"آقای رئیسجمهور (۱)"
همهی همتش را داخل کلمات جای داد. شال و کلاه کرد، اتوی شلوارش به قول آن آقا، خیارِ تر را دو نیم میکرد. چند جملهای هم از رؤسای جمهور شهید قبلی حفظ کرده بود که در مواجهه با تریبونها بگوید و اعجاب مخاطب را برانگیزد.
حالا یک بار دیگر فرصت عرضه اندام دارد، باورش که نمیشد، میگفت تا پایان دولت ۸ ساله دولت سیزدهم دیگر نوبت به او نمیرسد، لذا در پشت پرده کار خواهم کرد و در عرصهی دیگری به ملت عزیز خدمت میکنم.
عجیب بود که جزو نفرات مراجعه کننده به وزارت کشور و در صدد فتح صندلی پاستور است، دیدار با خانواده شهدای بالگرد، حس خوبی را از سیاسیون منتقل نمیکند، به خصوص که بفهمی بعضیها حتی شغلهای پیشنهادی رئیس جمهور محبوب را هم نپذیرفته و فقط با نگاه از بالا به پایین هر از چندی عریضهای به دولت میدادهاند، آن هم بر اثر کرامت و بزرگمنشی رئیسجمهور فقید که متواضعانه دست یاری به سوی فرهیختگان و نخبگان سیاسی دراز کرده بود.
متاسفانه هرچه نگاه میکنم بوی تزویر و ریا نمیگذارد بتوانم خوب تحلیل کنم، سادهزیستی نمایشی برایم ارزشی ندارد، حالا بماند جمع بین اندیشههای پاره فرهنگها و خرده قومیتها، آخر بعد از رئیسی عزیز خیلی سخت است هر کس و ناکسی بر جای او تکیه زند، او که سطح درک مردم را از خدمت خالصانه حداقل ده پله افزایش داد..
باری، بگذریم خیلی باید جرات سیاسی پیدا کرده باشند تا خود را مناسب منصب عظیم بدانند، یا با خود فکر کردهاند که چند دیدار استانی و عکس و شوآف کلید محبوبیت است، اما نمیدانند رئیسی عزیز با خدا معامله کرد و گیوههای آهنین برکشید و خستگی را در کوله پشتیاش به دیوار آویزان کرد و به میدان تیر رفت.
حالا گاهی تندروهایی از هر دو طرف به این و آن طرف متمایل میشوند و قشر خاکستری هم مترصد گرفتن نهنگ از آب گلآلود مناظرات. اما من هم بهتر است تا تاییدات جنابان عالی شورای نگهبان منتظر بمانم و دست از گوشه و کنایه انداختن بکشم که به انصاف و مروت نزدیکتر است.
#سیاسینویسی
#آقای_رئیسجمهور
#حافظه_تاریخ
#رئیسجمهور_مردمی
#انتخاب_احسن
#انتخابات۱۴۰۳
✍@Dr_zdp53
@Dr_zdp53_Theology