eitaa logo
دوتا کافی نیست
54.6هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
نقش و جایگاه خداوند در زندگی مشترک... در یک ازدواج، زن و مرد، میبایست همچون دودست چپ و راست باشند. از خود، رأیی نداشته باشند بلکه تابع مافوق خود باشند، همانطور که اراده انسان، مافوق دودست راست و چپ او است، اراده خدا و حکم خدا و فرمان او، باید برتر از حرف زن و حرف شوهر باشد. کلمه‌الله هِیَ اَلعُلیاء (توبه، آیه40)، کلمه‌ی خدا باید بالاتر باشد. اگر مرد یک حرفی بزند و شما به او بگویید که خدا اینطور گفته است، باید بگوید: «اگر خدا این‌طور گفته باشد من دیگر حرفی ندارم، روی حرف خدا حرفی نمیزنم و حرف خدا بالای حرف من است». اگر زن هم یک‌حرفی بزند و به او بگویند: «خدا این‌چنین نگفته است، خدا جور دیگری میگوید». زن باید بگوید: «اگر خدا طور دیگری میگوید، من هم همان را میگویم». آن‌جا که خدا در کار باشد، زن و مرد مانند دو دست چپ و راست عمل میکنند اما آن‌جا که خدا در کار نباشد، زن و مرد، همانند دو فرد جدا از یکدیگر میشوند. اگر شوهر یکی باشد و زن هم برای خودش یکی دیگر باشد، این‌ها دو نفر میشوند و کار درست نمیشود. در زندگی، زن و مرد باید باهم آن‌چنان باشند که گویی مرد، یک‌دست و زن دست دیگر است و حکم خدا و فرمان پروردگار فرماندهشان به شمار می آید. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
نذرها کردم که سربازت شوند... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨امام علی علیه السلام: «اى جوانان! آبرويتان را با ادب و دينتان را با دانش حفظ كنيد.» 📚نهج السعاده، ج۷، ص ۲۶۶ 🌺 سالروز ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان مبارک. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
✅ تکیه‌ی بنده روی جوان ها است؛ می‌بینید که غالباً دلبسته‌ی جوان‌ها و امیدوار به جوان‌ها هستم برای آینده؛ منتها آن جوانی که می‌تواند پیشران حرکت عظیم کشور به سوی تمدّن نوین اسلامی باشد، کدام جوان است؟ چه جور جوانی است؟ بنیه معنوی اینجا معنا پیدا می‌کند؛ جوانی که با انگیزه است، با ایمان است، با خِرد است، قدردان توان خویش است، اهل کار است، اهل ابتکار است، توکل به خدا دارد، اعتماد به نفس دارد. درست نقطه‌ی مقابل آنچه دشمن در مورد جوان‌های ما می‌خواهد؛ ❌ دشمن می‌خواهد جوان‌های کشور ما بی‌انگیزه باشند، بی‌ایمان باشند، بی‌امید باشند، اسیر شهوات باشند، تنبل باشند، بی‌کاره باشند، نق بزنند، کار نکنند، دچار اعتیاد باشند، شکننده باشند؛ جوان‌های کشور را این جوری می‌خواهند. هدف کار‌هایی که دارند روی جوان‌های ما انجام می‌دهند این‌ها است؛ درست نقطه مقابل آن چیزی که ما لازم داریم. «دیدار با بسیجیان، ۹۸/۹/۶ » کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
یکی از همکارای همسرم که اعتقاد داشت به تک فرزندی و معتقد بود بچه باید در ناز و نعمت باشه، هر چی خواست باید براش فراهم بشه، با وجود اینکه دخترشون ۸ ساله بود به بچه دوم اصلا فکر نمیکردن واین رو هم بگم وضع مالیه خوبی هم دارن،تا اینکه با خانواده ما داخل پارک آشنا شدن و بچه ها را دیدن که با هم بازی می‌کنند و شاد هستند دیگه از تصمیم اول شون منصرف شدن و الان در انتظار فرزند دوم هستند. اما از حال و احوال بچه هام براتون بگم. بچه ها خداروشکر خوب تربیت شدن، در انتظار این نیستند که فلان اسباب بازی رو حتما براشون بخریم یا فلان رستوران ببریمشون تا خوشحال بشن، دیگه فهمیدن با حداقل امکانات هم میشه خوشحال بود. مثلا آخر هفته