eitaa logo
دوتا کافی نیست
48.9هزار دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.4هزار ویدیو
33 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
برکت خانواده... مهم‌ترين چيزى كه بشر به آن احتياج دارد، آرامش است. سعادت انسان در اين است كه از تلاطم و اضطراب روحى در امان و آرامش روحى داشته باشد. اين را خانواده به انسان مى‌دهد؛ هم به زن و هم به مرد براى مرد: آمدن به داخل خانه، يافتن محيط امن خانه، زن مهربان و دوستدار و امين در كنار او، وسيله آرامش است؛ براى زن: داشتن مرد و تكيه_گاهى كه به او عشق بورزد و براى او مانند حصن مستحكمى باشد (چون مرد جسماً قوى تر از زن است) يك خوشبختى است؛ مايه آرامش و سعادت است. خانواده اين را براى هر دو تأمين می‌كند. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دوتا کافی نیست
#تجربه_من ۵۳۲ #فرزندآوری #لذتها #سختیها من مادر ۵ فرزند هستم به لطف خدا امروز پسر کوچیکم نیم سا
فکرشو بکن... کلی ویار تحمل کردی تا گرم گرم به وزنش اضافه بشه و تو هر سونو با شنیدن وزنش ذوق زده شدی. چه شب‌ها که با وروجک بازی‌هاش کلیه و معده و روده‌اتُ پاس کاری می کرد و تاصبح نذاشت چشم به هم بذاری. هرچقدر رشد می‌کرد نفس نفس زدنت بیشتر میشد و سنگین‌تر میشدی. همش اندازه یه کف دست بود ولی انگار داشتی بار تریلی جابجا می‌کردی. موقع تولدشم که حتماً مثل من از حضرت آدم تا خاتم رو سلام دادی و به حضرت عزرائیل که دوروبرت رژه میرفت تا به درجه شهادت نائلت کنه درود فرستادی. دیگه از شب بیداری های بعد از تولد و شیردهی و واکسن های دوره‌ای و تب و ویروس‌های سالی چندبار نگم که تکرار مکرراته. وقتی هم که چهار دست و پا رفتنُ یاد گرفت انگار یه جارو برقی متحرک به خونه اضافه شده بود؛ باید از وقتی دوتا تیله‌ی نازشو به جهان باز می‌کرد دنبالش میرفتی تا هرچیز ریز و درشتی رو نبلعه. حتماً حرص هایی که برای خوش خط نوشتن دیکته‌ی کلاس اولش و چرک نشدن زیر مشق‌هاش خوردی هم یادته... از اینکه هرروز باید مقنعه ی خط خطی شده با مداد گلی رو میشستی و مانتوی شیرکاکائویی اتو میکردی هم خیلی وقته گذشته. اما کنار این زحمت‌های بی وقفه‌ی شبانه روزی، فرشته کوچولوت داشت رشد میکرد. حالا شده یه خانومِ یازده ساله. فکرشو بکن رفته مشهد پابوس آقا و چند روزی پیشت نبوده. الآن که برگشته باکلی ذوق برای خانواده‌اش سوغاتی گرفته. دیگه از ویار و یه قل دوقل کلیه هات تو بارداری و هیچ دردسر دیگه چیزی به ذهنت نمیرسه، جز مهربونی خدا که تجلی پیدا کرده تواین فرشته‌ی مهربونش... 👈 نویسنده مطلب اخیر، فرستنده تجربه ۵۳۲ هستند. تجارب بیشتر از ایشان را می توانید در صفحه ی خودشان دنبال کنید. یک روز با فرشته ها ☺️👇 https://eitaa.com/joinchat/2140275155C5efce19099
﷽ ای نوح نبی،که بر شما و نبی ما و آل پاکش سلام، خدا تاریخ را برای ما اینگونه روایت کرده اند: شما برای هدایت و رساندن قومی به نور برانگیخته شدید ۹۵۰ سال تمام، عمر خود را به پای مردم گذاشتید اما آنچه از مردم به شما میرسید بود و جدال. کردید چونان که سنت همه اولیاء خداست و هدایت را ادامه دادید. تا زمانی که نوبت به وعده عذاب الهی رسید، چونان که سنتی برای امت های پیشین بود. خداوند گفت این هسته خرما را بکار. زمانی که نخل شد و خرما داد، عذاب من خواهد رسید. هسته را کاشتید و با معدود یاران خود، به انتظار نخل شدنِ آن ایستادید. نخل شد و خرما داد و گفتید: خداوندا اکنون موعد عذابت فرارسید. خداوند وحی کرد یک بار دیگر این هسته را بکار تا نخل شود و خرما دهد، آنگاه عذاب خواهد رسید. عده ای برآشفتند و شما را دروغگو خواندند و از شما جدا شدند. اما شما و عده‌ای ثابت