eitaa logo
هنر تلاوت
262 دنبال‌کننده
155 عکس
274 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره ی از استاد ❗️حتی اگر مثل من حوصله ی پیام های متنی طولانی رو ندارید،اینو بخونید،خیلی مهم و جالبه❗️ چرا محمد اللیثی را دوست دارم؟ حرم حضرت معصومه بهمن ماه سال 1378 و در یک روز مانده به اتمام آخرین سفر استاد اللیثی به ایران همراه باچند نفر از بچه های رادیوقرآن به هتل استقلال رفتيم تا مهمانان مصری را برای آخرین برنامه به قم ببریم. قرار بود شب در مسجد اعظم قم محفل انس با قرآن داشته باشیم قبل از خروج از تهران به زیارت مرقد امام راحل رفتيم،دکتر نعینع هم بودند. مرقد تقریبا خلوت بود و برای همون تعداد اندک زائران، مشاهده اساتید مصری با لباس مخصوص و کلاه قرمز جالب بود. بویژه که قرار نبود آنجا تلاوت داشته باشند. دو ساعت قبل از مغرب حرکت کردیم تا قبل از اذان، قم باشیم. من در ماشین استاد اللیثی بودم. ایشان در طول مسیر ساکت بود، چیزی نمی گفت و قدری هم چرت زد. ماشین ما سه چهار دقیقه ای زودتر از ماشین دکتر نعینع به ورودی قم رسید. بلافاصله بعد از عوارضی، استاد اللیثی گفت بایستیم. استاد پیاده شد و به ما هم گفت همگی پیاده شویم.کمی جا خوردیم. فکر کردیم کمی خسته شده . چرا به ما و حتی راننده گفت پیاده شویم؟! همه را گرداگرد خود جمع کرد و گفت قدری صبر کنیم تا نعینع هم بيايد. گفت میخواهم نکته ای به استاد نعینع بگویم و دوست دارم شما هم بشنوید 😳 ماشین دوم رسید و سرنشینانش پیاده شدند. استاد اللیثی پرسید حرم حضرت معصومه سلام الله علیها کدام سمت است؟ نشانش دادیم. رو به حرم سلام داد و به استاد نعینع جمله ای گفت.بلند هم گفت تا هر 10 نفرمان بشنویم. استاد اللیثی گفت: یا دکتور! هذا قم. یکی از بچه های همراه مزه ریخت و گفت بله هذا( قم فانذر). یکی دیگه گفت نه.(قم اللیل الا قلیلا) استاد اخمی کرد و بلند به نعینع گفت: (هذا قم .من زار قم، کُتِبَت له جنة) (اینجا قم است و هرکس آن را زیارت کند بهشت بر او واجب میشود) همه ی ما ذوق کردیم. استاد رو بوسیدیم و تشویق کردیم.بعد از مراسم هم به رستورانی در قم رفتيم و شام خوردیم. استاد اللیثی بعد از شام گفتند حالا بریم حرم! گفتیم: ساعت نزدیک 12 شب است. ایشان اصرار کرد که باید ضریح را ببیند و از نزدیک زیارت کند. بدلیل ازدحام جمعیت، قبل و هنگام تلاوت در مسجد اعظم نتوانسته بود زیارت کند. دقایقی قبل از ساعت 12 و در زمانیکه بیشتر چراغهای حرم خاموش شده و درب ها در حال بسته شدن بود توفیق یافتیم تا به حرم مشرف شویم و در حاليكه حتی یک زائر دیگر آنجا نبود حرم را ترک کردیم. نمیدونم جمله ی استاد قبل از ورود به قم، احساسی و اعتقادی بود یا حدیث؟ ولی نشان از عمق ارادت اللیثی به آل الله داشت. خدایش بیامرزد این قاری دوست داشتنی قرآن کریم را. هم اکنون تلاوت انجام شده در آن شب خاطره انگیز را با صدای این استاد مرحوم تقدیمتان میکنم. سور مبارکه احزاب و مطففین. مع الاسف این تلاوت در دقایق پایانی ناقص ضبط شده. هم نسخه تلویزیونی سیمای قرآن و هم نسخه صوتی رادیوقرآن ناقص است. البته من که میان جمعیت و كنار دوست خوبم حاج آقا مجید احمدی نشسته بودم با ضبط خودم تلاوت را بطور کامل ضبط کردم. حسن انتخاب آیات سوره مطففین (ختامه مسک) در آخرین تلاوت استاد در ايران جالب توجه است. استاد اللیثی هرگز بعد از این تلاوت، تلاوتی در ايران نکردند و فردای آن روز، ایشان و دکتر نعینع را بدرقه کردیم. استاد اللیثی آدرس پستی منزل خود در زقازیق مصر را به من دادند و گفتند تلاوت هایی که با ضبط خود از من گرفتی را پست کن. به ایشان عرض کردم با کیفیت بهتر توسط دستگاه دِک ضبط شده. اما ایشان صدای شور و شعف و تشویق های حضار را که من هم بین آنها بودم بیشتر میپسندید.