یا تابستان های صبح ها زودتر بلند میشیم با کمک هم غذا آماده می‌کنیم و با خوراکی هایی که تو خونه هست تخمه، میوه، شیرینی خونگی، هر چی باشه برمی‌داریم (من تنقلات وهله وهوله خوشم نمیادبه بچه هام بدم ولی برای سفر استثنا دارد) برمی‌داریم، می‌ریم امام زاده، کوهنوردی یا طبیعت اطراف شهرمون... اونجا کلی بچه ها بازی میکنن، با حالی خسته و لباس های پر از خاک برمی‌گردن. البته ناگفته نماند، فرصت باشه سفر بیرون استانی هم داریم، گاهی اوقات رستوران هم می‌ریم. در مورد همکاری کردن در منزل هم بگم با وجود اینکه کوچک هستن، مخصوصا زینب خانوم و علی آقا ولی مسئولیت پذیرن و در کار منزل کمک می‌کنند. من و همسرم به خاطر افزایش نسل شیعه و اطاعت از حرف آقا، در انتظار فرزند چهارم و پنجم هم هستیم. التماس دعا کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
👌 «فرزند بیشتر، زندگی شیرین تر» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥 اما متّقين ... 📌بعضی وقت ها شما در مقابل يك طفل يك جمله بلند بگوييد او آرام می گيرد، ولی اين عادلانه نيست. ✅ بايد كظم غيظ کرد و ممكن است بعد از كظم غيظ تا بخواهيد وضع را اداره كنيد، يك ساعت باید تحمل كنيد. 🔻و قطعا راحت است که آدم يك جمله مي گويد خودش را خلاص مي كند اما متّقين اينطور نيستند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
💥معجزه جوانی... ❌ بعضى‌ها عادت کرده‌اند جوان را ندیده بگیرند؛ شخصیّت او را، اراده‌ى او را، فهم او را، توانایى‌هاى بى‌کرانه‌ى او را ندیده بگیرند، جوان را به ندانستن یا به هر گونه چیزى که از نظر آنها ناپسند است متّهم بکنند؛ بعضى این ‌جورى عادت کرده‌اند؛ این تربیت غلطى است. ✅ جوان مظهر تحرّک و پُر از استعداد و داراى یک ذخیره‌ى ارزشمندى است که میتواند معجزه‌ها بیافریند؛ یعنى نشاط جوانى، قدرت جوانى، استعداد جوانى، حوصله‌ى جوانى. ❌ آن بى‌اعتنائى، یک رفتار غلط، یک برداشت غلط و منحرفانه است. (۱۳۷۹/۱۲/۰۸) کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌از ما سوال خواهند کرد... هیچ وقت کسی را شماتت نکنید ، هرکس گرفتاری پیدا کرد حق ندارید قضاوت کنید ، نگویید « فلانی که این پیشامد برایش اتفاق افتاده به خاطر این است که فلان‌کار را کرده.» چه می دانیم؟ ما حق نداریم چیزی بگوییم. در قیامت از ما سوال میکنند و میگویند: چنین چیزی نبوده و شما اشتباه کردی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
📌بترسین از سقط جنین... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۶۳ من متولدم ۷۵ هستم. سال ۹۴ عقد کردم و سال ۹۵ هم با یک مراسم خانوادگی و کوچیک رفتیم سر خونه زندگیمون. آغاز زندگیم با ترم دوم دانشگاه همزمان بود، سخت بود ولی شیرین بود. خب راستش من تا شش ماه اول اصلا بچه دار شدن تو ذهنم نبود، جلوگیری هم نمی‌کردیم ولی برام، مادر شدن دور از ذهن بود. که دیگه بعد از یکسال کم کم دیدم چقدر دوست دارم مادر بشم. کمی بعد فشار فامیل و اطرافیان و خانواده همسرم برای بچه دار شدن شروع شد، که دیر شده بچه بیارید ،یهو دیگه بچه دار نمیشید و.... و بعضی با صراحت کلام بهم میگفتن برو دکتر شاید مشکل داشته باشی که بچه دار نمیشی. و من جوابم به همه این بود که هر موقع خدا بخواد، یقینا بهترین زمان رو انتخاب می‌کنه برای ورود یه فرشته کوچولو به زندگیمون. به هر نحوی بود تا سه سال بعد از ازدواجمون ما بچه دار نشدیم. البته ناگفته نماند پیگیری زیادی در ارتباط با بچه دار نشدنمون کردیم که واقعا بی نتیجه بود، اما