#تجربه_من ۳۲۶
#فرزندآوری
#سبک_زندگی
#قسمت_دوم
پیش خودم میگفتم من ضعیفم که دارم اذیت میشم. اون داره راه درست رو میره پس کسی نباید به خاطر کار درستش توبیخش کنه...
توی جمع خانواده مدام میگفتم که من خودم خواستم تا بره و... البته ناگفته نماند که بابام هم خیلی از لحاظ روحی حمایتم میکرد یادمه ازینجا براش یه نامه نوشتم که با تمام وجود بهت افتخار میکنم که رفتی و همیشه دلم میخواست که اینجوری باشی و....
خلاصه دوماه تموم شد و برگشت بعد از ۱۵ روز دوباره گفت که میخوام برم... باز رفت و برگشت دیگه انقدر میرفت و میومد که دیگه همه عادت کرده بودن به رفتن هاش جز من... هر دفعه که میرفت با تمام وجووود میسوختم اما پشتش بودم. وقتایی هم که سوریه جور نمیشد و ایران بود حتما حتما جور میکرد و میرفت تبلیغ داخل ایران... ده روز یک ماه... خیلی از ته قلبم خدارو شکر میکردم که همسرم اهل تبلیغ دین و امام زمانه...
یادمه اولین بار که باهم اربعین رفتیم کربلا توی مسیر انننقدر با جووونا میگفت و شوخی میکرد که یه حلقه بزرگ از جووونا دورش بودن و حلقه میزدن دورش و یه مسیر طولانی باهاشون راه میرفت و من از پشت تماشاشون میکردم و توی دلم خداروشکر میکردم که خدا همسری نصیبم کرده که دغدغه فرهنگی داره و توی کارش هم موفقه...
دوران عقد ما با همه بودن و نبودن های همسرم تموم شد و ما بعد از یکسال عقد بستگی عروسی کردیم و اومدیم خونه خودمون...
بعد از حدود دوماه دلم میخواست که بچه دار بشم اما هنوز یه کارایی داشتم که با وجود بچه نمیتونستم انجامشون بدم. ازون طرف هم من تازه ترم یک جامعه الزهرا بودم و باید یه کم پایمو قوی میکردم اما همیشه تو فکر این بودم که کی میتونم زودتر همشو جمع و جور کنم و زود تر یه نینی بیارم😍
اولین تابستون زندگی مشترکمون که مصادف با اولین ماه رمضون بود برای اولین بار با همسرم رفتیم تبلیغ اونجا با یه خانواده دیگه توی یه خونه زندگی میکردیم ولی میتونم بگم از شیرین ترین لحظه های زندگی و عمرم بود و حتی لحظه برام سخت نگذشت و اونجا من مشغول کار با کودک شدم و با بچه و نوجوونا مشغول بودم هم کلاس و هم کار هنری و هم تفریح شبای ماه رمضون رو با نوجوون ها تا صبح توی پارک حلقه داشتیم اونا هم سرشون درد میکرد برای حلقه های اونجوری هر روز حلقمون پر جمعیت تر میشد.
وقتی برگشتیم قم بهش گفتم حالا دیگه واقعا وقتشه که یه کوچولو داشته باشیم ولی گفت باید صبر کنی و اول کلاس رانندگی بری تا وقتایی که من میرم سوریه بتونی ماشین رو برداری و کارای بچه ها رو خودت انجام بدی...
خلاصه من اسمم رو نوشتم کلاس رانندگی و بلافاصله بعد از اینکه گواهی نامم رو گرفتم اقدام به بارداری کردیم و به لطف خدا و عنایت حضرت زینب زودی باردار شدم و اون موقع بود که فهمیدم مادر شدن که به این راحتی ها نیست که من فکر میکردم انقدر ویار شدید داشتم که میتونم راحت بگم تا ۴ ماه هیچی نمیتونستم بخورم و فقط به زور سرم و آمپول دارو سر پا بودم. اون موقع ها بود که تصمیمم عوض شد. گفتم دیگه بچه نمیخوام و همین برای هفت پشتم بسه.