قدم تر، باز هسته را کاشتید. هسته، نخل شد و نخل، خرما داد و شما رو به آسمان گفتید خداوندا، این هم خرمای دوم! و خداوند وحی کرد که یک بار دیگر……! باز عده ای برآشفتند و سخنی که وحی خدا بود را تاب نیاوردند و با استهزاء به آنچه که خود روزی مؤمن به آن بودند، از اطرافتان پراکنده شدند. و این اتفاق ده بار تکرار شد!! در آخر، جز عده ای خالص و مؤمن حقیقی، کسی با شما نماند آن هنگام، زمان آزمایشی دیگر فرا رسید! خداوند گفت من قومت را عذاب خواهم کرد اما برای در امان ماندن تو و یارانت، باید مشغول شوی به ساخت یک کشتی! کشتی؟! تا چشم کار میکرد آن اطراف خبری از دریا و رود نبود! کشتی؟! اما این سؤال و تعجب از ساحت شما به دور بود؛ برای شما و یارانتان، این امر وحی خداوند بود و حق و صدق مطلق… تنها چیزی که از ایمان شما میجوشید، عمل به امر خدا بود. شروع کردید به جمع آوری چوب و تخته و ساخت یک کشتی بسیار بزرگ کجا؟ جلوی چشم مردم! واکنش چه بود؟ معلوم است! شدیدترین استهزاء و توهین و تمسخرها! گفته باشند ای نوح! کجا دریا میبینی که ناگهان به کشتی سازی روی آورده ای؟! بگو ما هم کمی در آن دریا شنا کنیم! اما شما بی توجه به حرف مردم، تمسخر مردم، فقط مشغول مأموریت خود بودید. شما مؤمن بودید که دریایی برای شناوری این کشتی، اگر نباشد هم، «پدیدار خواهدشد». حتی اگر امروز همه زمین بیابان مطلق باشد، وعده خداوند حق است و این کشتی باید ساخته شود، و نجات اهل زمین در همین کشتی است. همه تمسخرها را به جان خریدید، تنهایی ها را، ها را، بی عقل خوانده شدن ها را، مجنون نامیده شدن ها را… حتی همسر و پسرتان شما را کنارگذاشتند. اما شما لحظه ای شک نکردید به خودتان، که انتخاب خدا بود برای شما. و سرانجام آن روزرسید روزی که از زمین و آسمان آب جوشید و شما در و سوار بر کشتی شدید و راه سپردید به دریای وعده حق خدا… نوح نبی همه اینها را گفتم که بگویم تاریخ عجیب تکرار میشود! امروز هم ما به گمانم شبیه همان یاران معدود شماییم (ان‌شاء‌الله🥺) در حالی به امیدی، به کارهایی مشغولیم که اکثریت مردم دنیا ما را میخوانند ما را می‌نامند ما را کم بهره از عقل و تدبیر می‌دانند. نصیب و پاداش ما از اطاعت امر ولی، تمسخر است و استهزاء. ما به منطق و امید و امری، می‌شویم - فرزندان بیشتر- اما آنچه که از مردم به ما می‌رسد، تعجب و کنایه است: به کدام امید داری که این تعداد؟ اینجور پشت هم؟ به مملکت دل خوش کرده ای یا از وضع فرهنگی و تربیتی راضی هستی؟ اینهمه خشکی سرتاسر را نمیبینی؟! توهم کدام دریا و آب را داری که اینطور مصمم و با اطمينان خاطر و صبوری، برای خود کشتی ای به این بزرگی میسازی؟! بار اینهمه سختی را به چه امید و منطق و عقلی به پشت میکشی؟! نوح نبی ❤️ واکنش ما، شبیه شماست! به ما رسیده است «اَنِ اصْنَعِ الفلکَ بِأَعيُننا و وحينا»؛ به ما فرموده‌اند که «خانواده ها، جوان ها، باید بیاورند، فرزندهای بیشتر» و ما امر را بر چشم گذاشته ایم! ما از مقابل همه حرف‌ها، نیش‌ها، تعجب‌ها، طردشدن ها، سختی‌ها، فشارها، بی توجهی ها، تمسخرها، با یک لبخند عبور میکنیم. زیرا و اعتماد ما به سخنان اولیاء خدا، محکم! «إن تسخَروا منّا فَإنّا نَسْخَرُ منکم کما تَسْخَرون»! آری میرسد آن روزی که گفته خواهد شد: «إركَبُوا فیها بسم اللَّه مَجْراها و مُرساها» روزی که «و أهلَک إلّا من سَبَقَ علیه القولُ و من آمَن» و البته که «و ما آمنَ مَعَهُ إلّا قَليلٌ» نوح نبی شیخ الانبیاء شما را قسم به آن‌کس که در جوار او در خاک این زمین آرمیده اید، به شفاعت خود ما را مدد کنید که تا آخرین خرمایِ آخرین نخل، محکم و مطمئن در این راه بمانیم. ✍ هـجرتـــــــــــ @hejrat_kon «دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌 "همدم امروز، یاور فردا" کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
