eitaa logo
تسبیح۲ (کانال دکتر غفرانی)
1هزار دنبال‌کننده
16 عکس
102 ویدیو
155 فایل
دکتر محمد جعفر غفرانی
مشاهده در ایتا
دانلود
۳ 🌾با سلام و احترام به تمام أعضاء محترم گروه. امیدوارم صبح امروز « سه شنبه » شما به خیر و خوبی باشد و « هفته وحدت » و « سالروز میلاد فرخنده و پُر برکت رسول أعظم حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و میلاد نورانی و پُر از خیر امام جعفر صادق صلوات الله هم بر شما دوستداران أهل الله مبارک باشد إن شاء الله تعالی. پرسشی که دو روز قبل مطرح شد این بود که: 🌷((( چگونه ممکن است انسان در تمام ابعاد زندگیش هرگز « شکست » نخورد؟ ))) پاسخهای بسیار خوبی را ارائه کردید که از تمامی آنها بهره بردیم و تشکر می کنم. 🌿و اما پاسخ من: اگر انسان، « جان و مالش را به خالقش بفروشد » (إِنَّ اللَّهَ اشْتَرى‏ مِنَ الْمُؤْمِنينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ ... )(توبه/111) و دیگر « چیزی از خود نداشته باشد » و « چیزی هم برای خود نخواهد » و در عرصه خانواده و جامعه هم دنبال « هیچ قدرت و ثروت و شهرت » و « هیچ سلطه ای » نباشد.. و بکوشد خودش را به « عضویتِ حزب الله » درآورد ... و بخواهد فقط « حامی ارزشهای الهی و مجری اراده و تعالیم و امور مورد رضایت خداوند » باشد،... آیا ممکن است خداوندی که « أمرش، تحقق قطعی دارد »: وَ اللَّهُ غالِبٌ عَلى‏ أَمْرِهِ (یوسف/21) و « حمایت از مؤمنین » را « تکلیف » خود میداند: وَ كانَ حَقًّا عَلَيْنا نَصْرُ الْمُؤْمِنينَ (روم/47)، او را « تنها » گذارد و از او حمایت نکند؟ و او شکست بخورد؟ آیا ممکن است عضو « حزبی » که پیروزیش قطعی است: فَإِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْغالِبُونَ (مائده/56) شکست بخورد؟ آیا چنین « عزتمند مورد حمایتی » می تواند در اقداماتش « شکست » بخورد؟ قطعا نمی تواند شکست بخورد. زیرا: إِنْ يَنْصُرْكُمُ اللَّهُ فَلا غالِـــبَ لَكُمْ ... (آل عمران/160) اگر (شما دین و شریعت الهی را صادقانه و مخلصانه حمایت کنید و) خداوند شما را حمایت کند پس هیچ عاملی بر شما غالب نمی شود (و شما مغلوب نمی شوید.) البته چنین عزیزانی ممکن است در عاشوراء ظاهرا « مغلوب » بشوند اما اولا: « منفعل و مقهور » نمیشوند، ثانیا: به تمام مقصود و مأموریتشان قطعا میرسند و « بذرهایی » که می کارند قطعا بارور و « سبز » می شود. طوبی لهم. اللهم ارزقنا.