من هم چندی بعد تلاوت ها را بر روی کاست برايشان پست کردم. رحمت خدا بر استاد مرحوم محمد اللیثی که با رحلتش، اندوه و حسرت، نصیبمان شد. می توانست تاثیر بیشتری بر رویه تلاوت قرآن در کشورمان بگذارد. @doulatesahar🌹
خاطره ی خیلی جالب و مهم 🔷خاطرم هست که آیه 9این سوره، سالهای سال بعنوان آرم افتتاحیه مسابقات بین‌المللی قرآن بود. بویژه سالهایی که مسابقات در حسینیه ارشاد برگزار میشد. آخرین سالی که مسابقات در حسینیه ارشاد بود ۷۶بود. 🔷سال ۷۷ برای اولین بار مسابقات به سالن اجلاس منتقل شد و اساتید ، محمود حسین منصور و عبدالعزیز عکاشه قاریان مصری مدعو بودند. روح هر سه عزیز شاد. 🔷در زمان استراحت در خدمت اساتید، پدرم، استاد علی اکبر حشمتی و جناب آقای چراغچی از قرآنیان اوقاف بودیم. 🔷استاد شعیشع پرسید چه کسی این آیه آن هذا القرآن... رو کارگردانی کرده؟ ما متوجه منظور ایشون نشدیم. پرس و جو کردیم. آقای چراغچی که مترجم همراه آقایون بودند گفتند منظور استاد اینه که چه کسی این تک آیه رو به مناسبت افتتاح مسابقات انتخاب کرده؟ آقای چراغچی گفتند : استاد سلیمی. استاد شعیشع لبخندی زدند و از پدرم تشکر کردند و آهی کشیده و بعدش گفتند : ( من یادم نمیآد این تلاوت رو کجا و چند سال پیش خوندم. حیف که نوار این تلاوت رو هرگز نشنیدم و ندارمش) 🔷ما متعجب شده بودیم که مگه همچین چیزی ممکنه که استاد، تلاوت به این مشهوری و زیبایی خودشون رو تاحالا نشنیده باشند. 🔷پدرم فرمودند که محمد فردا نوار این تلاوت رو برای شما میآرند و به شما تقدیم خواهند کرد. منم گفتم استاد خیالتون راحت. 🔷دوستان! شاید باور نکنید. ولی استاد شعیشع که روح پر احساسی هم داشت اشک از چشمانش جاری شد و من رو در آغوش کشید و گفت نوه عزیزم! امیدوارم تا فردا زنده باشیم تا من این تلاوت رو بشنوم. از من پرسید تو این نوار رو از کجا پیدا کردی؟ حتما از کاظمین خریدی. که عرض کردم نه استاد. این تلاوت خیلی مشهوره و ما متحیریم که چطور شما تا حالا اونو نشنیدید. 🔷استاد، بعد از این صحبتها گفتند قبل از انقلاب اسلامی شما، من یکبار به ایران آمدم. اون موقع شماها نبودید. من عرض کردم که نبودیم ولی آثار شما رو داریم. استاد تعجب کرد و پرسید یعنی چی؟ گفتم خدمتشون من تلاوتی که شما قبل از انقلاب در مسجد گوهرشاد مشهد داشتید رو هم دارم. 🔷استاد شعیشع خیلی خیلی خوشحال شد و ازم خواست تا اون تلاوت هم براشون ببرم. 🔷آخر شب و بعد از مسابقات، برگشتیم منزل و با ضبط دوکاسته ای که داشتم تلاوت سوره اسرا استاد رو کپی کردم. تلاوت ایران و قبل از انقلاب رو هم زدم. یه تلاوت از سوره فجر هم ایشون داشت که اونو از رادیو عربی دهلی نو همراه با پارازیت ضبط کرده بودم. اون رو هم زدم و پشت نویسی کردم و فرداش به ایشون هدیه دادم. ایشون هم لطف کردند و پشت نوار کاستی از خودشون رو برام مکتوب کرده و با امضاء شون بهم هدیه دادند. این کاست شامل تلاوتهای بی نظیر سور قصص و شمس و همچنین آل عمران بود که در جوانی در مسجد اموی دمشق خونده بودند. ضمنا کارت ویزیتشون رو هم بهم هدیه دادند که از اون سال تا حالا همیشه همراهم هست. محتاج دعای خیرتون هستم 🌺🌺🌺