9.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
درد را بپذیریم!
درد در حقیقت همان چیزی است که میتوان به واسطهی درک و پذیرش آن، لذت را تجربه کرد. مثلا وقتی ورزش میکنیم، دردناک است. با آغاز ورزش کردن و در میانهی انجام ورزش، به شدت احساس خستگی و شاید کلافگی کنیم، اما وقتی تمام میشود، حس خوبی داریم و انرژی میگیریم.
هنگام یادگیری یک کار تخصصی ممکن است حس خسته کنندهای را تجربه کنیم. اما میتوانیم در این فرآیند به آن فکر کنیم که نهایتا این یادگیری ما را قادر به انجام چه کارهایی خواهد کرد. حالا دیگر این خستگی و کلافگی، آنقدرها هم بد نیست.
اگر مقاومتی در زندگی نباشد، ما به هیچ هدفی نخواهیم رسید. چه کسانی در دنیا بیشترین مشکل عاطفی و روانی را دارند؟ بچههایی که همیشه، همهچیز برایشان فراهم است و هرگز برای چیزی مجبور به تلاش کردن نبودهاند. آنها کسانی هستند که درد را تحمل نمیکنند.
ما انسانها به صورت ژنتیکی در طول سالیان دراز اینگونه پرورش یافتهایم که برای آنکه چیزی را بسازیم یا کشف کنیم، باید مجبور باشیم. اجبار باعث میشد درد را تحمل کنیم. امروز اما مسیرها را انتخاب میکنیم و درد را باید آگاهانه بپذیریم.
#پذیرش
https://t.me/gami_be_ayandeh
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
🔻اجارهبها سقف دولتی را شکافت/ رشد ۴۳.۲ درصدی هزینه اجاره خانه به جای نرخ مصوب ۲۵ درصد
▪️بازار اجاره مسکن از سقف کاذب اجارهبها عبور کرد و میانگین هزینه اجاره خانه در تیرماه امسال ۴۳.۲ درصد جهش کرد.
▪️دولت مصوب کرده بود از تابستان امسال اجارهبها در قراردادها حداکثر ۲۵ درصد نسبت به سال گذشته افزایش یابد. ساز و کار بازار اما مانع توجه معاملات به نرخ دستوری شد.
▪️تورم تند اجاره مسکن به خاطر تورم عمومی بالا و جهشهای پیشین قیمت مسکن است. از همین رو برای کاهش آن باید تکلیف این دو فاکتور روشن شود.
▪️با این حال به دلیل آنکه نرخ مصوب دولتی از روی تورم عمومی و به اندازه نصف آن در نظر گرفته شده با واقعیت بازار اجاره و تورم اجاره فاصله چشمگیر دارد و قابل پذیرش نیست.
▪️در آمریکا طرح تنظیم اجارهبها تدوین شده است که زمین تا آسمان با اینجا تفاوت دارد.
▪️آن طرح نرخ رشد را نزدیک به تورم اجاره تعیین کرده و اعمال آن اجباری نیست بلکه تشویقی است.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
https://t.me/gami_be_ayandeh
معاون اول دولت پزشکیان محمدرضا عارف
دولت پزشکیان امروز تنفیذ شد و بلافاصله حکم معاون اولی به نام محمدرضا عارف صادر شد که، به نظر انتخاب عاقلانه است. در این بین گزینه های دیگر ذیل نیز مطرح بودند که آنها را مورد بررسی قرار داده شده است.
۱)علی لاریجانی: در بین افرادی که مطرح شده اند، علی لاریجانی به جهت سابقه و نگاه مخاطب که خود را به نوعی از لحاظ سیاسی بالاتر از پزشکیان می داند جالب نبود(فارغ از قبول و یا عدم قبول مسئولیت) و از طرفی انتخاب ایشان، کابینه را دچار انتخاب هایی همچون رحمانی فضلی که فاقد هرگونه ویژگی های مثبت است و از همان بلایی که بر دولت روحانی آمده بود جلوگیری شد.
۲)جواد ظریف: در این بین گزینه ی دیگری به نام جواد ظریف بود که خود قبلا عنوان نیز عنوان کرده بود هیج سمتی را نخواهم پذیرفت و البته اگر چنانچه می پذیرفت با توجه به ضدیت مستقیم گروه اندک اما دارای قدرتی با ایشان، دولت و شخص ظریف هر هفته دچار حواشی شده که این موضوع برای دولت عواقب خوبی را در پی نداشت.
