🌹🍃🌹🍃🌹🍃🌹🍃🍃
📖🕋📖🕋📖
💠همراهان گرامی کانال
🌷ختم دسته جمعی زیارت و صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیه السلام، کریم اهل بیت علیهم السلام، به مناسبت نیمه رمضان، میلاد این امام بزرگوار ، در کانال برگزار میشود
✅ تعداد ثبت مجموعه یا ضامن آهو میشود و توسط متصدی آمار در حرم مطهر
🍃🍂آقا علی بن موسی الرضا 🍂 🍃
از طرف شما عزیزان ثبت میشود و نزد ولی نعمتمان به امانت سپرده میشود
❇️ به نیابت از امام زمان( عج ) هدیه به
امام حسن مجتبی( ع )و برآورده شدن حاجت افراد شرکت کننده
❇️فرصت خواندن تا یکشنبه شب ۲۱ / ۲ / ۹۹
📣لطفا تعداد زیارت و صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیه السلام را که می خوانید هر کدام به صورت جداگانه ،به آیدی زیر بفرمایید تا جمع آمار در حرم مطهر امام رضا ( ع ) مطهر ثبت شود
تشکر و عاقبت بخیری از حضور پر رنگتون 🌹
⬅️آیدی جهت پیام دادن برای اعلام تعداد زیارت و صلوات خاصه امام حسن مجتبی( ع ) در ختم دسته جمعی 👇👇
🆔 @ZZ3362
❤️متن زیارت امام حسن مجتبی
علیه السلام ⬇️⬇️⬇️
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ رَسُولِ رَبِّ الْعالَمینَ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یَا بْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراَّءِ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حَبیبَ اللّهِ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا صِفْوَةَ اللّهِ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَمینَ اللّهِ
🌹 اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا حُجَّةَ اللّهِ ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا نُورَ اللّهِ
🌹السَّلامُ عَلَیْكَ یا صِراطَ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا بَیانَ حُكْمِ اللّهِ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا ناصِرَ دینِ اللّهِ ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا السَّیِدُ الزَّكِىُّ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْبَرُّ الْوَفِىُّ ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْقاَّئِمُ الاْمینُ
🌹السَّلامُ عَلَیْكَ ایهَا الْعالِمُ بِالتَّأویل،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْهادِى الْمَهْدِىُّ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الطّاهِرُ الزَّكِىُّ، اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا التَّقِیُّ النَّقِىُّ
🌹السَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الْحَقُّ الْحَقیقُ،اَلسَّلامُ عَلَیْكَ اَیُّهَا الشَّهیدُ الصِّدّیقُ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْكَ یا اَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِی وَ رَحْمَةُ اللّهِ وَ بَرَكاتُهُ
❤️متن صلوات خاصه امام حسن مجتبی علیه السلام ⬇️⬇️⬇️
🌷اللّهُمَّ صَلِّ عَلی الحَسَنِ بْنِ سَیِّدِالنَّبِیِّینَ وَوَصِیِّ أَمِیرِالمُؤْمِنِینَ السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ
رَسُولِ الله
🌷السَّلامُ عَلَیْکَ یابْنَ سَیِّدِ الوَصِیِّیَنَ،أَشْهَدُ أَنَّکَ یابْنَ أَمِیرِ المُؤْمِنِینَ أَمِینُ الله وَابْنُ أَمِینِهِ عِشْتَ مَظْلُوماًوَمَضْیَت شَهِیداً،
🌷وأَشْهَدُأَنَّکَ الإمام الزَّکِیُّ الهادِی المَهْدِیُّ،
اللّهُمَّ صَلِّ عَلَیْهِ وَبَلِّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنِّی فِی هذِهِ السَّاعَةِ أَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
#استوری🌱
#مناجات
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِي تَحَبَّبَ إِلَيَّ
#خدایا..
ممنون که با همه بدیام دوستم داری!
#ابوحمزه_ثمالی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
چشمشان که به مهدی افتاد
از خوشحالی بال درآوردند..
