هدایت شده از مسیر عفافگرایی
#عفافگرایی
#گستردگی_عفاف
#کافی_نبودن_حجاب
#نه_به_اسلام_آمریکایی
🔥 فقط بر اساس #اسلام_آمریکایی، یک #زن_مسلمان می تواند با پوشاندن مو ولی پوشیدن لباسهای بدن نما، بسم الله بگوید و بازی کشتی مردان را قضاوت و برنده بازی را با بالا بردن دستش اعلام کند.
@umefafgaraei
هدایت شده از مُبین🇮🇷🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مظلومیت شیعیان پاکستان،هندوافغانستان...
ببینید با چه سختی و عبور از چه جاهایی خود را به اربعین میرسانند😭💔
باهرسختی خود را میرسانند چون میدانند رمز فرج در اربعین نهفته است و میخواهند به نوبهی خود اثرگذار باشند...
🇮🇷به #مبین بپیوندید👇
https://eitaa.com/joinchat/4119134328C112e25a644
#مجمع_بانوان_یاریدهنده_نظاماسلامی
#مدافعان_حریم_خانواده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚠️تا حالا دیده بودین یا شنیده بودین که یک شهید در مورد پروفایل وصیتی داشته باشه؟!!!😭😭😭😭😭
🔥 گرفتاری در حیله شیطان و از دست دادن آبرو و کار و خانواده!!
خوب آن ایام را به خاطر دارم. اردوی خواهران برگزار شده بود. به من گفتند: شما باید پیگیر برنامه های تدارکاتی این اردو باشی. مربیان خواهر کار اردو را پیگیری میکنند، اما برنامه تغذیه و توزیع غذا با شماست. در ضمن از سربازها استفاده نکن. من سه وعده در روز با ماشین حامل غذا به محل اردو میرفتم و غذا را میکشیدم و روی میز میچیدم و با هیچکس حرفی نمی زدم. شب اول یکی از دخترانی که در اردو بود دیرتر از بقیه آمد و وقتی احساس کرد که اطرافش خلوت است، خیلی گرم شروع به سلام و احوالپرسی کرد. من سرم پایین بود و فقط جواب سلام را دادم. روز بعد دوباره با خنده و عشوه به سراغ من آمد و قبل از اینکه با ظروف غذا از محوطه اردوگاه خارج شوم، مطلب دیگری گفت و خندید و حرف هایی زد اما من هیچ عکس العملی نشان ندادم. خلاصه هربار که به این اردوگاه می آمدم با برخورد شیطانی این دختر جوان روبرو بودم، اما خدا توفیق داد که واکنشی نشان ندادم. شنیده بودم که قرآن در بیان توصیف اینگونه زنان میفرماید: «ان کید کن عظیم. یعنی مکر و حیله برخی زنان بسیار بزرگ است.» در بررسی اعمال وقتی به این اردو رسیدیم، جوان پشت میز به من گفت: اگر در مکر و حیله آن زن گرفتار میشدی به جز آبرو، کار و حتی خانوادهات را از دست میدادی! برخی گناهان اثر نامطلوب اینگونه در زندگی روزمره دارد...
📚 کتاب سه دقیقه در قیامت
https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👿 نزدیک شدن شیاطین جنی به زمین
🔚 ضرورت دعا در چنین شرایط
در شرایط آخرالزمانی نیاز به اسلحه داریم...
باید خود را واکسیناسیون معنوی و فکری کنیم.
#صحیفه_جامعه
👤 حجت الاسلام و المسلمین شجاعی
#جهادتبیین
#اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صباح شریعتی کشتیگیر ایرانی که برای کشور آذربایجان کشتی میگرفت، در رده بندی کشتی المپیک به امین میرزاده باخت و از دنیای ورزش قهرمانی خداحافظیکرد.
در لحظات پایانی هم او تنها بود و کسی از اعضای کادرفنی آذربایجان، کنارش نبود. تا اینکه میرزاده و حسن رنگرز به روی تشک آمدند تا در زمان خداحافظی شریعتی کنارش باشند. میرزاده او را روی دوش برد تا دور تشک بگرداند.
او رفت برای آذربایجان کشتی بگیرد اما در آخرین ثانیهها این هموطنانش بودند که همراهی اش کردند. خبری از آذریبایجانیها نبود! و حقیقت همین چیزی بود که مشاهده کردید.
