eitaa logo
اقتصاد کلان، دکتر بخشی
1هزار دنبال‌کننده
18 عکس
7 ویدیو
1 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم تحلیل‌هایی از اقتصاد کلان و پول مبتنی بر شناخت وضع موجود، وضع ایده‌آل و نحوه حرکت به وضع ایده‌آل ارتباط: https://eitaa.com/zerorate
مشاهده در ایتا
دانلود
3⃣ سؤال سوم: برای آن‌که قیمت طلا در ایران متناسب با قیمت جهانی‌اش رشد کند، چه باید کرد؟ ✔️ پاسخ: باید نرخ رشد نقدینگی ریال متناسب باشد با نرخ رشد نقدینگی دلار یا دقيق تر، با نرخ ورود دلار به داخل ایران متناسب و هماهنگ باشد. به نوعی، ریال به دلار میخکوب شود. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 4⃣ سؤال چهارم: آیا میخکوب کردن ریال به دلار، تورم را ازبین می‌برد؟ ✔️ پاسخ: مشروط بر آن‌که نرخ رشد نقدینگی دلار (نرخ ورود دلار به اقتصاد ملی) با نرخ رشد تولید ملی برابر باشد، تورم ازبین می‌رود. برای مثال چنان‌چه نرخ رشد تولید ۲ درصد درسال، اما نرخ ورود دلار به داخل کشور ۳ درصد و بنابراین ریال میخکوب شده به دلار نیز ۳ درصد درسال رشد کند، تورم معادل یک درصد خواهد بود. یعنی با این‌که قیمت دلار ثابت است، تورم داریم. ولی اگر این سه نرخ باهم برابر باشند، تورم (افزایش مستمر سطح عمومی قیمت‌ها) ایجاد نخواهد شد. اما یک مسأله باقی می‌ماند. ازآنجایی که دلار به طلا میخکوب نیست و به‌دلیل رشد بالاتر دلار نسبت به طلا، قیمت جهانی طلا درحال افزایش است، بنابراین در همه کشورهای جهان قیمت طلا درحال افزایش است، حتی اگر همه ارزهای جهانی به دلار میخکوب باشند و نرخ رشد تولید آنها با نرخ خلق ارز جهانی برابر باشد. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 5⃣ سؤال پنجم: در این شرایط که قیمت طلا در جهان و به پول‌های ملی همه کشورها درحال افزایش است، آیا قیمت بقیه کالاها نیز افزایش خواهد یافت (تورم مصرف کننده)؟ ✔️ پاسخ: اگر ریال میخکوب شود به دلار، دراین صورت قیمت دلار ثابت باقی خواهد ماند. اما چون قیمت طلا درحال افزایش است، خرید و نگهداری آن درمقایسه با اشتغال به دیگر فعالیت‌های اقتصادی، سودآورتر خواهد بود؛ لذا تقاضا برای آن ازطریق کاهش تقاضا برای دیگر فعالیت‌ها و درنتیجه رکود اقتصادی، افزایش خواهدیافت. لاجرم دولت باید بر خرید و فروش طلا توسط مردم مالیاتی نسبتاً متناسب با افزایش قیمت جهانی آن وضع کند تا مانع از هجوم برای خرید آن شود. البته میخکوب شدن ریال به دلار توصیه نمی‌شود زیرا ریال رقیب دلار است و هر موقع که تحریم تشدید شود، ورود دلار به داخل کشور افت خواهد کرد و لاجرم باید بلافاصله نرخ رشد ریال را نیز کاهش دهیم تا برابری دلار و ریال حذف شود. اما افت ناگهانی خلق ریال رکود ایجاد می‌کند. @drbakhshi_eghtesadekalaan
6⃣ سؤال ششم: اگر نرخ رشد نقدینگی برابر باشد با نرخ رشد تولید، واقعاً تورم نخواهیم داشت؟ ✔️ پاسخ: در ادبیات رایج اقتصاد کلان، تصویر ناقصی از تورم ارائه شده است. وقتی نقدینگی رشد می‌کند، اساساً و درست به همان اندازه، قیمت‌ها رشد می‌کند چه تولید رشد کند چه رشد نکند؛ اما مبتنی بر تعریف پذیرفته شده از تورم، بخشی از رشد قیمت دیده نمی‌شود؛ یعنی در محاسبه تورم، صرفاً بخشی از تورمی که رخ داده، لحاظ می‌شود. درواقع تورم دو جزء دارد: - جزء مشهود - جزء نامشهود فرض کنید ۱۰ عدد نان و ۱۰ هزار تومان پول وجود دارد و قرار است این ۱۰ هزار تومان صرف خرید این ۱۰ عدد نان شود. بنابراین، قیمت هر عدد نان ۱۰۰۰ تومان خواهدبود. اگر تعداد نان‌ها به ۲۰ عدد افزایش یابد و هم‌زمان حجم پول نیز به ۲۰ هزار تومان برسد، دراین‌صورت، قیمت هر عدد نان همان ۱۰۰۰ تومان باقی خواهد ماند و ظاهراً تورم ایجاد نشده است. حال فرض کنید در برابر افزایش تعداد نان‌ها از ۱۰ به ۲۰، حجم پول ثابت باقی می‌ماند، دراین صورت قیمت نان به ۵۰۰ تومان کاهش می‌یافت. اما افزایش حجم پول یا نقدینگی، مانع از کاهش قیمت‌ها گردید. یعنی وقتی حجم پول افزایش یابد، تأثیر کاهنده رشد تولید بر سطح قیمت ازبین می‌رود. این همان جزء نامشهود تورم است