نویسنده مشهور آمریکایی از سقوط امپراطوری ایالات متحده می‌گوید 🔹کریس هجز: ارزش دلار به شدت سقوط خواهد کرد، درست مانند آنچه در دهه ۱۹۵۰ برای پوند استرلینگ رخ داد، زمانی که به عنوان ارز ذخیره جهانی کنار گذاشته شد. بنابراین ما در پایان مسیر امپراتوری آمریکا هستیم. 🔹ما اقتصاد خود را نابود کرده‌ایم. ما امپراتوری را بر اساس بدهی تأمین مالی می‌کنیم. ما دیگر چیزی تولید نمی‌کنیم. ما طبقه کارگر را از حق خود محروم کرده‌ایم. زیرساخت‌ها در ایالات متحده فروپاشیده‌اند. شما می‌دانید که تمام نشانه‌های ملموس زوال فیزیکی در اطراف ما هستند. 🔹سالانه ۱۰۰ هزار آمریکایی بر اثر مصرف بیش از حد مواد افیونی می‌میرند. تمام بیماری‌ها از جمله ناامیدی، قمار و اعتیاد در جامعه آمریکا بیداد می‌کنند. https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology

نازنین پسرم، میوه‌ی دل مادر!! تولدت مبارک❤️❤️ حالا دیگه در تیتراژ پایانی برنامه ۲۰۴۰، اسم قشنگت برام باعث افتخاره.. البته بخاطر اون نگرش، سطح تفکر و فرهیختگی محتوای برنامه در شبکه امید.. خوش اومدی به دنیای کوچک ما که باعث گرمی دل و روشنی چشممون شدی.. الهی دلت همیشه روشن و معطر به عطر ایمان و معرفت و محبت اهل بیت علیهم السلام... مرداد زیبایی‌های بزرگی به من داد، سپاس خدایا ❤️❤️ #پست_موقت

همرزمان قسمت اول ۰۳/۰۵/۲۱

💠کتاب همرزمان حسین علیه السلام 🔸شرح جلسه اول👆 🔸استاد: سرکار خانم دکتر دلاوری پاریزی 🔰🔰🔰

💠کتاب همرزمان حسین علیه السلام 🔸شرح جلسه دوم 🔸استاد: سرکار خانم دکتر دلاوری پاریزی زیدعزه 👇ادامه

بخش دوم از بیانات استاد بزرگوار 🔰🔰🔰

قسمت اول از جلسه سوم همرزمان حسین علیه السلام ۱۴۰۳/۰۵/۲۸ استاد دلاوری

قسمت دوم از جلسه سوم خلاصه کتاب همرزمان حسین علیه السلام ۱۴۰۳/۰۵/۲۸ استاد دلاوری

استاد دانشگاه و حوزه علمیه خواهران دکتر زهرا دلاوری پاریزی مطرح کرد: تحقق وحدت بین تمام ادیان با اربعین استاد حوزه علمیه خواهران با اشاره به اینکه باید از تجمع و پیاده‌روی جهانی اربعین برای معرفی اسلام استفاده کنیم، گفت: یکی از مهم‌ترین برکات پیاده‌روی اربعین وحدت بین تمام ادیان مخصوصاً مسلمانان در دنیا است. https://qomefarda.ir/50171

علت دشمنی ایران و آمریکا از زبان آمریکایی ها☺️☺️

نقش اربعین در وحدت استاد دکتر زهرا دلاوری پاریزی

رسوایی داعش با اربعین دکتر دلاوری پاریزی

تناقضات شیعه انگلیسی و اربعین @Dr_zdp53

نقش حضرت زینب سلام الله علیها @Dr_zdp53

#همرزمان_حسین #جلسه_۱

#همرزمان_حسین #جلسه_۲

#همرزمان_حسین #جلسه_۳

💠کتاب همرزمان حسین علیه السلام 🔸شرح جلسه چهارم 🔸استاد: سرکار خانم دکتر دلاوری پاریزی زیدعزه #همرزمان_حسین #جلسه_۴ 👇ادامه

