eitaa logo
محمد رضا
138 دنبال‌کننده
30هزار عکس
23.4هزار ویدیو
566 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از Mohammad
🔴 اکثر سلبریتی های مملکت ما روز جهانی زن رو تبریک گفتن ،چرا؟ چون خارجیه ،کلاس داره،چون آمریکا و اروپا رو نماد آزادی زن میدونن! اما اگه ازشون بپرسی برای چی ۸ مارس رو روز زن میگن مثل الاغ تو گِل گیر میکنن ... دلیلش اینه: زنان کارگر یک شرکت نساجی در روز ۸مارس سال ۱۹۰۸ میلادی در اعتراض به وضعیت سخت کاری خود در شهر نیویورک آمریکا دست به اعتصاب زدند. شرایط سخت با دستمزد کم کارگران زن در اوایل قرن بیستم که همراه با مردان در کشور‌های صنعتی وارد بازار کار شده بودند آنان را وادار به اعتراضی گروهی کرد. صاحب این کارخانه به همراه نگهبانان به منظور جلوگیری از همبستگی کارگران، این زنان را در محل کارشان محبوس کرد و آنجا را آتش زد ،در این حادثه ۱۲۹ تن از زنان کارگر در این آتش سوختند! 🔸 ماهیت روز جهانی زنان اشاره به جنایت اروپا و آمریکا در حق زنان داره ولی عمرا این احمقای سلبریتی بدونن 🇮🇷جنگ نرم
هدایت شده از یا قمر بنی هاشم
إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ اَلثَّقَلَيْنِ ...... وَ إِنَّهُمَا لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ اَلْحَوْضَ . آیت الله بهجت در شرح این حدیث میفرمودن که خدا غیبت امام زمان عج رو جبران کردن اگر می‌خواهی خدمت امام زمان عج برسی خدمت قرآن برس غیبت به لحاظ شخصی جبران شده است دو زانو مودب کنار قرآن بشین جوابتو میده...... لَنْ يَفْتَرِقَا از هم جدا نیستن قرآن و امام https://eitaa.com/joinchat/3642032328Ca13050128f. گروه زندگی با قرآن و امام زمان (عج) زیباست
هدایت شده از یا قمر بنی هاشم
1_10114470378.pdf
حجم: 3.87M
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت چهارم در تاریخ 23/12/1363 نيروهاي گردان حمزه سيدالشهداء به وسيله‌ي قايق به خط جلو اعزام شدند . گردان بلال در ساعت 10 شب عمليات را شروع كرد . ولی پس از چند ساعت درگيري شديد به دليل مقاومت نيروهاي دشمن الحاق نيروها صورت نگرفت و خط پدافندي در مقابل دشمن تشكيل شد . بنابراین در تاریخ 25/12/1363 ، به گردان حمزه سیدالشهداء دستور داده شد كه خط پدافندي را تحويل بگيرد . گروهان الحديد روي پل مستقر و گروهان الفتح سمت چپ جاده ی خندق مستقر شدند و اقدام به سنگرسازي نمودند . غروب همان روز نيروهاي عراقي آتش سنگيني بر روي منطقه ريختند و در صبح 26/12/1363 يك تيپ زرهي روي جاده‌ي شنی مستقر كردند . از صبح همان روز ، درگيري شديدي شروع شد که تا ظهر ادامه داشت و در ساعت 1 بعدازظهر نيروهاي عراقي شروع به پيش روي نمودند و هدف شان نیز دور زدن نيروهاي ايراني بود . در اين زمان مأموريت گردان حفظ خط و جلوگيري از ورود نيروهاي عراقي به منطقه ی متصرف شده بود . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت پنجم که با وجود تك شديد دشمن ، به گردان دستور عقب‌نشيني داده شد كه در اين راستا گروهان النصر با استعداد يك دسته همراه با كادر فرماندهي گروهادن و فرماندهي گردان روي پد لشكر مستقر شدند و كوشيدند تا در مقابل پيش روي دشمن مقاومت كنند تا گروهان‌هاي الفتح و الحدید نيروهاي خود را و مجروحين و شهداء را به عقب انتقال دهند و در آخرين لحظه‌ها به وسيله يك قايق موتوري به عقب برگشتند. در خصوص مأموريت گردان حمزه سيدالشهداء در عمليات بدر عباس عيدي مي‌گويد : ... عمليات كه شروع شد ، گردان بلال كه گردان خط شكن بود و غواص داشت وارد عمل شد ؛ غواص‌ها كاملاً با موفقيت