دورهاش کردند و شروع کردند
به شعار دادن:
"فرمانده آزاده آمادهایم آماده"
هرکسی هم که دستش
به مهدی میرسید امان نمیداد
شروع میکرد به بوسیدن
مخمصهای بود برای خودش..
خلاصه به هر سختیای که بود
از چنگ بچههای بسیجی خلاص شد
اما به جای اینکه
از این همه ابراز محبت خوشحال باشد
با چشمانی پر از اشڪ..
به خودش نهیب میزد:
مهدی..
خیال نکنی کسی شدی که
اینا اینقدر بهت اهمیت میدن
تو هیچی نیستی..
تو خاڪ پای این بسیجیهایی..
#شهید_مهدیزینالدین..
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
4_5974505963518952440.mp3
10.15M
❤️ وقتی که همه رفیقام منو تنها میذارن
❤️ وقتی که جنازهی منو رو شونه میارن
🎤 سید رضا نریمانی شور
گاهے انسان بايد بنشيند
با نفـسِ خود حسابکتاب کند.
پدر ما را اين نفس در مےآوَرَد.
بہ نفس خود بگوييد:
تا کے؟
چقـدر؟
بس است ديگـر!
بہ فکرِخودت باش!
#آیت_الله_مجتهدی_تهرانی💫🍃
@dosteshahideman☘
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
#قراردمغروب
💚 بریم حرم شاه کربلا 💚
به نیابت از شهیـــد بزرگوار
🌹حاج شهروز مظفری نیا🌹
✨کربلا هرکی زائرتو...😭✨
🎤 #کربلاییامیرعباسی
#رزقمعنوی
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ از گناه تا توبه۲۰ 🔴 ناامیدها حضور دارین؟ 💠میدونی خدا از کیا خیلی خیلی خیلی بدش میاد 👈از ناااا
⚘﷽⚘
تا این بخش خدا رو شکر
🔴جلسه اول گناه چیست وتوبه چگونه است تموم شد
لطفا نظرات خودتونو تا اینجا برام بفرستین
هرنظری دارین
اگر نسبت به گناه هم دیدگاهتون عوض شده
یا این ۲۰بخش باعث شده از گناه دست بکشین
حتما بفرستین برام
قطعا نظرات شما کمک کننده جلسات بعدیه
🔴نظر بدین🔴
@mostafa_sadrzadeh86
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت نود و چهار وارد مغازه شدم و دقیق اطراف رو گشتم ... هر طرف رو که نگاه می کردم اثری از دورب
⚘﷽⚘
قسمت نود و پنج
چندین بار نشست ... ایستاد ... خم شد ... و پیشانیش رو روی زمین گذاشت ... سه مرتبه دست هاش رو تکان داد و سرش رو به اطراف چرخوند ... و دوباره پیشانیش رو گذاشت روی زمین ...
چند دقیقه پیشانیش روی زمین بود تا بلند شد ... شروع کرد به شمردن بند انگشت هاش و زیر لب چیزی رو تکرار می کرد ... و در نهایت دست هاش رو آورد بالا و کشید توی صورتش ...
مراسم عجیبی بود ... البته مراسم عجیب تر از این، بین آئین های مختلف دیده بودم ... یهودی ها ساعت ها مقابل دیوار می ایستادن و بی وقفه خم راست می شدن و متن هایی رو می خوندن ...
یه عده از هندوها با حالت خاصی روی زمین می نشستن و طوری خودشون رو تکان می دادن که تعجب می کردم چطور هنوز زنده ان و مغزشون از بین نرفته ...
یا بودائی ها که هزار مرتبه در مقابل بودا سجده می کنن ... می ایستن و دوباره سجده می کنن ... و دست هاشون رو حرکت میدن، بهم می چسبونن، تعظیم می کنن ... و دوباره سجده می کنن ...
همه شون حماقت هایی برای پر کردن وقت بود ...
بلند شد و شروع کرد به جمع کردن پارچه ای که زیر پاش انداخته بود ... و اون تکه گلِ خشک، وسط پارچه مخفی شد ...
