هدایت شده از محمدامین نخعی
ابراهیم هر چقدر تلاش کرد، چاقو برای ذبح اسماعیل یاری نمیکرد. فکر کرد چاقو تیز نیست .تیزش کرد.بازهم نشد. پرتابش کرد. چاقو به صخره ای در همان حوالی خورد و از شدت تیزی سنگ را دو نیم کرد.
کار که به اینجا رسید، چاقو خودش به زبان آمد که :خلیل به بریدنم امر میکند و جلیل(خداوند) نهی ام میکند.
صحنه بعد را قرآن اینطور روایت میکند« وفدیناه بذبح عظیم»
و او را به ذبحى بزرگ بازخريديم...
ظاهر بینان نوشته اند این ذبح عظیم همان گوسفندی است که از آسمان آمده بود!
توجه نکرده اند که چطور یک گوسفند میتواند از اسماعیل عظیم تر باشد.
اسماعیل که در واقع ذبح نشد.گوسفند هم که ذبح عظیم به حساب نمی آید. پس ذبح عظیم کیست؟
اینجا را حافظ زیبا روایت کرده :
مرید پیر مغانم زمن نرنج ای شیخ
چرا که وعده تو کردی و او به جا آورد...
ابراهیم متحیر مانده که خوابش چه شد؟ ماموریتش
جبراییل نازل شد:لقد صدقت الرویا. خوابت تعبیر شد.مهم این بود که تعلقت از اسماعیل را ذبح کنی که کردی.
طبیعی بود ابراهیم بپرسد خدایا پس ذبح عظیم کیست؟
وجبراییل در جوابش فقط توانست روضه بخواند : صلی الله علیک یا ابا عبدالله...
حالا پدر و پسر هر دو فهمیده بودند که ذبیح الله کیست.
به خانه برگشتند، واقعه را برای مادر اسماعیل تعریف کردند و جای چاقویی که نبرید، روی گردن اسماعیل را هم نشانش دادند.
نوشته اند هاجر ،بعد از دیدن جای چاقو بر گردن فرزند دلبندش ،اینقدر گریه کرد که مریض شد و در اثر همین بیماری از دنیا رفت. مادر است دیگر! تحمل ندارد حتی روایت ذبح ناموفق پسرش را بشنود...
صلی الله علیک یا فاطمه الزهرا
https://eitaa.com/joinchat/995557609Cbefd88e171
هدایت شده از حلقه ششم مبنا
معرفی کتاب محرم.pdf
24.28M
با آرزوی قبولی عزاداریهایتان در مصیبت سیدالشهدا(ع)
#بسته_پیشنهادی_کتاب ویژه محرم تقدیمتان میشود.
دریای_تشنه_محمد_حسین_پویانفر_محرم1442.mp3
8.36M
و حالا زینب سلاماللهعلیهاست و یک دنیا مصیبت.
ای کاش همراهتان بودم تا کمکی باشم برایتان
@dowchar دُچار یعنی عاشق
گرچه در چای عزای تو شکر ریختهاند
ما نمک گیر تو هستیم اباعبدالله
#اربعین۱۴۴۵
@dowchar دُچار یعنی عاشق
هدایت شده از گاه نوشتههایم
[WWW.FOTROS.IR]ma1401100302.mp3
20.02M
🖤 ای مادر بتشکنم
🏴 شهادت مادر تسلیت
@dowchar دُچار یعنی عاشق
امروز تولد جلال آل احمد بود.راستش را بخواهید من تا پیش از خواندن کتاب" نامههای دانشور و آلاحمد در سفرهای کوتاه،جلد سوم" این دو نویسنده عزیز را اصلا نمیشناختم.نه اینکه نشناسم در واقع آنها برایم کسانی بودند همچون دیگر نویسندگان نامی ایران و جهان.مدیرمدرسه،زن زیادی،سووشون،خسی در میقات و الخ را خوانده بودم.
فروردین ۱۴۰۲ به همت دوست عزیزی @hornou قرار شد کتاب "نامهها.." را در طی یک سال به همراه چند کتاب دیگر بخوانیم.همین شد شروع آشنایی واقعی من با جلال آل احمد و سیمین دانشور.خواندن روزنوشتهای جلال و سیمین شناخت نسبتا روشنی از آنها به من داد. با روحیات و خلقیات آنها آشنا شدم.قلم جلال در "نامهها.." با آنچه در در آثارش میبینیم بسیار متفاوت است. در "نامهها.." او خودش است، خود واقعیاش.مردی جدی،بدقلق،رک،حسابگر،بی اعصاب،احساساتی،دلنازک و عاشق.اوایل خواندن کتاب "نامهها.." او را ازخودراضی هم میپنداشتم اما به مرور زمان باید بگویم که جلال خان آل احمد باید هم از خود راضی میبود.
