#ارسالی_مخاطبین
✅ شیر بچه های خمینی...
👌«ما کوثریم و کم نمی شویم»
#فرزندان_انقلاب
#سلیمانیها_در_راهند
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075
#تجربه_من ۱۱۲۱
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#رزاقیت_خداوند
#سختیهای_زندگی
#مشیت_الهی
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_اول
من ۳۵ سالمه، فرزند سوم یه خانواده شش نفره، ۴ تا فرزند اونم ۴ تا دختر😊
پدر و مادرم کشاورز بودن و هنوزم هستن
یه شغل سخت و پرزحمت، مادرم پابه پای پدرم کار کرده، از زمانی که یادمه بهار و تابستان تو مزرعه بودن،جدا ازین پدرم پاییز زمستون کارگری میکرد و مادرمم کارهایی مثل کار تو گلخونه ها و باغ چای و...
مادرم دوست داشت هر ۴ تامون کارمند بشیم.خیلی تلاش میکرد ما سختی نکشیم. ولی اینم بگم مارو بی دست و پا بار نیاورد.
گاهی مارو تو این سختی ها شریک میکرد.
موقع درو برنج باید میرفتیم کمک میکردیم و گاهی من و آبجی بزرگم (فرزند اول) با مادرم سر کار گلخونه و باغ میرفتیم.
اون روزا ناراحت بودم ولی الان خیلی خوشحالم ازینکه شرمنده نیستم در حد توانم بهشون کمک کردم. باهاشون مدارا کردم و قانع بودم.
بلاخره دختر اول لیسانس گرفت، ازدواج کرد و به لطف خدا چندسالیه معلم شده. خواهر دوم فوق دیپلم گرفت ولی علاقه به ادامه دادن تحصیل و سرکار رفتن نداشت
و اما من😄
مادرم تهدیدم میکرد که باید برم دانشگاه
و درست همین موقع ها من محجبه و مذهبی شدم. معجزه بود، تو خانواده مون کسی اینقد با حجاب و مذهبی نبود.
مادرم خیلی اهل نماز و روزه بود و هست،
همیشه میگفت نماز نخونید من ناراحت میشم ولی یادم نمیاد در مورد اینکه حجابمون خیلی سفت و سخت باشه چیزی گفته باشه
البته زمان ما حجاب ها خیلی بد نبود، مراقب نوع پوشش ما بود ولی اینکه یهویی من اینقققدر با حجاب بشم در حدی که دیگه باهاشون عروسی نرم، نذارم تو خونه هر آهنگی پخش شه و....😄 لطف خدا شامل حالم شد، نگاه امام زمان عج تو دعاهای ندبه ای که با مادرم میرفتم. نگاه ویژه ی حضرت زهرا...
یه ماه رمضان که دوم دبیرستان بودم و از ۲۰ شهریور ماه رمضان بود فکر میکنم،
یهو تصمیم گرفتم چادر بگیرم که روزه هام قبول بشه، چادر گذاشتم یک ماه و دیگه نتونستم برش دارم، دیگه نتونستم موهام رو بیرون بیارم و این آغاز راه من بود. یه راه سخت و پر از حرف و متلک و سختی
شدم یه دختر هیئتی و پایه ثابت با کلی دوستای مذهبی، کلی برنامه های مذهبی، کلاس حفظ قرآن و...و....و..
ادامه👇
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#تجربه_من ۱۱۲۱
#ازدواج_در_وقت_نیاز
#فرزندآوری
#دوتا_کافی_نیست
#رزاقیت_خداوند
#سختیهای_زندگی
#مشیت_الهی
#سبک_زندگی_اسلامی
#قسمت_دوم
خلاصه برا اینکه دانشگاه نرم، چون میترسیدم برم و دوباره بی حجاب بشم، رفتم حوزه، البته این هم از الطاف خدا میدونم و بعد مادرم، چون تو خانواده خیلی تنها بودم، عقائدم، اخلاقم با همه فرق داشت. محدود شده بودم ولی خداروشکر ناراحت نبودم. همه شو با جون و دل میپذیرفت، اصلا خیلی قوی بودم خیلی
کامل خدا رو حس میکردم. خیلی واضح آرومم میکرد، راهنماییم میکرد، توصیفش سخته
رفتم حوزه، یکسال خوابگاه بودم، آخر هفته ها میرفتم خونه، فضای خوبی بود، کمتر احساس تنهایی میکردم. خیلیا شبیه من بودن، فقط خودشون مذهبی بودن تو خانواده
آخر سال بود. دوستم گفت دوست همسرش قصد ازدواج داره. منو معرفی کرد و ....😊
ازدواج کردم، با یکی مثل خودم🥺همسرمم فقط خودش تو خانواده مذهبی بود. با هم شدیم ما، کنار هم یه خانواده مذهبی تشکیل دادیم.