👈لینک فیلم ((هدیه ای به نام )) در سایت دکتر محمد جعفر غفرانی http://mjghofrani.ir/fa/258/%D9%87%D8%AF%DB%8C%D9%87-%D8%A7%DB%8C-%D8%A8%D9%87-%D9%86%D8%A7%D9%85-%D8%B2%D9%86
کتاب ترم "آیات مرتبط با " بر روی سایت قرار گرفت و امکان دانلود وجود دارد👇👇👇 http://mjghofrani.ir/fa/259/%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D8%AA%D8%B1%D9%85 -%D8%A2%D9%8A%D8%A7%D8%AA-%D9%85%D8%B1%D8%AA%D8%A8%D8%B7-%D8%A8%D8%A7-%D8%B2%D9%86
۴ 🌷 دختر خانمی مطلب زیر را نوشته اند: برادرم ، تازه دانشجوی دانشگاهی شده که کار و خانه و مقداری حقوق او را تأمین می کند در اردو راهیان نور توسط روحانی کاروان با دختر خانمی که یک سال و نیم از او بزرگتر است آشنا میشه و به پیشنهاد آن روحانی با هم به قصد ازدواج دوست میشوند و الان به پدر مادرم فشار میاورد که برای خواستگاری اقدام کنند خانواده دختر تقریبا مشکلی ندارن ولی خانواده ما اصلا قبول نمیکنن به چند دلیل: اول سن کم برادرم دوم دوستی که داشتن سوم عدم امادگی او برای ازدواج چهارم من که خواهر بزرگتر او هستم و ازدواج نکردم برادرم نمیخاهد گناه کند به همین دلیل اصرار دارد ولی خانواده به شدت مخالفند و تنش های زیادی در خانه داریم . پیشنهاد شما برای این موقعیت چیست؟ 🌿اولا: شما به عنوان « دختر خانواده » نباید در مدیریت خانواده و « ولایت پدر » کمترین دخالتی داشته باشید. این گروه یا هر مجموعه دیگری را به آنان معرفی کنید تا والدین محترمتان، خودشان مسئله را مطرح و پیگیری کنند. ثانیا: به خاطر اینکه خداوند هر انسانی را « مختار » آفریده و سرنوشت او را به انتخاب خود او سپرده پس شما به عنوان « خواهر » مجاز نیستید در زندگی برادرتان « دخالت » کنید. ثالثا: در شرائط عادی بهتر است « سن و مدرک و قد » پسر کمتر از « سن و مدرک و قد » دختر نباشد. اما حالا که انتخاب صورت گرفته و فاصله سنی آنها زیاد نیست (اگر مدرک تحصیلی دختر بیشتر نباشد)(که احتمالا نیست) این نکته نباید مانع تلقی شود. رابعا: طبق فتوای غالب مراجع (تا آنجا که من دیده ام) صحبت دختر و پسر به قصد ازدواج محدودیت و ممنوعیت ندارد و خلاف شرع و حرام نیست. خصوصا که با وساطت و نظارت یک روحانی صورت گرفته. خامسا: به نظر می رسد « آماده نبودن » ، یک « بهانه » است زیرا هیچ دانشگاهی کلاس آموزش ازدواج ندارد و تلاشی برای « آماده سازی جوانان برای ازدواج » نمی کنند پس با افزایش سن جوانان ، آمادگی آنها بیشتر نمی شود. (این از عجایب مجلس ماست که نمایندگانش با هر چهار سال نمایندگی، بر مدرکشان افزوده می شود!!!!) سادسا: ازدواج از منظر قرآن، « واجب ترین تکلیف انسان » است و « انجام واجب » ربطی به رفتار دیگران ندارند (مثل نماز که موکول به نمازخواندن بزرگترها نیست) پس اینکه برادران و خواهران بزرگتر هنوز ازدواج نکرده اند (که به احتمال زیاد در انجام تکلیفشان قصور یا تقصیر دارند) هرگز مانع ازدواج کوچکترها نیست. (شاید بزرگترها هرگز نخواهند ازدواج کنند) بنابراین اقدام و تقاضای برادرتان « خلاف عقل و شرع و قانون » نیست. و العاقبه للمتقین
۵ 🌾با سلام و احترام و صبح بخیر و تبریک این ایام فرخنده و نورانی به شما أعضاء محترم گروه؛ 🌴امروز « چهار شنبه » است و باید با صد بار تکرار « یا حی یا قیوم » به خودمان یادآوری کنیم که « فقط » خداوند « زنده » است و انسان به اندازه « توجــــه » قلبیش به خدا از « نعمت یحیی و یُمیت الهی » می نوشد. و طبق فرمایش نورانی مادر بزرگوارمان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، امروز باید در محضر آن « حی قیوم » خودمان را به این موارد مهم محتاج ببینیم و بگوئیم: اَللّهُمَّ « احْرُسْنا » بِعَیْنِکَ الّتی لاتَنامُ وَ رُکْنِکَ الَّذی لایُرامُ وَ بِاَسْمائِکَ الْعِظامِ وَ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ « احْفَظْ » عَلَیْنا ما لَوْ حَفِظَهُ غَیْرُکَ ضاعَ وَ « اسْتُرْ » عَلَیْنا ما لَوْ سَتَرَهُ غَیْرُکَ شاعَ وَ اجْعَلْ کُلَّ ذلِکَ لَنا مِطْواعاً اِنَّکَ سَمیعُ الدُّعاءِ قَریبٌ مُجیبٌ خدایاإ با آن چشمی که نمی خوابد و آن نیرویی که مغلوب نمی شود و آن اسماء بزرگ خودت ما را در حراست خودت قرار بده خدایا؛ تمام توجه خودت را برای محمّد و خاندانش قرار ده. خدایا؛ برای ما حفظ کن آنچه را که اگر غیر تو بخواهد حفظش کند ضایع شود. و بپوشان بر ما آنچه را که اگر غیر تو بخواهد بپوشاند، آشکار شود. خدایا؛ این « حفظ » و « ستر » خود را برای ما عاملِ اطاعت خودت قرار ده. زیرا تو هر تقاضایی را می‌شنوی و فقط تو به ما نزدیکی و إجابت کننده هستی. صبحانه امروز « موکب اربعینی » ما این پرسش مهم است: چه رابطه ای میان « تسلیم » و « مسلمانی » و « اسارت » است؟ لطفا بدون عجله، ابتدا کلمات « هم خانواده » آن را مورد توجه قرار دهید و بعد با حرفهای تر و تازه و خوشبو و کاربردی و مفید و غیر تکراری و « تولید داخلی » به این پرسش پاسخ دهید تا همگی از « مسلمان بودن » یا « دست برداریم » یا « غرق لذت شویم. » حــــــی علی البیــــان.