جمعش کرد و گذاشت روی میز ... و پارچه روی دوشش رو تا کرد ... اومد سمت تخت ها که تازه متوجه شد بیدارم و دارم بهش نگاه می کنم ...
- از صدای من بیدار شدی؟ ...
- نه ... کلا نمی تونم زیاد بخوابم ... اگه دیشب هم اونقدر خسته نبودم، همین چند ساعت هم خوابم نمی برد ...
- با خستگی و فشار شغلی که داری چطور طاقت میاری؟ ...
چند لحظه همون طوری بهش خیره شدم ... نمی دونستم جواب دادن به این سوال چقدر درسته ... مطمئن بودم جوابش برای اون خوشایند نیست ...
- قبل خواب یا باید الکل بخورم یا قرص خواب آور ... و الا در بهترین حالت، وضعم اینه ... فعلا هم که هیچ کدومش رو اینجا ندارم ...
نشست روی تخت مقابلم ...
- چرا قرصت رو نیاوردی؟ ...
یکم بدن خسته ام رو روی تخت جا به جا کردم ...
- نمی دونستم ممنوعیت عبور از مرز داره یا نه ... از دنیل هم که پرسیدم نمی دونست ... دیگه ریسک نکردم ... ارزشش رو نداشت به خاطر چند دونه قرص با حفاظت گمرک به مشکل بخورم ...
- اینطوری که خیلی اذیت میشی ... اسمش رو بگو بعد از روشن شدن هوا، اول وقت بریم داروخونه ... اگه خودش پیدا شد که خدا رو شکر ... اگه خودشم نبود میریم یه جستجو می کنیم ببینیم معادلش هست یا نه ... جای نگرانی نیست، پزشک آشنا می شناسم ...
خیلی راحت و عادی صحبت می کرد ... گاهی به خودم می گفتم با همین رفتارهاست که ذهن دیگران رو شست و شو میدن ... اما از عمق وجود، دلم می خواست چیز دیگه ای رو باور کنم ... صداقت کلمات و توجهش رو ...
- از دیشب مدام یه سوالی توی سرم می گذره ... که نمی دونم پرسیدنش درست هست یا نه ... می پرسم اگه نخواستی جواب نده ...
ناخودآگاه خنده ام گرفت ...
- بپرس ...
- اگه با گروه های توریستی می اومدی راحت تر نبودی؟ ... اینطوری جاهای بیشتری رو هم می تونستی ببینی ... بگردی و تفریح کنی ... الان نود درصد جاهایی که قراره ما بریم تو نمی تونی بیای تو ... یا توی محل اقامت تنها می مونی یا پشت در ...
بالشت رو از زیر سرم کشیدم ... نشستم و تکیه دادم به دیواره ی بالای تخت ...
- قبل از اینکه بیام می دونستم ... دنیل توضیح داد برنامه شون سیاحتی نیست ...
دیگه چهره اش کاملا جدی شده بود ...
- تو نه خاورشناسی، نه اسلام شناس ... نه هیچ رشته ای که به خاطرش این سفر برات مهم شده باشه ... پس چی شد که باهاشون همراه شدی؟ ...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ قسمت نود و پنج چندین بار نشست ... ایستاد ... خم شد ... و پیشانیش رو روی زمین گذاشت ... سه مرتبه
⚘﷽⚘
قسمت نود و شش
سکوت، فضای اتاق رو پر کرد ... چشم های اون منتظر بود ... مغز من در حال پردازش جواب ... از قبل دلیل اومدنم رو می دونستم اما گفتنش به اون ... شاید آخرین کار درست در کل زمین بود ...
برای چند لحظه نگاهم رو ازش گرفتم ...
- ببخشید ... حق نداشتم این سوال رو بپرسم ...
نگاهم برگشت روش ... مثل آدمی نبود که این کلمات رو برای به حرف آوردن یکی دیگه به زبان آورده باشه ... اگر غیر این بود، هرگز زبان من باز نمی شد ...
نفس عمیقی کشیدم ... و تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم ... داشتم به آدمی اعتماد می کردم که کمتر از 24 ساعت بود که اون رو می شناختم ...
