سلامِاولصبح: صلَّیاللهُعلیکیااباعَبدِاللّه
🍃سلام و صلوات🍃
طبق روایت امام صادق(ع)،هرصبح و شب،
۴بار بگیم الـــ๓ـحمدلله رب العالمین ❤️
┄┅┅─═◈═━❀☀️❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
یادمه وقتی میخواستیم خونه پیدا کنیم ،از بس خونه تاریک بود ، مهمترین ویژگی رو داشتنِ پنجره در پذیرایی در نظر گرفتیم و خیلی سخت بود پیدا کردن این مدل خونه چون اکثرا نورگیر پذیرایی نداشت! خونه ها تاریک بود...فکر کن خونه کوچیک،بدون حیاط،نور هم نداشته باشه ،آدم حق نداره سوداش بزنه بالا و افسرده بشه ؟☹️خلاصه اینجا رو پیدا کردیم که پذیرایی نور داشت گرچه بالکن نداره و پایینتر از منطقه قبلیه.تا اذان مغرب،چراغ روشن نمیکنیم و هزینه برق،بطور عجیب پایین میاد وتشویقمیشیم
┄┅┅─═◈═━❀💡❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
جالب اینکه من خیلی دقت میکنم در معماری خونه ها! حالا بحث پنجره نداشتن پذیرایی به کنار! نمیدونم چرا صرفه جویی میکنن در پنجره! عین قفس می مونه بعضی خونه ها از بس گرفته س🥺بجای اینکه وقتی پنجره کمه،از پنجره های قدی و بزرگ استفاده بشه! بحث دوم هم در مصرف برق ، اصلا با آپارتمان نشینی هم خوانی نداره! بحث خنک شدن خونه ها به سبک معماری شهرهای کویری مثل یزد👌که مصرف برق کم میشه
┄┅┅─═◈═━❀☀️❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☠هو شدن کاروان اسرائیل هنگام رژه
#المپیک_۲۰۲۴ #رژیم_صهیونیستی منحوس
┄┅┅─═◈═━❀♟❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
داشتن کاچی درست میکردم
یادم افتاد نیمه شبی که توی مسیر پیاده روی #اربعین ،دنبال جای خوب برای استراحت بودیم ، دیدیم دارن کاچی میدن!🍮
نگم که طعم بهشت میداد🥰
هرکسی دوروز فقط پیاده روی باشه میتونه چند صفحه ثبت خاطرات کنه🥺حالا من تصمیم دارم بگم :اگر کسی عکس یا خاطره ی خاص و عجیب در پیاده روی اربعین داشته ،
که میتونه شنیدنی باشه🗣،
برامون اینجا👈🏾@Admin_dr_dehghani بفرسته.صرفا عکس یا خاطره ! ترجیحا مختصر و اگر خواستید نامتون رو بگید با ذکر نامتون در کانال ثبت کنیم تا کام بقیه یا شنیدنش شیرین بشه و ذکر موهبتهای این سفر ،
نشر پیدا کنه ☺️ما ،در خدمتیم📜
#ارسالی_مخاطب
تو پیاده روی #اربعین بودیم ...
