eitaa logo
محمد رضا
137 دنبال‌کننده
29.7هزار عکس
22.9هزار ویدیو
563 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از بیداری ملت
✳️ بیرق ما را باید روی سفارت اجنبی بزنند! 🔻 میرزا سعدالدوله روز قبل از دستگیری به خانه‌ی ایشان آمد و گفت: با یک سفارت بی‌طرف - یعنی سفارت هلند - مذاکره کرده‌ام. در صورتی که آقا اجازه فرمایند، بیرق سفارت هلند را بیاورند و روی این خانه نصب کنند. شیخ خندید و به استهزا گفت: آقای سعدالدوله! بیرق ما را باید روی سفارت اجنبی بزنند! چطور ممکن است صاحب شریعت به من که یکی از مبلغان احکام آن هستم، اجازه فرماید به خارج از شریعت پناهنده شوم. مگر قرآن نخوانده‌اید که می‌فرماید: «لن یجعل الله الکافرین علی المؤمنین سبیلا» و آیه‌ی «و لا تتخذوا الیهود و النصاری اولیاء» را فراموش کرده‌اید؟ آنگاه فرمود: من راضی هستم که صد مرتبه زنده شوم و مسلمانان و ایرانیان مرا مثله کرده و بسوزانند ولی پناهنده به نشده و برخلاف امر شارع مقدس اسلام، رفتاری نکرده باشم. 📚 از کتاب 📖 صفحات ۲۱۰ و ۲۱۱ 👤 #⃣ 📌 : نمیدانم آیا جوانان نسل ما و نسل انقلابی، تاریخچه‌ی این صدوپنجاه، دویست سال را درست خوانده‌اند یا نه؟ من همه‌ی دغدغه‌ام این است که امروز، نداند ما بعد از چه دورانی، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمی هستیم. ۷۱/۵/۲۱ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از حرف حساب
✳️ ۲۵ سال کارش همین بود! 🔻 دکتر، سرش را پایین انداخت و گفت: متأسفم. ترکش به نخاع شما خورده و فلج شده‌اید! چند روزی در بیمارستان ماندم. بعد از آن، خانواده‌ام آمدند و مرا بردند. 🔸 اوایل فروردین زنگ خانه را زدند. همسرم رفت و در را باز کرد. صدای آشنایی به گوشم خورد. آمد توی اتاق. درست می‌دیدم؛ قاسم سلیمانی به دیدنم آمده بود. با دست‌های گرمش مرا به آغوش کشید و چندبار بوسید. با آن همه مشغله چند ساعت با هم گپ زدیم. بعد به همسرم گفت: تصمیم گرفته‌ام اول هر سال بیایم و به ناصر خدمت کنم. 🔺 دقیقا ۲۵ سال این کارش بود. اول هر سال به کرمان می‌آمد، سری به پدر و مادرش می‌زد و بعد از دو سه روز می‌آمد و پرستارم می‌شد، غذا درست می‌کرد و حمامم می‌برد. هم خوشحال بودم که فرمانده‌ام کنارم هست؛ هم ناراحت که برایش مزاحمت درست کرده‌ام. خدا خیرش دهد! 📢 راوی: جانباز شهید ناصر توبه‌ای‌ها 📚 برگرفته از کتاب 📖 صفحات ۳۲ و ۳۳ ❤️ #⃣ پ.ن: عکس تزئینی است ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از بیداری ملت
✳️ جامعهٔ بشری را اولیای الهی روشن می‌کنند 🔻 «عُمّار اللیلِ وَ مَنارُ النهارِ» [اولیای الهی] شب را زنده و آباد نگه می‌دارند، شبِ آنان معمور است نه بایر و مخروب، شب را به خواب نمی‌گذرانند تا مخروب و ویران باشد، آن کس که در خواب است، شبِ زنده و آبادی ندارد: گریهٔ شام و سحر شُکر که ضایع نگشت قطرهٔ بارانِ ما گوهر یکدانه شد 🔸 شب را زنده نگه می‌دارند، زنده نگه داشتن شب و زنده بودن شب و آباد کردن آن باعث می‌شود که روز را هم روشن کند: «وَ مَنار النهار» روشنیِ روز به واسطه‌ٔ این‌گونه افرادِ روشن‌ضمیر است؛ طبیعت را آفتاب روشن می‌نماید ولی جامعهٔ بشری را اولیای الهی روشن می‌کنند. اینان روز را نور می‌دهند و شب را آباد و زنده می‌کنند و زمان را فروغ می‌بخشند و زمین را برکت می‌دهند. 👤 📚 از کتاب «حکمت نظری و عملی در نهج‌البلاغه» 📖 ص ۴۵ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از pedarefetneh | پدر فتنه