- من اونقدر پولدار نیستم که برای تفریح، سفر خارجی برم ... این سفر برای من تفریحی و توریستی نیست ... اومدم ایران که شانسم رو برای پیدا کردن یه نفر امتحان کنم ...
- برای پیدا کردی کی اومدی؟ ...
- مهدی ... آخرین امام شما ... پسر فاطمه زهرا ...
جا خورد ... می شد سنگینی بغض رو توی گلوش حس کرد ... و برای لحظاتی چشم هاش به لرزه در اومد ...
- تو گفتی اصلا باور نداری خدایی وجود داره ... پس چطور دنبال پیدا کردن کسی اومدی که برای باور وجودش، اول باید به وجود خدا باور داشته باشی؟ ...
سوال جالبی بود ... اون می خواست مبنای تفکر من رو به چالش بکشه ... و من آمادگی به چالش کشیدن هر چیزی رو داشتم ... ملحفه رو دادم کنار ... و حالا دقیقا رو به روی هم نشسته بودیم ...
- باور اینکه مردی با هزار و چند سال زنده باشه ... جوان باشه ... و قرار باشه کل حکومت زمین رو توی دستش بگیره و یکپارچه کنه خیلی احمقانه است ...
یعنی از همون جمله اولش احمقانه است ... باور مردی با این سن ...
اما ساندرز، یه شب چیزی رو به من گفت که همون من رو به اینجا کشید ... چیزی که قبل از حرف های دنیل، خودم یه چیزهایی در موردش می دونستم ... اما نمی دونستم ماجرا در مورد اون فرده ...
من یه چیزی رو خوب می دونم ... دولت من هر چقدر هم نقص داشته باشه، احمق ها توش کار نمی کنن ... و وقتی آدم هایی مثل اونها مخفیفانه دنبال یه نفر می گردن، پس اون آدم وجود داره ... هر چقدر هم باور نسبت به وجود داشتنش غیرقابل قبول باشه ...
می خوام پیداش کنم ... چون مطمئن شدم و به این نتیجه رسیدم که اگه بخوام به جواب سوال هام برسم و حقیقت رو پیدا کنم ... باید اول اون رو پیدا کنم ...
من تا قبل، فکر می کردم حمله به عراق و از بین بردن سلاح های کشتار جمعی فقط یه بهانه بوده ... چون هیچ چیزی هم پیدا نشد ... و تنها دلیل هایی که به ذهنم می رسید این بود که دولت برای به چنگ آوردن منابع زیر زمینی عراق و تسلط روی منطقه به اونجا حمله کرد ... چون عراق دقیقا وسط مهمترین کشورهای استراتژیک خاورمیانه است ...
اما بعدا فهمیدم این همه اش نیست ... و در تمام این مدت، اهداف مهم دیگه ای وسط بوده ... این سوال ها ذهنم رو ول نمی کنه ... نمی تونم حقیقت رو این وسط این همه نقطه گنگ پیدا کنم ...
چهره اش خیلی جدی شده بود ... نه عبوس و در هم ... مصمم و دقیق ...
- چرا برای پیدا کردن جواب، همون جا اقدام نکردی؟ ... و این همه راه رو اومدی دنبال شخصی که هیچ کسی نمی دونه کجاست؟ ...
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش: 🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه 🌷هر شب به
⚘﷽⚘
💌 هر جای این کره خاکی که هستید دعوتید به پویش:
🔸 #استغاثه_به_امام_زمان_ارواحنا_فداه
🌷هر شب به نیابت از یک شهید.