۳)اسحاق جهانگیری:
جهانگیری اگر تمام ویژگی های مثبت را هم داشته باشد یادآور دو مطلب نامناسب فعلا در ذهن مردم است، نخست ایجاد دولت سوم روحانی و بعدی موضوع ارز ۴۲٠٠
۴)طیب نیا:
گزینه ی بعدی طیب نیا بود که ایشان به دلایل شخصی (بیماری) این منصب را نپذیرفته اند و البته به نظر می رسد در صورت پذیرش با توجه به وظایف معاون اولی، امکان و فرصت رهبری تیم اقتصادی را نمی داشتند هر چند با این انصراف، خود را برای سال های بعد نیز نامزد احتمالی معاون اولی حفظ کرد.
۵)جواد آذری جهرمی:
گزینه ی دیگر جواد آذری جهرمی است که ایشان هم علاوه بر اینکه عنوان کرده بود سمتی را نمی پذیرم اما به نظر با توجه سنی که دارا است و جایگاه معاون اولی امکان حل برخی موضوعات در سطح بالا و فیمابین قوه های مختلف را نداشته باشد.
۶)محمد شریعتمداری:
گزینه دیگر محمد شریتعمداری بود که در دولت روحانی مدتی وزارت کار و مدتی هم وزارت صمت در اختیار ایشان بود و ثمره خاص و قابل توجهی مشاهده نشد.
حال با توجه به شعار وفاق ملی و از طرفی خواستگاه اصلی پزشکیان، آقای عارف که مشی اصلاح طلبانه داشته و دارای ویژگی هایی همچون عدم کنش سیاسی فعال، متفکر، ارتباط مناسب با مسئولان نظام و تجربه معاون اول در دوره دوم دولت آقای خاتمی به عنوان فردی که بتواند وظایف خود را به خوبی انجام دهد گزینه ی مناسبی باشد.
ایشان نه تنها مورد تایید اصلاحطلبان است بلکه طیف اصولگرایی سنتی نیز ایشان را به مدیریت، پاک دستی و... می شناسند.
✍محمد حسین رمضانی
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
پول دیجیتال بانک مرکزی یا CBDC به زبان ساده
قبل از توسعه ی سیستمهای الکترونیکی تقریبا کل پول در گردش که شامل اسکناس و مسکوک) توسط بانک مرکزی چاپ می شد.
بانکهای تجاری هم تعهد خودشون رو منتشر میکردن ولی همچنان مجبور بودن که اسکناس چاپی بانک مرکزی رو به مشتری تحویل بدن.
با الکترونیکی شدن سیستمها دیگه بانکهای تجاری برای صدور تعهد (برای مثال پرداخت وام و ایجاد سپرده)؛ الزام فنی نداشتن که اسکناس چاپی بانک مرکزی تحویل مشتری بدن و تو کامپیوترهای خودشون مینوشتن که فلانی اینقدر پیش ما پول داره.
از این نقطه به بعد، عمده پول در گردش شد پول منتشره توسط بانکهای تجاری و پول منتشره بانک مرکزی صرفا بین خود بانکها برای تصفيه بین خودشون مورد استفاده قرار گرفت.
در مورد انتشار پول، تقریبا میشه گفت بانک مرکزی به حاشيه رفت.
در چند سال اخیر به مدد پیشرفت تکنولوژی، بانکهای مرکزی تصمیم گرفتن قدرت از دست رفته خودشون رو برگردونن و گفتن که همان اسکناسی که قبلا ماهیت فیزیکی داشت الان به صورت دیجیتال چاپ میکنم که در کیف پول الکترونیکی قابل نگهداری هست.
برای بدست آوردن این ریال دیجیتال فرض کنید رفتید یه بانک تجاری (مثلا ملی) و بهش گفتید که اسکناس میخوام. بانک ملی از حساب شما نزد خودش کم میکرد و بهتون اسکناس میداد. الان هم دقیقا همین فرایند باید رخ دهد.
