🔹️ منطق رجز خوانی
در #قانون_جنگل
(هزینه های ناشی
از #پیام_ضعف)
✍#استاد_قربانی
... در جهانی که #قانون_خدا حاکم نباشد قانون جنگل حاکم است. قدرت و ثروت مشروعیّت می آورد. چون قویتر است پس حق دارد زورگویی کند! قانون جنگل است دیگر! جنگل که دیگر اخلاق سرش نمیشود! بعد از گرفتن خدا از حاکمیّت نظامهای بشری اخلاق را برای مهار توده ها مطرح کرده اند! اخلاق افیون توده هاست. والّا صریحا میگویند در سیاست منافع حاکم است.
🔸حال که چنین است نسبتها در چنین جنگلی نسبت صید و صیّاد میشود. در چنین فضایی زیست شناسان به خوبی نشان داده اند که در جنگل تلاش اصلی صید این است که به صیّاد نشان بدهد که:
"من را ضعیف ندان! تو نمیتوانی من را صید کنی! نمیتوانی من را فریب بدهی!"
از اینجاست که منطق طبیعت منطق رجز خوانی و اراده ی اقدام است. اگر در جنگل اظهار ضعف کنی ترحّم نمیکنند! تو را میدرند!
↩ زیست شناسان در حیات حیوانات نکات خیلی جالبی در زمینه همین رجزخوانی ها و پرهیز شدید حیوانات از فرستان سیگنال ضعف بیان کرده اند. مثلا یک پرنده ای هست به نام: «Arabian babbler» شبیه گنجشک است. متوجّه شده اند که وقتی این پرنده صیّاد را میبیند به جای فرار ابتدا با صدای زیاد جیک جیک میکند! ولی چرا به جای فرار بیشتر خودش را به صیّاد نشان میدهد؟! آیا میخواهد بقیه همنوعانش را خبر کند؟! ولی این پرنده که معمولا تنهاست؟!
محققان علوم رفتاری متوجّه شده اند که این پرنده در حال نوعی رجز خوانی برای صیّاد است! یعنی:
«دیگه دیدمت! بی خود فکر نکن ندیدمت! خودت میدانی که اگر بخواهم به راحتی از تو دور میشوم! الکی نه خودت را به زحمت بیانداز و نه انرژی زیستی ات را هدر بده و نه من را اذیّت بکن! بیا معامله کنیم! نه تو کاری به من داشته باش و نه من! ولی اگر معامله نکنیم هر دوتایمان ضرر میکنیم!»
◀️ مثال جالب دیگر آهوی زیبایی است که به #آهوی_تامسون معروف است. آهویی که حتّی یوزپلنگ هم نمیتواند حریفش بشود. پدیده ی جالب اینجاست که در بسیاری از اوقات دیده اند که این آهو وقتی صیّاد را میبیند به جای آنکه شروع به فرار کند عمودی به بالا میپرد! یک پرش بلندی که شاید به دو یا سه متر برسد. گاهی هم که فرار میکند هر از چند توقّف میکند دوباره عمودی میپرد! ولی این آیا سفیهانه نیست؟! دیده اند اتّفاقا خیلی هم حکیمانه است. وقتی این کار را میکند صیّادها منصرف میشوند. این آهو با این کارش دارد نوعی رجز خوانی میکند! میگوید:
"خودت میدانی منی که اینطوری به بالا میپرم چه سرعتی روی زمین دارم! الکی نه خودت را به زحمت بیانداز نه من را! دو تایمان ضرر میکنیم. برو سراغ یکی دیگر که تو را ندیده!"
(رجوع کنید به فصل دوم کتاب هوگو مرسیه دیروز که به دنیا نیامده ام! ذیل عنوان ANIMALS ACTING WEIRD)
👈 خدا میداند که این دنیای حیوانات چه اسرار و حکمتهایی دارد. حالا زیست شناسان اینها را به هوشمندی های تکامل یافته در نظام داروینی و در فرآیند تنازع بقا تفسیر میکنند. ولی در هر حال یک حقیقت و یک منطقی دارد. اگر این حالت #رجز_خوانی و #اقتدار نباشد واقعا هزینه های حیوانات در طبیعت بالا میرود. هم صید ضرر میکند و هم صیّاد.
🔹میخواهم چه بگویم؟! میخواهم بگویم در جوامع انسانی هم همینطور است. وقتی نظامها سکولار شد و خدا در کار نبود و قانون جنگل حاکم گردید دیگر منطق زور می آید. از انسانیت دیگر جز لاشه ای باقی نمیماند. دیگر باید از این حیوانات درس گرفت. لااقل اندازه ی آنها درک داشت. چرا مسئولان و نخبگان یک کشوری به دشمن خود پیام ضعف میدهند؟! میدانند معنای این کار خطرناک چیست؟! میدانند چقدر هزینه ایجاد میکند؟! رجزخوانی بلوف زنی نیست! یک منطق است. نشان دادن اراده ی #اقدام و #جهاد است. یک عقل عمیق است. گاهی باید مثل آن گنجشک با صدای بلند فریاد کشید یا مثل غزال تامسون خودی نشان داد! دو توصیه میکنم:
1⃣ یکی برای این ساده لوحانی که اینگونه پیام ضعف میدهند! اینهایی که فکر میکنند در جنگل، اخلاق حکومت میکند! هنوز نفهمیده اند دنیای بدون تقوای الهی اخلاق نمیفهمد! میخواهند حسّ ترحّم را برانگیزند و خودشان را هوشمند و زیرک و عاقل و ناصح هم میدانند! به اینها یک نصیحت میکنم. انصافا قصدم توهین نیست. چون اینها گاهی انسانهای مؤمنی هستند ولی ساده لوح و اغفال پذیر و گول خورنده اند! به اینها عرض میکنم شما که اخلاقتان را نمیتوانید به این سادگی ها درست کنید. ولی یک چیز را از روان شناسان و اهل تجربه بپذیرید. حالا که اینطور هستید سعی کنید در قانون جنگل کسی نفهمد اینقدر ساده لوحید! این صفتتان را مخفی کنید! مادامی که دیگران نفهمند که چنین نقطه ضعف بزرگی دارید در امانید ولی امان از وقتی که بفهمد و لو بروید! آن وقت میفهمند اصل جنس اینجاست! گولخور اعظم اینجاست! آن وقت دیگر منتظر هر گونه تبعاتی از جانب صیّادها باشید!