#استاد_قرائتی
پدر و مادرها باید بچهها را آماده کنند برای اینکه مشکلات را تحمل کنند.
از ارزش زهرا [سلام الله علیها] این است که بچه هایش را لوس بار نیاورد، حسین بن علی تکه تکه شد آخ نگفت، زینب کبری هفتاد تا شهید دید آخ نگفت.
ما باید بچه هایمان را لوس بار نیاوریم. یکی از مشکلات ما این است که [با این توجیه که] بچهام عقدهای میشود، هی بچهها را لوس بار آوردیم...
جوان، هشتاد و چهار کیلو، جورابش تا به تا بشود روانی میشود. میآید خانه غذایش سرد بشود حال ندارد برود آشپزخانه گرمش کند، شیشهها را میشکند که چرا غذای ما گرم نیست!!
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
✅ شهادت می دهم...
شهید حاج قاسم سلیمانی: من شهادت میدهم، پدرم در طول عمر خود، یک گندم حرام، وارد زندگیش نکرد.
#رزق_حلال
#تربیت_فرزند
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
🏴 لا یوم کیومک یا اباعبدالله
کفن را باز نکردند. ریحانه پرسید «اگر دوست باباست پس چرا عکس بابا مهدیِ من روی اونه؟»
انگار اضطراب گرفته باشد، لبهایش کبود شده بود و چانهاش میلرزید. بغلش کردم و چسباندمش به سینهام.
آرام در گوشش گفتم «ریحانه جان اگر راستش را بگویم من را میبخشی؟ این پیکر بابامهدی است.»
یکهو دلش ترکید و داد زد «نه، این بابای منه؟ این بابا مهدی منه؟ این بابا مهدی خوب منه؟»
برادرم خواست بغلش کند و ببرد. سفت تابوت را چسبیده بود و جدا نمیشد. از صدای گریههای ریحانه مردم به هق هق افتادند.
دوباره در گوشش گفتم «ریحانه جان یک کار برای من میکنی؟»
با همان حال گریه گفت «چه کار؟»
بوسیدمش و گفتم «پاهای بابا را ببوس.»
پرسید «چرا خودت نمیبوسی؟» گفتم «همه دارند نگاهمان میکنند. فیلم میگیرند. خجالت میکشم.»
گفت «من هم نمیبوسم.»
گفتم «باشه. اگر دوست نداری نکن ولی اگر خواستی یکی هم از طرف من ببوس.»
یک نگاهی توی صورتم کرد. انگار دلش سوخته باشد. خم شد و پاهای مهدی را بوسید. سرش را بلند کرد و دوباره بوسید. آمد توی بغلم و گفت «مامان از طرف تو هم بوسیدم. حالا چرا پاهایش؟»
گفتم «چون آن پاها همیشه خسته بود. همیشه درد میکرد. چون برای دفاع از حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) قدم برمیداشت.»
یکهو ساکت شد و شروع کرد به لرزیدن. بدنش یخ یخ بود. احساس کردم ریحانه دارد جان میدهد. به برادرم التماس کردم ببردش. گفتم اگر سر بابایش را بخواهد من چه کار کنم؟ اگر بخواهد صورت بابا مهدی را ببیند چه طور نشانش بدهیم؟ اگر میدید طاقت میآورد؟
#شهید_مهدی_نعمایی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
1_1138246333.mp3
4.66M
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله
🏴 با این که غم داشتیم، صاحب عَلَم داشتیم...
🎙حاج محمود کریمی
🏴 فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را تسلیت عرض میکنم.
#یا_حسین
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
🏴 اَلسَّلامُ عَلی مَن هُوَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِکَرْبَلاءَ
✅ علامه امینی صاحب کتاب الغدیر، شب و روز عاشورا مدام برای امام زمان عج #صدقه کنار می گذاشتند و می فرمودند: "امشب قلب امام عصر علیه السلام در فشار است."
🙏در صورت صلاحدید، صدقات خود را جهت کمک به مردم مظلوم #یمن واریز نمایید.
🔹پرداخت آنلاین کمکهای نقدی به مردم مظلوم یمن از طریق وب سایت اطلاع رسانی مقام معظم رهبری
🌐 leader.ir/fa/monies
🔹بانک ملی
6037991899958791
بنام ستاد پشتیبانی مردم یمن
#نشر_حداکثری
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
✨امام صادق عليه السلام:
کام کودکانتان را با تربت امام حسین علیه السلام بردارید، چرا که خاک کربلا، فرزندانتان را بیمه می کند.
📚 وسائل الشیعه، ج ۱۰، ص ۴۱۰
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
♦️ازدواج و فرزندآوری؛ برای حضرت عشق
امام علی (ع) پس از شهادت صدیقه طاهره (س) به دنبال وصلت با خانواده ای دلیر رفتند، تا صاحب فرزندانی شوند که با آنها به نهضت حضرت اباعبدالله الحسین (ع) کمک کنند. حاصل ازدواج هم شد، سقای باوفای کربلا، حضرت ابوالفضل؛ قمر منیر بنی هاشم.