از این نقطه به بعد ارتباط شما با بانک تجاری قطع میشه و شما هیچ کاری با بانک تجاری ندارید دقیقا عین اسکناس (البته بانک تجاری ممکنه زیرساخت فنی ارائه بده ولی هیچ رابطه مبتنی بر بدهی بین شما و بانک وجود نداره).
وقتی با یه نفر مبادله میکنید هم انگار مستقیم اسکناس دادید.
نکته مهمش اینه که در این حالت تمرکز در سیستم پولی افزایش پیدا کرده و به واسطه فنآوریهای جدید؛ این پول قابل برنامهریزیه، مثلا فقط برای خریدهای خاصی استفاده بشه یا استفاده ازش مشروط به شرایطی بشه و مواردی از این قبیل.
✍محمد حسین رمضانی
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
https://t.me/gami_be_ayandeh
🔵🔴 درک افراد از سخنان ما یکسان نیست
🔦هر کس در محدوده توانایی ذهنی خود حرف ما را فهم می کند.
🔹فرض کنیم توانایی درک یک شخص را بتوان با یک عدد نشان داد و برای هر سخنی ،میزان تواناییِ معینی نیاز باشد.برای مثال شخص A توانایی درک ذهنی اش 10 باشد و شما سخن منطقی بگویید که برای درک آن میزان توانایی 20 نیاز باشد. در اینصورت اون تنها نیمی از مفهوم و دلایل سخن شما را درک می کند. اما شما تصور می کنید او نیز مثل خود شما تمام سخن منطقی را که گفته اید ، درک کرده یا توقع دارید به سادگی همانند شما اقناع شود.اما اینطور نیست.چون برای درک و اقناع او، نیاز است تمام سخن شما را فهم کند.
🔹همانطور که برتراند راسل میگفت: "برداشت نادان از چیزی که دانا میگوید هيچوقت نمیتواند درست باشد. چراکه نادان هر چیزی را که میشنود، به چیزی که بتواند بفهمد، تفسیر و ترجمه میکند."
🔹با توجه به این مساله ،دونکته را باید رعایت کرد: به آسانی با هر کسی وارد بحث نشویم ؛ به قول دیگری از راسل سعی نکنیم با یک صابون، ذغالی را سفید کنیم و یا اگر هم وارد گفتگو شدیم، تنها نکات ساده و بدیهی را در استدلال خود بکار ببریم که چندان نیازمند فهم عمیق نباشد.
🔹نکته دوم اینکه معمولا افراد ، سخن یکسان را به گونه های متفاوتی فهم و درک می کنند، یعنی ابتدا سخن را در ظرف ذهن خود می ریزند و به فرمی در می آورند که با ذهن و ضمیر خود سازگارتر است.
🔹به بیان تمثیلی ، هر حرفی ابتدا در اندازه ی ظرف اندیشه ی افراد قرار می گیرد و اضافی آن، اگر از فهم آنها فراتر باشد ، بیرون می ریزند. در مرحله دوم نیز همان سخن به شکل قالب ذهن افراد در می آید.
چنانچه شوپنهاور می گفت:
"هر کس در واقع آنچه را که با طبیعت او همگون است می فهمد و ارج می نهد. کسی که سطحی است چیزهای سطحی را می پسندد، کسی که عامی است چیزهای عوامانه را... کسی که ابله است مهملات را ...
هر کس بیش از هرچیز ، آثار و محصول خود را می پسندد که کاملا با او یکسان و هماهنگ است."
🔹اندیشمندان برای این معضل رهیافت و راه حل های متنوعی داده اند، اما بسیاری از آنها همچون خود شوپنهاور معتقد بوده اند که نباید با هرکسی وارد بحث شد، و گاهی باید از گفتگوی بی حاصل نیز پرهیز کرد .دکارت ،مور و فلاسفه تحلیلی تاکید را بر وضوح سخنان گذاشته اند . به شکلی که تا جای ممکن سخن واضح و متمایزی بکار رود که از سوءظن و برداشت های نابجا جلوگیری شود. اما به هر حال ما این نکات را مدنظر نداریم و اغلب فرض ما بر این است که سخن ما همانطور که برای خودمان سرراست یا قابل فهم است ، برای دیگری نیز به همین ترتیب درک می شود، حتی به جرأت می توان گفت که بسیاری از اندیشمندان نیز دچار این سهل انگاری ها شده و می شوند.
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
https://t.me/gami_be_ayandeh
✅ سوادعددی چیست؟
سواد عددی به توانایی درک، تفسیر و استفاده از دادههای عددی برای اتخاذ تصمیمات هوشمندانه اشاره دارد. برای مدیران، این مهارت به منزله یک چراغ راهنما در دنیای پیچیده و پُر از اطلاعات است.
مدیرانی که دارای سواد عددی قوی هستند، میتوانند با تجزیه و تحلیل دادهها، الگوهای پنهان را کشف کنند و روندهای بازار را پیشبینی کنند. آنها قادرند از آمار و ارقام برای ارزیابی عملکرد تیمها و بهبود فرآیندها بهرهبرداری کنند. این مهارت نه تنها به بهینهسازی منابع و کاهش هزینهها کمک میکند، بلکه پایهگذار نوآوریهای جدید و تصمیمگیریهای استراتژیک در سازمانها نیز هست.
بنابراین، تقویت سواد عددی نه تنها یک ضرورت است، بلکه یک سرمایهگذاری معنادار برای مدیرانی است که میخواهند در دنیای رقابتی امروز پیشرو باقی بمانند.
این توانایی به مدیران این امکان را میدهد که از دریاچه وسیع دادهها، جواهراتی از بینش و استراتژیهای جدید استخراج کنند و به سمت موفقیتهای بزرگتری حرکت کنند.
نداشتن سواد عددی باعث می شود بدون درک مفهوم اعداد در مورد آنها صحبت کنیم و بدون درک آنها تصمیم های نسجیده بگیریم به همین جهت یکی از پایه های سواد در عصر ما سواد عددی است.
https://t.me/gami_be_ayandeh
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
شهادت اسماعیل هنیه در تهران
در خصوص شهادت اسماعیل هنیه مطالب مختلفی منتشر شده، از محل اقامت، نفوذ، پهباد و... اما
نکته ای که به نظر می رسد نباید از آن غافل شد تمرکز دشمنی ایران بر روی اسرائیل و آمریکاست و به نظر می رسد نباید از این موضوع غافل شد که دشمنی را نباید هویتی کنیم.
منطق می گوید که این نوع ترور ها حتما با هماهنگی آمریکا و کشور های دیگر است و حتی دستیابی به اطلاعات دانشمندان و متفکران نظام توسط امریکا و اسراییل، لزوما توسط این دو کشور و نفوذی های آنان نمیباشد، بلکه به احتمال قوی پای کشور های دیگر نیز در این موضوع در جریان است.
اما این اتفاق با توجه به زمان(روز بعد از تحلیف) و مکان(تهران) حامل پیام های مهمی از جمله عدم امنیت در ایران، نشان دادن نفوذ تا شناسایی محل اسکان مهمترین رهبر فلسطینی که علنا تهدید به ترور شده، اختلال در فعالیت دولت جدید، شکاف در ملت در خصوص مسئله فلسطین و به حاشیه بردن جنایات غزه.
نکته ی دیگر اینکه این وضعیت برای کشور دلخواه دولت نتانیاهو و نفوذی هاست.
نکته ی مهم دیگر اینکه، اسرائیل با یک پهباد یا هر آنچه اتفاق افتاده عملیات مهمی انجام داده و به نظر می رسد که با توجه به عملیات وعده ی صادق، این بار باید زهرچشم قوی و البته با هزینه کمتر و منافع بیشتر، موثرتر، بازدارنده تر در این خصوص گرفته شود.
قطعا اصل پاسخ و یا عدم پاسخ و حتی نوع و چگونگی پاسخ میبایست براساس موارد متعددی (همچون نگاه بلندمدت و استراتژیک و Cost–benefit analysis در حوزه ی بین الملل، سیاست و...) انجام شود که همگی تابع تصمیم و نظر و منویات رهبر معظم ایران در این خصوص هستیم.