🔸شب سی ام
🌹#شهید_والامقام
🌹#حسین_مشتاقی
📖 قرائت دعای الهی عظم البلاء
#استغاثه_جهانی_طلب_منجی
#طلب_منجی_موعود
#به_تو_محتاجیم
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
📖 تقویم شیعه
☀️ امروز:
شمسی: جمعه - ۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۹
میلادی: Friday - 08 May 2020
قمری: الجمعة، 14 رمضان 1441
🌹 امروز متعلق است به:
🔸صاحب العصر و الزمان حضرت حجة بن الحسن العسكري عليهما السّلام
💠 اذکار روز:
- اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ (100 مرتبه)
- یا ذاالجلال و الاکرام (1000 مرتبه)
- یا نور (256 مرتبه) برای عزیز شدن
❇️ وقایع مهم شیعه:
🔹شهادت مختار ثقفی رحمة الله علیه، 67ه-ق
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚘﷽⚘
#السلام_ایها_غریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
#یا_ایہا_العزیز ❣
#السلام_علیک_یا_صاحب_الزمان_علیه_السلام 🌺
بزرگترین گناه ما
ندیدن اشکهای اوست!😔
اشکهایی که او...
برای دیدن گناهان ما میریزد!😢
اللهم عجل لولیک الفرج🌸🍃
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
هر صبح سلامے
بہ گل روی تو زیباست🌸
چون یاد گل روی تو
یاد آور عشق است❤️
روزتون متبرڪ به نگاه شهید محمود رضا بیضائی✨
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#حدیث
عواقب دنیوی اخلاق بد
امام علی علیهالسلام:
مَن ساءَ خُلُقُهُ ضاقَ رِزقُهُ.
آنكه اخلاقش بد باشد، روزىاش تنگ میشود.
📚 غررالحكم، ح ۸۰۲۳
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#شُہـدا از مـا میخواهند
راهشان را ادامہ دهیـم🍃
ایـن راه روشنہ روشنہ...
فانـوس به دست گرفتہ ایم براے چہ؟
#شہید_احمـد_کاظمے🥀
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
🤲 خدایا ما را #عاقبت_به_خیر بفرما
#داستان_برصیصای_عابد
در بنی اسرائیل عابدی بود بهنام «برصیصا» که مدت درازی از عمر خود را به عبادت و بندگی گذرانیده بود و کار او بهجایی رسید که مریضها و دیوانگان به دعای وی بهبودی و شفا پیدا می کردند.
اتفاقاً دختری از خانواده ای بزرگ، دیوانه شد و برادرانش او را به نزدش آوردند و خواهر را به خاطر اطمینانی که داشتند درمحل عبادت عابد گذاشتند و خود برگشتند تا شاید بر اثر دعای او خوب شود.
شیطان از این فرصت استفاده کرده و پیوسته برصیصا را وسوسه نموده و جمال زن را در مقابل وی جلوه می داد.
بالاخره عابد نتوانست خود را حفظ کند و با آن زن زنا کرد و زن از آن عابد آبستن شد.
برصیصا بر اثر وسوسه های شیطان از ترس آنکه مبادا رسوا شود او را کشت و دفن کرد.
شیطان بعد از این پیش آمد به نزد یکی از برادران او رفت و داستان عابد را مفصلاً شرح داد و محل دفن خواهر آنها را نیز نشان داد.
وقتی برادرها از این پیش آمد ناگوار اطلاع یافتند نتیجه این شد که مردم شهر نیز تمامی باخبر باشند و شدند و این خبر به سلطان شهر رسید.
سلطان با عده ای نزد عابد رفت و از جریان جویا شد و برصیصا که چاره ای جز اعتراف نداشت به تمام کردار خود اقرار کرد.
پس سلطان دستور اعدام وی را صادر کرد. همین که او را بالای چوبه دار بردند شیطان بصورت مردی بنزدش آمده و گفت: «آن کسی که تو را به این ورطه انداخت من بودم اینک اگر نجات می خواهی باید اطاعت مرا بنمائی.»
عابد پرسید: «چهکار باید بکنم؟»
شیطان گفت: «یک مرتبه مرا سجده کن.»
عابد سؤال کرد: «در این حال که من بر بالای دار هستم چگونه تو را سجده کنم.»
شیطان گفت: «من به یک اشاره قناعت میکنم.»
عابد فقط با سر اشاره به سجده کرد و در آخرین لحظات زندگی نسبت به پروردگار جهانیان کافر شد و پس از چند دقیقه به زندگیش خاتمه دادند.