یه نفر قهوه میداد با ۵تا فنجون چینی که شسته نمیشد و مشترک بود😊
من دلم قهوه خواست ولی دلم بر نمی داشت ...کمتر از ۱۰ قدم بعد یه موکب ۲تا قهوه با کاپ کاغذی گرفت جلو مون
و ...اون ۲تا آخریش بود🥺
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
دکتر عاࢪفهدܣقانے🏔️🪻⃟🍊
#ارسالی_مخاطب تو پیاده روی #اربعین بودیم ... یه نفر قهوه میداد با ۵تا فنجون چینی که شسته نمیشد
باید بگم خودم از همون فنجونا که خدا میدونه چند نفر قهوه خوردن ، دوبار قهوه خوردم😄چرا که شفاست!خصوصا مسیر#اربعین
امام صادق عليه السلام فرمود:
فِي سُؤْرِ اَلْمُؤْمِنِ شِفَاءٌ مِنْ سَبْعِينَ دَاءً:
نيم خوردهٔمومن درمان۷۰ بيماري است:)
ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ج ۲، ص۱۵۱
دهنی بودن هم منظوره در این حدیث 😄
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
سلام.روزبخیر
تو مسیر پیاده روی سفر #اربعین یه آقاهه بود که دوغ خنک تعارف میکرد ولی بنده خدا خب عرب بود ومیخواست به فارسی بگه دوغ که فارس زبانهامتوجه بشن هی میگفت دو دو دو
همسرم در گوشش گفت غ😅دوغ دوغ
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
دکتر عاࢪفهدܣقانے🏔️🪻⃟🍊
#ارسالی_مخاطب سلام.روزبخیر تو مسیر پیاده روی سفر #اربعین یه آقاهه بود که دوغ خنک تعارف میکرد ولی ب
اگه یادتون باشه توی دوغ،
🍈لیمو ترش هم میریختن😁
#ارسالی_مخاطب
سلام مسیر پیاده روی#اربعین پر از معجزه است .ولی یه خاطره بخوام بگم این بود ک رفتیم خونه عراقیا اومدن لباسامونو بردن با دست شستن .بچه شون بیماری پوستی داشت . آبِ اون لباسا رو به عنوان تبرک برداشتن و مالیدن ب پوست بچه شون
و اون بچه شفا پیدا کرد💔🥺
این حسین کیست
که عرق زائرش هم شفا میده😭
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
دکتر عاࢪفهدܣقانے🏔️🪻⃟🍊
#ارسالی_مخاطب سلام مسیر پیاده روی#اربعین پر از معجزه است .ولی یه خاطره بخوام بگم این بود ک رفتیم خ
پارسال یه فیلمی از یکی از ایرانی های ساکن عراق بود ایشون فرستاد که یک بچه ی بیمار مشکل حرکتی داشت و در مسیر زوار #اربعین،بچه رو خوابوندم بودن و مردم رد میشدن از کنارش یا روی سرش دست میکشیدن و بالاخره گرد پای زوار ،روی بچه مینِشست همچنین دعاهاشون !
سال بعد ،فیلمی از همون بچه گذاشتند که شفا گرفته بود و طوری که متوجه شدم این خانواده مطمأن بودن که این بچه در این مسیر شفا خواهد گرفت!!! ایمان داشتن به شفاگرفتن از اهل بیت،هم خیلی اهمیت داره
#ارسالی_مخاطب
سلام مهربوناااا
من بار اولم بودپارسال رفتم پیاده روی
سه روز اول خوب نخوردیم ونخوابیدیم ( پنجم صفر رسیدیم کربلا ۴روز اونجا بودیم کنار تله زینبیه ،توگرما😔)
اومدیم تو مشایه باحمله تاول ها تو پاها روبروشدیم
اولین سفر پیاده روی #اربعین
سفری دردناک ...
حس کردن گوشه ای کوچک از غم و غصه ها ودردهای کاروان حضرت زینب سلام الله علیه😭تاول های واقعا بزرگ که اشک آدم رو درمی آورد.یکی که زیر مچ پا بود یه هفته بعداز اومدنم به خونه باهام خداحافظی کرد الانم جاش مونده باهاش حرف می زنم🥺
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
سلام.من با بچه ۳ و ۲ ساله رفتم #اربعین.همه گفتن بچه هاتو میخای بکشی!
مهران کالسکه شکست.ماشین گرفتیم برانجف سواری.تصادف کردیم وحشتناک!
مارو با ون کهنه بدون کولر بردن نجف .
ازساعت ۹ تا ۴ ظهر تواون ون بودیم
باز حالم خوب بود ک میرم پیش آقا🥺
رسیدیم کربلا نماز صبح.
یجا پیداکردیم تو بین الحرمین بخابیم
ک اومدن بلندمون کردن
دلم شکست🥺
گفتم ی جا خالی بود بچه هام بخوابن اونم نشد
که خادم اومد بغل تل زینبیه یه دفتر داشت باکولر گازی و امکانات وغذای ایرانی دستشویی مخصوص
کلیدوداد بهمون گفت این اتاق برا بچه ها😢😢
درصورتی که همه میگفتن بچه هارو قراره نابود کنم امام حسین بچه هامو گرفت زیر سایهش
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
تو پیاده روی #اربعین بودیم
من همسفری هام....گوشیم خط نمیداد و نت نداشتم....یه جا موندیم واسه استراحت یه دفعه یه آقای خییییلی سالمند حدود ۸۰_۹۰ساله گم شده بود تا دید من ایرانی ام از خوشحالی بغض کرد و گفت من گم شدم از همسفری ش شماره نداشت ولی از پسرش که ایران بود شماره داشت....من میدونستم وضعیت گوشیمو ولی گفتم بده ! کاغذ کهنه ای از جیبش درآورد و با شماره تماس گرفتم که پسرشون از ایران به همسفری شون اطلاع بده که ایشون تو شماره ۲۴۴ منتظرش هستند.