✍محمد حسین رمضانی
https://t.me/gami_be_ayandeh
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
Ⓜ️ آیا انتخاب دیگری دارم یا این تنها انتخاب است؟
➕ فیلم سینمایی Mine داستان سربازی است که حین بازگشت از مأموریت در بیابانی برهوت، یکی از پاهایش روی مین می رود اما او بلافاصله متوجه می شود و پای خود را از روی مین برنمی دارد، به همین دلیل مین عمل نمی کند. بنا به دلایلی خودش نمی تواند مین را خنثی کند پس مجبور می شود چندین روز در انتظار نیروی کمکی باقی بماند.
➕ اگر پا را بلند کند بلافاصله مین منفجر می شود و مرگ او حتمی خواهد بود. در عین حال خستگی بیش از حد، گرمای روز، سرمای شب، بی خوابی و ایستادنِ مدام، تشنگی و گرسنگی او را از پا درآورده است.
در این حال و روز؛ او به حالتی نیمه هوشیار فرو می رود و مدام خاطرات گذشته اش را مرور می کند.
➕ در طی مرور این خاطرات؛ بیننده متوجه می شود که قبل از این اتفاق، این سرباز بارها و بارها بر روی مین های دیگری رفته و آنها را منهدم کرده است.
مینِ رابطه عاطفی با همسرش،
مینِ دعوا و نزاع با دوستان و همکارانش،
مینِ درگیری در کافه با غریبه ها و ... تا می رسد به اولین مین.
➕ او بخاطر می آورد که چه کسی اولین مین را برای او کاشته است و او پایش را روی آن گذاشته و همه چیز نابود شده است. مینی که پدرش برای او کاشته است. پدری خشن، مست و بی مسئولیت که او و مادرش را دلیل بدبختی زندگی می دانسته و همیشه با رفتاری پرخاشگرانه آنها را آزار میداده است.
در طول همه اتفاقات و حوادث گذشته، زمانی که پایش روی مین می رفته بلافاصله انفجار رخ می داده و همه چیز نابود می شده است.
➕ اما این مین در این بیابان او را وادار می کند تا کاری را انجام دهد که قبل از این انجام نمی داده است،
《 مکث کردن》
او چندین روز مکث می کند تا نیروهای کمکی برسند و مین را خنثی کنند. مکثی طاقت فرسا و بسیار دشوار.
مین در بیابان؛ استعاره ای است از مین هایی که او در روابط عاطفی، خانوادگی، اجتماعی و شغلی خودش منهدم کرده است.
➕ این مکثِ چندین روزه در آن بیابان به او می آموزد که اگر فوراً و با عجله به آن حوادث و اتفاقات؛ واکنشی که پدرش به او آموخته است را نشان نمی داد، زندگی بهتری را تجربه می کرد. فیلم به ما می آموزد که این مکث آگاهانه، چیزی است که ما در این زیستن شتابزده، به شدت به آن نیاز داریم.
واکنش های تند و سریع و اتوماتیک به شرایط و اتفاقات؛ واکنشی ناآگاهانه از سوی فعالیت تله ها، عقده ها و سایه های شخصیتی است.
➕ ما به رویدادهای امروزِ زندگیمان همان واکنشی را نشان میدهیم که در گذشته داشته ایم.ما به ناشناخته های امروز بر اساس شناخته های دیروز عکس العمل نشان می دهیم.مکث کردن در هنگام کنش ها و واکنش ها می تواند افقی از انتخاب های جدید را به روی ما بگشاید.
➕ مکث کردن را امتحان کنیم و در هنگامه یکی از رفتارها یا واکنش هایمان، اندکی مکث کنیم و از خودمان بپرسیم:
آیا این یک مین است؟
آیا این مینی از گذشته است؟
آیا این من هستم که واکنش نشان میدهم یا گذشته من است که دارد فرمان می دهد؟
آیا انتخاب دیگری دارم یا این تنها انتخاب است؟
📝 منوچهر خادمی
https://t.me/gami_be_ayandeh
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
نگذشت یادم برود چه کسی هستم.
✳️ باراک اوباما، در همان اولین روزهای آغاز ریاستجمهوری خود دفتر تازهای در ضلع غربی کاخ سفید که بخش اداری است، راه انداخت. دفتری که در ابتدا با ۱۰ کارآموز و یک مسئول کار را شروع کرد و شمار کارکنان این دفتر در آخرین سال ریاستجمهوری اوباما به بیش از ۶۰ کارآموز و ۱۰ نیروی ثابت و یک مسئول رسیده بود. دفتری که اسم آن «دفتر مکاتبات ریاستجمهوری» شد و اهالی کاخ سفید با عنوان اختصاری «او.پی.سی» از آن نام میبردند.