که با رشد پول اتفاق افتاده و قدرت خرید هر ۱۰۰۰ تومان قبلی را کاهش داده است. یعنی با رشد ۱۰۰ درصدی نقدینگی، تورم نیز ۱۰۰ درصد است. تورم نامشهود در محاسبات متعارف وارد نمی‌شود، درحالی‌که وجود دارد. وقتی حجم پول متناسب با تولید رشد می‌کند، هرچند تورم‌ مشهود نیست اما اثرش بر توزیع قدرت خرید قطعی است. این مورد را در یادداشت‌های قبلی توضیح داده‌ایم. نکته‌ای را هم تأکید کنیم که افزایش قیمت ناشی از کاهش حجم تولید را نمی‌توان به افزایش حجم پول نسبت داد، زیرا اساساً حجم اسمی پول تغییر نکرده است. @drbakhshi_eghtesadekalaan
7⃣ سؤال هفتم: تورم را چگونه محاسبه کنیم؟ ✔️ پاسخ: برای محاسبه‌ی تورم، بهتر است از نرخ رشد نقدینگی استفاده شود. البته منظور ما از نقدینگی آن بخشی از حجم پول است که به دور گردش وارد می‌شود. براساس روش‌های فعلی اندازه‌گیری تورم، باید گفت نرخی که برای تورم اعلام می‌شود، تخمینی است درحالی‌که محاسبه تغییر حجم پول (یا نقدینگی)، دقیق است. درمقابل افزایشی که در نقدینگی ایجاد می‌شود، قیمت هر کالایی واکنش متفاوتی نسبت به کالای دیگر ازخود نشان می‌دهد. وقتی حجم پول ۱۰ درصد رشد می‌کند، قیمت یک کالا ممکن است ۲۰ درصد، دیگری ۵ درصد، و ... رشد کند؛ هر کدام از کالاها با نرخ متفاوتی رشد می‌کنند. حتی ممکن است برخی کالاها اصلاً رشد قیمت نداشته باشند. نرخ تورمی که اعلام می‌شود، هرگز قابل رویت نیست. وقتی گفته می‌شود نرخ تورم ۱۵ درصد است، شاید نتوانیم هیچ کالایی را بیابیم که دقیقاً ۱۵ درصد افزایش قیمت داشته است. درحالی‌که رشد حجم پول قابل رویت (عینی) و دقیق است. ذکر یک مثال می‌تواند به فهم بهتر کمک کند. فرض کنید نقدینگی موجود در اقتصاد ۱۰ هزار تومان است و اقتصاد شامل چهار کالای گندم، میوه، کفش و لباس است. توزیع نقدینگی بین این چهار بازار نیز برابر است. یعنی هر بازار ۲۵ درصد از نقدینگی مذکور را به خود اختصاص داده است. حال وقتی نقدینگی ۱۰ درصد رشد می‌کند، چنان‌چه نقدینگی رشد یافته به‌طور برابر در این بازارها انتشار پیدا کند، سطح قیمت در همه این چهار بازار یکسان رشد خواهد کرد و بنابراین نرخ تورم ۱۰ درصد و دقیقاً معادل نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد خواهد بود. اما اگر سهم هر بازار از نقدینگی رشد یافته، متفاوت باشد، افزایش قیمت در هر بازار متفاوت از بازار دیگر خواهد بود. مثلاً فرض کنید بازار میوه ۴۰۰ تومان از این نقدینگی رشد یافته را جذب کند و ۶۰۰ تومان باقیمانده، بین سه بازار دیگر مساوی توزیع شود. دراین حالت نرخ تورم در کل این اقتصاد (درصد افزایش متوسط قیمت‌ها) چقدر خواهد بود؟ نرخ تورم در بازار میوه ۱۶ درصد خواهد بود. حال آن‌که نرخ تورم در هر کدام از سه بازار دیگر، ۸ درصد خواهد بود. متوسط این چهار نرخ، همان ۱۰ درصد قبلی خواهد است؛ اما هیچ کدام از این چهار کالا، قیمت‌شان ۱۰ درصد افزایش نیافته است. در نظریه متعارف، متوسط افزایش قیمت‌ها را به‌صورت‌ وزنی به‌عنوان‌ تورم درنظر می‌گیرند که عددی کاملاً تخمینی و غیرقابل رویت است. درهمین مثال قبل، اگر به افزایش قیمت‌ها وزن بدهیم، نرخ تورم تغییر خواهد کرد. فرض کنید بخواهیم به افزایش قیمت کفش با وزن ۵۰ درصد در محاسبه تورم کل، وزن بدهیم. دراینصورت نرخ تورم در کل اقتصاد نه ۱۰ درصد بلکه ۸.۷۵ درصد خواهد بود که کمتر از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد است. دقت کنید قیمت کفش واقعاً ۱۰ درصد رشد کرده اما به دلایلی نخواسته ایم این افزایش در قیمت را ببینیم! پاسخ به این سؤال ادامه دارد... @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈👈 ادامه پاسخ به سؤال هفتم: همگن بودن حجم نقدینگی: حجم نقدینگی، یا حجم پول، همگن است اما کالاهایی که درمقابل حجم نقدینگی یا پول ردیف شده‌اند، مطلقاً همگن نیستند. نتنها گندم با پارچه دو کالای کاملاً متفاوت هستند، حتی گندم با جو نیز متفاوت است، حتی دانه های گندم باهم متفاوت و غیرهمگن و کاملاً غیرمتشابه هستند، اما پول این‌گونه نیست و کاملاً همگن