می گویند خداوند در قرآن در آیه زیر به این داستان اشاره ای میفرماید: «کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر فلما کفر قال انی بری منک انی اخاف الله رب العالمین.»
یعنی: کار آنها همچون شیطان است که به انسان گفت: کافر شو! (تا مشکلات تو را حل کنم)، اما هنگامی که کافر شد گفت: من از تو بیزارم و از خداوندی که پروردگار عالمیان است بیم دارم.
#عاقبت_به_خیری
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
#پرسش_و_پاسخ دوم.
10 سالم که بود وارد گناه شدم
با کسایی که چند سال ازم بزرگ تر بودن و میدونستن دارن ازم سوء استفاده میکنن
حالا زندگیم سیاه شده واونا دارن زندگی خودشون رو میکنن
بدون اینکه ضره ای عذاب وجدان داشته باشن
چیکار کنم
زندگیم پراز سیاهی شده
✅ #مصطفی صدر زاده نوشت:
سلام خدمت شما
طاعات و عبادات شما مورد قبول حق،امیدوارم که در این ماه پر برکت،شامل حال آمرزش معشوق واقعی خودمون(الله)قرار بگیریم،آمین.
سوال خوبی بود
و میتونم بگم حتما واسه یه عده از اعضامونم این اتفاق افتاده
✔️اما چه کنیم؟
اولا بگم مطمئن باشین اینطور افراد ضربه شونو تو همین دنیا میخورن
☺️
یعنی شک نکنین
و به حال به #ظاهر خوبشونم نگاه نکنین
چون
اصلا امکان نداره کسی گناه بکنه ولی آرامش روحی روانی داشته باشه
😊
حتی اگر تو خونه میلیاردی بالاشهرم باشه با حقوق ۱۰۰میلیونی بازم آرامش نخواهد داشت #ابدا
بازم میگم هرچند به ظاهر خودشونو شاد و بانشاط نشون بدن
✔️ثانیا بدون اینکه گذشته سیاه بخواد مانع پیشرفت شما بشه
با قدرت شروع کنین
هدف خوب واسه خودتون انتخابکنین
و پله به پله به هدف هاتون خودتونو برسونین
ان شاءالله خود خدا هم کمکتون خواهد کرد
و موفق این میدان شما خواهید بود
👌
برای هدایت اونا هم دعاکنین
یاعلی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
خاطرات شهید محسن حججی ❤️
قرار بود صبح اعزام شود سوریه. شب قبلش با هم رفتیم #گلزار_شهدا.
تا بخواهیم برسیم گلزار ، توی ماشین فقط گریه میکردم و اشک میریختم. دیگر نفسم بالا نمی آمد.
بهم می گفت: "صبور باش زهرا. صبور باش خانم."
میگفتم: "نمیتونم محسن. نمیتونم."😭
به گلزار که رسیدیم، رفتیم سر مزار "علیرضا نوری" و "روح الله کافی زاده". بعد از مقداری محسن پاشد و رفت طرف سنگ شهدای #جاویدالاثر.
گفت: "میخوام ازشون اجازه رفتن بگیرم."
دنبالش میرفتم و برای خودم #گریه میکردم و زار میزدم. برگشت.
بازویم را گرفت و گفت: "زهرا توروخدا گریه نکن. دارم میمیرم."😭
گفتم: "چیکار کنم محسن. ناآرومم. تو که نباشی انگار منم نیستم. انگار هیچ و پوچم. نمیتونم بهت بگم نرو. اما بگو با #عشقت چیکار کنم؟"
رفتیم خانه. تا رسیدیم کاغذ و خودکاری برداشت و رفت توی اتاق. بهم گفت: "میخوام #تنها باشم."
فهمیدم میخواهد #وصیت_نامه اش را بنویسد. مقداری بعد از اتاق آمد بیرون. نگاه کردم به #چشمانش. سرخ بود و پف کرده بود.
معلوم بود حسابی گریه کرده. 😭😭
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
روز اعزام بود. موقع خداحافظی. به پدر و مادرش گفت: "نذر کرده بودم اگر دوباره قسمتم شد و رفتم سوریه پاتون رو ببوسم."