⭕️ 🔻بین کشورهایی که بیشترین سرطان را دارند در ۴۰ مورد اول نام هیچ کشور اسلامی نیست. یعنی بین مسلمان بودن و سرطان نگرفتن رابطه‌ی مستقیم است. امیرالمومنین(عليه‌السلام) میفرماید: دو چیز در بدن باهم جمع نمی‌شود گرسنگی و بیماری. 🆔 @pedarefetneh 🔜 🆔 @pedarefetneh 🔜
هدایت شده از بیداری ملت
✳️ تمدنِ غرب، تمدنی نیازآفرین! 🔻 شهید آوینی از قول روژه گارودی در کتاب «هشدار به زندگان» این نکته را آورده که: «اقتصادِ آزاد، به شیوهٔ غربی، برای رفع احتیاج بازار نیست بلکه برای ایجاد بازارِ احتیاج است»! 🔸 آوینی می‌گوید: مصرف بیشتر برای تولید بیشتر، ضرورت حتمی اقتصاد امروز است، چرا که اگر کالاهای تولیدشده مصرف نشوند امکان توسعهٔ تولید، یعنی امکان توسعهٔ اقتصادی، وجود نخواهد داشت. بنابراین، برای تولید بیشتر که ضرورت توسعهٔ اقتصادی است باید مردم را به مصرف هرچه بیشتر ترغیب کرد و بدین علت است که تبلیغات یکی از ارکان اساسی توسعه به شیوهٔ غربی است. 🔺 روژه گارودی نیز همین مسئله را با بیانی دیگر مورد توجه قرار داده است و می‌گوید: تبلیغات تجاری، به شیوهٔ غربی، بیش از آن که مایهٔ تباهی طبیعت باشد موجب هلاکت انسان است. تصور این که مردم دنیا حتی برای لحظه‌ای به نیازهای حقیقیِ خویش و الگویی متناسب با حوائج واقعی انسان بازگردند، برای یک اقتصاددان وحشتناک‌ترین چیزی است که ممکن است اتفاق بیفتد. اگر حتی برای یک لحظه چنین اتفاقی در دنیا بیفتد و مردم فقط برای یک لحظه، درست به اندازهٔ نیاز واقعی خویش مصرف کنند، ادامهٔ روند کنونیِ توسعهٔ صنعتی دچار مخاطرات و بحران‌هایی خواهد شد که تصور آن بسیار دشوار است. 👤 📚 از کتاب «فرزندم اینچنین باید بود» ج۱ #⃣ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از بیداری ملت
سرنوشت کوفی 🔻 شیعیانی که تمام «محبت» خود را به «امامشان» نداده‌اند، می‌توانند در آینهٔ کوفه، آیندهٔ خود را بنگرند. سرنوشت کوفیان، سرنوشت هر امتی است که «ادعای دینداری» دارد، ولی در دینداری پاکباز نیست. 👤 📚 📖 ص ۹۳ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f
هدایت شده از بیداری ملت
✳️ باید بریم دنبال جوان‌ها! 🔻...گفت: «تیر و توپ و تفنگ دیگه تموم شد! ما باید توی شهر خودمون، کوچه‌به‌کوچه، مسجدبه‌مسجد، مدرسه‌به‌مدرسه، دانشگاه‌به‌دانشگاه، کار کنیم. باید بریم دنبال جوان‌ها؛ باید پیام این‌هایی که توی خون خودشون غلتیدند رو ببریم توی شهر.» 🔹 گفتم: «خب! اگه این کار رو بکنیم چی می‌شه؟!» برگشت و با صدایی بلندتر گفت: «جامعه بیمه می‌شه. گناه در سطح جامعه کم می‌شه. مردم اگه با «شهدا» رفیق بشن، همه چی درست می‌شه؛ اون‌وقت جوان‌ها می‌شن یار «امام زمان» (عج).» ‼️ بعد شروع کرد توضیح دادن: «ببین! ما نمی‌تونیم چکشی و تند برخورد کنیم؛ باید با نرمی و آهسته‌آهسته کار خودمون رو انجام بدیم. باید خاطرات کوتاه و زیبای شهدا رو جمع کنیم و منتقل کنیم. نباید منتظر باشیم که ما رو دعوت کنند؛ باید خودمان بریم دنبال جوان‌ها. البته قبلش باید روی خودمان کار کنیم. اگه مثل شهدا نباشیم، بی‌فایده است؛ کلام ما تأثیر نخواهد داشت.» 📚 از کتاب | زندگینامه و خاطراتی از سردار 📖 صفحات ۸۸ و ۸۹ ❤️ 🔴 👇 @bidariymelat
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