است. قدرت خرید ۲ عدد اسکناس هزار تومانی در یک لحظه از زمان کاملاً برابر است. این استدلال به زبان بسیار ساده و خیلی دقیق روشن می‌کند که نباید مبتنی بر مشاهدات تجربی و آماری و ارتباطات رگرسیونی قضاوت کنیم که آیا تورم به رشد نقدینگی ارتباط دارد یا خیر! و هرجا که این ارتباط قوی نبود و یا اصلا وجود نداشت نتیجه بگیریم که رشد نقدینگی موجب تورم نیست. مطالعات تجربی مبتنی هستند بر تعریفی که امروزه از تورم پذیرفته شده است، اما این تعریف همه ابعاد تورم را درنظر نمی‌گیرد. تخمین میزان تورم به‌طور اساسی وابسته است به تعریفی که از تورم پذیرفته‌ایم. آیا در محاسبه تورم کالاها را وزن دهی کنیم یا نه؟ وزن هر کدام چقدر باشد و ... تمامی فرمول‌های محاسبه تورم، تورم را تخمین می‌زنند، اما محاسبه نمی‌کنند. وقتی روش‌های مختلف تخمین تورم توسط محققان متعدد پیشنهاد شده و می‌شود، به طریق اولی نیز می‌توان مبتنی بر ادبیاتی که در بالا ارائه شد، اظهارکرد که اتفاقاً بهترین روش و البته روش دقیق برای محاسبه تورم، همان محاسبه رشد حجم پول است. یعنی از رشد حجم پول و یا نقدینگی به‌عنوان‌ متغیر جایگزین نرخ تورم استفاده کنیم. خیلی مواقع ذهنیت ما درمورد تورم ناشی از بینشی است که طراحان این مباحث به‌صورت هدفمند، خواسته‌اند در ذهن ما ایجاد شود. وقتی تورم را فقط به قسمت مشهود آن نسبت دهیم، این یعنی ناخودآگاه، پس ذهن ما جای می‌گیرد که رشد پول متناسب با رشد تولید بدون اشکال و مفید است، چون تورمش صفر است. درحالی‌که می‌دانیم رشد پول چه هماهنگ با رشد تولید و چه ناهماهنگ، تورم ایجاد می‌کند و همچنین مستلزم تولید بدهی است و مهم‌تر از آن، مکانیزم انتشار این پول رشد یافته یا ازطریق سودهای بانکی است و یا ازطریق اعطای وام که هر دو تخصیص بسیار ناعادلانه دارد و موجب تضییع حق و توزیع ناعادلانه ثروت می‌شود. @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈👈 ادامه پاسخ به سوال هفتم: نکته‌ی بعدی که باید به آن تأکید کرد این است که در بازه‌ی زمانی مورد بررسی که نقدینگی رشد می‌کند اما تورم متناسب با آن اتفاق نمی‌افتد، غیر از مواردی که در بالا به آنها اشاره کردیم، ناشی از این است که بخشی از نقدینگی رشد یافته اساساً وارد هیچ بازاری نشده و معطل در بیرون از جریان گردش پول باقی مانده است. از این رو تورم را نباید نسبت به کل نقدینگی رشد یافته مورد سنجش قرار داد، بلکه باید نسبت به آن بخش که در جریان گردش وارد شده است، سنجید تا بتوانیم رابطه دقیق و تناظر یک به یک بین تورم و رشد نقدینگی (نقدینگی وارد شده به جریان گردش) را مشاهده کنیم. نکته‌ی دیگری نیز هست که باید به آن هم توجه کرد. در مثال‌هایی که در بالا طرح کردیم، برای تعیین میزان افزایش قیمت، مقدار پول را با مقادیر فیزیکی تولید (تعداد نان و کفش و ...) مقایسه کردیم. حال آن‌که به‌دلیل وجود تفاوت در واحدهای اندازه‌گیری کالاهای مختلف و لذا عدم امکان جمع زدن بین تولید آنها، لاجرم باید ارزش پولی تولید و نه مقدار فیزیکی تولید را مورد استفاده قرار داد. این یعنی در هر دو کفه ی ترازو، پول حضور دارد: در یک طرف مقدار نقدینگی که متغیری پولی است و در طرف دیگر، ارزش پولی تولید که آنهم از جنس پول است. حتی وقتی تولید واقعی را ملاک نظر قرار می‌دهیم. مقادیر تولید را در قیمت‌های سال پایه باید ضرب کنیم. لذا ماحصل کلام تا اینجا این است وقتی در یک بازه زمانی مشاهده می‌شود نرخ رشد نقدینگی کم ارتباط یا بی‌ارتباط یا حتی دارای رابطه منفی با نرخ تورم است، دلیل آن هر کدام از موارد زیر یا مجموع موارد زیر است: - فقط تورم مشهود ملاک سنجش قرار گرفته است. - در محاسبه جزء مشهود، به برخی کالاها وزن داده شده است. - بخشی از نقدینگی رشد یافته در بازه مورد نظر به جریان گردش وارد نشده است. @drbakhshi_eghtesadekalaan
