.
از این همه غریب برایم عجیب بود
فرماندهی که بین سپاهش غریب بود
وقتی به زیر جامه زره داشت روشن است
محصور بین اهل نفاق و فریب بود
آمد گهی به روی سرش سنگ و یک زمان
سم از عصای کور نمایی نصیب بود
بر این هوار غدر به کاشانه ی یکی
آخر چه راه چاره به غیر از شکیب بود
خون بایدش گریست که در خانه هم اسیر
در دستهای خائنه ای نانجیب بود
آری زنی خبیث حسن را به زر فروخت
اما یزید هم نه به عشقش مجیب بود
زرهای شام هم چو خودش بی وفاشدند
آخر تمام خرج دوا و طبیب بود
اما کشید جسم حسن هم بلا به دوش
زیرا برای جای مزارش رقیب بود
غربت گرفت قبر حسن را هم عسکری
جانم فدای آنکه به غربت قریب بود
#سید_عسکر_رئیس_السادات
۲۴ اردیبهشت۱۴۰۰
#حسن #تنها #غریب #مجتبی
#عسکری
https://www.instagram.com/p/CiETjMyupX4/?igshid=MDJmNzVkMjY=