بارداری خییلی سختی داشتم مخصوصا اینکه شوهرم بیشترِ طول بارداری پیشم نبود و واقعا بدون اون خیلی سختی کشیدم. اما خدا کمک کرد و اون روز ها هم سپری شد. تصمیم داشتم طبیعی زایمان کنم برای اینکه بتونم بازم بچه بیارم. خیلی ورزش کردم و تلاش کردم برای زایمان طبیعی، ولی خیلی دیر شده بود وارد ۴۱ هفته شده بودم اما هنوز حتی سر بچه پایین نیومده بود خلاصه که اجبارا استخاره کردیم برای سزارین که خوب اومد و همون شب رفتم بیمارستان برای زایمان الحمدالله خدا نگاه به بارداری سختم کرده بود و برای زایمان، راحتی رو رقم زد که اطرافیانم حتی باورشون هم نمیشد که من با زایمان سزارین انقدر راحت و رو پا باشم به طوری که همون شب توی بیمارستان خودم بچه رو بغل کردم راه بردم تا آروم بشه
جالبه که با تمااام سختی هایی که توی بارداری کشیدم ولی انننقدر بچه زندگیم رو شیرین کرده که از الان با شوهرم برنامه ریزی کردیم که تا ۳۰ سالگی ۵ تا بچه داشته باشیم. با اومدن بچه به زندگی خیلی از مشکلات حل میشه. انگیزه آدم بالا میره، البته که سختم هست و بیخوابی هم داره ولی واقعا شیرینه...
انشالله که خود آقا عنایت کنن و پسر کوچولو من رو هم به سربازیشون قبول کنن. با شوهرم قصد داریم با سبک زندگی سالم، هم جسم بچه ها همیشه سالم باشه، هم روحشون... همسرم میگه اگر محمد علی قراره یار آقا بشه، باید جسم سالمی هم داشته باشه تا بتونه همیشه در رکاب باشه و توان جسمی داشته باشه، برای همین دوتایی شروع کردیم باهم کتاب های طب اسلامی می خونیم تا هم خودمون رو سالم نگه داریم و هم بچه های سالم به دنیا بیاریم و سالم بزرگشون کنیم. انشالله که بتونیم بچه هامون رو هم خوب تربیت کنیم و زمینه ساز ظهور آقا بشیم.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#روزه_داری_به_سبک_مادرها
🔷 آیا میدانید با وجود چند فرزند کوچک چگونه میتوانید روزهداری راحتتری داشته باشید؟
خانمها با داشتن فرزند کوچک در خانه، نیاز به برنامهریزی و تدابیر بیشتری در ماه مبارک رمضان دارند تا بتوانند علاوه بر مسئولیت رسیدگی به خانه و بچهها، روزهداری راحتتری داشته باشند و هم به عبادات خودشان برسند. آیا میدانید راهکارهای رسیدن به این مسئولیتها و برنامهریزی برای آنها چیست؟
📚 کتابها و بازیهای جدید برای بچهها پیدا کنید. برای ماه مبارک رمضان باتوجه به سن بچهها برایشان کتابهای جدید تهیه کنید تا برای آنها جذابیت داشته باشد. همچنین میتوانید آنها را با چند بازی جدید آشنا کنید تا ساعتهای بیشتری را سرگرم بازی و کشف اسباببازی باشند تا در ساعتهای روزه داری شما کمتر بهانه بگیرند که حوصلهشان سررفته.
✅ به بچهها مسئولیت بدهید
بخشی از مسئولیتهای خانه را به بچهها بسپرید. مثلا مسئولیت غذا دادن به خواهر یا برادر کوچکتر را به فرزندان بزرگتر محول کنید. مسئولیت پهن کردن و چیدن سفرهی افطار، تمیز کردن بخشی از خانه و یا مرتب کردن خانه و جارو کشیدن را نیز به بچهها واگذار کنید. به این ترتیب هم از مسئولیتهای شما کاسته میشود، هم فرزندتان مسئولیتپذیرتر شده و از اینکه احساس بزرگی میکند و میتواند به شما کمک کند، احتمالا شادتر خواهد بود.