مطلب جالبی از طرف یکی از دوستان ارسال شده که بنظرم ارزش خواندن دارد👇👇 ✔️من نقی معمولی‌ام تو چطور؟ سریال پایتخت در حال پخش شدن از تلویزیون است و من به «نقی» فکر می‌کنم. چقدر این نقی آشناست و چقدر فامیلی هوشمندانه‌ای دارد: «معمولی». او یک کاراکتر خاص نیست. معدل و میانگین جامعه ماست. نقی معمولی یعنی من و یعنی تو. چرا چنین چیزی می‌گویم؟ به نقاط شباهت نقی معمولی به میانگین جامعه ایرانی دقت کنید: نقی معمولی راجع به همه چیز اظهار نظر می‌کند. تا حالا چنین دیالوگی از او نشنیده‌‌ایم: من نمی‌دانم باید فکر کنم. نقی معمولی جهان کوچکی دارد یعنی وقتی راننده نماینده مجلس می‌شود طوری رفتار می‌کند که نماینده مازندران در پارلمان است و نماینده پارلمان در مازندران! روی ماشینش پرچم ایران می‌گذارد مانند ماشین روسای جمهور و کلت و هفت تیر به کمر می‌بنندد. نقی معمولی اعتماد بنفس دارد در سطح لالیگا. نقی پارتی بازی می‌کند؛ از همسرش می‌خواهد که خبر بازگشت وی را از حج در اخبار استانی بگوید! حالا اگر نمی‌تواند در مشروح اخبار دست کم در خلاصه اخبار! نقی معمولی می‌خواهد همیشه بالا باشد: از اصرار بر هِد فامیل بودن تا سرگروه شدن در تمرین قبل از رفتن به حج. نقی معمولی کتاب نمی‌خواند! همین! خیلی ساده! و از همه مهم‌تر؛ نقی معمولی خود تعمیم یافته ندارد. راجع به این بیشتر صحبت می‌کنم. البته نقی معمولی ويژگی‌های مثبت نیز دارد: 🔹 خانواده دوست است. 🔹 به بزرگ‌ترها احترام می‌گذارد. 🔹 گاهی اوقات رفتار اخلاقی و جوانمردانه دارد. 🔹 زحمت‌کش و جنگنده است برای خانواده‌اش می‌جنگد. 🔹 روی خانواده اش تعصب خاصی دارد. دیدید؟ نقی معمولی نماد جامعه ایرانی است. معدل و میانگین جامعه ماست. بسیار شبیه به من و تو. از میان همه مختصات نقی معمولی، یا به عبارت بهتر از میان همه مختصات خودم و شما می‌خواهم بگویم: وقتی درک می‌کنم علاوه بر من و خانواده من، افراد دیگری نیز در این مجتمع آپارتمانی زندگی می‌کنند. از آن لحظه به بعد همانطور که حواسم به خودم و خانواده‌ام است، ملاحظه همه ساکنان آپارتمان را می‌کنم. اینجاست که به خود تعمیم یافته رسیده‌ام. نحوه رفت‌و‌آمد و صدا و استفاده از فضای مجتمع مسکونی، به نحوی خواهد بود که دیگران را هر لحظه در کنار خودم می‌بینیم. در خود محدود، من به عنوان پدر فقط فرزندم را به خاطر نسبت خونی، مورد توجه قرار می‌دهم ولی در خود تعمیم یافته، همسایه و همشهری را صاحب حق وحقوق می‌دانم و دستیابی به خود تعمیم یافته حاصل تامل، تمرین و تجربه است. پس سه پیشنهاد دارم: ✅ برای تامل: حتما کتاب بخوانیم. ✅ برای تمرین: یک ماه تمرین کنیم که خانواده دیگران را خانواده خود بپنداریم. آنگاه آیا همان رفتاری را می‌کنیم که با وی می‌کنیم؟ ✅ برای تجربه: به گونه‌ای رفتار کنیم که برای نسل بعدی یک الگوی متفاوت رفتاری باشیم. آدم‌ها بر اساس تجربه زیسته‌شان می‌آموزند که چه کاری خوب است و چه کاری بد. بحران کرونا زمان بسیار مناسبی است برای تجربه خود تعمیم یافته. یعنی درک کنم که هر رفتار ساده می‌تواند باعث مرگ دیگری شود. در سریال پایتخت همای سعادت همنشین نقی معمولی است اما در دنیای واقعی همای سعادت (توسعه یافتگی) روی دوش نقی معمولی (من و تو) نخواهد نشست. باید از خودمداری به دیگرفهمی و دگرپذیری مهاجرت کنیم. همه ما یک خانواده بزرگ داریم به نام ایران و خانواده‌ای بزرگ‌تر به گستردگی جهان‌.