پیش از این رئیسجمهور ویلیام مککینلی دفتر مشابهای در کاخ سفید راه انداخته بود. اما حجم کار این دفتر همیشه بسیار محدود بود و هیچوقت رئیسجمهوری خود را مقید به خواندن مداوم نامهها نکرده بود، چه رسد به اینکه وقت بگذارد و به نامهها پاسخ دهد.
✳️ باراک اوباما از همان ابتدا یک قاعده شخصی وضع کرد و تا آخرین روز ریاستجمهوری خود به آن پایبند ماند: تکتک نامههایی که خطاب به او ارسال میشود، باید خوانده شود. کارکنان دفتر مکاتبات شخصی ریاستجمهوری باید هر روز ۱۰ نامه را انتخاب و روی میز کار او بگذارند. اوباما هرشب نامههایی را که انتخاب شده بود، به بخش خصوصی کاخ سفید که محل زندگی او و خانوادهاش بود میبرد. نامهها را در خلوت شب میخواند، برای بعضی از آنها با دستخط شخصی جواب مینوشت، در حاشیه بعضی دیگر از نامهها نکاتی را مینوشت تا کارکنان با این محور و کلیدواژهها برای نامه جوابی بنویسند و چندتایی از این نامهها را قاب کرد، به دیوار دفتر کار خود زد تا همیشه جلوی چشمش باشد.
✳️ از اوباما پرسیده چه شد که تصمیم گرفت پیگیر و مداوم و حتی در سفر کاری و تعطیلات، روزی ۱۰ نامه را بخواند و پاسخ دهد؟ اوباما در پاسخ میگوید که عادتِ نامه خواندن او را «سر پا نگه میداشت» و به او هر روز یادآوری میکرد که یادش نرود پشت هر مخالفت، موافقت، رنج و اندوه، خشم و فریاد یک انسان یا گروهی از انسانها وجود دارند که مهماند، قصهای دارند و باید قصهی آنها را شنید و در تصمیمگیری حواسات به آنها باشد. میگوید نامه نوشتن و نامه خواندن به او کمک کرد که همدردی و همدلی بیشتری داشته باشد، چیزی که به نظرش، رمز کلیدی تغییر است و نقطهای که آدمها را از فرد به جمع میرساند و به آنها توانایی «ساختن اجتماعی کوچک» در راه رسیدن به هدفی مشخص را میدهد.
✳️ باراک اوباما در این باره گفته است: میتوانم فهرستی ردیف کنم که دستاوردهای من این سیاستها، لوایح، موفقیتها، توافقها و غیره بود. ولی بگذار صادقانه بگویم. چیزی که واقعاً به آن افتخار میکنم این است که هشت سال تکیه زدن بر صندلی ریاست در کاخ سفید باعث نشد خودم را گم کنم و یادم برود که چه کسی هستم. خواندن مداوم این نامهها مهمترین عاملی بود که نگذاشت یادم برود چه کسی هستم.
از این موضوع می توان دو نکته کلیدی آموخت:
📝 محتوای هر نامه شامل موارد مختلفی همچون درخواست ها، شکایت ها، درد دل، رنج،خشم یک انسان، نه فقط یک فرد،بلکه متعلق به گروهی از انسانهاست(که به هر دلیلی اقدام نکرده اند و یک از هزار آنها دست به قلم شده است) و این موضوع به خودی خود مهم است و آن هم حتما «داستان خود را» دارند و باید «قصه آنها» را شنید و در تصمیمگیری ها حواس مان به آنها باشد.
📝 در هر رده سازمانی که هستیم، وزارت، سازمان،شرکت،اداره، گروه، طیف و... و مسئولیتی داریم و اگر تصیمات ما روی زندگی افراد اثرگذار است، باید قصه آنان را نیز گوش کنیم و فرض بر نفهمیدن مخاطب نگذاریم.
📝 حرف های قشنگ زدن در مورد توسعه، سیاست دموکراسی و گفتگوی اجتماعی و پاسخگویی و ... عاری از هرگونه فایده برای ملت است و باید آنها را فرایند محور و در قالب یک سیستم به آن پرداخت تا بتوان به مرور توسعه دست یافت.
