#دانلودکده_امیران
#حبل_الورید
#قسمت_پنجاه_نهم
#شهیدعلےخلیلی
یکی از آن میان سرش را بلند کرد و گفت:" ای بابا علی جون، چقدر سخت میگیری! ما داریم کار می کنیم، مزد خودمونه این غذا ،بیا بیا داداش بشین ،ناز نکن از دستت میره هاهاها!
علی دلش قار و قور می کرد و حسابی گرسنه بود اما گفت:" نه🖐نه داداش🖐،من که نمیدونم این پول از کجا اومده؟؟؟! اصلا معلوم نیست حلاله یا نه؟! اخه اینقدر پول برای تبلیغات صرف شده،اگه برای غذا اون هم اینقدر گرون صرف بشه که طرف ور شکست میشه که، شما میخوایین بخورین ولی من نمیخورم."
دوستان سرشان را تکان دادند و به غذا خوردنشان ادامه دادند.
علی،جهاد اکبر را شروع کرده بود،این اولین حمله ی دشمن بود و باید با سلاح صبر در مقابل آن ایستادگی کند.نباید تسلیم شد.باید ایستادگی کند تا شربت شهادت را به او ملائکه الهی بنوشانند.
علی سریع کارهایش را می کرد،تا زودتر به خانه برود.
بالاخره وقت رفتن به خانه فرا رسید، علی از همگی دوستانش خداحافظی کرد و به خانه رفت.
زنگ خانه که به صدا در آمد مادر مثل همیشه با دست گل لبخند و بوسه بر صورت ماه جانش به استقبالش آمد.
علی به آشپز خانه رفت و در یخچال را باز کرد.
مادر با تعجب پرسید:" علی ،مگه اونجا چیزی ندادن بخورین؟ "
علی خندید و گفت:" چرا اتفاقا دادن،من نخوردم😅."
مادر دهانش از تعجب باز ماند 😧،پرسید:" اخه چرا؟"
علی گفت:" مامان، خودت بهم یاد دادی که مراقب لقمه ی غذایی که میخورم باشم،مگه نه؟
منم مراقبت کردم.حالا یک تخم مرغ هست نیمرو کنم؟! "
مادر که متعجب بود گفت:" برو پسرم،الان برات غذا درست میکنم."
علی اصرار کرد:" نه مامان،نمیخوام به زحمت بیوفتی،همون تخم مرغ خیلی هم خوشمزه است،خودم درست میکنم، بالاخره توی حوزه یک تخم مرغ درست کردن را یاد گرفتم 😉."
علی به درستی کارش یقین داشت، چون با دسترنج پدر زحمتکشش بزرگ شده بود.
او غذای ساده و خانه ی ساده و کوچک و به دور از تجملاتشان را به همه ی ان وعد و وعیدهای الکی و آبکی نامزد های انتخابات ریاست جمهوری ترجیه می داد.
همان وعده های دروغین حمایت از جوانها و طلاب آن زمان که به کمکشان نیاز داشت ،هیچ گاه به کارش نیامدند.
آن زمان که در آن شب ،در وسط چهار راه سید الشهدا در خون خودش می غلتید کدام یک از این مسئولین خبر دار شدند که به دادش برسند؟!
کدام مسئولی ۱۵ میلیون تومن را برای پذیرشش در بیمارستان فوق تخصصی عرفان پرداخت کرد؟!!
اصلا اگر همین مسئولین از علی ۲۰ ساله ی مادر حمایت کرده بودند ،علی دچار سکته ی مغزی، نمیشد و به کما نمی رفت!!
علی،پدرش را می دید که شبها بی خوابی می کشد و در مسیر جاده ها را با کامیونش می پیماید تا لقمه ای حلال بر سر سفره یشان بیاورد و بچه هایش را با نان حلال بزرگ کند نه با پول باد آورده.
علی تخم مرغ روغنی اش را میخورد و مادر گوشه ی آشپز خانه ایستاده بود و غذا خوردنش را نگاه می کرد و در دل به چنین شیرمردی که تربیت کرده می بالید و با خود می گفت:" پرویز جان، الحق که دو دسته گل زندگیمون را با نون حلال بزرگ کردی، ای کاش الان اینجا بودی تا می شنیدی علی مون چی میگه ! علی اقامون مرد شده دیگه واسه ی خودش، باید براش استین بالا بزنیم 😃؛ خوب و از بد خیلی خوب تشخیص میده،حتما میتونه نان آور خوبی هم برای زنش و پدر خوبی برای بچه اش باشه،مگه نه پرویز جان؟😍 قربونش بره مادر😍."
روزها سپری شد و روز انتخابات ریاست جمهوری فرا رسید و علی و دوستانش در محل های تعیین شده به عنوان ناظران انتخاباتی، بر صحت انتخابات نظارت داشتند .
علی به یکی از دوستانش گفت:" من برم رای بدم.الان بر میگردم.😃 "
دوست علی دستش را گرفت و گفت:" علی؛ به کی میخوای رای بدی؟؟:
علی خندید و گفت:" هر کس که اون صفات و خصوصیاتی که حضرت آقا فرمودن، دارن😁 جوابش سخت نیس رفیق 😉."
ادامه دارد...
سرکار خانم :یحیی زاده
#دانلودکده_امیران
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
🙃با هر سلیقهای پست داریم🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
در پیام رسان سروش:
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
🤲
#دعاى_روز_سیزدهم_ماه_رمضان
أَللّهُمَّ طَهِّرْنِى فیهِ مِنَ الدَّنَسِ وَالاَْقْذارِ،
خدایا پاکم کن در این ماه از چرکى و کثافات
وَصَبِّرْنى فیهِ عَلى کائناتِ الاْقْدارِ، وَوَفِّقْنى فیهِ لِلتُّقى وَ صُحْبَهِ الاَْبْرارِ،
و شکیبایم کن بر مقدراتى که خواهد شد و موفقم دار در این ماه به پرهیزکارى و هم نشینى با نیکان
بِعَوْنِکَ یا قُرَّهَ عَیْنِ الْمَساکین.
به کمک خودت اى روشنایى دیده مسکینان
🦋@downloadamiran🦋
3_727126809182825379.mp3
3.89M
📖تحدیر جزء سیزدهم
🔷 استاد معتز آقایی
🔶 به روش تندخوانی
🦋@downloadamiran🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زندگی همینقدر کوتاهه🍃🍃
مراقب باش!فراموش نکنی زندگی کنی🧐
🦋@downloadamiran🦋
«نترس و نگران نباش»
به زمانبندیِ خدا اعتماد کن، بهترینها رو برات رقم میزنه..☺️🌸
#ایمان_داشته_باش
#نزدیکترازرگ_گردن✨
🦋@downloadamiran🦋