سلام و عرض احترام خدمت همراهان گرامی از ۱۰ سوالی که قول داده بودم طرح کنم و به آنها پاسخ بگویم، هنوز سه سؤال باقی مانده است. این سه سؤال را همراه با پاسخ، انشاءالله ارائه خواهم کرد. از این سه سؤال، دو سؤال (هشتم و نهم) نسبتأ مهم‌تر هستند و پاسخ‌هایی کلیدی دارند. شما دوستان را دعوت می‌کنم این پاسخ‌ها را مطالعه و مورد ارزیابی و نقد قرار دهید. به‌نظر می‌رسد پاسخ‌هایی که به این سؤالات داده شده خواهد توانست معمای نقدینگی و تورم را، که بعضا در برخی کتب و مقالات طرح شده و این روزها در اقتصاد ایران نیز محل نزاع است، حل کند. @drbakhshi_eghtesadekalaan
8⃣ سؤال هشتم: دلیل افزایش قیمت دلار، به‌ویژه‌ در کوتاه مدت چیست؟ برخی معتقدند که افزایش قیمت دلار در ایران به‌ویژه‌ در این چندماه اخیر ناشی از هیجان‌های سفته بازانه بوده و به رشد نقدینگی ارتباط چندانی ندارد. کانال‌های تلگرامی با بازارگرمی و لفاظی، قیمت دلار را بدون این‌که اساساً بازاری برای آن شکل گرفته باشه، تعیین می‌کنند. یعنی لحظه‌ای، دلار را بالا می‌برند. اینجا نقدینگی اساساً در تعیین قیمت دلار نقشی ندارد. برای مثال اگر دلار الان ۳۰ هزارتومان است و هرساعت با ایجاد هیجان به‌طور میانگین۵۰ تومان روی قیمت می‌کشند؛ در مدت نزدیک به یک‌ماه ممکن است قیمت را دو برابر کنند. اما قطعاً در این بازه‌ی یک‌ماهه نقدینگی به این شدت افزایش پیدا نکرده است. حداکثر در این یک ماه نقدینگی شاید ۲ الی ۳ درصد رشد کرده باشد. این اختلاف بین ۱۰۰ درصد افزایش قیمت دلار و ۳ درصد رشد نقدینگی در اقتصاد آیا دلالت بر این ندارد که دلیل افزایش قیمت دلار، رشد نقدینگی نیست؟ ‌ آیا نباید در این دیدگاه که رشد نقدینگی باعث افزایش قیمت دلار می‌شود تشکیک کرد؟ ✔️ پاسخ: خیر! قطعاً ردپای افزایش نقدینگی در افزایش قیمت دلار وجود دارد. همچنین؛ افزایش قیمت بقیه کالاها هم تابعی از افزایش نقدینگی و نه قیمت دلار است. توضیح در ادامه 👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه اول از پاسخ به سؤال هشتم: در ابتدا، نکته‌ای را باید یادآور شد. مادام که بازار شکل ‌نگرفته باشد، یعنی خریدار و فروشنده قصد خرید و فروش نداشته باشند، پول و کالایی رد و بدل نشده باشد، نمی‌توان گفت قیمت، تعیین شده است. هر کانال تلگرامی یا هر جای دیگری، قیمت را هر مقداری هم که اعلام کنند، اما براساس آن قیمت، معامله‌ای واقع نشود و درواقع بازار شکل نگیرد، قیمت اعلامی بی‌پایه و بی‌اساس است. حتی ممکن است کانال‌های تلگرامی کاملاً جعلی عمل کنند و هیچ خرید و فروشی در واقعیت بین اعضای این کانال‌ها اتفاق نیافتد که اهمیتی البته ندارد. آنچه مهم است این است که در یک بازار واقعی، مثلاً جایی نظیر سبزه میدان تهران، به این لفاظی ها و بازارگرمی های تلگرامی نگاه کنند و انتظارات خودشان را براساس این کانال‌ها تنظیم کنند و حداقل یک معامله در آخرین نرخ اعلامی از سوی این کانال‌ها اتفاق بیافتد و ریال با دلار معامله شود. همین کافی است که بگوییم در نرخ اعلامی، بازار شکل گرفته است. ادامه دارد 👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه دوم از پاسخ به سؤال هشتم: حال با این توضیح سعی ‌می‌کنیم مسأله چگونگی تعیین قیمت را تشریح کنیم. درست است که نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد در یک بازه مثلاً یک ماهه، مثلاً ۲ درصد بوده، اما نرخ رشد نقدینگی در بازار دلار مهم است که چقدر بوده. یعنی نقدینگی وارد شده به بازار برای خرید مقدار مشخصی دلار، نسبت به دفعه‌ی قبل از آن چقدر رشد کرده است. این دقیقاً همان چیزی است که قیمت دلار را متأثر می‌کند. اگر در آخرین معامله انجام شده، حجم نقدینگی گسیل شده به بازار دلار برای خرید ۱۰۰۰ دلار، معادل ۳۰ میلیون تومان بوده ولی یک ماه بعد برای خرید ۱۰۰۰ دلار ۶۰ میلیون تومان گسیل شده یعنی رشد نقدینگی در این فاصله در بازار دلار ۱۰۰ درصد بوده و لذا طبیعی است که قیمت دلار ۱۰۰ درصد افزایش یافته باشد. اما اگر بلافاصله یک دقیقه بعد، به‌جای ۶۰ میلیون قبلی، ۵۹ میلیون برای خرید ۱۰۰۰ دلار بعدی ارائه شود و خریدار حاضر به پرداخت پول بیشتری نباشد و فروشنده نیز بپذیرد، قیمت دلار از ۶۰ هزار تومان به ۵۹ هزارتومان کاهش خواهدیافت . یعنی چون نرخ رشد نقدینگی در همین یک ساعت منفی ۱ و ۶۷ صدم درصد بود، لاجرم قیمت هر دلار نیز درست به همین انداز بلافاصه کاهش می‌يابد؛ درحالی‌که نقدینگی در کل اقتصاد فقط ۲ درصد افزایش داشته است. ادامه دارد👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه سوم از پاسخ به سؤال هشتم: اگر به فرض، حجم کل نقدینگی در اقتصاد ۱۰۰۰ میلیارد تومان باشد، با نرخ رشد ۲ درصد، یعنی ۲۰ میلیارد تومان در عرض یک ماه به آن اضافه شده است. قاعدتاً این رقم اضافه شده بین بازارهای مختلف پخش شده و هر بازاری سهمی از این اضافه را به خود اختصاص می‌دهد. البته ممکن است برخی بازارها هیچ سهمی از این نقدینگی را در دوره مذکور دریافت نکنند و حجم پول در گردش آنها تغییری نکند. حتی ممکن است همه این ۲۰ میلیارد تومان وارد بازارها نشود و داخل حساب‌های سپرده افراد باقی بماند. به هرحال سهم بازارها از این نقدینگی جدیداً افزایش یافته می‌تواند خیلی متفاوت باشد. آنچه که در تعیین میزان افزایش قیمت در هر بازار مهم است نرخ رشد نقدینگی در آن بازار است نه نرخ کل رشد نقدینگی در اقتصاد. ممکن است درحالی‌که نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد در بازه زمانی مورد نظر تنها ۲ درصد باشد اما نرخ رشد نقدینگی در یک بازار در همان بازه زمانی، ۱۰۰ درصد و یا هر نرخ دیگری باشد. نرخ رشد نقدینگی در هر بازار نیز ازطریق محاسبه تغییر حجم نقدینگی در گردش در همان بازار در یک‌فاصله زمانی به‌دست می‌آید. ادامه دارد👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه چهارم از پاسخ به سؤال هشتم: یک‌مثال می‌زنیم. اگر کانال تلگرامی نرخ ۶۰ هزار تومان را برای دلار اعلام کنه، چنان‌چه معامله‌ای در این قیمت اتفاق نیافته، قاعدتاً قیمت اعلامی را کاهش می‌دهند. اما اگر در این نرخ اعلامی هر دلار ۶۰ هزار تومان، معامله اتفاق بیافتد (یعنی بازار شکل ‌بگیرد) و مثلاً ۱۰۰۰ دلار خریداری شود، این معنایش این است که ۶۰ میلیون تومان برای خرید ۱۰۰۰ دلار هزینه شده است. حال اگه روز بعد، قیمت اعلامی ۶۱ هزار تومان شود و معامله اتفاق بیافتد و مثلاً ۵۰۰ دلار معامله بشه، یعنی این بار ۳۰ میلیون و پانصد هزار تومان برای برای خرید ۵۰۰ دلار هزینه شده که قاعدتا قیمت ۶۱ هزار تومان را نتیجه خواهد داد. یعنی نسبت نقدینگی به محصول (دلار) 1.67 درصد رشد کرده. یعنی قیمت دلار به همین اندازه رشد کرده است. اما اگر در قیمت دلار ۶۱ هزار تومانی که اعلام شده، خریداری پیدا نشود، یعنی نقدینگی به سمت این بازار گسیل نخواهد شد و بازاری شکل نخواهد گرفت و لاجرم ‌قیمت پایین خواهد آمد. مثلاً اگر قیمت به ۵۰ هزار تومان برسد و برای خرید مثلاً ۱۰۰۰ دلار، ۵۰ میلیون نقدینگی وارد شود، باز مشاهده می‌کنیم که در تعیین این قیمت میزان نقدینگی تعیین کننده است. نکته‌ای که باید مورد توجه قرارگیرد این است که: اگر در اقتصاد نقدینگی اساساً رشد نکند، قیمت دلار هنگامی افزایش خواهد یافت که قیمت در برخی بازارهای دیگر کاهش یابد. یعنی لازمه این‌که قیمت دلار در کنار افزایش قیمت در بقیه بازارها یا حداقل با حفظ سطح قیمت در بازارهای دیگر، افزایش یابد، این است که نقدینگی در سراسر اقتصاد افزایش یافته باشد. بنابراین به‌عنوان‌ یک نتیجه مهم باید گفت رشد نقدینگی در کل اقتصاد عامل افزایش قیمت دلار و افزایش قیمت در بقیه بازارها است (یا افزایش قیمت دلار در کنار ثابت بودن قیمت در بقیه بازارها). ادامه دارد 👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه آخر از پاسخ به سؤال هشتم: "خلاصه پاسخ سؤال هشتم از زاویه‌ی دیگر" قیمت دلار در بازار دلار تعیین می‌شود. در بازار دلار فروشنده و خریدار دلار درمورد یک قیمت توافق می‌کنند. حتی اگر به‌اصطلاح کانال‌های تلگرامی به انگیزه ایجاد التهاب در بازار ارز، رفتار سفته‌بازانه مردم برای خرید ارز را تهییج کنند، حتی اگر صرفا با لفاظی و بدون اینکه معامله‌ای توسط مدیران این کانال‌ها در قیمت اعلامی آنها صورت گیرد، همین‌که برخی فعالین بازار ارز مبتنی بر این قیمت‌های اعلامی