eitaa logo
دبستان پسرانه قرآنی اباصالح (عج) -شعبه میثم
645 دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
3.7هزار ویدیو
306 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹 معجزه خطبه عقد اولین دیدارمان در پاوه را یادم نمی رود که به خاطر بحث با یکی از روحانیون اهل سنّت، چقدر با عصبانیت با من برخورد کرد! همینطور برخوردهای بعدیش در حال عادی بودن، برایم همراه با ترس بود؛ تا جایی که وقتی صدایش را می-شنیدم، تنم می لرزید. ماجراها داشتیم تا ازدواجمان سر گرفت؛ ولی چند ماه بعد از ازدواجمان، احساس کردم این حاجی با آن برادر همت که می شناختم خیلی فرق کرده! خیلی با محبت است و خیلی مهربان. این را از معجزه های خطبه عقد می پنداشتم؛ چرا که شنیده بودم که قرآن کریم می گوید: وَ جعلَ بینکُم مَودَّه و رحمَه . نیمه پنهان ماه 2 قرآن کریم و از نشانه هاى او، اينکه همسرانى از جنس خودتان براى شما آفريد تا در کنار آنان آرامش يابيد و در ميانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در اين نشانههايى است براى گروهى که تفکّر مىکنند. سوره روم، آیه21
🌹 🌹🌹 بالا رفتن از کوه، هم پای ناصر، برایم خیلی مشکل بود. سختی مسیر از یک طرف، سردی شدید هوا از طرف دیگر، و به همة این ها باید سرعت و چالاکی ناصر را هم اضافه می کردم و از کوه بالا می رفتم. وقتی بالای کوه رسیدیم، ناصر گفت: مشکلات دنیا هم همین طوری هستند؛ در نگاه اوّل خیلی بزرگ به نظر می آیند، ولی وقتی باهاشان دست وپنجه نرم کنی، می بینی خیلی هم بزرگ نیستند. روای : دوست شهید 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🕯 🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃
🌹 #سیره_شهدا 🌹🌹 #شهید_میرقاسم_میرحسینی حسینیه مشکل داشت، مداح هم نداشتیم. چند روزی زیارت عاشورا تعطیل شد. وقتی فهمید، عصبانی شد و بازخواستم کرد. می گفت: لازم نیست حتماً یک نفر خوش صدا دعا بخواند. مهم با صدای خوب خواندن نیست، مهم این است که توی جبهه اسلام، خواندن زیارت عاشورا فراموش نشود. روای : همرزم شهید
🌹 🌹🌹 رفتم بخشداری تا ببینمش، ولی آن جا نبود. گفتم: آقای فولادی کجا رفته است؟ پاسخ دادند: با قاطر به یکی از روستاهای اطراف رفته. دیگر باید برگردد. دو ساعت بعد، ناصر با لباس کار و پوتین آمد توی بخشداری. هوا خیلی خراب بود و رفت و آمد در منطقه هم آن قدر مشکل بود که کسی حاضر نشده بود به آن روستا برود. ناصر رفته بود به روستا تا چند کیلو قند را به دست روستائیان برساند. روایت دوست شهید
🌺 🍀انتخاب 🍀 پدرم در بر خورد با بچه ها معتقد بود بچه ها در عین حال که باید پرورش جهت دار پیدا کنند ولی این پرورش درعین احساس انتخاب گری وآزادی در انتخاب باشد.برخورد ایشان با فرزندانشان خیلی ظریف بود.من ازایشان حتی برای یک بار نشنیدم یا ندیدم که به من یا خواهر یا برادر بگویند این مسئله باید این طور که من میگویم انجام بشود .من هیچ وقت از ایشان در برخورد شان با خودم تحکم ندیدم واگر نظر ما با ایشان یکی نمیشد هم این حالت حفظ میشد .رابطه پدرم با ما رابطه احترام آمیزطبیعی بود نه تصنعی وما در عین صمیمیتی که با همدیگر داشتیم این رابطه احترام آمیز را حفظ میکردیم و در عین حال تلاش ایشان در مواقعی که مسئله ای در بین ما پیش می آمد متقاعد کردن مابود. هنر متقاعد کردن ایشان خیلی بالا بود. دکتر بهشتی 🌹
#سیره_شهدا 🌹 🍀 انفاق 🍀 بهرام علاقه ی عجیبی به انفاق داشت. بعد از شهادتش متوجه شدیم او در ساعت های فراغت خود در باغ های اطراف کرج، کار می کرده است. و با پول آن کتاب های مذهبی برای کودکان مناطق محروم می خریده است. #شهید_بهرام_علی_اجلالی
هدایت شده از ائمه هدایت
🔸روش جالبِ شهید صیادشیرازی در تربیت فرزندانش... نسبت به تربیتِ بچه ها خیلی حساس بود. سعی می کرد به وسیله ی مطالعه و مشورت با کارشناسان، بهترین روشِ تربیتی رو انتخاب کنه. یه روز دیدم بعد از واکس زدنِ کفشای خودش، شروع کرد به واکس زدنِ کفش های پسر بزرگمون. وقتی علتِ این کارش رو پرسیدم، گفت: پسرمون جوونه، اگه مستقیم بهش بگم کفشت رو واکس بزن ، ممکنه جواب نده ؛ خودم کفشش رو واکس می زنم تا به طورِ عملی واکس زدن رو بهش یاد بدم... 👤خاطره ای از زندگی امیرسپهبد شهید علی صیادشیرازی 📚منبع: پایگاه اینترنتی مشرق نیوز، به روایت همسر شهید خاکریز خاطرات ۵۷ 📎 📎 📎 📎
🔸 آفتِ دوری از قرآن و ادعیه از نگاه سید آزادگان، آقای ابوترابی... مدتی بود که توی پیچ و خم زندگی و ناملایمات حسابی کم آورده؛ و تقریباً خانه نشین شده بودم. یه روز حاج آقا ابوترابی که دوستِ دورانِ اسارتم بود، به دیدنم اومد و گفت: عباس! می دونی چرا اینجوری شدی؟ چون تو از قرآن و دعا و زیارت عاشورا فاصله گرفتی. همین زیارت عاشورا و امثالِ اون بود که من و تو، و خیلی های دیگه رو زیرِ دستِ جلادانِ صدام زنده نگه داشت... 👤خاطره ای از زندگی سید آزادگان سیدعلی اکبر ابوترابی 📚منبع: کتاب فانوس زائر ؛ صفحه ۸۷ خاکریز خاطرات ۶۷ 🌐 https://btid.org/fa/ 📎 📎 📎 📎