🏘 با همسایهها هماهنگ کنید
اگر در آپارتمانی زندگی میکنید که خانوادهها، بچه های همسن فرزندان شما دارند، با خانمها هماهنگ کنید که هر روز چندساعت مسئولیت نگهداری از بچهها به عهدهی یک نفر باشد. با این ترفند هم بچهها با همسن و سالان خود بازی میکنند و هم مادرها در آن ساعات به امور شخصی خودشان رسیدگی میکنند.
🕙 ساعتهای بعد از افطار را دریابید
انجام بخشی از کارهای روزانه را به شب منتقل کنید. در ساعات بعد از افطار که همسرتان در خانه حضور دارد از او بخواهید که مراقب بچهها باشد یا با آنها بازی کند تا شما به امورات سحر و افطاری فردا برسید و یا بتوانید با خیالی آسوده قرآن روزانهتان را بخوانید.
#رمضان_کریم
#مهارت_زندگی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#مقام_معظم_رهبری
"اگر زن ها با #قرآن مأنوس شوند، بسیاری از مشکلات جامعه حل خواهد شد. چون زنِ آشنای با قرآن میتواند در #تربیت_فرزند تأثیرات زیادی داشته باشد."
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
⚠️هشدار در رابطه با مصرف قرص های ضد بارداری در ماه مبارک رمضان!!!
❌برخی از عوارض و تبعات استفاده از روش های پیشگیری از بارداری:
1- #قرص های ضد بارداری:
مصرف قرصهای جلوگیری از بارداری، منجر به افزایش نگرانی، اضطراب و افسردگی میشود. عوارض گوارشی نظیر تهوع، استفراغ و افزایش وزن به علت احتباس آب در بافت های بدن از عوارض هورمون استروژن موجود در قرص های ضد بارداری است. با تاثیر هورمون استروژن بر روی سیستم عصبی فرد، احتمال وقوع سردرد در افراد بیشتر شده و تعداد حملات میگرن نیز افزایش می یابد. همچنین مصرف این قرص موجب بروز سردردهای تنشی می شود. افزایش فشارخون نیز از دیگر عوارض این قرص ها می باشد. قرص های ضد بارداری بر روی سیستم انعقاد خون تاثیر گذاشته و مصرف آن موجب افزایش فاکتورهای انعقادی می شود. بنابراین احتمال خطر ابتلا به سکته های مغزی و قلبی در افرادی که از این نوع قرص ها استفاده می کنند، بالا می رود. مصرف این قرص ها در ماه مبارک رمضان، خطر سکته مغزی را افزایش می دهد. از دیگر عوارض مربوط به این قرص ها افزایش خطر ابتلا به سرطان سینه و رحم است. همچنین شیوع بیماری مزمن و جانکاه «کرون»که هیچ درمان قطعی ای ندارد، در زنانی که از قرص های ضدبارداری استفاده می کنند، بسیار بیشتر از زنان دیگر است.
هنگامی می توان متوجه ابعاد فاجعه بارمصرف این قرص ها شد، که بدانیم: تقریبا از هر سه زوجی که در کشور از بارداری ممانعت می کنند، یک زوج، از قرص های ترکیبی ضدبارداری استفاده می کند.
2- #آمپول های ضد بارداری:
یکی از مهم ترین عوارض استفاده از این روش، کاهش توده استخوانی می باشد. این آمپول بر کلسیم موجود در استخوان اثر می کند و توده استخوان به طور موقت کاهش می یابد، حتی اگر استفاده از آن قطع شود. لذا به مشکل پوکی استخوان بسیاری از زنان میانسال دامن می زند.
کاهش میل جنسی، خونریزی طولانی مدت، ایجاد لخته خون در پاها و ریه، زردی، حساسیت (آلرژی)، ناباروری و افزایش خطر ابتلا به سرطان سینه از دیگر عوارض تزریق آمپول می باشد.
3- #آی_یو_دی(وسیله داخل رحمی):
در حين كارگذاري آي يو دي، احتمال سوراخ شدن رحم و در نتیجه نياز به عمل جراحي وجود دارد. افزایش خونریزی و لکه بینی از عوارض دیگراین روش می باشد. بارداری خارج از رحم و افزایش عفونت رحمی نیز از معایب این روش ذکر شده است.
