تحدیر_+جزء+چهاردهم+قرآن+کریم+.mp3
3.84M
📖تحدیر جزء چهاردهم
🔷 استاد معتز آقایی
🔶 به روش تندخوانی
🦋@downloadamiran🦋
☑️اعمال ایامالبیض ماه رمضان
🌙 این اعمال از امشب شروع میشه و خوندن دعای مجیر و غسل کردن برای این شبها سفارش شده.
🦋@downloadamiran🦋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨به خون سلیمانی قسم‼✅
روح سلیمانی نابودتان خواهد کرد📛
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
🦋@downloadamiran🦋
#انرژی_مثبت😍
✨اینو برای خودت قانون کن:
💫تو زندگی میتونی از ویرگول و نقطه سر خط استفاده کنی
💫 ولی نقطه پایان هرگز!
تا زندگی هست باید با تمام وجود زندگی کرد!
🦋@downloadamiran🦋
7.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨میلاد کریم اهل بیت علیهم السلام بر ساحت امام زمان عج و تمام شما عزیزانمبارک ❤️✨
#مناسبتی
#میلاد_امام_حسن ع
#استوری
#وضعیت
#واتساپ
#گاندو
#کلیپ
#مرد_میدان
⬇️ گلچین وضعیتهای واتساپ
____________________________
⚡️Ξ↯ کانال دانلودکده امیران ↯Ξ⚡️
🦋 @downloadamiran 🦋
______________________________
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای کاش پیشتر از اینا از تنها داراییتون مراقبت میکردین...
#استوری
#وضعیت
#واتساپ
#گاندو
#کلیپ
#مرد_میدان
⬇️ گلچین وضعیتهای واتساپ
____________________________
⚡️Ξ↯ کانال دانلودکده امیران ↯Ξ⚡️
🦋 @downloadamiran 🦋
____________________________
#دانلودکده_امیران
#حبل_الورید
#قسمت_شصت_یکم
#شهیدعلےخلیلی
زینگ⏰⏰زینگ.
صدای زنگ ساعت علی را از خواب پراند،😴😇.
علی نگاهی به ساعت کنار تختش انداخت و سریع از جایش بلند شد و گفت:" وای؛."
و به سرعت به سرویس بهداشتی رفت تا وضو بگیرد.
او باید خودش را زودتر از دوستانش به صاحب پیامک شب قبل می رساند ،قبل از اینکه دیگران، از کار خوبی که انجام میدهد منصرفش نکردند.
علی لباس پوشید و منتظر آمدن حسن نشست.
صدای زنگ خانه به صدا در آمد علی به دم در رفت و دو دوست همراه با هم راهی حوزه شدند.
علی به حسن گفت :" تند تر نمیشه بری داداش حسن ؟"
حسن لبخندی زدو گفت:" چی شده علی جان؟ چرا انقدر عجله داری؟؟؟"
علی که به نظرش قیافه اش بسیار جلب توجه می کرد و از عجله اش حکایت می کرد، سریع گفت:" عععععععه،اممممممممم😟 هیچی هیچی
همینجوری، میگم یعنی زودتر به نماز جماعت حوزه برسیم همین😅."
حسن خندید و گفت:" باشه علی آقا "
سرانجام انتظار به سر رسید و علی و حسن به حوزه رسیدند.
نماز جماعت با امامت حاج آقا صدیقی خوانده شد .
پس از سلام نماز علی سر بر سجده شکر گذاشت .
آن دوستش که شب گذشته پیامک فرهنگی اش به تلفن همراه همکلاسی هایش مثل علی، ارسال شده بود، از نماز خانه بیرون رفت.در حال پیدا کردن کفش هایش بود که دو سه نفر از همکلاسی هایش او را دیدند و گفت:" سلام برادر،قبول باشه"
او لبخند زد و گفت:" و علیکم السلام برادران،قبول حق باشه، از شما هم قبول باشه."
دوستان تشکر کردند و یکی از آنها گفت:" ببین برادر،کاری که می کنی و تلاش می کنی برای فرهنگ سازی و کار فرهنگی خوبه ها ،فقط..."
او بی صبرانه پرسید:" فقط چی؟!!!😟"
یکی گفت:" فقط اینکه بی فایده است عزیز،اخه کی با دو سه تا پیامک مسیر زندگی اش عوض شده و کلا متحول شده و که اینکار و می کنی؟برادر،بهتره وقتت و صرف درس خوندن کنی و وقتت را الکی پای تایپ کردن این پیامک ها نزاری، حالا خود دانی از ما گفتن بود،نگی نگفتی ."
او که ناراحت شده بود سرش را پایین انداخت و زیر لب گفت:" 😔یعنی واقعا کارم بیهوده و بی فایده است؟!"
ناگهان گرمی دستانی را روی شانه هایش احساس کرد و صدای گرفته ای جواب سوالش را داد:" نه؛ آن پیامک برای من هم ارسال شد و بسیار تاثیر گذار و زیبا بود."
سرش را برگرداند تا صاحب آن صدای گرفته را ببیند، علی بود با همان لبخند ارامبخش همیشگی اش☺️ که اورا نگاه می کرد.
علی خندید و گفت " سلام ،برادر کارت خیلی خوب و ارزشمنده،همیشه یکسری از آدم ها می خواهن با حرفهاشون آدم و دلسرد کنن اما نباید به این حرفها توجه کرد و در راه درستی که انتخاب کرده ثابت قدم بماند. دوست عزیز، به کارت ادامه بده و دلسرد نشو."
دوست لبخند زد و جواب سلام علی را به خوبی و گرمی داد و گفت:" سلام علی جان؛ خیلی ممنونم 😃 از دلگرمی و تشویقی که کردی .چشم حتما"
علی لبخند زد و رفت و برایش دست تکان داد .
علی رفت اما در دلش خدا را هزاران هزار بار شکر که توانسته دوستش را در راه معروف و خیر تشویق کند
ادامه دارد...
سرکار خانم:یحیی زاده
#دانلودکده_امیران
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
🙃با هر سلیقهای پست داریم🙂
مارا می توانید با لینک های زیر دنبال کنید😊
در پیام رسان ایتا:
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
https://eitaa.com/joinchat/1252458601Ce4069f4d77
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
در پیام رسان سروش:
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦
https://sapp.ir/joinchannel/xu8nDvMUEFJPGCNl4rjkbIAo
✦•━━━━ ♡ ━━━•✦