۶ 🌷 سلام علیکم استاد از پاسخ هاتون سپاسگزارم اینکه فرمودید طلب علم واجب است پس هیچ زن و مردی نباید عمر خود را فدای کسب علم دیگری کند ..... رو میشه لطفا بیشتر باز کنین تشکر از وقتی که میگذارین 🌿 با سلام قبلا در پاسخ به یکی از عزیزان، عرض کردم که « طلب علم » برای هر انسانی واجب اما « کسب علم » ممنوع است. پرسیدند: چرا؟ زیرا در اولین لحظات بعثت آخرین پیامبر الهی در جبل النور که فقط « پنج آیه » نازل شد، خداوند فرمود: علّم الانسان ما لم یعلم. آنچه انسان نمی دانست را خداوند به او آموخت و بعدا با چند قسم، خداوند فرمود که: فجور و تقوا را هم به هر انسانی، الهام کردم و بعد فرمود: که « قرآن » و « قدرت بیان و تفهّم و تفهیم » را هم به « هر انسانی » تعلیم نمودم. بنابراین بر خلاف إلقاء و اصرار غربزده ها، انسان هم مانند سایر مخلوقات، در آغاز تولد ، « لوح سفید » نیست. یعنی اینطور نیست که خداوند او را به صورت « ظرفی تهی » آفریده باشد و او محتاج این باشد که از افرادی مثل خودش « کسب علم » کند!!! که اگر اینطور بود و انسان ظرفی تهی و محتاج کسب علم بود، افرادی مثل ابوعلی سینا و شهید شهریاری ها از اساتید خود پیش نمی افتادند و پایان نامه های دانشجویان، حاوی نکات جدید نبود و ابداعات و ابتکارات و اختراعات هر روز بیشتر نمی شد. روانشناسان، یکی از جلوه های « اومانیسم » اند و نگاهشان « مادی » است و فقط « روان » را قبول دارند و آن را هم جلوة « ماده » می دانند و نمی توانند: عقل، اراده، روح، اختیار، غیب، وحی، آخرت و خدا را قبول کنند لذا « خالی الذهن » بودن انسان در آغاز تولد را « لوح سفید » پنداشته و « کسب علم » و « یادگیری » را در اکثر کشورها « اجباری » نموده اند. (که توهین به اختیار انسان است.) در حالی که هر انسانی همه چیز را (حتی قرآن را) در همان آغاز تولد « بالقوه » و « فجور و تقوا » را « بالفعل » می داند پس فقط نیازمند « یادآوری » و « تذکر » است (نه یادگیری) و خداوند ، پیامبر أکرم صلی الله علیه و آله را « مذکّر » نامیده است و جالب اینکه قرآن به مردم می فرماید: « پرسشهایتان » را از « أهل الذکر » بپرسید (نه از « أهل علم ») به عبارت دیگر انسان هم مثل هر دانه و گُل و گیاهی، باید در دنیا « علوم ذاتی و فطری » خودش را شکوفا کند. و به عبارت دیگر « رشد » یعنی « افزایشِ ظرفیت، قابلیت و لیاقت خود » برای « تجلی علم، حکمت و ارادة الهی ». البته انسان باید از « تجربیات » دیگران در هر زمینه برای « میان بُر زدن » و « صرفه جویی در زمان » استفاده کند. پس اگر شخصی برای « طلب » و « به فعلیت درآوردن علم » به سمت چین حرکت کند و در بین راه بمیرد ، أجر شهید را دارد به خاطر ابراز « طالب و تشنه » بودن خود (نه به خاطر علمی که هنوز به آن نرسیده) اکنون غالب دانش آموزان و دانشجویان، دنبال « کسب نمره و مدرک » هستند و دنبال « فهم و درک و کاربرد علوم » و « کشف ابتکار و اختراع و ابداع » نیستند. لذا از تعطیلی و از حذف بخشی از کتابها و جزوه های درسی، لذت می برند و لذا اولا : حاضر نیستند جمعه به مکتب بروند، و ثانیا: غالب آنها، « پرسش » ندارند. (اما به همه چیز اعتراض دارند)، ثالثا: اکثرا مشتاق « مطالعه » هم نیستند. (با دیدن و خواندن هر چیزی ، « طلوع » نمی کنند.) خلاصه اینکه با تحریف غافلانه و یا موذیانة « طلب » به « کسب » ، فساد تمام خشکی و دریا را فرا گرفته است: ظهر الفساد فی البر و البحر بما کسبت أیدی الناس ....