4- #عقیم_سازی_دائمی:
ابتلا به کیست تخمدان از عوارض بستن لوله در زنان(توبکتومی)شمرده شده است، در حالی که احتمال بروز این خطر، هیچ جایی در دستورالعمل های وزارت بهداشت ندارد.
حاملگی خارج از رحمی که به دنبال استفاده از روش های متعدد ممانعت از بارداری رخ می دهد و می تواند به مرگ زن بینجامد. این مسئله در مورد بستن لوله در زنان اهمیت ویژه ای پیدا می کند، چرا که نیمی از موارد حاملگی پس از عقیم سازی دائمی زنان، خارج رحمی خواهد بود، که بی شک می تواند خطر عمده ی جانی را متوجه این زنان کند.
دکتر ناصر سیم فروش -چهره ی ماندگار و رئیس قطب اورولوژی کشور- معتقد است که بستن لوله در مردان (وازکتومی)، سبب افزايش احتمال ابتلا به سرطان پروستات می شود.
❌طبق برآوردهای صورت گرفته، آمار نسبی وازکتومی در ایران، 3 برابر این آمار در دنیا و این آمار برای توبکتومی، قریب به 4 برابر متوسط جهان است. استان اصفهان بیشترین آمار استفاده از وازکتومی را در کشور دارد.
تامل:👇👇
«ما در ایران، موقعی که خواستیم کاهش جمعیت بدهیم، تمام وسایل و شیوه های ممانعت از بارداری را، یک دفعه به داخل کشور سرازیر کردیم، ولی بعضی از کشورها این کار را نمیکنند و برای کاهش جمعیت، تنها دو تا وسیله را ارائه میدهند، تا سلامت مردم به خطر نیفتد» (دکتر رخشانی، معاون سابق وزارت بهداشت)
👈 بیایید با انتشار گسترده این متن، به سلامت مردم، به ویژه زنان و مادران ایرانی کمک کنیم.
کانال «دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
«دوتا کافی نیست» راهی بسوی بهشت است 💫
همان راهی که بهشت رابه زیر پایم می آورد 👣 و من میشوم مادر🤰
بنده دوتا فرزند دارم
فرزند اولم ۱۵ سال
و فرزند دومم ۵ سال
و بین دو فرزندم یک بارداری داشتم که
جنین روزیش زندگی در این دنیا نبود.
از وقتی با کانال شما آشنا شدم
برای فرزندآوری مشتاق تر شدم
اما هنوز توفیق و روزیم نشده
از همه عزیزان تو این ایام خاص و عزیز التماس دعا دارم.
البته ناگفته نماند بنده ۳۸ساله هستم بار مسئولیت مالی منزل بر دوش بنده هست و صبح ها تا ظهر سرکار هستم
اما واقعا فرزند بیشتر🤱👨👩👧👧
شادی بیشتر😍
عشق بیشتر💑
روزی بیشتر🌾
نگاه خدابه زندگیمان بیشتر🕋
می ارزد که حداقل به خواست خدا دو فرزند دیگر بیاورم😍😍
التماس دعای زیاد🙏🙏
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
دوتا کافی نیست
✅ رئیس سازمان بهزیستی کشور از کمک هزینه معیشتی ۱۷ هزار خانوار دارای فرزند سهقلو و بیشتر و دوقلوهایی
#ارسالی_مخاطبین
📌کمک هزینه معیشتی چندقلو ها چه شد؟!!
👈 با گذشت سه ماه از وعده رییس سازمان بهزیستی، گزارش های مردمی حاکی از عدم پرداخت کمک هزینه معیشتی به خانواده های دارای فرزند چندقلو است.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#آیت_الله_حائری_شیرازی
✨ «وَلَنَبْلُوَنَّكُم بِشَیءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِنَ الْأَمْوَالِ وَالْأَنْفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَ بَشِّرِ الصَّابِرینَ»
"قطعا همۀ شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، زیان مالی، جانی و فرزندان آزمایش میكنیم و بشارت ده به استقامت كنندگان!" بقره؛ ۱۵۵
🔹ماه رمضان «جوع» است. گرسنگی «جوع» است. تشنگی «جوع» است. الآن که روزهاید فکر آب خوردن هم نمیکنید. نتیجه اش چه میشود؟
🔹چند روز قبل که روزه نبودی، تو در خدمت شکمت بودی. شکم میگفت تشنهام و آبش میدادی. میگفت گرسنهام و غذایش میدادی.