افتاد و پای #پدر و #مادر ش را بوسید. بعد هم خواهرهاش رو توی بغل گرفت و ازشان خداحافظی کرد. همه #گریه میکردند.😭
همه #بیقرار بودند. رو کرد بهشان و گفت: "یاد بی بی حضرت زینب علیها السلام کنید. یاد اسیریش. یاد غم ها و مصیبت هاش.😭اینجور آروم میشید. خداحافظ."
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
رفتیم #ترمینال برای بدرقه اش. پدر و مادرم بودند و مامان خودش و آبجی هاش. علی کوچولو هم که بغل من بود.
تک تک مان را بوسید و ازمان خداحافظی کرد.
پایش را که توی اتوبوس گذاشت، یک لحظه برگشت.
نگاهمان کرد و گفت: "جوانان #بنی_هاشم، #علی_اکبرتون داره می ره! "
همه زدیم زیر گریه. 😭😭😭
🍃💕💕💕💕💕💕💕🍃
هر روز محسن با #موتور می رفت به آن شش #پایگاه سر میزد. نیروها را خوب توجیه میکرد، ساعت ها به آن ها آموزش می داد و وضعیت زرهی شان را چک میکرد.😇
چون توی #سفرقبل، دوره ی تانک تی ٩٠ روسی را گذرانده بود و به جز این تانک، از هر تانک دیگری هم خوب و دقیق سر در می آورد، نیرو ها رویش حساب ویژه ای باز میکردند. به چشم یک #فرمانده نگاهش میکردند.
بچه های #عراقی و #افغانستانی به غیر از کاربلدی و مهارت محسن، شیفته اخلاق و رفتارش هم بودند.😍💙
یک #جابر میگفتند، صد بار جابر از زبانش می ریخت.
خیلی از عصرها که محسن می رفت به پایگاه هایشان سر بزند، دیگر نمی گذاشتند شب برگردد.
او را پیش خودشان نگه می داشتند.
میگفتند: "جابر هم #عزیزدل ماست و هم توی این بیابان ،#قوت_قلب ماست."😍😇
✱✿✱✿✱✿✱✿✱
یکبار که توی خط بودیم، بهش گفتم: "محسن. هر بلایی بخواد اینجا سرمون بیاد. ولی خیلی ترسناکه که بخوایم #اسیر بشیم، بعدش #شهید بشیم."
نگاهم کرد. یک حدیث از پیامبر صلی الله علیه و آله وسلم را برایم خواند: "مرگ برای #مومن مثل بوییدن یک #دسته_گل خوشبو است."
خندید و گفت: "یعنی انقد راحت و آرام."
بعد نگاهی دوباره بهم کرد و گفت: "مطمئن باش اسارت هم همینه. #راحت و #آرام!"😉
✱✿✱✿✱✿✱✿✱✿
#عکس شهدای #مدافع_حرم نجف آباد را زده بود گوشه چادر. پشت سر هم. 🤗
بین آن عکس ها، یک جای خالی گذاشته بود. بچه های #حیدریون که میرفتند توی چادر، محسن آن جای خالی را نشان می داد و با #عربی دست و پا شکسته به آن ها میگفت: "اینجا جای منه. دعا کنید. دعا کنید هر چه زودتر پر بشه."
بچه های حیدریون با تعجب نگاهش میکردند. میگفتند:"این دارد چه می گوید؟"😳
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
باید این حرف را با طلا نوشت
شهید باقری:
جنگیدن در راه خدا خستگی نمیاره
اگر داریم خسته می شیم
ایراد اینه که یه چیز غیر خدایی قاطی قضیه است !