✅فراموش نکنیم حضرت علی در زمان حکومت خود «بیت القصص» (به معنای خانه قصه ها) را بنا نهاد و این موضوع بدین دلیل بود که متوجه شد که برخی نمی توانند شکایات و خواسته هایشان را با وی در میان بگذارند یا دسترسی ندارند و یا...
پس مردم با حضور در آنجا و گفتگو با متصدیان، این موضوع را تبدیل به مکانیزمی کرد که مردم با او در ارتباط باشند.
📝 ای کاش قصه های پرغصه مردم را شنیده شود که خود منبع خوبی برای تحلیل رفتاری و نگرش مردم در طبقات، گروه های متفاوت می باشد که تصمیم سازی را برای تصمیم گیران تسهیل کند.
✍محمد حسین رمضانی
https://t.me/gami_be_ayandeh
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
🪴 مشکلات یه آدم مولتی میلیاردر!
یه مقاله توی گاردین چاپ شده که نویسندهاش سایکوترایست و مراجعه کنندههاش مولتی میلیاردرهای دنیا هستن.اسم نویسنده کلی کاکرل Clay Cockrell هست و تو این مقاله از اینکه واقعا یه فردی که بینهایت پولداره چه مشکلاتی میتونه داشته باشه مینویسه.
طبق همون چیزی که حدس میزنین مشکل اکثریت این آدمها بی اعتمادیه.این فکر که همه اطرافیانشون اونها رو برای پولشون میخوان،یا در حال توطئه یا گول زدنشون برای گرفتن اموالشون هستن.هرکسی که به اونا نزدیک بشه حتما یه انگیزه مالی داره پس در حقیقت تو یه قفس خیلی کوچک حبس هستن.
مشکل دومی که باهاش مواجه هستن انگیزه است.در حقیقت اگه صاحب کمپانی باشن که خودش میچرخه واونها نیازی ندارن که ۸ صبح بیدار بشن و استرسی برای به دست اوردن چیزی نداشته باشن به پوچی میرسن.اونها خیلی زود حوصلشون سر میره وبرای به دست اوردن هیجان یا سراغ کارهای پرخطر میرن یا مواد.
https://t.me/gami_be_ayandeh
توی جلسه های تراپی،این ادمها بیشتر علاقه دارن از تنانگی یا مواد مصرف کردنشون بگن و درباره پول حرف نمیزنن. با وجود اینهمه ثروت، پول براشون موضوعیه اغشته به شرم و عذاب وجدان و ترس.
طبیعتا این ادمها برای بچههاشون بهترین امکانات ممکن رو فراهم میکنن،مخصوصا اگر خودشون از هیچ به ثروت رسیده باشن. در نتیجه از پایینترین سن، فرزندانشون در محیط محدودی در تماس با بچههایی مثل خودشون هستن، مدارس مخصوص باعث میشه خیلیهاشون حتی یه رفتار عادی با یه ادم معمولی رو نبینن و یاد نگیرن و خیلی کم میشه که با یه ادم از قشر پایینتر رفاقت داشته باشن. قفس این بچهها اندازه والدینشون کوچک و تنگه.
مشکل دیگهشون اینه که به اندازه کافی تنبیهنمیشن، مثلا برای بدرفتاری با معلم یا پیشخدمتشون و... این بهشون القا میکنه که قانونی برای اونها وجود نداره و آدمهایی که با این تفکر بزرگ میشن وقتی جایی نسبت به عملشون بازخواست بشن،توانایی حل مسئله روندارن.