اما الآن که روزهای، او میگوید گرسنهام، تو میگویی صبر کن!
🔹«فرمانده» تو هستی نه شکمت...
🔹میگویی تا غروب هیچ چیزی به تو نمیدهم. همۀ اینها در حالی است که انسان روزه را انتخاب نکرده بلکه خداوند گفته است که روزه بگیر.
🔹نتیجه این است که «خودت» را در اختیار و ارادۀ خدا قرار میدهی. تحت ولایت خدا قرار میگیری و بندۀ خدا میشوی.
#رمضان_کریم
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#پیام_مخاطبین
✅ اطاعت امر خدا...
پدربزرگم، خدا بیامرز، به خاطر درمان بیماری خواهرشون میان تهران و برای گذران زندگی کارگری میکنن. اون سال که ماه رمضان در اوج تابستان قرار داشته، ایشون بنایی میکردن و کارگر بنا بودن. فکرشو بکنید، زیر نور مستقیم آفتاب. سر کارگرشون، وقتی متوجه میشه ایشون و دوستش روزه میگیرن، با عصبانیت بهشون تحکم میکنه که نباید روزه بگیرید چون از قدرت کارتون کم میشه و کار جلو نمیره.
ایشون هم که فرد مومن و با اعتقادی بودن، برای اینکه به صاحب کارشون اثبات کنند که با اطاعت امر خدا و گرفتن روزه، خللی در کاراییشون وارد نمیشه، با دوستشون یک قرار میگذارن. به این ترتیب که نصف روز، یک نفر بخوابه و دیگری کار کنه و بعد شیفتشون رو عوض کنند. با این تدبیر، توانستند قوتشون رو بازیابی کنند و به لطف خدا کارشون را سر موقع تحویل دادند.
پدربزرگم بارها این خاطره را تعریف کردند و هر بار با هیجان و طوری که چشمشون از شعف برق میزد. آخرش هم با هیجان میگفتند وقتی دستمزدم را میگرفتم، از خیابون دولت تا فلان جا پیاده میرفتم و یک هندوانه بزرگ میخریدم، و موقع افطار میخوردیم. طوری میگفتند که شیرینی اون هندونه رو ما هم احساس میکردیم.
#رمضان_کریم
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ تکلیف روزه ی مادرانی که بچه شیرخوار دارند، چیه؟!
#احکام_روزه
#شیردهی
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1
#تجربه_من ۳۲۷
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_اول
من دختری سرحال و خوش صحبت بودم و در عین حال خیلی با حیا و مغرور، این خصوصیت باعث شد که همسرم به فکر خواستگاری از من بیوفته چون ما با هم فامیل هستیم. البته این را هم بگم که هیچ وقت لزومی نمیدیدم با پسرهای فامیل صحبت کنم مگر در حد سلام و همسرم از این اخلاق من هم خوشش آمده بود.
سال ۸۲ بود که همسرم به خواستگاری ام اومد من اون موقع ۱۵ سال داشتم و از اونجایی که درسم خیلی خوب بود به خانواده ام اعلام کردم که دوس دارم درس بخونم و فعلا به ازدواج فکر نمیکنم.
همسرم جواب من رو قبول نکردن و با فرستادن واسطه هایی سعی داشتند که من را راضی کنند. البته من بدون هیچ تحقیق و شناختی از ایشون و فقط به خاطر درس خواندن جواب رد می دادم. کم کم با تعریف واسطه ها از این آقای خوب و باتقوا، به فکر افتادم که کمی اطلاعات در مورد اخلاق و رفتارشون کسب کنم. بیشتر افرادی که واسطه خواستگاری ما بودند صفت ایمان و مهربانی ایشون رو گوشزد میکردند و من در حدیثی خوانده بودم که اگر مردی ایمان و تقواش زبان زد باشد، برای ازدواج کردن با او نباید دنبال صفت دیگر بود.
