از رنگ صورتی جلد خوشم نیامد.برای همین وقتی خواهرم کتاب را بهم داد بدون اینکه به خواندنش فکر کنم گذاشتمش بین کتابهای خوانده نشده. هر زمان که برای برداشتن کتابی دستم به سمتش میرفت دلدل کنان از کنارش میگذشتم و به خیال اینکه"خوب اینکه موضوش مشخصه"سراغ کتاب دیگری میرفتم.چند سالی گذشت و مهاجر سرزمین آفتاب مسافر خانههای زیادی شد. هر کسی که به امانت کتاب میخواست یکی از آنها همین کتاب صورتی رنگ بود. اما بلاخره وقت خواندنش رسید.به قول عزیزی برای پذیرش هرچیزی ظرف انسان باید آماده باشد. یک روز که از سرکار به خانه آمده بودم و ناهار میخوردم تلویزیون روشن بود و یک تبلیغ کتاب پخش شد.پویش کتابخوانی سوره مهر که موضوع کتاب را به تصویر کشیده بود. نماز خواندن یک ایرانی در فضایی که چند ژاپنی پشت میز کوتاهی نشسته بودند مرا آماده خواندن کتاب کرد.جلد صورتی نچسب و دلگیرش همچنان مثل گذشته بود اما کونیکو شخصیت زن کتاب آنقدر مرا جذب کرد که دو روزه همراه خودش و سرنوشتش شدم و عجب سرگذشت غبطه برانگیزی..
@dowchar دُچار یعنی عاشق
🌺 سال نو مبارک 🌺
برای سال نو هیچ وقت خودم رو ملزم به چیدن سفره هفت سین نمیکنم.به اقبال و ادبار قلبیام توجه میکنم!
امسال کفه ادبار سنگینتر بود..
@dowchar دُچار یعنی عاشق
عجّلوا بالتوبه قبل الموت
سرنوشتهای بر یک مسجد کوچک و قدیمی محله پایین خیابان(در گویش عامیانه تَخیابون) مشهد
@dowchar دُچار یعنی عاشق
🤲
وَ لَیْسَ عِنْدِی مَا یُوجِبُ لِی مَغْفِرَتَکَ..
عزیز دلم..
چیزی ندارم که شایستهی بخششت باشه
جز امیدم به خودت . .
صحیفه سجادیه
@dowchar دُچار یعنی عاشق
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسلحه را به سمتم نشانه گرفت.نگاهش کردم.در آن تاریکی جز سفیدی چشمهایش چیزی نمیدیدم.روی موتور نشسته بود و گفت که هر چه را که دارم بهش بدهم.همین تازگی از داخل داشبورد ماشینم هاردی را که پر بود از عکسها و فیلمهای ۲۰ سال گذشتهام دزدیده بودند.شارژر فندکی و عینک مارک پلیس را هم.راستش دزدیده شدن هیچ کدام آنها آنقدر اذیتم نکرد که دزدیده شدن هارد.
حالا باید کیف پولم،پاوربانک،عینک آفتابی و موبایلم را تحویل میدادم.همهی ذهنم معطوف موبایلم بود.آخر موبایلم علاوه بر موبایل بودنش یک بایگانی همراه هم محسوب میشد.مدارک اسکن شده،گاه نوشته ها و عکس و فیلمهایم از هرآنچه که فکرش را بکنید داخلش بود.حالم دست خودم نبود.عصبانی بودم و مستاصل.فریاد زدم :
ای خدا
و الف آخر را تا جایی که نفس یاریام میکرد کشیدم.مرد نقابدار جری تر شد..اسلحه را طوری تکان داد که یعنی بجنب!من هیچ صدایی از او نمیشنیدم.
اینبار فریادی بلندتر از اعماق وجودم کنده شد و یک یاحسین همراه با اشک از وجودم بیرون ریخت.
اشکها ریختند روی گونههایم.نمیدیدمشان اما جاری شدنشان را حس میکردم.
چشم باز کردم.خبری از دزد نبود و من داخل ماشین نبودم!
نفسی راحت کشیدم.پتو را ار روی سر کنار زدم.عقربهی کوچک ساعت روبروی تخت روی ۵ مانده بود و آسمان آبی از پشت تاریکی شب کمکم خودنمایی میکرد.
@dowchar دُچار یعنی عاشق
آقای جلال آل احمد برای من بعد از خواندن کتاب نامههایش به سیمین خانم دانشور تبدیل شده به یک فامیل یا دوست نزدیک.کسی که وقتی اسمش را روی این کتاب دیدم یک لبخند ریز روی لبم مینشاند.
به نظرم بعد از این هرچیزی که رد پایی از او یا سیمین خانم داشته باشد برایم تحفه است و جذاب.حالا که بر حسب اتفاق قمارباز را با ترجمه آقای جلال پیدا کردهام بیشتر از گذشته مشتاقم تا بخوانمش.
@dowchar دُچار یعنی عاشق
قمارباز اولین ترجمه جلال آل احمد است از زبان فرانسه به فارسی.
چاپ اول آن هم سال ۱۳۲۷ منتشر شده.
کتابی که دست من است چاپ دوم و سال ۱۳۶۳ منتشر شده. قیمت پشت جلد ۳۴۰ ریال!
چقدر غیرقابل تصور😊
@dowchar دُچار یعنی عاشق
پارسایی را دیدم در کنار دریا که زخم پلنگ داشت و به هیچ دارو به نمیشد. مدتها در آن رنجور بود و شکر خدای همی گفتی. پرسیدندش که شکر چه می گویی؟
گفت شکر آنکه به مصیبتی گرفتارم و نه به معصیتی..
#گلستان_سعدی
@dowchar دُچار یعنی عاشق
راستش را بخواهید دیگر در ۴۳ سالگی از کسی توقع ندارم که روز دختر را بهم تبریک بگوید.شاید بعد از اینکه بابا رفت خودم را دیگر دختر کسی نمیدانستم.انگار دختر بودنِ دخترها با داشتن بابا معنا میگیرد.امروز بین بگیر ببندهای جلسهی کاریم وقتی که موبایلم لابلای کاغذهای خطخطی روی میزم پنهان شده بود پیامکی برایم آمد.بالای صفحه موبایل اسم عمومحسن را دیدم.خیلی تعجب کردم.تعجبم از این بود که سابقه نداشت عموهایم در فضای مجازی پیام یا پیامکی برایم فرستاده باشند.حقیقتش رابطه چندان صمیمی و گرمی بین ما نیست.بلافاصله موبایل را از بین کاغذها بیرون کشیدم تا پیام را بخوانم.
انتظار هر چیزی را داشتم جز این چیزی که در تصویر میبینید.واقعیت این است که برای لحظاتی احساس کردم این خود باباست که دارد روز دختر را بهم تبریک میگوید.وسط آن شلوغیها دلم برای بابا تنگ شد و محبت عمو در دلم بیشتر..
@dowchar دُچار یعنی عاشق
♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡♡
الإمام الرضا عليه السلام:
الإِمامُ الأَنيسُ الرَّفيقُ
وَالوالِدُ الشَّفيقُ
وَالأَخُ الشَّقيقُ
وَالاُمُّ البَرَّةُ بِالوَلَدِ الصَّغيرِ
امام رضا عليه السلام فرمودهاند:
امام
همدم و رفيق است و پدر مهربان
و برادرِ همسان است
و مادر نيكوكار به فرزند كوچكش
ای همهی دارایی ما تولدت مبارکمان
@dowchar دُچار یعنی عاشق