به پیرمرد گفتم خیالت راحت الان میان پیش تون. هم لبخند میزد و هم اشک می ریخت !گفت تو فرشته ای من از امام حسین خواستم کسی را برام بفرسته .. من هم بغض کردم....و دیدم گوشی م دوباره انتن نداره.... یا امام حسین🥲
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
من وهمسرم پارسال اولین سفر#اربعین مون بود دوتایی واسه خودمون رفتیم تا رسیدیم صحن نجف 2 تا آقای محترم اومدن استقبالمون وسایلمونو گرفتن کمک کردن رفتیم صحن خانم فاطمه زهرا نشستیم بعدهمسرم روبردن زیارت برگشتن ناهار گرفتن نشستیم باهم خوردیم وتوصیه هایی داشتن و... تواوج خستگی بهترین هدیه بود برامون خداخیرشون بده🤲
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
بزرگوارانی سوال داشتند از موکب ها و دسترسی شهرها به مرزهای مختلف و خیلی سوالات تخصصی که طبیعتا من پاسخش رو نمیدونم .باید از جایی که مرکز پاسخگویی به این سوالات هست ،بپرسید .نمیدونم کجا😄پیدا کنم میگم.تدابیر رو قبلا ویس و متن گذاشتم و عکسها.بزنید روی هشتگ#اربعین
#ارسالی_مخاطب
سلام من پارسال که #اربعین رفته بودم کربلا تو مسیر که بودیم هی با خودم میگفتم خدایا امسال هر جور شده من تربت میخوام یه کم که رفتیم جلوتر تو تاریکی شب یه مرد عرب تو کنار وایساده بود و تربت میداد خیلی خوشحال شدم یه کم جلوتر که رفتیم یه عرب از خونش لباس مشکی بچه گونه میداد اونم قسمتم شد .🥺
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
یه خاطره باز از خودمون بگم این وسط:
اصلا قضیه اینجوریه که تا از دلت بگذره ،بهت خواسته ت رو میدن! وقتی با سه تا بچه ها توی مسیر #اربعین داشتیم شبانه حرکت میکردیم یه جایی پل بود...داشتیم میگذشتیم .چون سربالایی بود و گرم بود واقعا نفس کم آوردیم! گفتیم این بالا لااقل موکب هم نیست یکی شربت بده😅 یهو یه آقایی یه کیسه بستنی یخی آورد و به همه مون داد!!!😳توی گرما این مسافت بستنی آب نشده بود اونم بالای پل! که موکب نبود...خداااا میدونه چقدر دعاش کردیم چقدر ذوق کردیم.آلاسکا یخی سه رنگ بود🥲
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
سلام وقت شمابخیر
مادوساله بابچه هاوهمسرم میریم پیاده روی.
پارسال غروب بود تودلم گفتم خونه بودیم چقدرمیوه میخوردیم کاش حداقل یه سیب بودمیخوردم!
شوهرم ک چندمتری ازماجلوتر بود دیدم ایستاده تودستش سیبه! گفت سیب میدادن واستون برداشتم!
منم تودستم گرفتم و روبروی جمعیت عکس گرفتم و استوری گذاشتم:
بوی سیب وحرم حبیبو حسین غریبو کرببلا
وبا لذت فراوون خوردم.
گفتم امام حسین زائرشومیطلبه. همچیشو فراهم میکنه ک مباداحسرت چیزی تودلش بمونه🥲
پارسال، صبحِ فردای #اربعین ازکربلاماشین گرفتیم سمت نجف که پروازمون ازنجف بود.
توماشین همسرم گوشیشون روبه شارژ زدن.
وقتی پیاده شدیم رفتن دنبال هتل یکی دوساعت بعداومدن گفت گوشیموبده تماس بگیرم گفتم دست خودته .
