eitaa logo
دکتر انوشه و دکتر الهی‌ قمشه‌ای
42.4هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
40.2هزار ویدیو
48 فایل
انتقادات و پیشنهادات👇🏼 @Eliiee کانال تبلیغات پر بازده الی،😍👇 https://eitaa.com/joinchat/484311305Cfe54506cd4
مشاهده در ایتا
دانلود
لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛ که هیچ دارویی بهتر از «محبت» نیست ...! کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛ «مقدار دارو را افزایش بده ...!!» @Dr_anoosheh
لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛ که هیچ دارویی بهتر از «محبت» نیست ...! کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛ «مقدار دارو را افزایش بده ...!!» @Dr_anoosheh
لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛ که هیچ دارویی بهتر از «محبت» نیست ...! کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛ «مقدار دارو را افزایش بده ...!!» @Dr_anoosheh
در یک سمینار رموز موفقیت، سخنران از حضار پرسید: «آیا برادران رایت هرگز تسلیم شدند؟» حضار فریاد زدند: «نه نشدند.» سخنران: «توماس ادیسون تسلیم شد؟» حضار : «نه ! نشد». سخنران: «گراهام بل تسلیم شد؟» حضار: «نه! نشد.» سخنران: «لانس آرمسترانگ تسلیم شد؟» حضار: «نه! نشد.» سخنران برای پنجمین بار پرسید: «مارک راسل تسلیم شد؟» مدتی سکوت در کلاس حاکم شد. سپس یکی از حاضران پرسید: «مارک راسل دیگر کیست؟ ما تا الان اسم او را نشنیده ایم!» سخنران گفت: «حق دارید که اسمش را نشنیده اید، چون او تسلیم شد!» @Dr_anoosheh
👈 بر بالای تپه ای در شهر وینسبرگ آلمان، قلعه ای قدیمی و بلند وجود دارد که مشرف بر شهر است. اهالی وینسبرگ، افسانه ای جالب در مورد این قلعه دارند که بازگویی آن مایه مباهات و افتخارشان است: افسانه، حاکی از آن است که در قرن 15، لشگر دشمن این شهر را تصرف و قلعه را محاصره می کند. اهالی شهر از زن و مرد گرفته تا پیر و جوان، برای رهایی از چنگال مرگ به داخل قلعه پناه می برند. فرمانده دشمن به قلعه پیام می فرستد که قبل از حمله ویران کننده خود حاضر است به زنان و کودکان اجازه دهد تا صحیح و سالم از قلعه خارج شده و پی کار خود روند. پس از کمی مذاکره، فرمانده دشمن به خاطر رعایت آیین جوانمردی و بر اساس قول شرف، موافقت می کند که هر یک از زنان در بند، گرانبهاترین دارایی خود را نیز از قلعه خارج کنند، به شرطی که به تنهایی قادر به حمل آن باشند. ناگفته پیداست که قیافه ی حیرت زده و سرشار از شگفتی فرمانده ی دشمن به هنگامی که هر یک از زنان، شوهر خود را کول گرفته و از قلعه خارج می شدند بسیار تماشایی بود! @Dr_anoosheh
لقمان حکیم گفت: من سیصد سال با داروهای مختلف، مردم را مداوا کردم؛ و در این مدت طولانی به این نتیجه رسیدم؛ که هیچ دارویی بهتر از «محبت» نیست ...! کسی از او پرسید: و اگر این دارو هم اثر نکرد چی؟ لقمان حکیم لبخندی زد و گفت؛ «مقدار دارو را افزایش بده ...!!» @Dr_anoosheh