۷ 🌾با سلام و احترام به شما أعضاء محترم گروه جوانان مهدوی و والدین امانتدار. صبحتان بخیر و این ایام فرخنده و نورانی بر شما مبارک باشد. 🌷پرسش دیروز این بود که: چه رابطه ای میان « اسلام و تسلیم » و « اسارت » است؟ اکثر گروه، کما فی السابق، تماشاچی بودند اما تعدادی از أعضاء لطف کردند و پاسخهایی خوبی را (با مراجعه اندک به قرآن و ادعیه) ارائه کردند که از همه آنها تشکر می کنم. 🌿و اما پاسخ پیشنهادی: أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه فرموده اند: الإسلام هو التسلیم. یعنی: « مسلمان واقعی » فردی است که به « حکم عقلش »، به « تمام تعالیم الهی و احکام شرعی »،« تسلیم » باشد. اما چون انسان، « دو من » یا « دو خود » دارد، پس « تسلیم » هم به دو گونه است: 1ـ تسلیم عاقلانه و عالمانه و انسانی، 2ـ تسلیم جاهلانه و نفسانی و حیوانی. در تسلیم عاقلانه، انسان، « سالم » و « بینا و شنوا » می شود و « عاقل و مختار » می ماند، اما در تسلیم جاهلانه، انسان « بیمار » و « اسیر » و « گرفتار » و « کور و کر » می شود. در تسلیم عاقلانه، انسانِ عاشق مسافر کوی محبوب، خود را به « بلد راه » و به « علم راهنما و مهارت مرشد و تجربه رهبر » می سپارد و از « تمام أمر و نهی آنان، مؤمنانه إطاعت می کند » تا « از ظلمات و پرتگاهها برهد » و « از خودش حفاظت کند » و با شور و نشاط و رضایت و امید به « مقصدش برسد. » اما در تسلیم جاهلانه، انسان از خودبیگانه و متحیّر و بی مقصود و بی مقصد، با « خودخواهی و ظاهربینی و سطحی نگری »، خود را به « صاحبان ثروت و قدرت و تزویر » می سپارد و « بردگی » آنها را می پذیرد و « عقل و قلب و فطرتش را اجاره می دهد » و از هر کار بی منطقی، کورکورانه « تقلید » می کند و دائما گرفتار حسادت، رقابت، حسرت و افسردگی و غم و غصه است. تسلیم عاقلانه، انسان « در حال مُردگی » را « زنده » می کند: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ ... (تسلیم خالق و سفیر او شوید تا زندگی پیدا کنید.) لذا تمام أنبیاء و أولیاء الهی صلوات الله علیهم، چون عاقلانه و « بی چون و چرا »،« تسلیم حق » بودند، « انسان کامل و خلیل و کلیم » شدند: وَ أُمِرْتُ لِأَنْ أَكُونَ أَوَّلَ الْمُسْلِمينَ (زمر/12) لا شَريكَ لَهُ وَ بِذلِكَ أُمِرْتُ وَ أَنَا أَوَّلُ الْمُسْلِمينَ (أنعام/163) وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ. وقتی انسان عاقل، « تسلیم پزشک حکیم و ماهر » می شود، یا وقتی دانش آموز و دانشجو و طلبه ی عاقلی، خود را « تسلیم استاد مطمئن » می کند، دیگر « خودخواهی » و « نظر خود » را کنار می گذارد و « نحوة دارو و درمان » و « نحوه و محتوای تدریس » را گزینش نمی کند: (وَ يَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَ نَكْفُرُ بِبَعْضٍ)، حتی به دستور استاد سبزه قبا، نباید بی اجازه و بی موقع « سئوال » بپرسد: قالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَني‏ فَلا تَسْئَلْني‏ عَنْ شَيْ‏ءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْراً (کهف/70) (مسافر عاقلی که تسلیم راننده اتوبوس و خلبان قطار و هواپیمای مطمئن و سفینه نوح شده است، به حکم عقلش آنها را سئوال پیچ نمی کند.) تا هر لحظه زندگی برایش « روشن تر، جذاب تر، شیرین تر » شود و به « رشد معنوی و فضائل اخلاقی و کرامت انسانی و زندگی متعالی و تقرب به بارگاه الهی » برسد. البته تمام مستکبرین و طواغیت کوچک و بزرگ هم، از « رعیت و نوکران و بردگان و مزدوران خود » چنین « تسلیم محضی » را توقع دارند اما « إطاعت از آنها »، افراد را به « اسارت » در می آورد و به انواع « ظلم، تجاوز، دروغ، خیانت، رذالت، زشتی، شرارت، خباثت، دنائت و خوی حیوانی » می کشاند. در تسلیم عقلانی کامل، انسان از « منیت » خود رها و به « آزادگی » می رسد، اما در تسلیم ناقص و نفسانی، انسان به « اسارت منیت شیاطین » در می آید و در « بردگی » می پوسد و هر قدر هم تیزهوش و پر استعداد باشد باز « راه به جایی » نمی برد و خیلی زود به « پوچی » می رسد و از زندگی، خسته و حیران و منزجر و متنفر می شود. پدرمان حضرت ابراهیم صلوات الله علیه فرمودند: نمیرید مگر اینکه « مسلمان » و « تسلیم عقل و وحی » بمیرید (تا به نهایت عزت و سعادت و کمال برسید): وَ وَصَّى بِها إِبْراهيمُ بَنيهِ وَ يَعْقُوبُ يا بَنِيَّ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفى‏ لَكُمُ الدِّينَ فَلا تَمُوتُنَّ إِلاَّ وَ أَنْتُمْ مُسْلِمُونَ (بقره/132)
۸ 🌷 سلام و صبح بخیر یک سوال با توجه به این مطلب داشتم که ذهنم را درگیر کرده. اینکه چرا حضرت زینب سلام الله علیها از اول ازدواج همراهی با برادرشون را ظاهرا بر همسر ترجیح دادند و در جریان سفر کربلا با حضورشون نقش اجتماعی خودشون در دفاع از امامشون را بر ماندن در خانه و جهاد همسرداری ترجیح دادند. یا اینکه چرا حضرت زهرا سلام الله علیها بعد از شهادت پدرشون در دفاع از امامشون از خانه بیرون آمدند و درب خانه تک تک مهاجرین و انصار را زدند و پیام غدیر را یاداوری کردند یا به مسجد رفتند و خطبه خواندند ؟ آیا اینها نشاندهنده این نیست که گاهی اوقات نقش اجتماعی برخی زنان تاریخ ساز در اولویت قرار میگیرد نسبت به مسئولیت خانواده داری و همسر داری شان 🌿سلام و رحمت الهی بر شما. خداوند برخی مداحان و گویندگان ما را به حق هدایت فرماید که اینقدر « نگاه آسمانی » حضرت زینب سلام الله علیها را « زمینی » نکنند و « حمایت ایشان از امامت و امام زمانشان » را به « یک رفتار احساسی نسبت به برادر » تحریف نکنند. ظاهرا جناب عبدلله فرزند حضرت جعفر طیار علیه السلام (برادر أمیرالمؤمنین صلوات الله علیه) که همسر حضرت زینب سلام الله علیها (و شاید نابینا) بود از جانب امام حسین صلوات الله علیه مأموریت پیدا کرد برای « امور اطلاعاتی و امنیتی » در مکه بماند و همراه ایشان به سمت کربلاء و کوفه نـرود. جناب عبدالله از امام استدعا می کند: پس لطفا همسر و دو پسر مرا با خود ببرید. و حضرت زینب کبری سلام الله علیها به عنوان « محافظ امام و امامت »،« مدیریت اندرونی کاروان أبا عبدالله الحسین صلوات الله علیه » را بعهده می گیرند و « تمام ملاقاتهای » امام در « مکه » را « از خیمه متصل به خیمه امام »، زیر نظر می گیرند و گهگاه بر سر افرادی که با « نرفتن به این سفر » یا « همراه نبردن بانوان و کودکان » امام را « نصیحت » می کردند، فریاد می زدند و می فرمودند: مادرتان به عزایتان بنشیند به جای اطاعت و همراهی امام، ایشان را نصیحت می کنید؟ و آنها را « شاید » از خیمه امام بیرون هم می انداختند. من در جایی ندیدم که آن حضرت « داداشم داداشم » راه بیاندازند و فقط به خاطر « حمایت از برادر » به این سفر رفته باشند. قطعا بانوان مؤمن در « زمانهای حساس و بحرانی » باید « با حفظ حُرمت خود » در اجتماع هم « نقش آفرینی » کنند و در مسجد و در حضور اولین خلیفه غاصب و تمام مهاجر و انصار، « خطبه غراء فدکیه » را إنشاء کنند و یا در دربار یزید ملعون، آن خطابه طوفانی را بیان کنند و یا مانند « 99 بانوی أهل نوغان مشهد »، با بخشیدن مهریه خود، از همسرانشان برای تشییع پیکر امام هشتم صلوات الله علیه، إجازه بگیرند و باعث تحریک « غیرت » مردان غافل خود شوند. اما این همه منشیگری، فروشندگی و مشاغلی که فقط برای « جلب مشتری » است و فقط اسباب التذاذ مردان هوسباز را فراهم می آورد و « حضور مؤثر » بانوان را به « ظهور بی خاصیت آنها » تنزل می دهد در شأن بانوان عزیز نیست.