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺این کارشناس افغان‌تبار، 🔹تنها در ۲ دقیقه و ۵۳ ثانیه مسئلهٔ عقب‌ماندگی برخی کشورهای مسلمان را به قدری زیبا و کامل تشریح می‌کند که گویی مخاطب به یک سمینار چند ساعته رفته است. ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺این کارشناس افغان‌تبار، 🔹تنها در ۲ دقیقه و ۵۳ ثانیه مسئلهٔ عقب‌ماندگی برخی کشورهای مسلمان را به قدری زیبا و کامل تشریح می‌کند که گویی مخاطب به یک سمینار چند ساعته رفته است. ┅✿💠❀🇮🇷❀💠✿┅
هدایت شده از جهاد تبیین ۸
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻سخنان شنیدنی کارشناس افغان‌تبار ✅ تنها در ۲ دقیقه و ۵۳ ثانیه مسئلهٔ عقب‌ماندگی برخی کشورهای مسلمان را به قدری زیبا تشریح می‌کند که گویی مخاطب یه سمینار چند ساعته رفته است. @jahadetabeen8
✳️ راه باز کنید؛ مشهدی رمضان آمده است! 🔻 مشهدی رمضان می‌گوید: دیدم زنی از نوبت خود در صف قصابیِ من طفره می‌رود؛ تا این‌که جلو آمد و گوشتی خرید ولی به‌جای پول، شناسنامهٔ شوهرش را به‌عنوان گروئی به من داد و گفت که او کارگر بنا است و در حین کار از دیوار افتاده و در خانه بستری است و یک هفته است که شام نداریم. 🔸 من آدرس او را گرفتم و به خانهٔ او وارد شدم. دیدم روی گلیمی نشسته و به شوهر مجروحش غذا می‌خوراند. اتفاقا قرار بود چند روز بعد با خانواده‌ام به برویم و دویست تومان پول پس‌انداز کرده بودم. رو کردم به علیه السلام و عرض کردم ای آقا! من یک وقتی دیگر به زیارت شما می‌آیم و آن وجه را به آن خانواده پرداختم. 🔺 من به خاطر انصراف از سفر مشهد مورد ملامت خانواده‌ام واقع شدم. همان شب خواب دیدم وارد مشهد شدم ولی صحن امام پُر است و کسی را اجازهٔ ورود نمی‌دهند. در این میان دیدم خادم حرم جلو آمد و گفت: ایها الناس! راه دهید، راه دهید، مش رمضان آمده است. دیدم آن حضرت از داخل ضریح با من دست می‌دهد و می‌گوید خوش آمدی به خانهٔ ما. این‌جا فهمیدم عمل حکیمانهٔ من مقبول افتاده است. 👤 📚 برگرفته از کتاب | ج۲ 📖 ص ۹۵ ✅ اینجا بخوانید؛ (برش‌های ناب از کتاب‌هایی که خوانده و سخنرانی‌هایی که شنیده‌ایم) https://eitaa.com/joinchat/1217855490C4fc824863f