لینک مقاله اگه دوست داشتین بخونین:
https://www.theguardian.com/commentisfree/2021/nov/22/therapist-super-rich-succession-billionaires?fbclid=IwAR3YBiX8lW716ZTOqDYRjVdnJH9SMfkokdnHOqIMYFeDcVPt3E2qMPFMlM8
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
https://t.me/gami_be_ayandeh
12.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ ایمان یعنی چیزی که هنوز ندیدی رو باور کنی و پاداش این باور و صبر، رسیدن واقعی به اون چیزه...♥️
https://t.me/gami_be_ayandeh
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare
🖊 مراقب شبث ها باشیم
🔹 شبث بن ربعی به هنگامی که اسلام در شبه جزیره عربستان گسترش یافته بود، مسلمان شد. پس از وفات پیامبر و ادعای برخی بر نبوت دروغین، به یکی از آنان پیوست اما به هنگام شکست آنان از مسلمانان، دوباره مسلمان شد. تاریخ خبری از وی نقل نمی کند تا اینکه در اواخر حکومت عثمان و گستره اعتراضات، او نیز در زمره مخالفان عثمان بود. در دوره امیرالمومنین نیز از فرماندهان سپاه وی بود. سپس جزء خوارج شد اما به هنگام درک قطعی بودن شکست خوارج و گفتگو با حضرت علی، مجدد به حضرت پیوست. پس از جنگ نهروان و اوضاع متفرق کوفیان و حمله معاویه به سرحدات، ااسمی از وی نیست. گفته شده که به همراه اشعث با معاویه نامه نگاری داشت.
🔹 در زمان حکومت معاویه، سکوت اختیار کرد اما در زمان خاص به نفع معاویه گام برداشت و علیه حجر گواهی داد و به استناد سخن او، حجر و یارانش به شهادت رسیدند.
🔹 پس از درگذشت معاویه، از جمله کسانی بود که امام حسین را دعوت کرد و در نامه نوشت که همه چیز برای حکمرانی شما آماده است. وقتی ورق برگشت و ابن زیاد وارد کوفه شد، در پراکندن مردم از گرد مسلم فعال بود. او از فرماندهان لشکر عمر سعد علیه امام حسین شد اما توجه داشت تا چندان فعال نباشد و تا آنجا که ممکن بود سعی می کرد در دید نباشد. شبث از طرف حاکم کوفه مسندی گرفت و در مقابل مختار ایستاد. با بالا گرفتن کار مختار، در نامه ای خواستار پیوستن به او شد اما مختار نپذیرفت. مدتی بعد به زبیریان پیوست تا در سال 70 از دنیا رفت.
🔹 شبث مسلمان شد، کافر شد و دوباره مسلمان شد. با علی بود، با معاویه بود، به امام حسین نامه نوشت، با ابن زیاد بود، تمایل داشت با مختار باشد ولی نشد و در نهایت با زبیریان نیز بود و شاید اگر عمرش کفاف می داد با دیگران نیز همراهی می کرد.
🔹 شبث را چگونه می توان فهمید؟ آیا او در دل انسانی حقیقت گرا بود و خوب و بد را می فهمید اما به لحاظ ضعف شخصیتی، اصل برایش قدرت و ثروت بود و دچار تعارض درونی شده و قدرت پرستی و مال دوستی بر وی غالب بود، چنانچه در جریان واقعه عاشورا نیز برای خاموش کردن ندای درونی خود، سعی کرد مانند دیگر فرماندهان لشکر بی رحم نباشد؟ یا او اساسا انسانی بود که به هیچ چیزی جز قدرت و ثروت خود اعتقاد نداشت و با درک موقعیت زمانه و گرفتن رشوه های کلان و گرفتن پست هر کاری را برای صاحبان قدرت، حاضر به انجام بود؟
🔹 شبث هر چه بود، درسی ماندگار در تاریخ از خود به جای گذارد. شبث ها نگاهشان به قدرت است، به اینکه چه کسی صاحب آن است. در شرایط چندگانگی و یا دوگانگی قدرت نیز سعی در جلب رضایت همه اطراف دارند. از سویی پس از جنگ صفین با علی هستند و از سوی دیگر با معاویه نامه نگاری دارند. از سویی با حاکم کوفه است و از سویی به مختار نامه می نویسد. سعی می کند همه را داشته باشد.
🔹 شبث ها همیشه هستند. آنان حاضر به هزینه کردن برای هیچ گروهی نیستند اما آماده اند تا بر سر سفره ها بنشینند. با همه هستند اما به واقع با هیچ کس نیز نیستند. با همه گروهها با افکار کاملا ناهمگون نیز سازگارند.
مراقب شبث های اطرافمان باشیم.
https://t.me/gami_be_ayandeh
https://eitaa.com/dr_mh_ramezani_zare