eitaa logo
محمد رضا
138 دنبال‌کننده
30هزار عکس
23.4هزار ویدیو
566 فایل
ذوالفقار فدائیان آقا سید علی خامنه ایی حفظه الله در صورت نیاز به ارتباط با مدیر کانال به اکانت محمد رضا پیام ارسال بفرمائید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت نهم تخلیه مجروحان‌ گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت . يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردان‌هاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند . 48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي مي‌خواست به ما تك زده ، نفوذ كند . نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد ! طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچه‌ها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند . وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبه‌ي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی‌ ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود . تخلیه مجروحان‌ گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت . يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردان‌هاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند . 48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي مي‌خواست به ما تك زده ، نفوذ كند . نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد ! طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچه‌ها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند . وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبه‌ي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی‌ ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت دهم در ضمن ما نيروي زيادي در خط داشتيم سپاه اكثر يگان‌هاي خود را به آنجا آورده بود كه اگر فرماندهان دقيق عمل نمي‌كردند يا بي‌احتياطي مي‌كردند و دشمن از آن سوءاستفاده مي‌كرد چه بسا نيروي عظيمي در آنجا تلف مي‌شد و با تشخيص آن‌ها دستور عقب نشيني داده شد . حدوداً ظهر بود كه نشسته بوديم كنار شهيد احمد نونچي ، نماز را اول وقت خوانديم و بعد ايشان گفت ناهار بخوريم شايد مسئله‌اي پيش بيايد كنسرو را باز كرديم و مشغول خوردن بوديم كه ديديم يكي از قايق‌ها آمد و برادرمان امين آرام داخل آن بود ، از طرف مشرق به طرف ما آمد و گفت : آماده شويد مي‌خواهيم برويم عقب . عقبه‌ي گردان چند نفري از بچه‌هاي تداركات و تسلیحات بودند و ما اصلاً نمي‌دانستيم جريان از چه قرار است و عقب نشيني براي چيست؟ بچه های عملیات داشتند برمی گشتند ما هم سریع به جمع و جور کردن وسایل پرداختیم و هرچه می توانستیم با خود آوردیم و افتاديم جلوی ستون . گفتم : كجا برويم ؟ گفتند : آقا برويد جلو . از مسؤولين لشکر شهيد عظيم محمدي و چند نفر ديگر آنجا بودند ؛ اين‌ها جلوي ما در كنار اسكله‌اي كه مربوط به لشكر حضرت علي بن ابي‌طالب (ع) بود . ايستاده بودند و گفتند وقتي به آنجا برسيد به شما مي‌گويند چكار كنيد . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت یازدهم با شروع عقب نشيني ، ما در جلو ستون حركت كرديم و رسيديم به آن اسكله‌اي كه گفته بودند . قايق‌ها كه آمدند تعداي از بچه‌ها سوار شدند ولي ما همين طور راه را ادامه دادیم و از بچه‌ها جدا شديم . چون من جلوی ستون بودم متوجه نشدم از بقيه عقب مانده‌ام . به ما گفتند : فقط برويد عقب ، يك پلي هست به آنجا كه رسيديد نیروهای خودی به شما می گویند چه کنید ؟ اما آن ها هم ما را راهنمایی نکردند و ما هم ادامه دادیم و رفتیم پایین لشکر و یگان ها را یکی یکی جا گذاشتيم . هر چه جلو مي‌رفتيم و مي‌پرسيديم راهي كه به جزيره مجنون مي‌رود و جاده كجاست ؟ می گفتند : يك مقداري پايين‌تر پل هست . در همين اوضاع كه در حال عقب نشيني بوديم ، مي‌ديديم كه دشمن به چه صورت در حال پاكسازي منطقه است و حركت آن چطور است و چقدر آتش او سنگين است . در كل منطقه ، سه تا دژ بود به موازات هم ديگر و بين دژ دوم و سوم يك فاصله‌اي بود ، حدود يك يا دو كيلومتر . در اين زمين نزديك به 50 تانك دشمن پشت سر هم مثل ديوار فولادي چيده شده بودند و با هم جلو مي‌آمدند و هر كجا كه مقر يا سنگري بود مي‌ايستادند و با هم شلیک می کردند كه واقعاً وحشتناك بود ! اگر حساب كنيم 50 تانك با هم شلیک کنند ، چه مي‌شود ! با اين طرز پيش روي آن‌ها كار براي نيروهاي خودي سخت بود و چاره‌اي جز عقب نشيني نبود . در همان حين هواپيماهاي عراقي هم آمدند و به بمباران اطراف ما پرداختند كه هدف آن‌ها انهدام پل شناور بود ولي به پل اصابت نكرد . يكي از هواپيما بمب‌هايش را روي دژي كه جلوی ما بود ريخت ، كه به خود دژ اصابت كرد . اين دژ محل اجتماع نيروهاي ما بود و ظاهراً تيپ تكاور ارتش بود . در آنجا ما تلفات زيادي داديم و صحنه ی بسيار دلخراشی بود ؛ امدادگرها و نيروها در حال تخليه مجروحان و اجساد بودند ولي ما همين طور به عقب نشيني خود ادامه مي‌داديم تا به پل مورد نظر رسيديم . در كنار اسكله فرماندهان نيز آنجا نشسته بودند ولي چيزي به ما نگفتند . از كنار آن‌ها عبور كرديم و با هماهنگي كه با عقب شده بود قايق‌ها آماده بودند كه ما را به عقب ببرند . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت دوازدهم قايق‌ها كه آمدند تعداي از بچه‌ها سوار شدند ولي ما همين طور راه را ادامه دادیم و از بچه‌ها جدا شديم . چون من جلوی ستون بودم متوجه نشدم از بقيه عقب مانده‌ام . به ما گفتند : فقط برويد عقب ، يك پلي هست به آنجا كه رسيديد نیروهای خودی به شما می گویند چه کنید ؟ اما آن ها هم ما را راهنمایی نکردند و ما هم ادامه دادیم و رفتیم پایین لشکر و یگان ها را یکی یکی جا گذاشتيم . هر چه جلو مي‌رفتيم و مي‌پرسيديم راهي كه به جزيره مجنون مي‌رود و جاده كجاست ؟ می گفتند : يك مقداري پايين‌تر پل هست . در همين اوضاع كه در حال عقب نشيني بوديم ، مي‌ديديم كه دشمن به چه صورت در حال پاكسازي منطقه است و حركت آن چطور است و چقدر آتش او سنگين است . در كل منطقه ، سه تا دژ بود به موازات هم ديگر و بين دژ دوم و سوم يك فاصله‌اي بود ، حدود يك يا دو كيلومتر . در اين زمين نزديك به 50 تانك دشمن پشت سر هم مثل ديوار فولادي چيده شده بودند و با هم جلو مي‌آمدند و هر كجا كه مقر يا سنگري بود مي‌ايستادند و با هم شلیک می کردند كه واقعاً وحشتناك بود ! اگر حساب كنيم 50 تانك با هم شلیک کنند ، چه مي‌شود ! با اين طرز پيش روي آن‌ها كار براي نيروهاي خودي سخت بود و چاره‌اي جز عقب نشيني نبود . در همان حين هواپيماهاي عراقي هم آمدند و به بمباران اطراف ما پرداختند كه هدف آن‌ها انهدام پل شناور بود ولي به پل اصابت نكرد . يكي از هواپيما بمب‌هايش را روي دژي كه جلوی ما بود ريخت ، كه به خود دژ اصابت كرد . اين دژ محل اجتماع نيروهاي ما بود و ظاهراً تيپ تكاور ارتش بود . در آنجا ما تلفات زيادي داديم و صحنه ی بسيار دلخراشی بود ؛ امدادگرها و نيروها در حال تخليه مجروحان و اجساد بودند ولي ما همين طور به عقب نشيني خود ادامه مي‌داديم تا به پل مورد نظر رسيديم . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت سیزدهم و آخرین پل خيلي طولاني بود ، 4 كيلومتر مسافت داشت که بین جزيره شمالي مجنون و آن جزيره‌اي كه تصرف شده بود . باريك‌ترين محل را پيدا كرده و پل را نصب كرده بودند چون دستور يك دستور سراسري بود تجمع نيروهایي كه از روي پل عبور مي‌كردند و به عقب مي‌رفتند زياد بود . ما فقط دعا مي‌كرديم كه در این شلوغي دشمن اين جا را بمباران نكند . هوا که تاريك شد به جزيره مجنون شمالي رسيدم ديگر توان راه رفتن نداشتم . تعدادي از بچه‌ها پشت سر ما مي‌آمدند و بقيه هم از ما جدا شده بودند . هيچ كس از دیگری خبر نداشت . بچه‌هاي گردان که موفق شده بودند با قایق به عقب بروند ، تا قبل از غروب رسیده بودند . وقتي گاه گردان رسیدیم ، تعدادي از بچه‌ها نیامده بودند که دير وقت آمدند. پس از پايان عمليات ، گردان حمزه سيدالشهداء مورخ 2 /12/1363 در اردوگاه مستقر شد و در تاریخ 29/12/1363 به گردان دستور داده شد كه يك گروهان جهت عمليات آماده كند . از نيروهاي هر دو گروهان يك گروه سازماندهي و جهت عمليات تجهيز شد . اما فرداي آن روز عمليات لغو و گردان حمزه سيدالشهداء با تمام امكانات و نيروهاي باقي مانده به اردوگاه پادگان كرخه انتقال داده شد. اسامي شهداء گردان در این عملیات به شرح ذيل‌اند : احمد كاوه‌پور ، محمدحسين خيري‌پور غلام عباس شیرزادی هوشنگ سگوند سعید سگوند . شادی روح شهدای بدر و سلامتی رزمندگان گردان حمزه صلوات @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت هفتم . نيروها از پايين و بالا فشار مي‌آوردند تا الحاق صورت بگیرد ، چون پایین را نيروهاي خودي گرفته بودند و مشكل پايين حل شده بود . جزيره‌ خيلي بزرگ بود ولي قسمت بالا مانده بود ، دشمن هم متوجه فشار ما شده بود لذا آتش زيادي روي نيروهاي احتياط ما مي‌ريخت كه تلفات بگيرد . با اين حجم وقتي آتش شروع مي‌شد ، کسی نمی توانست از جایش تکان بخورد . نيروها هم امكانات زیادی نداشتند ، در همان دژ جان‌پناه درست كرده بودند و در آن مي‌نشستند . وقتي كه آتش شروع مي‌شد هيچ كس راه فرار نداشت ، اصلاً نمی توانست تكان بخورد فقط باید سر جاي خودش بنشيند تا آتش قطع شود . يادم هست بار آخري كه دشمن آتش سنگيني ریخته بود پنج - شش نفري مانده بودیم در آن محل و گردان رفته بود جلو در خط مستقر بود . احمد نونچي هم آنجا بود و حدود دو سه جان‌پناه پايين‌تر ! من رفته بودم آنجا كه آتش شروع شد وقتي خواستم برگردم با تلاش بسیار به جان‌پناه رسیدم با اين كه فاصله كم بود . حجم آتش آن قدر زياد بود كه اگر كسي خوب جان‌پناه نمي‌گرفت حتماً تلف مي‌شد . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت هشتم چند روز بعد به ما گفتند : شما چون نيروي احتياط هستید ، برگرديد . ولي با تمام اين مسائل ما به دنبال گردان مالك‌اشتر راه افتاديم و وارد عمليات شديم و مقداري هم درگيري داشتيم . ولي حجم زياد آتش و حضور نيروهاي زياد دشمن در منطقه باعث شد كه نيروهاي ما نتوانند كاري از پيش ببرند و درگيري تا نزديكي‌هاي صبح طول كشيد و اصلاً نوبت به ما نرسيد كه وارد عمل بشويم . تخلیه مجروحان‌ گردان هاي ديگري كه وارد عمل شده بودند به عهده گرفتیم و صبح گردان ما به موضع اول خودش برگشت . يكي دو روز از آن قضيه گذشت و گردان‌هاي خط مقدم عقب كشيدند و خط را تحويل ما دادند . 48 ساعت خط دست ما بود و آن زماني كه عمليات آفندي ما قطع شده بود ، از آن نقطه دشمن با آوردن نيروی رزمی بسيار زيادي مي‌خواست به ما تك زده ، نفوذ كند . نیروهای دشمن تلاش داشت از بالا جزيره را پاک سازی کرده پایین بيايد كه موفق هم شد ! طي آن 48 ساعت كه در خط بوديم بچه‌ها نهايت تلاش و سعي خودشان را كردند ، منتهي با توجه به اوضاعی كه بر منطقه گذشت از بالا دستور عقب نشيني دادند . وضعيت خيلي حساسي بود و در عقبه‌ي ما تا خشكي خودمان که حدود سي كيلومتر بود جز قايق هيچ وسيله ی‌ ترابري آنجا نبود و اگر هم بود قابل استفاده نبود . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از °°°
🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃 ♦️♦️گردان حمزه سید الشهدا اندیمشک از لشکر ۷ ولیعصر (عج)در عمليات بدر 💠قسمت ششم لشکر مي‌خواست دوتا دژ ( يكي را كه كنار آب بود و يكي هم با فاصله 2 كيلومتري وسط منطقه بود ) را تصرف كند . به موازات همين دژ كنار آب ، از هر دو طرف در چند شب لشکر عمل مي‌كرد كه بتواند خودش را به لشكرهاي سمت بالا برساند و هم زمان عمل كنند ، از طرف جاده خندق دست به دست هم بدهند ولي دشمن سرسختي زيادي كرد و متوجه قضيه شده بود . ما با اين كه پيش روي‌هايي داشتيم ولي دست مان به نيروهاي سمت راست نرسيد . در عمليات بدر واقعيت اين است كه آتش دشمن خيلي زياد بود ، ما در مأموريت‌هاي مختلف چه آفندي ، چه پدافندي كه قبلاً شركت كرده بوديم آتشي با اين حجم مشاهده نکرده بودیم . 24 ساعت قبل از اين كه ما وارد عمل بشويم به عنوان احتياط كنار دژ بوديم كه بين دوتا دژ زميني بود كه صاف بود و حالت باتلاقي داشت ‌يعني وقتي از آن رد مي‌شدي به خاطر نرم بودن زمين پاي انسان در گل فرو مي‌رفت كه اين زمين هم صاف صاف بود و هم سفيد و دست نخورده ، بعد از 24 ساعت تمام آن منطقه زير و رو شده و رنگ گل عوض شده بود يعني نقطه به نقطه توپ خورده بود ، بخصوص كنار آن دژي كه ما مستقر بوديم و دشمن متوجه شده بود كه ما نيروي احتياط آورده‌ايم . @yadshohada 🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃💥🍃
هدایت شده از یا قمر بنی هاشم
عنه صلى الله عليه و آله  منَ بَرَّ والِدَيهِ طُوبى لَهُ ، زادَ اللّه ُ في عُمرِهِ .; پيامبر خدا صلى الله عليه و آله  هر كه به پدر و مادرش نيكى كند، خوشا به حالش، خداوند عمرش را زياد كرده است.; الترغيب و الترهيب : 3/ 317/17.
هدایت شده از یا قمر بنی هاشم
قالَ رَسُولُ اللّه صلي الله عليه و آله ; يَعْطَى الشَّهيدُ سِتَّ خِصالٍ عِنْدَ اَوَّلِ قَطْرَةٍ مِنْ دَمِهِ; يُكَفَّرُ عَنْهُ كُلُّ خَطيئَةٍ وَيَرى مَقْعَدَهُ مِنَ الْجَنَّةِ وَيُزَوَّجُ مِنْ حُوْرِ الْعينِ وَيُؤَمَّنُ مِنَ الْفَزَعِ الاَْكْبَرِ وَمِنْ عَذابِ الْقَبْرِ وَ يُحَلّى حُلَّةَ الايِمان. ; رسول خدا صلي الله عليه و آله فرمود به شهيد شش امتياز داده مى شود; 1 ـ با اولين قطره خون او تمام گناهانش بخشيده مى شود(به جز حق الناس). 2 ـ جايگاه خود را در بهشت مى بيند. 3 ـ از حوريان با او ازدواج مى كنند. 4 ـ از وحشت بزرگ روز قيامت در امان مى باشد. 5 ـ از عذاب قبر ايمن است. 6 ـ به زيور ايمان آراسته مى گردد.; كنزالعمال، ج 4، ص 410، حديث 1152
هدایت شده از اینستای انقلابی
808.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جان باختن زندانی آمریکایی علی رغم التماس به زندان بان ها لوکاس بلامی زندانی 41 ساله اهل مینه‌سوتا پس از التماس به زندان بان ها برای دریافت مراقبت پزشکی، در زندان شهر هنپین از ایالت مینه سوتا جان باخت. علی رغم اینکه بیمارستان دقیقاً آن طرف زندان قرار داشت، فریادهای او برای کمک توسط کارگران کاملاً نادیده گرفته شد. 💬 @insta_enghelabi
هدایت شده از اینستای انقلابی
1.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اگه فلسطینی نبودی قطعا صدر اخبار براندازا و اینترنشنال و بی‌بی‌سی و...بودی💔 💬 @insta_enghelabi