عروسی نگرفتم رفتم کربلا بار اول🥺 آرزو داشتم برم همیشه و رفتم. ۱۴ تا سکه مهریه م شد. برخلاف نظر خانواده...
بعد از یه سال و ۴ ماه رفتم سر زندگیم، یک سال و نیم مستقل بودیم که تصمیم گرفتیم بچه بیاریم. سه ماه بعد خدا دخترم و بهم داد. الان ده سالشه😊
دخترم شش ساله بود. بعد از ۸ سال تقریبا زندگی مشترک، یه خونه خریدیم و چقددددر ذوق کردیم ولی بعد دوماه از دستش دادیم😭
دوست همسرم که باهم شریک بودن
کلاه گذاشت سرمون و آقام مجبور شد خونه رو پس بده و پول مردم رو بده😞
برگشتیم به اوائل زندگی، یه کم ازون پول رو نگه داشتیم و جایی رو کرایه کردیم. اجاره خونه مون رو پدرشوهرم میداد تا چند ماه...
خیلی برام سخت بود. خیلی گریه میکردم. رفتم دکتر مشاور یه قرص گرفتم که کمتر گریه کنم😞
چون قرارمون این بود که خونه خریدیم دوباره بچه دار بشیم. سر قرارمون موندیم با خدا اقدام کردم و خیلی زود باردار شدم، تو اوج ناراحتی ها رنج ها و نداری ها...
خدای بزرگ سریع مرهمی برای دردهام فرستاد. با باردار شدنم خیلی ذوق کردم، همسرمم همینطور😍 اصلا نگران خرجش نبودیم اصصصصلا
بخدای مهربون گفتم بهت اعتماد کامل دارم، تو رزاقی، روزی بچه رو خودت میرسونی. من با تکیه و توکل بخودت اراده کردم. شک ندارم کم نمیارم.
خانواده ی خودم و همسرم تعجب کردن ازینکه تو این شرایط بچه دار شدیم. حرفم خیلی شنیدم ولی اصلا مهم نبود برامون
خوش و خرم بودیم😂😍
ولی خدای مهربون اینقددددر هوامونو داشت که واقعا توصیفش اینجا سخته،
روزی مون زیاد شد دیگه لازم نبود پدرشوهرم اجاره مونو بده.
آقام با دستای پر مهر خدا پا شد و رو پای خودش موند. شاید هنوز خونه دار نشدم و سرمایه م نمیرسه که خونه ای بخرم. ولی راضی هستیم.
چیزی که برای همسرم مهم بود این بود که همیشه بتونه به فقرا و یتیما کمک کنه، دست کسی رو بگیره. به هئیت شون هر سال محرم مبلغی بده، به زائر اولیا کمک کنه، خدا روشکر میتونه و خیلی خوشحاله
منم هیچوقت مانعش نمیشم.
چندماه پیش برا مردم غزه و لبنان نزدیک ۲۰ ملیون از پس اندازمون رو داد.😍 در صورتی که الان موقع تمدید خونه مونه
ولی خدا جبران کرد و پولی به دستمون رسید.
و چه خدایی بهتر ازین خدا😍
من نمیدونم چجوری از خدا تشکر کنم
خیلی دوسش دارم😊❤️
دختر دومم الان ۴ سالشه و بعد ماه رمضون خواستیم دوباره بچه دار شیم فعلا نشده
از شما خواهرای گلم خواهش میکنم دعا کنید موانعم برطرف شه و خدای بزرگ بر سرم منت بذاره و دوباره مادر یه انسان دیگری بشم و با افتخار مادری کنم براش و بیام و اینجا عکس بچه های گلم و بذارم براتون😍😍😍
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#ارسالی_مخاطبین
👌 «ما کوثریم و کم نمی شویم»
#برکت_خانه
#فرزندآوری
"دوتا کافی نیست"| عضو شوید👇
https://eitaa.com/dotakafinist
https://eitaa.com/dotakafinist
#میرزا_اسماعیل_دولابی
✅ آزمون ایمان...
بزرگترین آزمون ایمان زمانے استـــــ ڪه چیزے را میخواهید و به دستـــــ نمےآورید...
با این حال قادر باشید ڪه بگویید:
"خدایا شڪرتـــــ"
#سبک_زندگی_اسلامی
کانال«دوتا کافی نیست»
http://eitaa.com/joinchat/1096876035Ccaac6a6075