جوانان را رها نکنیم... بهترین سن ازدواج برای دخترها ۲۱-۱۷ سالگی و پسرها ۲۴-۱۹ سال است. اگر احیاناً غفلت کردیم عاشق شدند، ما بزرگترها وارد میدان ‌شویم، آدرس گرفته، خواستگاری برویم و با این قید که اگر دختر خوبی باشد ازدواج کنید! آن‌ها را رها نکنیم و مدام «نه» نیاوریم. اگر او گوش نمی‌کند، مقاومت می‌کند، اینجا بدانید که در وَرطه عشق افتاده است و ما باید در زمین او بازی کرده، ولی بازی‌سازی از ما باشد، تا شرایط را، راهبری و جهت‌دهی کنیم. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
در مورد تجربیات خانه داری خواستم نکاتی که خودم به مرور یاد گرفتم رو با شما به اشتراک بذارم. 1. صبح زود بیدار میشم تا به همه ی کارهام برسم، ایام مدارس ساعت ۵:۳۰-۶ و غیر مدرسه ها ۸ 2. ساعت خواب بچه ها رو تنظیم کردم، ساعت ۷:۳۰ شب میخوابن و صبح هم به راحتی ۶:۳۰ بیدار میشن. بچه های مدرسه ایم عصرهای روزهای مدرسه اجازه خوابیدن ندارن، کوچکترها ساعت ۱۱:۳۰-۱۲ میخوابونم و یکی دو ساعت میخوابن (که این ساعت اگر خودم هم خسته باشم میتونم همراهشون بخوابم و استراحت کنم). این تنظیم خواب یک شبه اتفاق نیفتاده، ممارست و تمرین یک ساله داشتیم بعد هم بچه ها بزرگتر شدن و مفهوم قانون رو فهمیدن و گوش میدن. 3. تا قبل ساعت ۱۲ ناهارم رو میپزم و قبل ۶ شام آماده است تا بچه ها به خاطر غذا خوردن برنامه خوابشون بهم نریزه. 4. یه دفترچه برنامه ریزی دارم و هر روز هفته متعلق به تمیز کردن یک جای خونه است. نظافت یکباره واقعا ممکن نیست، از طرفی هم بدونید خونه بچه کوچیک دار هیچ وقت بی نقص نیست. 5. برای نظافت های بزرگتر به صورت دوره های چندماهه انجام میدم، اینجوری هیچ وقت دم عید خونه تکانی بزرگی ندارم و کارهام خیلی سبک تره ( حدود ۱۵ سال هست ازدواج کردم و چیزی به اسم خونه تکونی عید به اون عظمتی که دیگران انجام میدن نداشتم). 6. برای خونه تون قانون وضع کنید، برای هر کاری از تلویزیون دیدن و خوابیدن تا غذا خوردن و بیرون رفتن و خرید. بچه ها هم از شما یاد میگیرن. بزرگتر که میشن برای انجام بعضی کارها بهشون مسئولیت بدید. این کار دادن لطف بزرگی هست که در حق بچه تون میکنید. من وقتی بچه هام کار بدی کنن برای تنبیه اجازه نمیدم مسئولیتشون رو انجام بدن(این رو از آیت الله حائری شیرازی آموختم). مسئولیت بچه های من اینجوری هست که روی برگه ای نوشتم و به دیوار آشپزخونه هم زدم تا ببینن و یادشون نره. موقع غذا خوردن یکی مسئول آوردن قاشق چنگال سر سفره هست.یکی لیوان، یکی آب . به همین ترتیب برای حمام رفتن، بیرون رفتن، نظافت منزل و ... مسئولیت دارن. 7. خونه داری انتخاب من نبود، چیزی بود که به من تحمیل شد اما به قول آقای چمران هر جا هستید همونجا رو مرکز دنیا بدونید، تلاش میکنم با همه توانم بهترین چیزی که میتونم رو انجام بدم. در کنارش به صورت فریلنسری کار مورد علاقه ام رو انجام میدم و برای پیشرفت کارم مرتب مطالعه دارم. مادر و همسر بودن خیلی مهمه اما این زن برای خودش نیازمند تفریحات و علاقمندی هایی هست که اگر نباشن مثل یک گل پژمرده میشه و در دام افسردگی میفته( چیزی که من به طرز وحشتناکی تجربه اش کردم) پس همیشه یک علاقمندی خاص برای خودتون داشته باشین تا زمانی که بچه ها خوابن انجام بدین. کتاب خواندن، مطالعه سایت های آشپزی، کارهای هنری، مطالعات علمی و ... هر چیزی که به شما انگیزه میده. اگر این نکات به کار زندگی شما اومد برای شفای من دعا کنید. التماس دعا کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075