۹ با سلام و احترام به شما عزیزان. 🌾خداوند صبح و درخشش امروز شما عزیزان را خیر و سالروز میلاد فرخنده خاتم أنبیاء حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سالروز میلاد نورانی صادق آل محمد صلوات الله علیه و علیهم را برای شما پر برکت قرار دهد. امروز، روز عزیز « جمعه » است که قرار است اگر مردم قابلیت و لیاقت و صلاحیت لازم را پیدا کنند در چنین روزی، « ظهور آخرین حجت الهی » رخ دهد و « پرچم حق و عدل » در تمام جهان برافراشته شود. پس این روز بسیار عزیز و نورانی و پر برکت را با کلام نورانی و شیرینِ مادر بزرگوارمان حضرت زهرای أطهر سلام الله علیها شروع می کنیم تا بفهمیم که برای « آن ظهور عالم تاب » باید به « چه معرفت و نگاه و صفاتی » برسیم: بسم الله الرحمن الرحیم ۱. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ اَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ اِلَیْکَ وَ اَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ اِلَیْکَ وَ اَنْجَحِ مَنْ سَأَلَکَ وَ تَضَرَّعَ اِلَیْکَ خدایا؛ ما را از آنان قرار ده که بیش از همه به تو نزدیک شده اند، و از آنان که بیش از همه رو به سوی تو دارند، و از آنان که درخواستشان بیش از همه روا گشته و به پیشگاهت تضرع کرده اند. ۲. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ کَاَنَّهُ یَراکَ اِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاکَ وَ لاتُمِتْنا اِلاَّ عَلی رِضاکَ خدایا؛ ما را از آنان قرار ده که تا قیامت، گویی تو را می بینند، ‌قیامتی که در آن قطعا تو را ملاقات میکنند و ما را نمیران مگر بر رضایت خودت . ۳. اَللّهُمَّ وَ اجْعَلْنا مِمَّنْ اَخْلَصَ لَکَ بِعَمَلِهِ وَ اَحَبَّکَ فِی جَمیعِ خَلْقِکَ. خدایا؛ ما را از آنان قرار ده که عملشان را با اخلاص به پیشگاهت آورده و بیش از همه خلق، تو را دوست دارند. ۴. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْماً حَتْماً لانَقْتِرِفُ بَعْدَها ذَنْباً وَ لانَکْتَسِبُ خَطِیئَةً و لااِثْماً خدایا؛ تمام توجه خود را برای محمد و خاندان محمد قرار ده و ما را با آمرزشی قطعی بیامرز که پس از آن نه گناهی انجام دهیم و نه خطایی مرتکب شویم. ۵. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلاةً نامِیَةً دائِمَةً زاکِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً خدایا؛ تمام توجه خود را برای محمد و خاندان محمد قرار ده، توجّهی که همواره فزونی یابد و دائمی و پاک و بسیار و پی در پی باشد. بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمِینَ به رحمتت سوگند ای فرصت دهنده ی مهربانان . 🌴و سپس با تمسک به صد بار ذکر نورانی « صلوات » در طول این روز جمعه، باید بکوشیم « مقام وساطت محمد و آل محمد صلوات الله علیهم را در « تمام امور آفرینش » بفهمیم و بخواهیم « کارگزار » آن عزیزان باشیم و « شرائط إجابت » این پنج تقاضا را برای خود و اطرافیانمان فراهم آوریم. إن شاء الله تعالی