چه بسا اگر ما نیز با نیت «یاری نهضت حضرت اباعبدالله» اقدام به ازدواج و فرزندآوری کنیم، لطف و کرامت الهی مشمول حالمان شود و خدای متعال از نسل ما، یاورانی قرار دهد برای «منتقم خون حضرت عشق، (عج)»...
✅ پی نوشت: پس از آنكه امیر المؤمنین على بن ابى طالب (ع) به سوگ پاره تن و ریحانه رسول خدا -شهیده راه ولایت و امامت- نشست، برادرش عقیل بن ابى طالب را كه آشنا به انساب عرب بود، فرا خواند و از او خواست برایش همسرى از تبار دلاوران برگزیند تا پسران دلیرى براى مولا به ارمغان آورد كه سالار شهیدان حسین بن على (ع) را در كربلا یارى كند. (تنقیح المقال: ج ۲، ص ۲۲۸)
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین
✨خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما
✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
#نسل_حسینی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#آیت_الله_حائری_شیرازی
💥ناامنی در کنار خدا یا امنیت در مقابل خدا
زهیر و شمر هر دو، هم در کربلا بودند و هم در صفین... در جنگ صفین، زهیر در کنار معاویه بود و شمر در کنار امیرالمومنین.
زهیر در هر دو میدان صفین و کربلا بنا بر فطرت عمل کرد و شمر در هر دو، بنا بر طبیعت...
زهیر در صفین به امر فطرتش رفته بود؛ چون میخواست به خاطر مظلوم با ظالم بجنگد، اما ظالم را اشتباه گرفته بود.
شمر هم در هر دو میدان به دنبال قدرت بود. او هم اشتباه کرده بود و خیال می کرد که در کنار علی علیه السلام به قدرت دست پیدا میکند.
هر دو در میدان کربلا اشتباهشان را اصلاح کردند.
آنچه اساسی است این است که انسان همۀ زینتهای دنیا را فدای فطرت کند. امنیت بزرگترین زینت این حیات است. انسان باید ناامنی در کنار خدا را بر امنیت در مقابل خدا ترجیح دهد.
شمر در عصر تاسوعا صدا زد: «أَيْنَ بَنُو أُخْتِنَا؟ » فرزندان خواهر ما کجایند؟
حضرت عباس علیه السلام جواب نداد. امام حسین علیه السلام به برادرش عباس فرمود: «أَجِيبُوهُ وَ إِنْ كَانَ فَاسِقاً» پاسخش را بدهید، اگرچه فاسق است؛ یعنی با اینکه میدانید فاسق است و نمیخواهید جوابش را بدهید، ولی باید جوابش را بدهید.
حضرت عباس علیه السلام ناچار گفت: چه میگویی؟ شمر گفت: من برای تو و برادرهایت امان آورده ام. حضرت عباس علیه السلام امان نامه او را رد کرد. او امنیت در کنار شمر، عبیدالله و یزید را نخواست و ناامنی در کنار ذُریۀ پیامبر صلی الله را برگزید. در واقع میگوید: راحتی، آزادی، امنیت، شهرت، قدرت، عزّت، همه فدای تو...
📚آیینه تمام نما/فصل ۲، درسهای عاشورا/ صفحه ۱۱۲
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#میرزا_اسماعیل_دولابی
✨او را به عرش برد...
شام غریبان جایی نبود که برای روضهخوانی و تماشای سینهزنی بروم. گفتم در خیابان میروم و دستهها هم که میروند. تنها بودم. دیدم داخل کوچهای دو نوجوان چهارده، پانزده ساله با هماند، یکی از آنها به دیگری میگوید بیا برویم میدان ژاله، سینما. دیگری گفت تو که میدانی من در ماه محرم سینما نمیروم. اولی گفت بیا برویم، امروز عاشورا بود و تمام شد. امشب سینماها را باز کردهاند.
دومی گفت نه من نمیآیم. اولی چند بار التماس کرد، تا اینکه آن یکی که التماسها را جواب میداد و میگفت نمیتوانم و نمیآیم یکباره گریه افتاد. چون دید رفیقش او را رها نمیکند، شکست خورد و گریه افتاد. تا او گریه افتاد، آن یکی هم گریه افتاد. دو نفری گریه میکردند.
من در خیابان مرتّباً این طرف کوچه میرفتم و آن طرف کوچه میرفتم. آن شب چنان تماشایی از صفات و اخلاق امام حسین علیه السلام و گرفتن این دو جوان کردم. پدر و مادر کجا میتوانند چنین کنند؟ این به او گفت بیا سینما برویم. او این را به عرش برد. ... خدایا اینها چهکار میکنند، این محبت چقدر آقاست و این صدق چقدر ریشه دارد.
📚 طوبای محبت – کتاب سوم
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#ارسالی_مخاطبین
✨خداوندا مرا اولاد بسیاری عطا فرما
✨که در راه حسینت، لشکری از خون من باشد
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
#نسل_حسینی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1