در آخر رفتیم پیش یک دکتر طب سنتی، واقعا خدا خیرشون بده. ریشه ی مشکلمون رو متوجه شدن. متاسفانه استرس کاری همسرم خیلی بالاست و همین استرس هم باعث این اتفاق بود. که الحمدلله با یک دوره مصرف داروهای دکتر و تغییر رژیم غذایی رو به بهبودی رفت. من یادم نمیره عید نوروز سال ۹۸ بود، هر کسی برای بازدید عید میومد خونه مون می‌گفت چقققدر خونه تون آرامش داره. واقعا سخت بود ولی تمام تلاشمو کردم تعطیلات پر آرامشی داشته باشیم و به لطف خدا و نگاه ائمه علیهم السلام هم محقق شد. ما سال ۹۶ یعنی دو سال قبل بارداریم در سفر اربعین به سامرا هم مشرف شدیم، همونجا قرار گذاشتیم خدا هر چقدر بچه عنایت کنه به نیت یاری امام زمان نذر چهارده معصوم کنیم شون و همون ماه باردار شدم خیلی خوشحال بودیم. وقتی متوجه شدم باردارم به همسرم زنگ زدم که خبر بدم اصلا باورش نمیشد می‌گفت ممکنه اشتباهی شده باشه و دوباره آزمایش بده😅 و اشک شوق می‌ریخت. همونجا بچه مو به نیت یاری امام زمان نذر چهارده معصوم کردم. به هر حال ماه اول گذشت و ویار هام شروع شد و استراحت مطلق بودم تا غربالگری دوم همه چیز خوب بود تا اینکه سونوی رشد انتهای شش ماهگی دادم و توی اون سونو متوجه شدیم که اصطلاحا( آی،یو،جی،آر) شدم. سندرم جفت نارسانا. یک سندروم نادری هست که طی اون شریان‌های بند ناف خیلی باریک هستن و بچه خیلی کم تغذیه میشه. دو ماه آخر خیلی سخت گذشت. اصلا وزن نمی‌گرفت از طرفی مایع دور جنین هم خیلی خیلی کم بود و هر لحظه ممکن بود دکتر ختم حاملگی رو بده. ولی الحمدلله به خواست خدا فرشته کوچولوم، دخترم تا ۳۹هفته و ۴روز صبر کرد که با پای خودش تشریف فرما بشه😂😍 طبیعی دنیا اومد. سخت بود ولی شکر خدا همون طور که فکرشو میکردم شیرین بود. بعد از یکسال و نه ماه حس میکردم انگار دوباره باردارم، همون حالتهای بارداری اولم رو داشتم ولی هی خودمو میزدم به اون راه که نه بابا خبری نیست و ازین حرفا 😂 رفتم تست دادم دیدم نهههه واقعیه 😅 نه به اون انتظار بچه ی اولم نه به این شرایط الآنم. ولی از امام زمان خیلی تشکر کردم. بی تعارف بگم سر بارداری دومم، استرسای بی مورد و زیادی برای بچه اولم داشتم نگرانش بودم. ولی شکر خدا میبینم تموم اون استرسام بی مورد بوده و بهترین اتفاقی که می‌تونست برای دخترم بیفته همین تولد برادرش بوده شکر خدا. سر بارداری دومم باتجربه تر بودم. ویار های شدیدی داشتم ولی در کنارش سعی میکردم با دخترم وقت بگذرونم. فقط سختی این بارداریم این بود که دو ماه آخر کاملا استراحت مطلق بودم ،سر زایمانم دکتر گفت افتادگی رحم داری و باید ورزش کنی. شکر خدا به هر شکلی که بود پسرمم، طبیعی دنیا اومد. بچه های پشت هم داشتن سخته، خیلی هم سخته ولی خدا توانشو میده، کنارش شیرینی هاشم رخ نمایی میکنن. از خدا میخوام دامن همه ی مادران چشم انتظار سبز بشه. امید خیلی مهمه.💪 و به همه ی مادران توان روز افزون بده که یاوران حقیقی برای حضرت پرورش بدن. راستی گاهی توی خونه بچه‌ها رو سرباز کوچولوی امام زمان خطاب میکنم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 بیکاری علت بسیاری از ناهنجاری ها در فرزندان.... ✅ توانمندی های فرزندان مون رو در مسیر صحیح هدایت کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۶۶۴ من نوروز ۹۳ ازدواج کردم و همیشه توی ذهنم این بود که حداقل ۵ سال بعد از ازدواج، باردار بشم، اما ۳ماه بعد فهمیدم باردارم و چون اول زندگیمون بود و مشکلات مالی زیادی داشتیم، به شدت ناراحت بودم اما همسرم با وجود بیکار بودنش و بدهی