این شد فهمیدیم گوشی توماشین جاموند.
سرظهر،اوج گرما وخستگی این۷روز یه طرف،جاگذاشتن گوشیشون ازهمه بدتربود. همه اطلاعات کاریشون توگوشی بوده.
خلاصه درمانده من وبچهها کنارخیابون ایستادیم ایشونم هرجا ک فکرمیکنین واسه استعلام واین چیزا رفتن.
گفتم امام علی! تو بابای همه مائی نمیذاری ک بچههات باناراحتی برگردن خونه هاشون.
خودت درست کن که خستگیاازتنمون دربره.دوسه ساعت ک منتظر همسرم موندیم، دیدیم همون ماشین برگشته نقطه ای ک ماروپیاده کرده دنبالمون میگرده .ماهم سریع رفتیم سمتشون گوشیوگرفتیم وهمسرم اومدن بهشون دادیم.
بقدری خوشحال شدیم که حد نداشت🥺
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
سلام من پارسال رفتم پیاده روی #اربعین
لحظه لحظه اش درس بود برام .
یادمه یه شب تو مسیر، یه خانواده بچه کوچیک داشتن داخل کالسکه که در دست پدر خانواده بود. یهویی یه تانکر تخلیه آب با سرعت اومد داخل مسیر که نزدیک بود کالسکه رو زیر بگیره .چندتا پسر نوجون عرب هم بودن یکیشون پرید زیر چرخ و کالسکه کشید بیرون و کلی خدا رو شکر کردن و به راننده تانکر تذکر دادن آروم حرکت کن .بعدشم بدون هیچ منتی یا سرزنشی نسبت به پدر بچه،
به مسیرشون ادامه دادن ...
خدا کنه امسال هم توفیق رفتن داشته باشیم ...
با کاروان رفتیم از اول مسیر مسئول کاروان گفت من نمیتونم پیاده روي برم. نصف شدیم عده ای رو با ماشین بردن عده ای هم اهل دل. افتادن تو مسیر! خلاصه عمود ۱۰۰ قرار گذاشتیم ولی هیچ کس اون ساعت دقیق آنجا نرسیده بود.
هرکس برا خودش میرفت منم با دوتا دوستام بودم ک داخل مسیر اونا رو هم گم کردم کلی گریه کردم اسپاسم عضلات گرفتم یه خانم عرب مقیم ایرانی کلی باهام حرف زد دلداریم داد پاهام ماساژ داد و گفت مسیر امنه بنا رو به مصلحت گذاشتم و تنهایی راه رو ادامه دادم. خلاصه به هر صورتی بود میخواستم شب جمعه برسم کربلا که بلاخره موفق شدم و روز پنج شنبه صبح, من ورودی کربلا بودم رسیدم .زیارت کردم و کمی خستگی در کردم و صبر کردم تا برنامه بین الحرمین شروع شد.از یازده تا حدود ۱ شب بود وقتي به خودم اومدم ک ديدم تنهام! خسته کوفته با یه کوله پشتی رفتم سمت حرم آقا ابوالفضل کوله پشتیم زدم به نرده جا کفشی حرم نگاه اطرافم میکردم .
یاد یه تفسیری از قیامت افتادم زن مرد بچه هرکس دراز شده بود وسط خیابون! منم دلم شکست خواستم وارد حرم بشم برم سرداب. ولی اجازه ندادن. رفتم روبرو حرم و گفتم دست درد نکنه آقا همینجوری شاه غیرتی خب من الان سرم بزارم اینجا کنار کی کدوم محرمم باهامه ؟!
نشستم و گریه میکردم وچشمم به وردی بود .یهویی ديدم اون چندتا آقا که مراقبت میکنن، نبودن. انگار راه باز شده بود برامن که برم سرداب حرم. سمت وردی حرم رفتم و سریع خودم رسوندم به سرداب. حتی جای سوزن انداختنم نبود. منم اصلا تکلم عربی بلد نبودم کنار دیوار اندازه یه کوله پشتی گذاشتن جا ديدم به یه خانومه زدم با اشاره و کلمه جلوسا....بهش فهموندن میخام کنارش دراز بکشم ک بهم اجازه داد و سرم گذاشتم روی یه آهن از نرده های ک مخصوص جدا سازی نظم هست خوابیدم این خواب دوسه ساعته یکی از بهترین خواب های عمرم بود برا نماز بیدار شدم روی چفیه همراهم وضو گرفتم و نماز صب خواندم و دوباره بعد نماز تا ساعت ۹ این خواب شیرین رو ادامه دادم و بعدش اومدم بالا و زنگ به مسئول کاروان زدم اومد دنبالم این خاطر یه معجزه هست برام...