مبادله‌ای انجام دهند، قیمت شکل می‌گیرد. اما نکته‌ای که وجود دارد این است که هرچقدر هم فروشندگان ارز بخواهند ارز خود را گران بفروشند، برای تشکیل قیمت باید خریدار نقدینه لازم را داشته باشد. این نقدینه باید از جایی آورده شود تا بتواند دلار را در قیمت اعلامی فروشنده بخرند. فروشنده هرقدر انحصاری باشد و قدرت تعیین قیمت داشته باشد، اعمال قدرتش مستلزم این است که خریدار بتواند پول لازم را بیاورد. گفته می‌شود بازار ارز در اقتصاد ایران در انحصار فروش چند شرکت بزرگ صادرکننده است که حدوداً ۸۵ درصد از ارز صادراتی را در تملک خود دارند و لذا به هر قیمت که بخواهند می‌فروشند. این شرکت‌ها از موقعیت انحصاری خود جهت کسب سود بیشتر استفاده می‌کنند و تا جایی که بتوانند قیمت را بالاتر می‌برند. ممکن است استدلال درستی باشد که این صادرکنندگان از قدرت انحصاری خود جهت افزایش قیمت به سود خود استفاده می‌کنند، اما مسأله اصلی این است که وقتی قیمت بالاتری برای ارز مطالبه می‌کنند، برای اینکه این قیمت محقق شود، خریداران باید بتوانند نقدینه لازم برای خرید ارز در قیمت جدید را فراهم کنند. مادام که امکان گسیل نقدینه بیشتر برای خرید مقادیر ثابت ارز، توسط خریداران فراهم نباشد، امکان تشکیل بازار در قیمت اعلامی مطلقاً وجود نخواهد داشت و قیمت افزایش نخواهد یافت. برای افزایش قیمت باید متناسب، نقدینگی گسیل شده به سمت بازار نیز افزایش یابد. انتقال رو به بالا در تابع تقاضا به هردلیلی که باشد، ازجمله تغییر انتظارات و یا تغییر قیمت‌های نسبی و ...قطعاً مستلزم گسیل شدن نقدینگی بیشتر است. لذا سودخواهی عرضه کننده هنگامی قیمت را بالا خواهد برد که با افزایش نقدینگی آورده شده توسط خریدار ملازمت داشته باشد. تمام @drbakhshi_eghtesadekalaan
9⃣ سؤال نهم: آیا افزایش قیمت دلار تورم ایجاد می‌کند؟ ✔️ پاسخ: فرض کنید بخشی از یک‌محصول داخلی وابسته به کالای وارداتی است. ‌اما سایر بخش‌های آن محصول در داخل تولید می‌شود.‌ با افزایش قیمت دلار، قیمت این محصول تولیدی چه وضعی پیداخواهدکرد؟ پاسخ بستگی دارد به اینکه بازار سایر نهاده‌های مورد نیاز آن محصول، در دوره موردنظر چقدر از نقدینگی رشد یافته را به خودشان اختصاص داده باشند یا به عبارت دقيق‌تر، نرخ رشد نقدینگی در هرکدام از بازار این نهاده‌ها چقدر بوده است و لذا به همان نسبت قیمت آن نهاده بالا خواهد رفت. نهایتاً قیمت محصول نهایی حاصل از مجموع همه‌این تغییر قیمت‌ها در اثر نرخ‌های مختلف رشد نقدینگی به‌دست خواهد آمد. نتیجه نهایی این است که سطح قیمت در هر بازار، چه بازار دلار و چه بازار بقیه دارایی‌ها فقط از تقابل حجم نقدینگی‌گسیل شده به آن بازار در ازای مقدار محصولی که برای عرضه آمده‌ است تعیین‌می‌شود.‌ بالطبع نرخ رشد قیمت در هر بازار نیز تابعی از نرخ رشد نقدینگی در آن بازار است. در مجموع اقتصاد کلان نرخ تورم ازطریق درنظرگرفتن و محاسبه مجموع تأثیرات نرخ‌های مجموع مختلف رشد نقدینگی در هر بازار در دوره مورد بررسی به دست می‌آید که طبیعی است هرگز برابر با نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد‌ نخواهد بود. ادامه دارد 👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه اول پاسخ به سؤال نهم: نکته‌ی مهم این است که وقتی نقدینگی در بازار محصولات رشد نکند، حتی اگر قیمت دلار (آن‌هم به‌دلیل افزایش نقدینگی وارد شده به بازار دلار) افزایش یافته باشد، تورم ایجاد نخواهد شد. تورم وقتی ایجاد می‌شه که وقتی قیمت تمام شده محصولی بخاطر افزایش قیمت دلار بالا رفته، نقدینگی نیز در آن بازار رشد کرده باشه. اما اگر نقدینگی رشد نکرده باشد به‌خاطر اینکه پول بیشتری گسیل نمی‌شود برای خرید همان واحد محصول قبلی، بنابراین قیمت هم افزایش نخواهد یافت. اگر نقدینگی در کل اقتصاد رشد نکند، برای آن‌که قیمت دلار افزایش یابد، باید قیمت در سایر بازارها یا تعدادی از آنها کاهش یابد. زیرا افزایش قیمت دلار مستلزم گسیل نقدینگی به بازار دلار است. حال وقتی نقدینگی در اقتصاد رشد نمی‌کند، قطعاً