۱۰ 🌾آهای اهالی با معرفت گروه؛ ضمن صلوات بر محمد و آل محمد و گفتن الحمد لله و هزاران بار شُکر به درگاه الهی که توفیق درک این روز بسیار باشکوه و عزیز و عظیم و نورانی را داریم، 🌴« عیدانه » امروز اینست که: از دوران کودکی هر کار خوبی را که انجام می دادیم می گفتند: إن شاء الله « خیر ببینی » پسرم، دخترم، هر روز صبح هم اکثر مردم به یکدیگر می گویند: صبح « بخیر » قرآن هم می فرماید: انسان، خیلی « خیر » را دوست دارد: وَ إِنَّهُ لِحُبِّ « الْخَيْرِ » لَشَديدٌ آن جوان فراری از مصر هم پس از مدت طولانی علف بیابان خوردن وقتی به چاههای « مدین » رسید و برای گوسفندان آن دو دختر از چاه آب کشید و بسیار خسته و گرسنه شده بود (به جای اینکه بگوید: خدایا مقداری نان می خواهم) از خداوند چنین تقاضا کرد: رَبِّ إِنِّي لِما أَنْزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ « خَيْــرٍ » فَقيرٌ در ماه رجب هم مؤمنین می گویند: خدایا؛ تمام « خیر » را به من بده. و هر کدام از مردم، « خیـــر » را در داشتن چیز خاصی مثل: همسر یا فرزند یا کار یا درآمد یا خانه یا ماشین یا چیزهای دیگر می دانند. ؟؟؟ پرسش امروز « موکب اربعینی » ما اینست که : از نظر قرآن « خیــــر » چیست؟ لطفا همه أعضاء (هر چند تکراری) به این پرسش پاسح دهید. فرصت تا اذان ظهر امروز . التماس صلوات.
۱۱ 🌾با صلوات فراوان بر محمد و آل محمد و سلام و تبریک این بر شما دوستداران أهل البیت صلوات الله علیهم پرسش دیروز « موکب اربعینی » ما این بود که : از نظر قرآن « خیــــر » چیست؟ ضمن تشکر فراوان از پاسخهای درست برخی و پاسخهای طولانی برخی، به نظر می رسد با اینکه قرآن موارد مختلفی را « مصداق خیر » معرفی کرده است اما « جامـــعترین خیـــر » که همه خیرات را در بر دارد از منظر قرآن برای أهل ایمان اینست که می فرماید: بَقِيَّـــــــــــتُ اللَّهِ خَيْـــــــــــرٌ لَــكُمْ إِنْ كُنْتُــمْ مُؤْمِنــــينَ اکنون در ادامه « عیدانه دیروز » بفرمائید: « خیــــر » در « زیارت جامعه کبیر » چگونه معرفی شده است؟
۱۲ 🌾با حمد و شکر الهی که به برکت روز جمعه عزیز و نورانی، با ذکر « بقیه الله » معطر شدیم. با تشکر فراوان از پیامهای نورانی شما و همانطور که شما عزیزان فرمودید: در زیارت جامعه می گوئیم: 🌴السَّلامُ عَلَى الْأَئِمَّةِ الدُّعَاةِ وَ الْقَادَةِ الْهُدَاةِ .... وَ أُولِي الْأَمْرِ « وَ بَقِيّـــَةِ اللَّهِ » .... (پس هر یک از أئمه أطهار صلوات الله علیهم ، مصداق « بقیه الله » هستند و آنها نور واحدند.) كَلامُكُمْ نُورٌ وَ أَمْرُكُمْ رُشْدٌ وَ وَصِيَّتُكُمُ التَّقْوَى وَ فِعْلُـــــكُمُ الْخَـــــــيْرُ وَ عَادَتُكُمُ الْإِحْسَانُ … (زیرا طبق فرمایش قرآن: وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْــنا إِلَيْهِمْ فِعْــلَ الْخَيْــراتِ ... (أنبیاء/73) هر خیری به ایشان « وحی » می شود.) إِنْ ذُكِرَ الْخَيْـــــــــــرُ كُنْتُمْ أَوَّلَهُ وَ أَصْلَهُ وَ فَرْعَهُ وَ مَعْدِنَهُ …. (پس أئمه أطهار صلوات الله علیهم، واسطه و اول و اصل و فرع و معدن هر خیری هستند.) كَيْفَ أَصِفُ حُسْنَ ثَنَائِكُمْ وَ أُحْصِي جَمِيلَ بَلائِكُمْ وَ بِكُمْ أَخْرَجَنَا اللَّهُ مِنَ الذُّلِّ ….. (حالا من عاجز چگونه شما را بستایم و « آزمونهای زیبای » شما را بشمارم در حالی که ما با شما از خواری و ذلت رهایی یافتیم ...؟) خدایا به حق این روز عزیز و به حق أشرف أنبیاء و رسل حضرت محمد صلی الله علیه و آله و بحق امام جعفر صادق صلوات الله علیه، شفاعت و وساطت این چهارده بزرگوار را نصیب ما فرما و ما را از غفلت و جهالت و شرور نفسانیت خودمان و از این همه رذالت خائنین و منافقین و فاسقین حفظ فرما و تلاش ما را زمینه ساز ظهور آخرین حجتت قرار ده و افتخار در رکاب ایشان بودن را به ما عطا فرما.