هایی که از عروسی داشت، خیلی خوشحال بود. خلاصه این ۹ماه با نداری و حتی نخوردن غذا و میوه های مفید گذشت، باورتون نمیشه خیییلی چیزا دلم می‌خواست ولی رو نمیکردم. خواهرم همسایم بود، مدام سرکوفت میزد که یخچالت همیشه خالیه، بچت ۱ کیلو هم نمیشه و من از درون انگار قلبمو پاره می‌کردن... همسرم هر روز شوقش بیشتر می‌شد تا خداروشکر دخترم به دنیا اومد و نزدیک ۵ کیلو وزن داشت، اونقد ناز و تپل بود که حد نداشت😍 یک ماه به اومدنش مونده بود که خدا شاهده روزی انگار ساعتی برا ما میومد😍 گذشت و ۸ ماه بعد من دوباره باردار شدم، به همسرم گفتم و اون از خوشی زیاد نمیدونست چیکار کنه ااااااما من نمیخواستمش چون مشکل مالی زیاد داشتیم😔 یواشکی، پنهان از همسرم، چندتا مطب رفتم که بچه رو سقط کنم ولی چون ۴۴ روزش بود و طبق حرف خودشون قلبش تشکیل شده بود کسی این کار رو نمی‌کرد. از یه طرف دلم برا دخترم می‌سوخت که از شیر خوردن میفتاد، از یطرف ذهنم قبول نمی‌کرد ۲تا بچه داشته باشم، که خدایا خرج ۲تا بچه رو چطوری بدم. خانوادم با سقط مخالف بودن و مادرم مدام می‌گفت بزرگترین اشتباه رو انجام میدی، خدا روزی شو می‌رسونه و و و.... اما من فقط به خودم فکر میکردم و خلاصه داروی غیر قانونی از عطاری گرفتم و بچه بیچاره رو سقط کردم بدون هیچ عذاب وجدانی تازه خوشحالم بودم😔 الان دخترم ۹ سالشه و ۳ ساله از ته قلبم یه بچه دیگه می‌خوام ولی خدا بهم نمیده، هرچی استغفار میکنم اما جواب نمیگیرم. ته حرف من اینه که من از دستگاه آیو دی استفاده کردم، قرص،آمپول ولی هیچکدوم بهم نساختن و ناخواسته باردار شدم، یعنی خدا خواست و میدونست که اونموقع بهم بچه داد ولی قدر ندونستم. بعد از سقط بچم کلی گرفتاری برام پیش اومد، دقیقا به حرفای مادرم رسیدم. فکر می‌کردم چند سال بعد بچه بیارم مایه دار میشم ولی بهتر نشد که بدترم شدم و فقط سنم رفت بالا.. الانم چندبار دکتر رفتم و میگن هییییچ مشکلی نداری، سالم هستی، خودم میدونم بی حرمتی کردم به وجود خدا، به توانش، به بزرگیش😔 الانم دخترم تنهاست بخاطره اینکه خواهر یا برادر نداره بد بار اومده، خودخواه، لوس، چون یدونه بود اینجور شد. اگه حداقل دوتا بودن گذشت کردن، محبت کردن، بخشیدن، تلاش کردن، حتی دعوا کردن و حق خودشونو گرفتن رو از هم یاد میگرفتن... درسته الان شرایط اقتصادی بد هستش ولی از من به شما گفتن، راه منو پیش نگیرید، حداقل ۲تا بچه پشت سر هم بیارید، زحمتتونو یکی کنید، دوتارو باهم بزرگ کنید. فردا روزی من نباشم دخترم هیچ کسی رو نداره نه خواهر نه برادر😔 خدا روزی مورچه رو زیر سنگ می‌رسونه، مطمنم روزی بچه های ما رو هم کم یا زیاد می‌رسونه. تجربه ام رو با گریه براتون نوشتم ولی ولی ولی راه من پشیمونو پیش نگیرید ،چون عذابشو دارم میکشم، دوست داشتم تجربمو براتون بفرستم شاید تاثیر داشت.. خداهمراهتان🤲 کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
برای امام زمان (عج)... در ایام شعبان برای امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ایستگاه صلواتی بزنیم. تعظیم شعائر، خودش عمق معرفت را ایجاد می‌کند. در نظر داشته باشید گاهی از همین طریق مردم تحت‌تاثیر قرار می‌گیرند. در این ایام در پی تعظیم شعائر باشید، همه جا را از شکلات، شیرینی و شربت و ایستگاه صلواتی پر کنید! طوری شود که همه سر در خانه‌هایشان پرچم سبز بزنند. چقدر این خوب است! هر روز به ترتیب در کوچه ها شربت بدهید، و این ایام تبدیل به دهه‌ی شعبانیه شود؛ ما همه نوع دهه‌ای داریم، دهه‌ی شعبانیه هم داشته باشیم! ما فقط یک امام زمان داریم و قرار است یک ظهور اتفاق بیفتد ، پس باید هر کاری از دستمان برمی‌آید انجام دهیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