#خیروشرچمچمال
https://eitaa.com/joinchat/508035306C26c9e67bbd
هدایت شده از مصباح
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 حاج مهدی رسولی: از هیئات و حسینیهها و مردم میخوام پای کار این فیلم بیان
🎞 اکران عمومی و خانوادگی فیلم سینمایی "شور عاشقی"
📆 یکشنبه ۲۱ مردادماه ساعت ۱۷
📌سینما مهر کوهسنگی مشهدمقدس
❌ قیمت اصلی بلیط ۸۰هزار تومان❗️
✅با تخفیف ویژه فقط ۳۸هزار تومان!
🔻با شرایط خوب برای گروه های ۲۰+نفر
رزرو بلیت 👇
✅ @mol1385
کانالمون پر از برنامه های فرهنگی و خانوادگی جمعی هست پس اگر دغدغه کار فرهنگی دارید یا دنبال تفریحات سالم خانوادگی هستید حتما عضو بشید👇
https://eitaa.com/joinchat/602865839C29a7c2834c
به رسم هر سال میزبان نگاه تان هستیم در مراسم سوگواری شهادت دردانه اباعبدالله (ع)
💚حضرت رقیه جان💚
با 🎭اکران تئاتر رستن...
✨✨✨✨✨✨✨✨
سایه، دختر دانش آموزی که به همراه دوستانش در مهر ماه ۱۴۰۱ تلاش می کند برای آزادی دختران ایران زمین در جنبش زن -زندگی-آزادی نقش موثری را ایفا کند که...
طرحی نو از خانه معرفت مشهد...
با همکاری مدرسه باقرالعلوم و گروه پروا
📝🎬 کارگردان: آتنا حسین پور
⏳زمان:از شنبه۲۰ مرداد به مدت چهار شب تا سه شنبه
⏰ساعت ۱۶:۳۰ تا ۱۸:۳۰
🌸مکان : هاشمیه ۲۲. حوزه هنری خراسان رضوی
✨✨✨✨✨✨✨
💝 ویژه دختران بالای ۱۲ سال و مادران
به ویژه دخترانی که در موضوع حجاب شبهه دارند...
✨✨✨✨✨✨✨✨
✅جهت رزرو، تاریخ مورد نظر خود را همراه با نام و نام خانوادگی و تعداد افرادی که مایل به حضور در این مراسم هستند؛ از طریق پیامرسان ایتا یا پیامک ارسال فرمایید.
☎️ 09156545788
❗🔴با توجه به ظرفیت محدود، لطفا تا عصر جمعه، جهت رزرو برای دختران نوجوان اقدام فرمایید و از رزرو برای سایر سنین خودداری فرمایید .
خانه معرفت، محفلی برای اندیشه
@khanemarefat
🔺لیستی از سرکوبهای
کیمیــا علیـــزاده در ایــــــران
کیمیا علیزاده ورزشکار ایرانی گفته است
من یکی از میلیونها زن سرکوب شـــــده
در ایــــران هستــــم. در ادامــــــه لیستی از سرکــــــوبهای علیــــــزاده را میخوانیـــــــد!
🔬 کانال پاتولوژی فرهنگی
@CuPathology
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جوانی که غافلگیرانه به صورت روحانیون تیغ میکشید
♦️شاگرد اول مدرسه بودم.
♦️شاغل بودم
♦️ در خانه بودم.
♦️ هر وقت بیکار میشدم میرفتم اینستاگرام پستهای اینترنشنال را نگاه میکردم.
♦️تشویق میشدم با تیغ به روحانیون حمله کنم تا خبرش پخش بشود.
"reza isar"
@twiita
✅ حکایتی شنیدنی از توسل به حضرت رقیه علیها السلام
ميرزا علي محدث زاده، فرزندشيخ عباس قمي كه از وعاظ و خطباي مشهور تهران بود، مي فرمود:
زماني من به بيماري و ناراحتي حنجره و گرفتگي صدا مبتلا شده بودم، تا جايي كه منبر رفتن و سخنراني كردن برايم ممكن نبود. مسلما هر مريضي در چنين موقعيتي به فكر معالجه مي افتد. من نيز با در نظر گرفتن طبيبي متخصص و با تجربه، به او مراجعه كردم و پس از معاينه معلوم شد كه بيماري آنقدر شديد است كه بعضي از تارهاي صوتي از كار افتاده و فلج شده است و اگر لاعلاج نباشد لااقل صعب العلاج است.
