eitaa logo
دوتا کافی نیست
54.8هزار دنبال‌کننده
7.5هزار عکس
1.3هزار ویدیو
31 فایل
کانالی برای دریافت اخبار مهم و نکات ناب در زمینه فرزندآوری، خانواده و جمعیت (دوتا کافی نیست، برگزیده دومین رویداد جایزه ملی جمعیت در بخش رسانه) ارتباط با مدیر @dotakafinist3 تبلیغات👇 https://eitaa.com/joinchat/3841589734Cc5157c1c6e
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴 دیپلمات انقلابی که شهید شد. حسین امیرعبداللهیان، وزیر خارجه ایران، جزو همراهان رئیس جمهور در سانحه سقوط بالگرد بود. وی از دیپلماتهای انقلابی و خوش‌نامی بود که در تمام دوران خدمت خود، چه پیش از وزارت و چه پس از آن، خدمات بسیاری به مردم کشور و جبهه مقاومت انجام داد. او نهایتاً مزد خدمات مخلصانه خود را با شهادتش در کنار رئیس جمهور محبوب، آیت الله رئیسی، دریافت کرد و به ملکوت اعلی پیوست. کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
کودکان غزه در آغوش وزیر شهید... کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
شهید امیرعبدالهیان به روایت همسر؛ خاطرات ۳۰ سال زندگی مشترک با آقای وزیر! من ۳۰ سال با آقای امیرعبدالهیان زندگی کردم، وقتی زندگی‌مان را شروع کردیم این ویژگی شخصیتی ایشان که حواس‌شان به همه‌چیز بود، بسیار برای من جالب بود. جزو کسانی بودند که به صله‌رحم بسیار اهمیت می‌دادند. ما بدون استثنا باید هر هفته به فامیل سر می‌زدیم. حتی فامیل و بستگان دورتر را الزام داشتند که ماهی یک‌بار به آنها سر بزنند و یا اینکه اگر شرایطش پیش نمی‌آمد تلفنی احوال‌شان را جویا باشند. وزارت نه اسمش نه رسم و مسئولیتش ذره‌ای از خانواده دوستی و مردم‌داری آقای وزیر کم نکرد. او دلبسته صندلی گرم و نرم وزارتخانه و پله‌های ترقی نبود. اسم و رسمش را جای دیگری جستجو می‌کرد؛ شاید در دایره محبوبان خدا. بارها پیش‌آمده بود که برخی از دوستان شهید در جمع به ایشان گفته بودند که ما در شما استعداد و توانایی‌ای می‌بینیم که به مقام بالایی خواهید رسید. اما همسرم هر بار که با هم صحبت می‌کردیم می‌گفتند: "من همیشه از خدا خواستم که زمانی به جایگاه و مقامی برسم که آن مقام به اندازه عطسه بز برای من بی‌ارزش باشد." دقیقا هم همینطور بود. ایشان وزراتخانه را فرصتی برای حل بیشتر مشکلات مردم و خدمت به آنها می‌دانستند و هیچ‌وقت تغییر نکردند. خانم امیرعبدالهیان که شیرینی مرور روزهای خوش زندگی با یک شهید، طراوت را به چشم‌هایش بازگردانده، پیوست جالبی برای خاطراتش دارد. می‌گوید:« انگار از پهلوی پیغمبر خدا رد شده بودند و ما داشتیم قطره‌های کوچکی از سیره نبوی را در وجودشان می‌دیدم. مثل یک مسلمان واقعی!» کانال«دوتا کافی نیست» http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075