۶۶۵ ۲۱ سالم بود که با اصرار های زیاد پدرم با همسرم که ۱۸ ماه از من کوچکتر بود و به گفته ی خودش ۶ سال بود که خاطر خواهم بود در سال ۸۴ عقد کردم. البته ناگفته نماند که ایشون پسرخاله ی من هستند و من راضی به ازدواج فامیلی نبودم. ایشون زمانی که اومدن تازه دیپلم گرفته بودند و من دانشجوی دوره ی کاردانی بودم و بعداز کاردانی ادامه ندادم که فاصله تحصیلی زیادی با ایشون نداشته باشم. پسرخاله ی عزیزم هیچ پس‌انداز و شغلی نداشتند اما، اما چون پدرم می‌گفت جنم کار داره و از همه مهمتر ایمان و احترام به مادر و نماز اول وقت؛ شاخصه های پدرم برای شایسته دانستن یک داماد بود، رو داشت. روز نیمه شعبان خواستگاریم بود( جناب همسر جان ۴۰ تا سوال نوشته بودند که اون روز از من می‌پرسیدند یادمه در مورد بچه هم رو ۴ تا بچه توافق کردیم ) ایشون به گفته ی خودش منو از امام زمان گرفتند و کلا تو زندگیمون هر مشکلی داشته باشیم، بلافاصله با توسل به امام زمان حلش می‌کنند. روز میلاد امام رضا جانمان عقد کردیم، دوران عقد خوب اما طولانی داشتم. چون همسر جان به برکت ازدواج، وارد شغلی شدند که ماموریت های طولانی داشت. سال ۸۶ روز میلاد حضرت زهرا سلام الله علیه عروسی کردیم و رفتم به خانه بخت در یک استان دیگه با ۳۰۰ کیلومتر فاصله از خانواده. همسرم عاشقم بود اما من به این حسشون غبطه میخوردم و فقط چون انسان شریفی بودند و همه ی ملاک‌های من رو داشتند به ایشون احترام میگذاشتم و وظایف همسری رو بجا میاوردم و همیشه از خدا میخواستم که روزی برسه که من بیشتر از همسرم عاشقشون بشم. چون ۲ سال و نیم عقدمون طول کشید، نمی‌خواستم برای بچه دار شدن فاصله بذارم و اولین فرزندم آقا محمد گل در سال ۸۷ درست سال روز عروسیمون به دنیا اومد. مستأجر بودیم و از رزق محمد جان تونستیم مسکن مهر ثبت نام کنیم. محمد روز به روز بزرگ میشد و من بعد از شیر گرفتن، اقدام به بارداری مجدد گرفتم. که خدا لطف کرد و زهرا خانوم با فاصله دقیقاً سه سال به دنیا آمد و ما بعداز بدنیا اومدن زهرا مسکن مهر رو تحویلمون دادند و ساکن شدیم. علی آقا هم که نخواست با خواهرش فاصله‌ی زیادی داشته باشه بعد از ۲۰ ماه از زهرا خانم بدنیا اومد و روزیشون رو تو ماه هشتم بارداری که خرید ماشین بود برامون آورد. حالا خونه ی ما پر شده بود از کوچولوهای دوست داشتنی و من که در استان دیگری دور از خانواده بودم و همیشه خونه ی پر از بچه رو برا خودم تصور می‌کردم، هر روز خدا رو شکر میکردم. البته این رو هم بگم که همسرم کلا در مأموریت به سر می‌بردند یک ماه می‌رفتند و یک هفته خونه بودند و بعضی وقتها هم ۱۵ روز نبودند و یک هفته ده روز بودن. بچه ها که مریض می‌شدند، مصیبت بود برام مریض داریشون یه طرف، دارو خوردن شون هم یه طرف تو فامیل هرکسی من رو میدید، شماتت می‌کرد بگذریم که اون افراد الان خودشون ۴ تا بچه دارند و هروقت منو می‌بینند می‌گن که ما تو رو سرزنش کردیم خودمون بیشتر آوردیم😁 سال ۹۶ پدرم فوت کرد و منی که تا الان دوری از خانواده برام زیاد مهم نبود، تازه می فهمم چقدر سخته که دلت بخواد بری سر قبر بابات اما چون راه دور هست، نتونی😭 بعد از ۴ سال دوباره از خدا بچه خواستم و خداوند مهربان بهم روزی کرد و من بارداری چهارم رو داشتم تجربه می‌کردم. 👈 ادامه در پست بعدی... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075