طبيب معالج در ضمن نوشتن نسخه، دستور استراحت دادند كه تا چند ماه از منبر رفتن خودداري كنم و حتي با كسي حرف نزم و اگر چيزي بخواهم و يا مطلبي را از زن و بچه ام انتظار داشته باشم، آنها را بنويسم. تا در نتيجه ي استراحت مداوم و استعمال دارو، شايد سلامتي از دست رفته مجددا به من برگردد.
البته صبر در مقابل چنين بيماري و حرف نزدن با مردم حتي با زن و بچه، خيلي سخت و طاقت فرساست، زيرا انسان از همه بيشتر احتياج به گفت و شنود دارد، چطور مي شود تا چند ماه هيچ نگويم و حرفي نزنم و پيوسته در استراحت باشم؟ در حالي كه معلوم نيست نتيجه آن چه باشد! بر همه روشن است كه با پيش آمد چنين بيماري خطرناكي چه حال اضطراري به بيمار دست مي دهد. اين اضطرار و ناراحتي شديد، آدمي را به ياد يك قدرت فوق العاده مي اندازد. اين حالت پريشاني باعث مي شود كه اميد انسان، از تمام چاره هاي بشري قطع شود و به ياد مقربان درگاه الهي افتد تا بوسيله ي آنها به درگاه خداوند متعال، عرض حاجت كند و از درياي بي پايان لطف خداوند بهره اي بگيرد.
من هم با چنين پيش آمدي، جز توسل به ذيل عنايت حضرت امام الحسين عليه السلام چاره اي نداشتم. روزي بعد از نماز ظهر و عصر حال توسل به دست آمد و خيلي اشك ريختم و سالار شهيدان حضرت سيد الشهداء عليه السلام را مخاطب قرار دادم و گفتم: يابن رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم، صبر در مقابل چنين بيماري براي من طاقت فرسا است! علاوه بر آن، من اهل منبر هستم و مردم از من انتظار دارند من از اول عمر تا به حال علي الدوام منبر مي رفتم و از نوكران شما اهل بيت هستم. ولي حالا چه شده
است كه يكباره بايد از اين پست حساس، بر اثر بيماي بركنار باشم؟ به علاوه ماه مبارك رمضان نيز نزديك است دعوت ها را چه كنم؟ آقا عنايتي بفرما، تا خدا شفايم دهد!
به دنبال اين توسل، طبق معمول هر روز، خوابيدم. در عالم خواب خودم را در اطاق بزرگي كه نيمي از اطاق منور و روشن بود و قسمت ديگر اطاق، كمي تاريك بود؛ ديدم.
در آن قسمتي كه روشن بود، حضرت سيدالشهداء اباعبدالله الحسين عليه السلام را ديدم كه نشسته اند. خيلي خوشحال و خوشوقت شدم و همان توسلي را كه در حال بيداري داشتم، در حال رؤيا نيز پيدا كردم و به ايشان عرض حاجت نمودم! مخصوصا اصرار داشتم كه ماه مبارك نزديك است و در مساجد متعددي دعوت شده ام، ولي با اين حنجره ي از كار افتاده چطور مي توانم منبر روم و سخنراني نمايم؟ و حال آنكه دكتر مرا منع كرده است كه حتي با بچه هاي خودم نيز حرفي نزنم! چون خيلي الحاح و تضرع و زاري داشتم، حضرت عليه السلام اشاره به من كردند و فرمودند: به آن آقا سيد كه دم در نشسته، بگو چند جمله از مصيبت دخترم (حضرت رقيه عليهاالسلام) بخواند و شما كمي اشك بريزيد، انشاءالله تعالي خوب مي شوي!
من به در اطاق نگاه كردم، ديدم شوهر خواهرم «آقا مصطفي طباطبائي قمي» كه از علماء و خطباء و از ائمه ي جماعت تهران است، نشسته است. فرمان حضرت امام حسين عليه السلام را به او رساندم، ولي ايشان مي خواست از ذكر مصيبت خودداري كند! حضرت سيدالشهداء عليه السلام فرمودند: «بخوان روضه ي دخترم را» ايشان مشغول ذكر مصيبت حضرت رقيه عليهاالسلام شد و من هم گريه مي كردم و اشك مي ريختم.
اما متأسفانه بچه ها مرا از خواب بيدار كردند و من با ناراحتي از خواب بيدار شدم و
متأسف و متأثر بودم كه چرا از آن مجلس پر فيض محروم ماندم؟ ولي دوباره ديدن آن منظره عالي امكان نداشت!