۱۳ باسلام و سپاس بابت ارتزاق مجازی روحی و معنوی که در نهایت سخاوت امثال حقیر را مستفیض میفرمایید . 🏵☘عزت و سلامت حضرت عالی مستدام☘ 🏵 🌷یه سوال از محضرتون داشتم طبق این فرمایش مکرر تکرار میکنیم همه ائمه یکی و واحد هستند اما مثلا وقتی اقیانوس فضایل حضرت علی علیه السلام شکافته میشود ظاهرا امتیازات "بسیارویژه ای " برای ایشان هست که فرقه های انحرافی هم از قبل آن به وجود آمده(علی اللهی) یاامام حسین علیه السلام شافع امت و کشتی نجات... که اونقدر مقام و درجه ایشان والا ذکر میشه که کل پیامبران و اولیا و ائمه و......هر شب جمعه به زیارت ایشان میروند. میخواستم ببینم به چه نکته ای توجه ندارم که دچار چنین تضادی شدم؟ 🌿 سلام و رحمت و برکات الهی بر شما. با دقت در « زیارت نورانی جامعه کبیر » (و آیات متعدد قرآنی و چند ادعیه معتبر دیگر) می توان به این « باور قطعی » رسید که این « دوازده نفر » که بهترین و بیشترین صلوات الهی برای آنها باشد، در بیان قرآن، « یک رسول » « یک ذوالقرنین » « یک بقیه الله » و در بیان روایات « یک نور واحد » هستند که در دوازده پیکر تجلی پیدا کرده اند. اما چرا همانطور که شما فرمودید برای برخی از آنها مسائل پررنگ تر و برای برخی کمرنگتر مطرح شده فقط به خاطر « مقتضیات زمانی و مکانی » آنها بوده است. همه آن ذوات مقدس، شرائط یکسانی نداشتند (که اگر می داشتند دقیقا گفتار و رفتار یکسانی داشتند) ، مبسوط الید نبودند و « شرائط مردم زمان آنها یکسان نبود ». مثلا فضای سیاسی و رشدی که مردم در زمان امام صادق صلوات الله علیه داشتند در زمان أئمه قبلی نبود. یا رشد و قابلیت و لیاقتی که مردم ایران در زمان حضور امام رضا صلوات الله علیه در مرو و مسیر آن داشتند، در زمانهای قبلی نبود. لذا « تمام احادیث قدسی فقط توسط این امام همام و رئوف مطرح شد.» یا رشد و بلوغ و لیاقتی که یاران حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف خواهند داشت هیچیک از مردم زمانهای قبلی (حتی در زمان رسول أکرم صلی الله علیه و آله) نداشته اند. لذا می فرمایند: علماء آخرالزمان (مثل حضرت امام رحمه الله علیه و مقام معظم رهبری و ....) از أنبیاء بنی اسرائیل بالاتر اند در احادیث فراوانی نقل شده که رسول أکرم صلی الله علیه و آله نسبت به یاران خودشان در آخرالزمان فخر و مباهات می کردند و آنها را بهترین امت خود می نامیدند و برای اصحابشان (که اکثرا منحرف و مرتد شدند) از مقامات والای آنها تعریف می کردند. این مسئله را با آیات 81 سوره آل عمران و 7 سوره احزاب به زیبایی و روشنی می توان فهمید. پرسش زیبای شما را در گروه به شکل دیگری إن شاء الله تعالی مطرح می کنم. موفق باشید.