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
چه مهمانان ساکتی هستند
رفتگان و گذشتگان 🌺🍃
نه به دستی
ظرفی آلوده میکنند
نه به حرفی دلی را میشکنند
تنها به فاتحه و صلواتی قانع اند
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
1_10644617.mp3
3.9M
💿 #تندخوانی⇧⇧
◀️ جزء چهاردهم قرآن کریم
#به_نیابت_ازشهید_محمود_رضا_بیضائی
✨التماس دعا✨
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ 🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ روزانه🌸🍃 16 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محمود_رضا_بیضائی •┈┈••✾•🌷🍃
⚘﷽⚘
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ روزانه🌸🍃
17
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_محمود_رضا_بیضائی
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
⚘﷽⚘
دعای روز چهاردهم ماه رمضان
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
@dosteshahideman
•┈┈••✾•🌷🍃🌸🍃🌷•✾••┈┈•
#دینداریت_رو_امتحان_کن
لَا تَقْرَبُوا الْفَوَاحِشَ،مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَ مَا بَطَنَ (انعام/۱۵۱)
به فواحش و کارهای زشت اصلاً نزدیک نشوید، چه آشکار باشد چه پنهان.
🕋 لَا تَقْرَبُوا الزِّنَا، إِنَّهُ کَانَ فَاحِشَةً وَ سَاءَ سَبِیلًا (اسراء/۳۲)
به #زنا نزدیک نشوید، که کار بسیار زشت، و راه بدی است!
خواهرم! برادرم!⚠
👀 نگاه به #نامحرم
👤 رابطه با #نامحرم
📱 چت کردن با #نامحرم
🗣 صحبت کردنِ بیمورد با #نامحرم
و... همه مصداقِ نزدیک شدنِ به #زنا هستند.
❌ #رابطه_با_نامحرم و #شهوت جزوِ گناهانِ بنزینی هستند. نباید نزدیکش شد.
😈 #شیطان برای حضرت موسی قسم خورد، که هرجا زن و مردی تنها باشند، من خودم شخصاً میام کنارشون، نه یارانم.
🔴 پس مراقب باشید تو فضای مجازی پشت تلفن، چت و یا هزاران مورد دیگر، خود را از هر نامحرمی دور کرده که با شیطان همنشین نشوید.
#سر_دو_راهی_که_قرارگرفتی
#دینداریت_رو_امتحان_کن❗️
☘ آیت الله بهجت(ره) :
🍁دینداری انسان وقتی معلوم میشود که بر سر دو راهی دنیا و آخرت و متابعت هوای نفس و شیطان، با بندگی رحمان قرار گیرد.
📛 هیچ چیزی در این جهان اتفاقی نیست.
دوست شــ❤ـهـید من
⚘﷽⚘ از گناه تا توبه۲۰ 🔴 ناامیدها حضور دارین؟ 💠میدونی خدا از کیا خیلی خیلی خیلی بدش میاد 👈از ناااا
🌸یک طرح دارم می پسندی؟ 🌸
✍مصطفی صدر زاده نوشت:
❌جای یک تابلو🌅 تو خونمون خالیه
☺️
ای کاش میشد یک تابلو ۳۰ در ۴۰ تو خونمون نصب میکردیم که روش نوشته بود
#خودخواهیَم مرا افتخار
😍
💢دیدی بعضیا چیزی رو که خیلی دوستش دارن اول اونو مینویسن بعد می نویسن مرا افتخار
مثلا
طلبگی ام مرا افتخار
خادم الحسین بودنم مرا افتخار
حسنی بودنم مرا افتخار
انقلابی بودنم مرا افتخار
و....
💠ماهم باید بنویسیم
➖خودخواهیَم مرا افتخار➖
✅اگر در مقابل #شیطان 👿
#خودخواه نیستی باید بگم داری
بیچاره میشی
زنگ خطر عمرت و زندگیت روشن شده
و داره آژیر 🚨 میکشه
حالا اگه تهیه تابلوشم واسمون سخته
یک برگه A4 برداریم روش بزرگبنویسم
در مقابل شیطانو هوای نفس
خودخواهیم مرا افتخار
☺️
بچسبونیم تو اتاقمون هرشب قبل خواب
و هرروز قبل شروع کارهامون یهنگاه بهش بندازیم
👌
مقدمه ای جهت شروع قسمت دوم
از گناه تا توبه.
منتظر قسمت دوم این بحث باشین....☺️