همان روز يا روز بعد، به همان پزشك متخصص مراجعه نمودم. خوشبختانه پس از معالجه، معلوم شد كه اصلا اثري از ناراحتي و بيماري قبلي نيست! پزشك كه در تعجب بود از من پرسيد: شما چه خورديد كه به اين زودي و سرعت نتيجه گرفتيد؟
من چگونگي توسل و خواب خودم را بيان كردم. دكتر قلم در دست داشت و سرپا ايستاده بود، ولي بعد از شنيدن داستان توسلم، بي اختيار قلم از دستش بر زمين افتاد و با يك حالت معنوي كه بر اثر شنيدن نام مولي الكونين، امام حسين عليه السلام به او دست داده بود؛ پشت ميز طبابت نشست و قطره قطره ي اشك بر رخسارش ريخت. او گريه كرد و سپس گفت: آقا، اين ناراحتي شما جز توسل و عنايات و امداد غيبي، چاره و علاج ديگري نداشت.
📚کرامات الحسينيه ج2، ص88
🌺کانال عرفان 👇
http://eitaa.com/joinchat/2136997888Cc9e7f3d280
این ها اجساد تکه پاره فلسطینیهایی است که امروز صبح برای نماز رفته بودند و صهیونیستها آنها را بمب باران کردند😭😭
#انقلابیون
🔵 نبرد آخر👇
@nabardeakhar
@nabardeakhar
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴صحبت های زهرا بهروزآذر درباره مطالبات بانوان
♨️ با حکم پزشکیان، «زهرا بهروزآذر» معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده شد
🆔@Tanzsiysii
سلام مبارزه با فساد سیاهی است تعبیر زیبای پزشکیان که در هیچ موردی تخصص ندارد الا پزشکی و مسأله فرهنگی !!
🥇 تا اسم مدال میآد
همه ما به فکر مدال طلا میافتیم
همیشه مدالها از جنس طلا نیست!
بعضی وقت ها از جنسِ
خون جگر است و داغِ دل ...
📷 تصویر آقای حسنعلی ضرغام پور پدر ۵ شهید که عکس فرزندانش را مثل مدال به سینه چسبانده...
#مدال_افتخار
🔰 حفاظت در جنگ رسانهای یعنی همین
✍در انگلیس بعد از قتل سه نوجوان
یه جنگ خیابانی با چاقو شکل گرفت.
در این جنگ خیابانی، ۴۰ پلیس زخمی شدند و به اموال عمومی آسیب زیادی رسید.
🔻سوال...
از این زد و خورد خبردار شدین؟؟؟
چندتا کلیپ، عکس و تحلیل ازش دیدین؟؟
🔹و فکر میکنید
اگه ایران، یک درصد این اتفاق می افتاد، در مجازی چه خبر میشد؟؟؟
🔻به این میگن حکمرانی رسانه!
که میتونه بزرگترین وقایع رو مخفی کرده و کوچکترین واقعه رو حتی به دروغ توی بوق بندازه. بستگی داره چی به نفع حاکمان این رسانهها باشه
#سواد_رسانه
🔸کانال اخبار عفاف و حجاب کشور
@goharshad1_ir
هدایت شده از محصنات ۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 درددل سردار رادان با اهالی رسانه درباره دستگیری دو دختر هنجارشکن
🔴هیچکس نیامد قبل از نشان دادن صحنه درگیری؛ #فحاشی آنها به مأموران ما را نشان دهد!
♦️هیچکس نمیگوید یک همکار ما خواست آنها را ببرد؛ خودشان مقاومت کردند.
♦️هیچ کس نمیگوید این دو خانم خلاف کرده اند، قانون را زیر پا گذاشته اند؛ این «بد» است.
آن رفتار [مأمور پلیس] هم مقداری غیرحرفه ای است. اما رفتار پلیس می شود «بد» و آن رفتار غیرقانونی هم گم می شود!
#برخورد_قانونی
#حجاب
┈┄┅═✾═┅┄┈
🛎 کانال"خبری|تحلیلی"
زنـانعفـیـــفهجهــانمُـحـــصَـنـــــــات(۲)
🆔 @mohsanat2_ir
🥇 کسب دومین رکورد تاریخ ایران در المپیک در دولت شهید رئیسی
🔹 ایران با کسب ۱۲ مدال در رده ۲۱ دنیا (در میان ۲۰۶ کشور شرکت کننده) و بالاتر از کشورهایی نظیر سوئیس، پرتغال، آرژانتین، ترکیه و قطر قرار گرفت.