حدود یکسال بعد از خواستگاری من به این نتیجه رسیدم که به ایشون جواب مثبت بدم ولی خجالت و شرم این پاسخ را به تعویق انداخت و بی مورد یکسال دیگر از زندگیم تلف شد و من هنوز حسرت این دو سال را میخورم که میتونست پر از خاطرات شیرین من و آقایی باشه. خلاصه سال ۸۵ عقد کردیم و من همچنان درس میخوندم.
همسرم یک کارگر کارگاه تراشکاری و تزریق پلاستیک بود و وقتی با من ازدواج کرد شد سر کارگر و این از برکات ازدواج ما بود.
همسرم در کنار کارش با وجود اینکه درس نخوانده بود، در فعالیتهای فرهنگی و مذهبی و هیات امنا مسجد و هم چنین فعالان محلی حضور پررنگ داشت و من از اینکه او همیشه در حال فعالیت بود خوشحال بودم و نداشتن مدرک تحصیلی بالا اصلا برایم مهم نبود. هنوز هم همیشه برایش میخونم:
"نگار من که به مکتب نرفت وخط ننوشت
به غمزه مسئله آموز صد مدرس شد"😉
و واقعا هم همینطور بود او مطالعات خیلی گسترده ای در همه زمینه ها داشت.
خلاصه کنکور دادم و به پیشنهاد پدر شوهر و پدرم و البته از روی علاقه خودم رشته کشاورزی رو انتخاب کردم و دلیل دیگر هم این بود که دانشگاه محل تحصیلم به شهر مشهد که محل زندگی همسرم بود، نزدیکتر بود.
قبول شدن در دانشگاه همانا و عروسی گرفتن ما هم همانا. البته به خاطر مرگ برادر شوهرم یکسال عروسی ما عقب افتاد وگرنه آقایی قبل از قبول شدن در دانشگاه، قصد داشتند سور وسات عروسی رو به پا کنه.
من و همسرم در طی سالهای عقد وسائل لازم برای زندگی را با همدیگه آماده کردیم و شاید باورتون نشه هنوز که هنوزه، نمیدونم دقیقا کدومها رو من خریدم، کدومها رو آقایی... خیلی خیلی مختصر و اینکه هر جا مسافرت میرفتیم یا برای دور زدن و تفریح یک تکه از وسائلمان را میخریدیم و اینجوری دفتر خاطراتمان در خانه و در بین وسیله هایمان همیشه بازه و آن روز های زیبا را به ما یادآوری میکنه.
برای مراسم عروسی از آنجا که خانواده همسرم مراسمات پر سر وصدا داشتند من و آقایی تصمیم گرفتیم سفر سوریه را انتخاب کنیم تا در طول این سفر قبل از اینکه بخواهیم به خانه خودمان برویم انشالله با دست کوچک حضرت رقیه دوام زندگی مان را امضا کنیم. همین گونه هم شد بعد از سفر ولیمه ناهار دادیم من و همسرم به سنت ها پیامبر توجه خاص داریم ولیمه ناهار ما باعث تعجب همه شده بود. مهمانها خیلی زیاد نبودند در حد کسانی که دوست داشتند برای عروسی ما شادی کنند.
با آرایش و لباس عروس خیلی ساده و دوست داشتنی، بدون هیچ استرسی از کم وکسریها، از این اتفاق بزرگ لذت بردیم. جهیزیه من واقعا مختصر بود و همون روز اول حرفهایی پشت سر جهیزیه گفته شد ولی از عشق من و همسرم حتی یک ذره کم نشد و اصلا باعث ناراحتی ما نشد چون سلیقه و خواسته خودمان و کسب رضای الهی خیلی اهمیت بیشتری داشت از حرفهای اطرافیان.
قبل از اذان مغرب و عشا من و همسرم وارد خانه ی خودمان شدیم و طبق سنت زیبای پیامبر، همسرم پاهای من را شست و آب را جلوی در خانه ریخت و با هم نماز شکر خواندیم.
👈 این تجربه ادامه دارد.
کانال«دوتا کافی نیست»
@dotakafinist1