حالا من آقای جلال آل احمد را همچون یک دوست محترم میدانم و دوستش میدارم. هر چند که بعد از خواندن "نامهها.."بیشتر شیفته سیمین خانم شدهام..
@dowchar دُچار یعنی عاشق
هدایت شده از [ هُرنو ]
میخواهم شما را به یک چالش و حرکت یکساله دعوت کنم.
خیلی ساده است. و خیلی سخت.
یک تعداد کتاب مشخص کنید برای امسالتان. مهم نیست چندتا باشد. مهم این است که رسیدن به این تعداد سخت باشد. ولی شدنی.
معلم آمادگی جسمانی دبیرستان ما، برای آبکردن چربیهای بدنهایمان، میگفت تمام حرکات را باید تا آستانهٔ تحمل درد انجام دهیم. میگفت: «پاهایت را انقدر از هم باز کن که دردت بگیرد. حالا نگه دار!»
من سه سال است که این کار را در زمینهٔ کتابخوانی تجربه کردهام. هر سال، روی آستانهٔ تحمل درد کتابخوانیِ خودم ایستادهام. سال ۰۰، ۵۰ کتاب. سال ۰۱، ۷۲کتاب و سال ۰۲، ۹۸ کتاب.
امسال هم میخواهم آستانهٔ درد صد کتاب را حفظ کنم.
عددِ آستانهٔ درد کتابخوانیِ خودتان را پیدا کنید و قرارمدارهای شخصیتان را بگذارید.
با من #همدرد میشوید؟
بسمالله.
#چند_از_چند
این هشتگ امسال ماست.
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
اولین کتاب سال صفرسه
بندها داستان يك زن و شوهر ايتاليايست كه يك پسر و يك دختر دارند.كتاب با چند نامهى گلایهآميز آغازشده اما همه چيز از جايى شروع میشود كه زن و مرد داستان بعد از يك هفته كه از سفر برميگردند با خانهی بهمريخته مواجه میشوند كه در عين حال حيوان خانگى شان هم به ربوده شده. حالا كه اسباب و اثاثيه را جمع میكنند فرصتى بيش آمده تا يک خاطره از گذشته كه مرتبط با نامههاى اول كتاب است مرور شود.ـ
به قول آن نويسندهی مطرح (جومپا لاهيرى ) اين كتاب در هيج ژانر بخصوصى جا نمیگيرد.داستان هم پليسىست و معماگونه هم درام خانوادگىست و هم تراژدى و هم..
خواندن کتاب را به همهی آنهایی که متاهل هستند و به جدائی فکر میکنند صد در صد پیشنهاد میکنم.خصوصا اگر فرزند دارند.
این کتاب را نشر چشمه چاپش كرده و قيمتش ١۴۰ هزار تومن ناقابل براى ۱۶۵ صفحه است.
#بندها
#دومنیکو_استارنونه
#امیرمهدی_حقیقت
#نشرچشمه
#چند_از_چند
@dowchar دُچار یعنی عاشق
دومین کتاب سال صفرسه
روى كتاب نوشته داستانى بر اساس زندگى آيت الله قاضى.در واقع اين كتاب داستانى پيرامون زندگى عرفانى ايشان است.از ابتدايى كه وارد نجف میشوند و تا زمان وفتشان.
من اينطور متوجه شدم كه كهكشان نيستى براى هر خوانندهی کتابی مناسب نيست.به نظر میرسد اگر كسى تمايل به خواندن آن دارد بايد قبل از هرچیز پيرامون مسائل عرفانى و روشهاى سيروسلوكى اطلاعات حداقلى داشته باشد.
كتاب ۵۵۵ صفحه دارد و در حال حاضر چاپ هفدهم آن در بازار به قيمت ۲۲۰ هزار تومن موجود است.
#کهکشان_نیستی
#محمدهادی_اصفهانی
#نشر_فیض_فرزان
#چند_از_چند
@dowchar دُچار یعنی عاشق