💠بخش دوم از فرمایشات استاد بزرگوار #همرزمان_حسین #جلسه_۴ 🔰

"غم‌باد" فضای سینه کمی تنگ‌تر شده، ریه‌ها ورم کرده‌اند، غمباد گرفته‌اند. از بس نفس مهموم کشیده‌ام نفسم بالا نمی‌آید. بس که خوانده‌ام "والشمر جالس علی صدره" استخوان‌های سینه‌ام خورد شده است. تعداد تیرها را که می شمارم از دهانم خون بیرون می‌زند، نیزه شکسته‌ها را که کنار می‌زنم، چشمانم سیاهی می‌رود.. رگ‌های بریده را که می‌بینم، از حال می‌روم .. مداح بی‌نوا پوشیده‌تر بخوان! فاش گفتن در این طریقت قتل عمد است.. صدایش را خفه می‌کنم تا خود بخوانم از روی صفحات خون‌بار تاریخ.. باز هم راه نفسم بسته می‌شود.. وقتی نفس المهموم می‌خوانم.. هنوز اول کار است. قرار است اسب‌ها با نعل تازه بیایند.. قرار است خنجر به دست‌ها برای حلال کردن صیدشان، سر بزنند.. سرهای بزرگ و کوچک. برای این خنجرها شش‌ماهه و شصت ساله تفاوتی ندارد. حتی اگر نشود آن را روی نیزه سوار کرد‌. هنوز قرار است خانواده آخرین وداع را با کسان خود داشته‌باشند.. وسط میدان، ته گودال.. سکینه قرار است بابا را بغل کند، رباب قرار است اصغرش را شیر بدهد، و رقیه باید از صورت بابا بوسه برگیرد. کاروان می‌آید، وداع به زیبایی تمام انجام می‌شود، بوسه‌های عجیب.. از رگ‌ها. از انگشتی که نیست، از انگشتری که ربوده شده، از بدن‌های نرم شده زیر آفتاب.. شن و خون به هم آغشته. خاک تفتیده، موهای خاکستری.. ذوالجناحی که دیگر نیست، از خیمه‌های نیم سوخته.. بوی عود و دود و مو و پوست. گوشواره‌های به خاک افتاده، صورت‌های سرخ.. موهای پریشان .. دیدار به پایان می‌رسد، وداع برگزار می‌شود و حکایت آغاز.. سفر درازی در پیش است، کجاوه و محمل‌ها به پا، نگهبانان قوی، چشم‌های تیز و هیز. بساط مستی و مستوری به پا. کاروان‌ سالار کوفی مسلک. ای وای من.. منزل به منزل.. از بیابان‌های داغ. از خارستان‌های مغیلان. با پای برهنه.. پاهای بچه‌ها و مخدرات صورت‌های نازک زنان و کودکان. آفتاب داغ مهربان.. سفر طولانی است. گاهی باید خستگی در کرد.. گاهی پذیرایی.. با هرچه که دم دست بود، تازیانه، سیلی، نگاه.. منزل به منزل . لیلی دنبال نی روان.. نی به تلاوت مشغول، کاروان دامن کشان. ماه و ماهواره همسفر. سوار بر نیزه‌ها.. جلوتر از مسافران. که روشن کنند جاده را. مثل فانوس، مثل ستاره.. هزار سال است این کاروان در راه است. هنوز به مقصد نرسیده، بین راه مسافر می‌زند، غریبه و آشنا.. همراه می‌شوند و همدل، هم‌پیاله می‌شوند و همنوا. به سوی مغرب.. که خورشیدش قرار است طلوع کند. قرار است بتابد و مشرق را شرمنده کند، بتابد و زمین را گرم کند، شب روست این کاروان. در تاریکی می‌رود که نور بدهد. و "اشرقت الارض بنور ربها" ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة #دل_دادگی #زمستانه زهرا دلاوری پاریزی ۱۴۰۲/۱۰/۹ https://eitaa.com/Dr_zdp53_Theology

#خاطره‌بازی #اربعین #روضه‌خوان