نقدینگی گسیل شده به بازار دلار از سایر بازارها خارج شده و طبعاً قیمت را در آن بازارها کاهش خواهد داد. نتیجه‌ی حاصل از این تحلیل اینه که تنها عامل برای ایجاد تورم نرخ رشد نقدینگی است. ولی این‌به معنی این نیست که لاجرم‌ نرخ تورم در کل اقتصاد (متوسط افزایش قیمت همه کالاها) درست برابر با نرخ رشد کل نقدینگی باشد. در واقع این تصور که برای مؤثر بودن نرخ رشد نقدینگی بر تورم، ضروری است یک‌رابطه علیت قوی وجود داشته باشه و نرخ رشد نقدینگی در اقتصاد کاملا همسو با نرخ تورم حرکت کنه، تصور صحیحی نیست. حتی ممکن است در نرخ تورم بسیار بیشتر از نرخ شد نقدینگی باشد. ممکن است در یک بازه ۶ ماهه نقدینگی ۲۰ درصد رشد کند، اما تورم ایجاد شده فرضاً ۵۰ درصد باشد. در این حالت نیز علت تامه تورم رشد نقدینگی است. ادامه دارد 👇 @drbakhshi_eghtesadekalaan
👈 ادامه آخر پاسخ به سؤال نهم: یک مثال می‌زنیم. حالتی را درنظر بگیرید که نقدینگی موجود در اقتصاد ۱۰ هزار تومان است و این رقم بین چهار بازار گندم، میوه، کفش و لباس با نسبتی برابر توزیع شده و قیمت هر واحد محصول به ترتیب، ۱، ۲، ۳ و ۴ تومان تشکیل شده است. فرض کنید نقدینگی در دو ماه ۳ درصد رشد کند. فرض کنید در آخرین معامله قبل از رشد نقدینگی در هرکدام از این بازارها ۱۰ تومان برای خرید ۱۰ کیلو گندم، ۲۰ تومان برای خرید ۱۰ کیلو میوه، ۳۰ تومان برای خرید ۱۰ جفت کفش و ۴۰ تومان برای خرید ۱۰ عدد لباس هزینه شده است. حال که نقدینگی در کل اقتصاد ۳ درصد رشد کرده، به هردلیلی ممکن است بخشی از این ۳۰۰ تومان اضافه شده برای خرید همان مقدار قبلی محصول در این چهار بازار گسیل شود. برای سادگی فرض کنید ۱۵ تومان از این رقم اضافه شده به‌طوری مساوی بین این چهار بازار توزیع شود و مردم این مبلغ را برای خرید استفاده کنند. اگر در این مدت ۲ ماهه کوتاه، عرضه این کالاها رشد نکرده باشد، قیمت جدید در آخرین معامله در این چهار بازار به ترتیب برابر خواهد بود با: ۱.۱ ۲.۳ ۳.۵ ۴.۶ که نرخ تورم ۱۴.۸ درصد را نتیجه می‌دهد. یعنی با اینکه نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد ۳ درصد بوده، اما نرخ تورم ۱۱.۸ درصد بیشتر از آن اتفاق افتاده است. آیا این اختلاف به این معنی است که نرخ تورم در کوتاه مدت تابعی از نرخ رشد نقدینگی نیست؟ پاسخ: خیر! دلیل تورم همان رشد نقدینگی است. آنچه مهم است نرخ رشد نقدینگی در هر بازار است که باید مورد توجه قرار گیرد. نرخ رشد نقدینگی در بازار گندم ۱۰ درصد بود و لذا افزایش قیمت گندم ۱۰ درصد شد؛ نرخ رشد نقدینگی در بازار میوه ۱۵ درصد بود و بنابراین قیمت میوه ۱۵ درصد رشد کرد؛ نرخ رشد نقدینگی در بازار کفش ۱۶.۷ درصد بود و بنابراین در افزایش قیمت کفش ۱۵ درصد شد و همین¬طور در بازار لباس چون نرخ رشد نقدینگی ۱۵ درصد بود، قیمت لباس نیز ۱۵ درصد افزایش یافت. میانگین ساده این چهار نرخ افزایش در قیمت، همان تورم ۱۴.۸ درصدی کل در اقتصاد را نتیجه می‌دهد. لذا به‌عنوان‌ یک نتیجه کلی، آنچه در اندازه تورم مستقیماً تأثیر می‌گذارد، نرخ رشد نقدینگی در هر بازار است؛ و البته نرخ‌های رشد نقدینگی در هر بازار تحت تأثیر نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد است. در واقع آنچه در تعیین تورم، مهم است، نرخ رشد نقدینگی گسیل شده به بازارهاست و نقدینگی رشد یافته ولی راکد مانده در بیرون از بازارها مهم نیست. تمام @drbakhshi_eghtesadekalaan
🔟 سؤال دهم: آیا در شرایط نرخ رشد صفر برای نقدینگی امکان دارد تورم ایجاد شود؟ ✔️ پاسخ: اگر منظور از تورم عبارت باشد از افزایش مستمر سطح عمومی قیمت¬ها، باید گفت وقتی نرخ رشد نقدینگی صفر باشد، امکان بروز این تورم وجود نخواهد داشت؛ هرچند افزایش هایی مقطعی در سطح عمومی قیمت‌ها ممکن است مشاهده شود. فرضا بخشی از نقدینگی راکد مانده به همه‌ی بازارها گسیل شود که نتیجتاً می‌تواند برای یک‌بار سطح قیمت‌ها را بالا ببرد. اما در شرایط فعلی اقتصاد ایران که نقدینگی در کل اقتصاد درحال افزایش است، خیلی دور از ذهن می‌آید که بخشی از ورود مستمر نقدینگی به بازارهای مختلف را ناشی از رشد نقدینگی کل ندانیم. @drbakhshi_eghtesadekalaan