🔹 #عربستان سعودی که الگوی برخی غربزدهها در ایران به شمار میرود نیز نتوانست «حتی یک مدال» کسب کند و در میان ۹۱ کشور دریافتکننده مدال قرار بگیرد. ایران نسبت به دوره قبل صعود ۶ پلهای را تجربه کرد.
🔹 در این دوره جوانگرایی خوبی نیز رخ داد به گونهای که «نیمی» از مدالها توسط #دهه_هشتادیها کسب شد تا علاوه بر بدست آمدن نتایج خوب، آینده روشنی نیز برای ورزش ایران ترسیم گردد.
هدایت شده از بینوا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
〽️لحظاتی از فیلم دستگیری بی حجاب که هیچکدام دقت نکردیم
این پلیس است که کتک میخورد نه سلیطه.
ماجرای فحش دادن به پلیس هم بماند
🔴 ️تراژدی دوقلوهای اهل غزه و پدری که دنبال شناسنامه دخترانش بود
🔹پدر فلسطینی محمد ابوالقمسان که اهل شمال غزه است و در حال حاضر در منطقه مرکزی آواره است، صبح امروز برای صدور شناسنامه برای دوقلوهای تازه متولد شده خود رفت.
🔹وقتی به خانه برگشت متوجه شد همسرش و دخترانش طی بمباران صهیونیستها به شهادت رسیدهاند.
🔴#غزه😭😭
👈 ۱۲۰ سال پیش | بنگال غربی
👈 زن بنگال در حال حمل ارباب انگلیسیاش است.
برای اینکه بتوانی دیگری را به صورت برده خودت تسلیم کنی، اول باید تحقیرش کنی! به نحوی که خودش باور کند از نژاد و خاندان پست است! آن وقت است که میآید به بردگیِ تو و پناه میآورد به اربابیِ تو! مگر با ما جهان سومیها، شرقیها، مسلمانان چه کردند؟
اول مذهبمان، ادبیاتمان، فکرمان، گذشتهمان، تاریخمان و اصلا نژادمان و همه چیزمان را چنان تحقیر کردند که ما نشستیم خودمان، خودمان را مسخره کردیم و در عوض خودشان را آنقدر برتر و عزیزتر و بالاتر نشان دادند که به ما باوراندند تا اینکه ادای آنها را در بیاوریم شبیه آنها راه برویم و حرف بزنیم.
خودآگاهی و استحمار
نوشته دکتر علی شریعتی
حمید کثیری
☫ @pahlavi1357 | آنچه باید بدانید
🌐کانال ما در پیامرسان های دیگر:
🔻در روبیکا
https://rubika.ir/pahlavi1357
📡 مطالبمان را نشر دهید🇮🇷
هدایت شده از ☫🌷☫🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خیابونا خالیه؛
فروشگاهها خالیه؛
همه نگرانیم. همه داریم از ترس میلرزیم، نیاز نیست از گفتنش خجالت بکشیم!»
#ایران قوی
📜قوای سه گانه جمهوری اسلامی ایران از صدر تا ذیل
🔍 (به ویژه مرتبطین مستقیم به امر عفاف و حجاب و لایحۀ مربوط)
🍃با سلام
🔹شما همگی در پیشگاه خداوند جل جلاله مسئولید.
🔹 خداوند از شما نمیگذرد... چراکه جامعه متدینان را، به دنبال یک لایحه دَواندید و کارهای مربوط را تعطیل!
🍂 دیروز در خیابان هاشمیه مشهد، زنان سالهای 1355 و 1356 را بهخاطر آوردم...
🍂 در آن فضایی که مجسم نمودید، بانوی جوانی را دیدم که حجاب سر داشت!
🍁 طرح روسریاش تعجببرانگیز بود! یک روسری خیلی شیک و راهراه... به باورم نمینشست!
🍁 به خودم نهیب زدم: «مهم روسری است که پوشیده... پس کوتاه بیا و به زیبایی روسریاش ایراد نگیر... خدا را شکر کن که حداقل، یک بانوی نسبتاً محجبه دیدهای».
💥 ناخودآگاه انتهای شال آبیاش، نظرم را جلب کرد. با خودم گفتم: «چرا این بانو اینقدر احتیاط میکند؟! یعنی هم روسری پوشیده و هم شالی را به گردنش آویخته؟!»
⚠️ اما... روسری کجا بود؟! بافت موهایش را به شکل روسری دیده بودم...
🍃 شاید نمیخواستم باور کنم که بیروسریها، یکییکی به شهرم اضافه میشوند.
