افتاد پیمبر چون در بستر بیماری
بودم به برش آنجا از بابت غمخواری
رأسش بگرفتم من در دامن خود آن دم
عباس جماعت را می راند ز دورش هم
چون حالت اغما شد از جان و تن او در
بر گفت به عباس او ای عم پیام آور
اینک بپذیر از من اجرای وصیت را
دینم بده عامل شو عهدم بر امت را
عباس بگفت او را طوفان سخا هستی
مالی نبود بر من تا آنکه کنم مستی
تکرار نمودش چون پیغمبر حق مطلب
حرف دگری اما جاری نشدش بر لب
آنگاه نبی فرمود اکنون به کسی گویم
بپذیرد و هم گردد او یاور و دلجویم
از این سخنان لرزه بر پیکر من افتاد
مسدود ره گریه گردیدم از آن رخداد
در دامن من رأس نیکوی نبی غلطان
اشک بصر من شد بر روی نبی غلطان
عاجز شدم از پاسخ شد بسته دهان من
تکرار نمود آن دم پرسش بر من ایضاً
گفتم به فدای تو ام و اب من مولا
حتماً که چنین سازم امر تو کنم اجرا
فرمود به من آنگه بنشان تو مرا حیدر
بنشاندمش او را من چون بود مرا در بر
فرمود به من هستی تو در دو جهان حیدر
هم اخ وَ وصی من هم نایب ،هم یاور
گفتش به بلال آور شمشیر و زره، استر
هم زین و لجام آن هر ملحقه ی دیگر
فرمود به من احمد بردار تمامی را
با خود به سرایت بر حیدر همه این اشیا
من آنچه نبی گفتم کردم همه را اجرا
برگشتم و استادم در پیش نبی بر پا
او کرد نظر بر من آنگاه بر انگشتر
فرمود که این خاتم تنها بود از حیدر
پیش نظر مردم دادش به من و گفتم
در هر دو جهان باشد از آن تواین خاتم
رو کرد به مردم او فرمود که ای مردم
هر کس نبود با او سازد ره حق را گم
زنهار به او رشکی ورزید که می گردید
محسوب ز کفار و حقتان نکند تایید
عباس چو در جایم در نزد نبی بنشست
فرمود که برخیزد این جای، علی را هست
اما ننمود عباس از امر نبی تمکین
تا مرتبه ی سوم پاشد به دل چرکین
فرمود عمو عباس زنهار بمیرم من
با خشم ز تو، طعم دوزخ بچشی حتماً
پس گفت بلال آور نزدم حسنینم را
بگشود چو آوردند آغوش بر آنها
هی بو بنمود او آن گلهای معطر را
باراند بر آن گلها باران نوازش ها
گفتم نکند بار سنگینی فرزندان
باعث بشود رنجی آزرده کند ایشان
پیش آمدم از صدرش تا دور کنم آنها
منعم بنمود از آن پیغمبر حق اما
فرمود رهاشان کن مهلت بده آنها را
تا سیر ببینندم تا بهره برند از ما
بویم دوگل خود را بویند مرا آن دو
گردد ز پیم دنیا بر این دو ز غم مملو
نفرین به کسانی که آزار دهند ایشان
هر کس فکند ترسی بر جان و دل آنان
بر دست تو بسپارم من این دو عزیزم را
هم والد ایشان را ای رب رحیم ما
#سید_عسکر_رئیس_السادات
نوزدهم آذر نود و چهار
آخرین بازنگری۲۴مهر۹۹
#رسول_الله #محمد #احمد #وصیت
#عباس #علی #حیدر #عسکری
سلام و ادب
چند تا نکته در باب ورود به #ماه_محرم خدمت بزرگواران عرض میکنم ان شاءالله نهایت بهره رو ببریم : 👇
زیارت عاشورای هر روز
ماه محرم ترک نشه ان شاءالله...
با وضو وارد شدن به مجلس عزای سیدالشهدا و دائم الذکر بودن...
به احترام صاحب عزا(خانوم فاطمه الزهرا سلام الله)
#نماز_اول وقت که سرچشمه
هرچی خیره هستش
مداومت به نماز اول وقت برکت زندگی دنیا و آخرت رو تامین میکنه
نوکری تو دستگاه سیدالشهدا...
ولو به برداشتن یه زباله کوچیک از کنار تکیه ها و موکب ها و حسینه ها و مساجد، اگه مقدوره براتون تو مراسمات سقا بشید آب بدید دست عزادارها...
پوشیدن لباس عزای تمیز و مرتب و به موقع در مجلس حاضر شدن...
یه دستمال اشک کوچیک بذارید جیبتون،
ان شاءالله رزق اشک و آهی داشته باشیم
اگه بچه ی شیر خوار یا کوچیک دارید، مراسمات رو شرکت کنید...
به بچه هاتون بگید میخوایم بریم خونه امام حسین علیه السلام...
نمیخواد واقعه کربلا رو براشون تشریح کنید،
هیچ وقت نگید دشمنان امام حسین علیه السلام رو شکست دادن...
به قول شهید مطهری کربلا دو تا صفحه داره
یه صفحه اش تاریکه که همون کشتن و جنگه...
اما صفحه دیگه اش روشن و سفیده که رشادت و شهادت و پیروزی حق علیه باطله
شما صفحه سفید رو برا بچه ها توضیح بدید...
❤️از امام_حسین اسطوره بسازید
براشون...
نذری هاتونو بدید بچه ها پخش کنن...
