن ڪه خداعاشقت بشه تاخوب بخرد تو رو.
❣ #شهیدمرتضیعطایی 🕊
یاامام رضا: تو ڪه آخر گره رو وامیڪنی پس چرا امروزو فردا میڪنی.
❣ #شهیدحسینمعزغلامی 🕊
تا میتوانید برای ظهور دعا ڪنید ڪه بهترین دعا هاست.
❣ #شهیدمحمودرضابیضایی 🕊
شیعه به دنیا آمدیم ڪه مؤثر در تحقق ظهور باشیم.
❣ #شهیدجوادمحمدی 🕊
در اون دنیا جلوی بی حجاب ها و آنهایی ڪه تبلیغ بی حجابی میڪنند را میگیرم.
❣ #شهیدمحمدهادیذوالفقاری 🕊
آمدم به عراق برای جنگ تا انتقام سیلی حضرت زهرا (س) را بگیرم.
❣ #شهیدرضاسنجرانی 🕊
نمازهایتان را اول وقت بخوانید ڪه بهترین عمل است.
❣ #شهیدحسینمحرابی 🕊
هر جوان پسر یا دختری ڪه نمازش را اول وقت بخواند شفاعتش میڪنم.
❣ #شهیدحسنقاسمیدانا 🕊
از راه و اهداف انقلاب و سخنان امام خامنه ای دور نشوید.
🌹 #یادشهداباصلوات
🌹| @dosteshahideman
🌹🕊
🌹🕊🌹
🌹🕊🌹🕊
🌹🕊🌹🕊🌹
🍃🌸🍃
روایتی خواندنی ازهمسر صبور #شهیدجوادمحمدی
سوریه که بود، هرشب حتما با من تماس داشت. حتی سری اولی که مجروح شده بود و من از این موضوع کاملا بی خبر بودم، از بیمارستان تماس میگرفت و آنقــدر عادی برخــورد میکرد کــه من اصلا متوجه نشــدم مجروح شده؛
در واقع #آقاجواد خــودش را مقیــد به تماس بــا خانواده میدانســت که در آن شــرایط هم حواســش به ایــن موضوع
بود.
وقتی هم که مــن از مجروحیتشــان خبــر دار شــدم، گفت:
"هراتفاقی افتاده باشد مهم نیست! مهم این است که تو الان در حال صحبت با من هستی."😊
هر بار مجروح میشد با واسطه خبردار می شدم؛ از طریق دوستان و اطرافیانشان.
و این باری که شهید شد بار چهارم رفتنش بود!
واقعا هرباری که میرفت، دلتنگیها بیشتر میشد. خصوصا سری ســوم که این دلتنگی هم برای من، هم برای همسرم
زیاد شــده بود؛ طوری که دائم پشــت تلفن به زبان میآورد.
سری های قبل اصلا این موضوع را به رو نمی آورد و در جواب دلتنگیهــای مــن هــم میگفــت راه دور اســت و بایــد بــا این دلتنگیها کنار بیایی اما برایمان خســتگی نداشــت.
واقعــا راه، راه شــهدا بــود. آقــا جــواد
همیشه در صحبتهایش وقتی میخواست به من دلداری بدهــد، میگفــت:
"الگــوی شــما بایــد حضــرت زینــب س باشد. سختیهای شــما کجا و ســختیهای خانم حضرت زینب س کجــا."
واقعا راســت میگفت؛ خســتگی ما کجا و خستگی خانم کجا؟
اما فاطمه هم بچه بود و دلتنگیهای بچه گانه خودش را داشت.
پدرش سوریه که بود همیشه ســراغش را میگرفت و منتظر آمدنش بود. حتی زمان مفقود بودن پیکر #آقاجواد هم فکر میکرد پدرش سوریه است و باید منتظر برگشتنش باشد.
خود پدرش قبل رفتن، اول قصه حضرت رقیه س را برایش گفت و بعد در مورد ســفرش برای فاطمه توضیــح داد. آنقدر فاطمه با این قصه حضرت رقیه س انس گرفته بود که برخی اوقــات در اوج بیتابی اش به من میگفــت:
"مامان حضرت رقیه س هم مثل من اینقدر گریه میکرد؟"
#خاطره
#همسرانه
#صبر_زینبی
#شهیدجوادمحمدی
@dosteshahideman
🌸🍃
#سبڪ_زندگے_شھدا
#مجاهدت_خستگےناپذیر
آقاجواد یک مجاهد به تمام معنا بودند و در راه خدا خیلی بےخوابی مےکشیدند
اکثر اوقات، در حال تلاش و تکاپو بودند
و همیشه چشمانش از شدت بےخوابی، قرمز بود
گاهی پیش مےآمد که از شدت بےخوابی
همانطور نشسته ، خوابش مےبُرد....
روایتی از همسر معزز #شهیدجوادمحمدی
#خاطره
❤️ @dosteshahideman
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
🎥#ڪلیپ👆👆
شوخی های #شهیدجوادمحمدی تو سوریه
#حتماتماشا کنید👌
#یادش_باصلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_ال_محمد_و_عجل_فرجهم
🌷 | @dosteshahideman