شاه غیرت آقام ابوالفضل...😭
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
سلام من بعد ۲۰ سال برای بار دوم اربعین ۱۴۰۰قسمت شد برم کربلا.ایلام هستم میتونستم برم ولی توی این سالها که اربعین ایلام شلوغ بود فقط خادمِ زوار تو موکب ها بودم وهمه جور خادمی کردم. از شستن سرویس ها تا تهیه غذا وسوپ. وزمستون ها که #اربعین بود وزوار برمیگشتن وبدجور سرما میخوردن نمیترسیدم و سوپ و دمنوش میدادم. بعد اذان ظهر میرفتم موکب اذان صبح میومدم.
حالا سفر خودم قسمت شد تنها با کاروان برم ولی یکی از دوستان با خانوادش بودن ساعت ۸ شب باید از مهران حرکت میکردیم تو اون شلوغی، راننده عراقی نیومده بود و مارا گفتن بیاین به سمت جلو .شاید ۳ تا ۴ کیلومتر شد توی اون گرما وتشنه!
خیلی اذیت شدیم خداروشکر هم پیاده روی وهم تشنگی تا یه ذره از مصیبت حضرت زینب درک کنیم وخلاصه روز بعد ساعت ۱۰ رسیدیم کربلا.
من بعد ۲۲ سال نازایی و۷ سقط مکرر حاجتم از اقا گرفتم والان پسرم اقا امیر حسین ۱۰ ماهه است.
مارو ساعت ۱۲ ظهر بدون ناهار حرکت دادن سمت نجف انجا رسیدیم اتوبوس سمت قبرستان دارالسلام پیاده کرد با پله برقی اومدیم بالا همه گرسنه وتشنه. اونهایی که بچه داشتن همون نزدیکای شبستان نشستن اما ما بدو بدو رفتیم. گفتن۱ساعته برگردین .بعد زیارت ،عصر از نجف خارج شدیم به سمت بغداد برای زیارت سامرا .توی خروجی یه پیرمرد موکب خیلی کوچکی داشت انگار منتظرمون باشه. به همه رشته پلو با ماست وچای با کیک عربی ومیوه گلابی داد. قربون آقا برم که حواسش به همه زوارش هست.و شب نزدیک سامرا باز رفتیم یه موکب تو مسجد بهمون گوجه بادمجون با برنج دم نکشیده با درخواست خودمون دادن با دارو و چای و وای فای
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani
#ارسالی_مخاطب
سلام. سال پیش اولین #اربعین من و خانواده ام بود. با سه تا بچه 8ساله و 3 ساله و 6 ماهه... قبل حرکت همه بهم میگفتن نرو بچه هات کوچیکن اذیت میشن.. میگفتم بچه هام فدای بچه های حسین (ع)... رفتیم اما حرفا اثر کرده بود ته دلم و نگران بچه هام بودم... اخه بار اول بدون هیچ راهنمایی. بدون هیچ راه بلدی، بدون هیچ همراهی ولی هر جا رسیدیم شب بی سرپناه نموندیم.. گشنگی و تشنگی نکشیدیم هر مشکلی پیش میومد خودش رفع میشد بدون اینکه حتی یکم نگران بشم... فدای اقام بشم.. فدای دل رباب بشم...
موقع برگشت به ایران من از مدل های ساندویچ عراقی ها خیلی خوشم اومده بود.. همینطوری به مامانم گفتم کاش از این ساندویچ ها میدادن تو راه برگشت تو ماشین بخوریم. تا رسیدن به ایران 3 بار از همون ساندویچا بهمون دادن جوری که اضافه اومد و نمیدونستیم چیکارشون کنیم🥺
┄┅┅─═◈═━❀🌴❀━═◈═─┅┅
☕️▣⃢🎤@dr_arefe_dehghani