عمل كرده بودند و كميني كه بر سر راه بود را از بين برده و خط را تصرف كرده بودند . گردان‌هاي بعدي هم بلافاصله وارد عمل شده و آن مأموريت لشكر مبنی برتصرف آن منطقه ، انجام شد و خاكريز اول دشمن را كه دژ بسيار مستحكمي بود و حالت سيل بند داشت را گرفتند . ما مرتب خبرهاي آن جا را مي‌گرفتيم كه ببينيم در چه مرحله‌اي هستند و هر كجا لازم بود سريع گردان آماده و وارد عمل شود . در اين عمليات فرماندهان گروهان ها و دسته ها همراه با عبدالحميد صالح‌نژاد رفتند و محل را از نزديك ديدند تا با منطقه عملياتي آشنايي پيدا كنند . دستور حركت را که به گردان ما دادند ، تعدادي از گردان‌ها مأموريت خودشان را انجام داده بودند و يكي دو گردان هم آنجا مستقر بودند و در حال انجام مأموریت بودند ، به علت اين كه لشکرهاي سمت راست ما درست عمل نكرده بودند يا بنا بود الحاق صورت بگيرد اما لشكر ما نتوانسته بود انجام بدهد ، يك خط پدافندي مقابل دشمن درست كرده بودند تا در شب‌هاي آينده كه لشكر سمت راست عمل می كند لشکر ما هم از پایين فشار بياورد و بتواند دشمن را پاك سازي بكند و آن اهدافي كه بنا بود را تصرف کنند و الحاق صورت بگيرد . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت نهم تخلیه مجروحان‌ گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت . يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردان‌هاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند . 48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي مي‌خواست به ما تك زده ، نفوذ كند . نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد ! طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچه‌ها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند . وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبه‌ي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی‌ ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود . تخلیه مجروحان‌ گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت . يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردان‌هاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند . 48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي مي‌خواست به ما تك زده ، نفوذ كند . نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد ! طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچه‌ها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند . وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبه‌ي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی‌ ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت دهم در ضمن ما نيروي زيادي در خط داشتيم سپاه اكثر يگان‌هاي خود را به آنجا آورده بود كه اگر فرماندهان دقيق عمل نمي‌كردند يا بي‌احتياطي مي‌كردند و دشمن از آن سوءاستفاده مي‌كرد چه بسا نيروي عظيمي در آنجا تلف مي‌شد و با تشخيص آن‌ها دستور عقب نشيني داده شد . حدوداً ظهر بود كه نشسته بوديم كنار شهيد احمد نونچي ، نماز را اول وقت خوانديم و بعد ايشان گفت ناهار بخوريم شايد مسئله‌اي پيش بيايد كنسرو را باز كرديم و مشغول خوردن بوديم كه ديديم يكي از قايق‌ها آمد و برادرمان امين آرام داخل آن بود ، از طرف مشرق به طرف ما آمد و گفت : آماده شويد مي‌خواهيم برويم عقب . عقبه‌ي گردان چند نفري از بچه‌هاي تداركات و تسلیحات بودند و ما اصلاً نمي‌دانستيم جريان از چه قرار است و عقب نشيني براي چيست؟ بچه های عملیات داشتند برمی گشتند ما هم سریع به جمع و جور کردن وسایل پرداختیم و هرچه می توانستیم با خود آوردیم و افتاديم جلوی ستون . گفتم : كجا برويم ؟ گفتند : آقا برويد جلو . از مسؤولين لشکر شهيد عظيم محمدي و چند نفر ديگر آنجا بودند ؛ اين‌ها جلوي ما در كنار اسكله‌اي كه مربوط به لشكر حضرت علي بن ابي‌طالب (ع) بود . ايستاده بودند و گفتند وقتي به آنجا برسيد به شما مي‌گويند چكار كنيد . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت یازدهم با شروع عقب نشيني ، ما در جلو ستون حركت كرديم و رسيديم به آن اسكله‌اي كه گفته بودند . قايق‌ها كه آمدند تعداي از بچه‌ها سوار شدند ولي ما همين طور راه را ادامه دادیم و از بچه‌ها جدا شديم . چون من جلوی ستون بودم متوجه نشدم از بقيه عقب مانده‌ام . به ما گفتند : فقط برويد عقب ، يك پلي هست به آنجا كه رسيديد نیروهای خودی به شما می گویند چه کنید ؟ اما آن ها هم ما را راهنمایی نکردند و ما هم ادامه دادیم و رفتیم پایین لشکر و یگان ها را یکی یکی جا گذاشتيم . هر چه جلو مي‌رفتيم و مي‌پرسيديم راهي كه به جزيره مجنون مي‌رود و جاده كجاست ؟ می گفتند : يك مقداري پايين‌تر پل هست . در همين اوضاع كه در حال عقب نشيني بوديم ، مي‌ديديم كه دشمن به چه صورت در حال پاكسازي منطقه است و حركت آن چطور است و چقدر آتش او سنگين است . در كل منطقه ، سه تا دژ بود به موازات هم ديگر و بين دژ دوم و سوم يك فاصله‌اي بود ، حدود يك يا دو كيلومتر . در اين زمين نزديك به 50 تانك دشمن پشت سر هم مثل ديوار فولادي چيده شده بودند و با هم جلو مي‌آمدند و هر كجا كه مقر يا سنگري بود مي‌ايستادند و با هم شلیک می کردند كه واقعاً وحشتناك بود ! اگر حساب كنيم 50 تانك با هم شلیک کنند ، چه مي‌شود ! با اين طرز پيش روي آن‌ها كار براي نيروهاي خودي سخت بود و چاره‌اي جز عقب نشيني نبود . در همان حين هواپيماهاي عراقي هم آمدند و به بمباران اطراف ما پرداختند كه هدف آن‌ها انهدام پل شناور بود ولي به پل اصابت نكرد . يكي از هواپيما بمب‌هايش را روي دژي كه جلوی ما بود ريخت ، كه به خود دژ اصابت كرد . اين دژ محل اجتماع نيروهاي ما بود و ظاهراً تيپ تكاور ارتش بود . در آنجا ما تلفات زيادي داديم و صحنه ی بسيار دلخراشی بود ؛ امدادگرها و نيروها در حال تخليه مجروحان و اجساد بودند ولي ما همين طور به عقب نشيني خود ادامه مي‌داديم تا به پل مورد نظر رسيديم . در كنار اسكله فرماندهان نيز آنجا نشسته بودند ولي چيزي به ما نگفتند . از كنار آن‌ها عبور كرديم و با هماهنگي كه با عقب شده بود قايق‌ها آماده بودند كه ما را به عقب ببرند . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت دوازدهم قايق‌ها كه آمدند تعداي از بچه‌ها سوار شدند ولي ما همين طور راه را ادامه دادیم و از بچه‌ها جدا شديم . چون من جلوی ستون بودم متوجه نشدم از بقيه عقب مانده‌ام . به ما گفتند : فقط برويد عقب ، يك پلي هست به آنجا كه رسيديد نیروهای خودی به شما می گویند چه کنید ؟ اما آن ها هم ما را راهنمایی نکردند و ما هم ادامه دادیم و رفتیم پایین لشکر و یگان ها را یکی یکی جا گذاشتيم . هر چه جلو مي‌رفتيم و مي‌پرسيديم راهي كه به جزيره مجنون مي‌رود و جاده كجاست ؟ می گفتند : يك مقداري پايين‌تر پل هست . در همين اوضاع كه در حال عقب نشيني بوديم ، مي‌ديديم كه دشمن به چه صورت در حال پاكسازي منطقه است و حركت آن چطور است و چقدر آتش او سنگين است . در كل منطقه ، سه تا دژ بود به موازات هم ديگر و بين دژ دوم و سوم يك فاصله‌اي بود ، حدود يك يا دو كيلومتر . در اين زمين نزديك به 50 تانك دشمن پشت سر هم مثل ديوار فولادي چيده شده بودند و با هم جلو مي‌آمدند و هر كجا كه مقر يا سنگري بود مي‌ايستادند و با هم شلیک می کردند كه واقعاً وحشتناك بود ! اگر حساب كنيم 50 تانك با هم شلیک کنند ، چه مي‌شود ! با اين طرز پيش روي آن‌ها كار براي نيروهاي خودي سخت بود و چاره‌اي جز عقب نشيني نبود . در همان حين هواپيماهاي عراقي هم آمدند و به بمباران اطراف ما پرداختند كه هدف آن‌ها انهدام پل شناور بود ولي به پل اصابت نكرد . يكي از هواپيما بمب‌هايش را روي دژي كه جلوی ما بود ريخت ، كه به خود دژ اصابت كرد . اين دژ محل اجتماع نيروهاي ما بود و ظاهراً تيپ تكاور ارتش بود . در آنجا ما تلفات زيادي داديم و صحنه ی بسيار دلخراشی بود ؛ امدادگرها و نيروها در حال تخليه مجروحان و اجساد بودند ولي ما همين طور به عقب نشيني خود ادامه مي‌داديم تا به پل مورد نظر رسيديم . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت سیزدهم و آخرین پل خيلي طولاني بود ، 4 كيلومتر مسافت داشت که بین جزيره شمالي مجنون و آن جزيره‌اي كه تصرف شده بود . باريك‌ترين محل را پيدا كرده و پل را نصب كرده بودند چون دستور يك دستور سراسري بود تجمع نيروهایي كه از روي پل عبور مي‌كردند و به عقب مي‌رفتند زياد بود . ما فقط دعا مي‌كرديم كه در این شلوغي دشمن اين جا را بمباران نكند . هوا که تاريك شد به جزيره مجنون شمالي رسيدم ديگر توان راه رفتن نداشتم . تعدادي از بچه‌ها پشت سر ما مي‌آمدند و بقيه هم از ما جدا شده بودند . هيچ كس از دیگری خبر نداشت . بچه‌هاي گردان که موفق شده بودند با قایق به عقب بروند ، تا قبل از غروب رسیده بودند . وقتي گاه گردان رسیدیم ، تعدادي از بچه‌ها نیامده بودند که دير وقت آمدند. پس از پايان عمليات ، گردان حمزه سيدالشهداء مورخ 2 /12/1363 در اردوگاه مستقر شد و در تاریخ 29/12/1363 به گردان دستور داده شد كه يك گروهان جهت عمليات آماده كند . از نيروهاي هر دو گروهان يك گروه سازماندهي و جهت عمليات تجهيز شد . اما فرداي آن روز عمليات لغو و گردان حمزه سيدالشهداء با تمام امكانات و نيروهاي باقي مانده به اردوگاه پادگان كرخه انتقال داده شد. اسامي شهداء گردان در این عملیات به شرح ذيل‌اند : احمد كاوه‌پور ، محمدحسين خيري‌پور غلام عباس شیرزادی هوشنگ سگوند سعید سگوند . شادی روح شهدای بدر و سلامتی رزمندگان گردان حمزه صلوات @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت هفتم . نيروها از پايين و بالا فشار مي‌آوردند تا الحاق صورت بگیرد ، چون پایین را نيروهاي خودي گرفته بودند و مشكل پايين حل شده بود . جزيره‌ خيلي بزرگ بود ولي قسمت بالا مانده بود ، دشمن هم متوجه فشار ما شده بود لذا آتش زيادي روي نيروهاي احتياط ما مي‌ريخت كه تلفات بگيرد . با اين حجم وقتي آتش شروع مي‌شد ، کسی نمی توانست از جایش تکان بخورد . نيروها هم امكانات زیادی نداشتند ، در همان دژ جان‌پناه درست كرده بودند و در آن مي‌نشستند . وقتي كه آتش شروع مي‌شد هيچ كس راه فرار نداشت ، اصلاً نمی توانست تكان بخورد فقط باید سر جاي خودش بنشيند تا آتش قطع شود . يادم هست بار آخري كه دشمن آتش سنگيني ریخته بود پنج - شش نفري مانده بودیم در آن محل و گردان رفته بود جلو در خط مستقر بود . احمد نونچي هم آنجا بود و حدود دو سه جان‌پناه پايين‌تر ! من رفته بودم آنجا كه آتش شروع شد وقتي خواستم برگردم با تلاش بسیار به جان‌پناه رسیدم با اين كه فاصله كم بود . حجم آتش آن قدر زياد بود كه اگر كسي خوب جان‌پناه نمي‌گرفت حتماً تلف مي‌شد . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