تو مراسمات مذهبی با بچه هاتون بیش از قبل خوش رفتاری کنید بذارید به دلشون مزه بده
اونایی که دنبال کار فرهنگی هستید شبها معمولا بچه ها تو مراسمات برنامه خاصی براشون ندارن، شما با ذوق و سلیقه خودتون جمع کنید بچه ها رو و کلی برنامه های متنوع براشون بذارید..
همش که گریه کردن و
سینه زدن نیست...
هرشب دست یه دونه از رفیقاتونو بگیرید ببرید روضه حیفه تنهایی رفتن...
زن و شوهرا ترجیحا باهم مراسمات رو شرکت کنید...
کنار عزا داری یاد گرفتن
علم و دانش هم خیلی مهمه...
و نکته ی آخر اخلاص...
اخلاص در عزاداریها👌
و حرف آخرم...
آقا #امام_زمان عجل الله فرمودن: هرجا روضه عموم #عباس باشه من خودمو سراسیمه میرسونم....
حواسمون به اون لحظات خیلی باشه...
همیشه گفتن صاحب عزا در ورودی وایمیسه برای خوش امد گویی به عزا دارا....
صاحب عزا مادرمون حضرت زهرا سلام الله و پدرمون امیرالمومنین علیه السلام هستن...
صاحب عزا امام زمان عجل الله هستن...
حواسمون باشه خلاصه...
✋خدایا مارو حتی در حد یک چشم بر هم زدن به حال خودمون نگذار
✋خدایا
مارو ولو به اندازه یک لحظه ،
موثر در ظهور قرار بده
✋خدایا کمک کن درست
زندگی کنیم
🥀🥀
به برکت صلوات بر حضرت محمد وال محمد ص
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
اللهم عجل لولیک الفرج😭🤲
التماس_دعا
🏴گزارش ساعت به ساعت روز #عاشورا بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی)
🕐 حدود ۱۲:۵۰ اذان ظهر
🏴 شهادت حبیب بن مظاهر!
🌹حبیب بن مظاهر موقع اذان ظهر شهید شد. چون که نوشتهاند امام(ع) خطاب به اصحاب گفت یکی برود با عمر سعد مذاکره بکند و بخواهد برای نماز ظهر جنگ را متوقف کنیم. یکی از لشکر کوفه صدا زد: «نماز شما قبول نمیشود.» حبیب به او گفت: «ای حمار! فکر میکنی نماز شما قبول میشود و نماز پسر پیامبر(ص) قبول نمیشود؟»
به جنگ او رفت اما از سپاه کوفی به کمکش آمدند و حبیب کشته شد. امام(ع) از شهادت حبیب متاثر شد و برای اولین بار در روز عاشورا گریست. رو به آسمان کرد و گفت: «خدایا رفتن جان خودم و دوستانم را به حساب تو میگذارم.»
🌹امام(ع) نماز را شکسته و به قاعده «نماز خوف» خواند. گروهی از اصحاب به امام(ع) اقتدا کردند و بقیه به جنگ پرداختند. زهیر و سعید بن عبدالله حنفی خودشان را سپر امام کردند. نوشته اند سعید بن عبدالله ۱۳ تیر و نیزه خورد و به شهادت رسید. در آخرین نفس از امام پرسید: «آیا وفا کردم؟»
🏴گزارش ساعت به ساعت روز #عاشورا بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی)
🕑 حدود ساعت ۱۴
🏴شهادت حضرت عباس(ع)
🌹عاقبت امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع) تنها ماندند. #عباس (ع) اجازه میدان خواست اما امام او را مامور رساندن آب به خیمه ها کرد. دشمن بین دو برادر فاصله انداخت. عباس(ع) دلاور در حالیکه با شجاعت تمام سعی در آوردن مشک آب برای زنان و کودکان داشت در محاصره دشمن دو دستش قطع شده و با عمودی آهنین بر سرش زدند که از اسب بر زمین افتاد. اباعبدلله سراسیمه خود را بر پیکر قطعه قطعه برادر رساند. دشمن کمی به عقب رفت. امام(ع) برای دومین بار بعد از مرگ برادر عزیزش گریه کرد و فرمود «اکنون دیگر پشتم شکست.»
🏴گزارش ساعت به ساعت روز #عاشورا بر اساس مقاتل (عاشورای ۲۱ مهرماه ۵۹ شمسی)
🕒 حدود ساعت ۱۵
🏴شهادت حضرت علی اصغر(ع)
🏴شهادت حضرت عبدالله(ع)
🌹امام(ع) به طرف خیمهها برگشت تا خداحافظی بکند. همچنین پیراهنش را پاره پاره کرد و پوشید تا بعدا در وقت غارت کردن توسط دشمن برهنهاش نکنند. وقت وداع با اهل بیت، کودک شیرخواره اش علی اصغر را به میدان برد تا او را سیراب کند که به تیر حرمله کشته شد.
🌹امام(ع) به میدان رفت اما کمتر کسی حاضر به مقابله با ایشان میشد. بعضی تیر میانداختند و بعضی از دور نیزه پرتاب میکردند. شمر و ده نفر به مقابله امام(ع) آمدند. بعد از شهادت امام(ع)، بر پیکر مبارکش جای ۳۳ زخم نیزه و ۳۴زخم شمشیر شمرده شد.
🌹در مقاتل نوشته اند زمانی که امام(ع) در آستانه شهادت بود اما کسی جرات نمیکرد به سمت ایشان برود اهل حرم از صدای اسب ایشان ذوالجناح متوجه شده و بیرون دویدند. کودکی به نام عبدالله بن حسن (ع) دوید و به طرف مقتل امام آمد. او را در بغل عمویش کشتند. امام ناراحت شدند و کوفیان را نفرین کردند: «خدایا باران آسمان و روییدنی زمین را از ایشان بگیر!»
🌍