✍️ دکتر محمود سعیدی رضوانی
امروز ساعت ۵ صبح دخترم بیدارم کرد
گفت: بابا من عروس دارم من و میبری سالن
گفتم: اره دخترم میبرم
وقتی امدم از در پارکینگ بیرون تو ماشین نشستم تا دخترم بیاد دیدم یه اقای پاکبانی داره کوچه رو جارو میکنه ولی خیلی ناشیانه و اصلا معلومه بلد نیست خب من پاکبان کوچه رو میشناختم اقای عزیزی یه پیرمرد خوش برخورد و با حال بود..
ولی نوع جارو كردن این كمى ناشيانه بود؛ تا حالا در طى صدها روز ده ها پاكبان رو ديدم و حاليم بود كه اين يارو اين كاره نيست؛ رفتم دخترم و رساندم و برگشتم
دیدم هنوز داره با آشغالها بازی میکنه.
كم كم اين مشكوك بودنش رفت رو مُخم.
در ماشین رو باز كردم و صداش كردم «عزيز خوبى؟
يه لحظه تشريف بيار.
خيلى شق و رق اومد جلو و از پشت عينك ظريف و نيم فريمش خيلى شُسته رُفته جواب داد:
«سلام. در خدمتم مشكلى پيش اومده؟»
از لحن و نوع برخوردش جا خوردم.
نفس هاش تو سحرگاه زیادی پر انرژی بود؛ به ذهنم رسید که یه کم مهربان تر برخورد کنم.
"خسته نباشی گفتم بیا تو الاچیق یه قهوه بزنیم"
بعد تكه پاره كردن يه چندتا تعارف اومد داخل و نشست.
اون يكى هدفون هم از گوشش در آورد؛ دنباله سيم هدفون رو با نگاهم دنبال كردم كه ميرفت تو يقه ش و زير لباس نارنجى شهرداريش محو مي شد.
پرسيدم «چى گوش ميدى؟».
گفت: «يه كتاب صوتى به زبان انگليسيه».
كنجكاوتر شدم : « انگليسى؟! موضوعش چيه؟»
گردنشو كج كرد و گفت: «در زمينه اقتصادسنجى».
شكّم ديگه داشت سر ريز مي شد!
« فضولى نباشه؛ واسه چى يه همچی چيزى رو مى خونى؟».
با يه حالت نيم خنده تو چهره ش گفت: «چيه؟ به يه پاكبان نمياد كه مطالعه داشته باشه؟ ... به خاطر شغلمه. »
از سرایدار ساختمان دو تا ابجوش گرفتم
دو تا علی کافه انداختم
رفتم سر میز متعجب تر پرسیدم که متوجه نميشم
اين اقتصاد و سنجش و اين داستان ها چه ربطي به كار شما داره؟».
نگاه ش را يه لحظه برگردوند و بعد دوباره به سمت من نگاه كرد و گفت: « من استاد هستم تو دانشگاه. »
قبل از اينكه بخام چيزي بپرسم انگار خودش فهميد گيج شدم
و ادامه داد: « من پدرم پاكبان اين منطقه است. اقاى عزيزى.
در مورد شما و روانشاد پسرتونم هم براى ما خيلى تعريف كرده همیشه میگفت یه پهلوون تو کوچه هست که مهربانه.
امشب تا دیدم شناختمون چون عکس تون رو با بابا دیده بودم.
جناب خمارلو من دكتراى اقتصاد دارم؛ و دو تا داداشم يكي مهندسه و اون يكى هم داره دكتراشو مي گيره.
به پدرم هر چى ميگيم زير بار نمى ره که بازخريد شه؛
ما هم هر ماه روزايي رو به جاى پدرمون ميايم كار مى كنيم كه استراحت كنه. هم كمكش كرده باشيم
هم يادمون نره با چه زحمتى و چطورى پدرمون ما رو به اينجا رسوند.»
چند لحظه سكوت فضای بین ما رو گرفت و نگاه مون تو هم قفل شده بود.
استكان رو گذاشتم رو ميز و بلند شدم رفتم سمتش.
بغلش كردم و گفتم «درود به شرفت مرد.
قدر باباتم بدون.
خيلى آدم درست و مهربونیه..
✍️ سپهرخمارلو
👈🏻چقدر خوبه قدر شناس باشیم😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢😢
❥❥❥❥•┈┈•❀🌸❀•┈┈•
به ما بپیوندید🇮🇷👇
😂🪴ʲᵒⁱⁿ➪ @Lataef_Zaraef 😂࿐