یک تذکر بسیار مهم برای تحلیل درست پدیده های اقتصاد کلان و پولی: تحلیل متغیرهای سطح (Level) با تحلیل متغیرهای نرخ (Rate) بسیار متفاوت است. منشاء بسیاری از اشتباهات کارشناسان اقتصادی در تحلیل‌ها به همین یکسان انگاشتن نرخ با سطح برمی‌گردد. توجه کنید که: -- تورم از جنس نرخ است. -- رشد نقدینگی از جنس نرخ است. -- گرانی از جنس سطح است. -- تراز مثبت یا منفی تجاری از جنس سطح است. -- کسری بودجه از جنس سطح است. --نرخ درمقابل نرخ سیاست گذار اقتصادی با کنترل سفته‌بازی در بازار ارز، هرگز موفق به تثبیت قیمت ارز نخواهد شد، حتی اگر هرسال موازنه تجاری مثبت باشد! مگر آنکه در تضعیف هسته اصلی نرخ رشد نقدینگی توفیق یابد. مسأله نرخ است، نه سطح! یکسان انگاشتن نرخ با سطح می‌تواند به تورم گسترده و تضعیف شدید ریال منتهی شود، کمااینکه تاکنون شده است. در یک تعریف از دانش اقتصاد کلان می‌توان گفت: اقتصاد کلان نوین عبارت است از تحلیل ارتباط بین نرخ‌های مختلف بهره در طی زمان برای فهم مکانیک ربا که متغیری از جنس نرخ است، باید از تحلیل‌های سطحی بگذریم. 😁 @drbakhshi_eghtesadekalaan
براساس پاسخ‌هایی که به سؤالات هفتم، هشتم و نهم داده شد، قسمت‌هایی از تحلیل‌ استاد محترم، جناب آقای دکتر شاکری در مقاله زیر: https://atna.atu.ac.ir/fa/news/304791/ که مورد استناد برخی دوستان قرارگرفته است تا بگویند رشد نقدینگی در کوتاه‌مدت باعث افزایش قیمت ارز و همچنین باعث تورم نیست، کاملا ناصحیح و نیازمند اصلاح اساسی است. خلاصه‌ی نقد این است: بازار دلار تنها یکی از بازارهایی است که نقدینگی رشد یافته به آن وارد می‌شود و لذا طبیعی است با اینکه افزایش قیمت دلار کاملا متأثر از افزایش نقدینگی کل در اقتصاد است، اما نرخ افزایش آن متفاوت باشد از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد! اشتباه آشکار: بررسی همبستگی آماری بین رشد نقدینگی در کل اقتصاد و صرفا یک بازار به همین ترتیب این امکان وجود دارد که نرخ تورم در اقتصاد (متوسط افزایش قیمت در همه بازارها) خیلی بزرگتر باشد از نرخ رشد نقدینگی در کل اقتصاد، درعین اینکه همه‌ی این تورم ایجاد شده ناشی از همان نرخ پایین‌تر رشد نقدینگی باشد. لذا اگر در کوتاه مدت و یا حتی در بلندمدت رابطه آماری قوی بین تورم و رشد نقدینگی ندیدیم، قضاوت نکنیم که تورم ناشی از رشد نقدینگی نبوده است! داده‌ها را ساده ننگریم @drbakhshi_eghtesadekalaan
✅ کمبود نقدینگی مشکل واحد‌های راکد ❇️ نتیجه طرح پایش واحدهای صنعتی غیرفعال کل کشور نشان می‌دهد ۵۰ درصد از واحدهای غیرفعال مشکل کمبود نقدینگی، ۱۵ درصد مشکل نبود تقاضا و بازار، ۴ درصد مشکل کمبود مواد اولیه، ۴ درصد اختلاف شرکا، ۲ درصد مشکلات زیرساختی، یک درصد مشکلات قضائی، یک درصد تأمین ماشین آلات و ۲۲ درصد سایر مشکلات دارند. mehrnews.com/xZTXb ✳️ مشکل کمبود نقدینگی این واحدها از یک طرف محصول شوک افزایش قیمت ارز و تورم ناشی از فشار هزینه است و از طرف دیگر نتیجه عدم هدایت نقدینگی خلق شده به سمت تولید است. ✅ حل این مشکل نیازمند اقدام دوجانبه برای تثبیت نرخ ارز و مدیریت خلق پول و نقدینگی است، پیش شرط اقدام دوم، استفاده از مالیاتهای تنظیمی برای حذف جذابیت فعالیت‌های سفته‌بازانه است. ✍️ توکلی https://eitaa.com/eqmoq2
حواسمان باشد که کمبود نقدینگی در دسترس واحدهای تولیدی نباید به معنای‌ ناکافی بودن نقدینگی در کشور تعبیر شود. بلکه دلیل اصلی کمبود نقدینگی در دسترس تولید، انباشت بسیار نامناسب آن در طبقه‌ای خاص است. ۷۰ درصد از نقدینگی دراختیار ۸ دهم درصد از سپرده هاست. ظرف آبی که کج شده است و همه آبها در پایین ظرف قرار دارد. باید ظرف آب را صاف کرد نه اینکه از بیرون هی آب بریزیم. هرچه بریزیم، پایین ظرف جمع می‌شود. اتفاقا این توزیع بسیارنامناشب نقدینگی باعث بیکاری است. سطح نقدینگی اصلا مهم نیست که چقدر باشد. دنبال بهینه شدن‌ نسبت نقدینگی به تولید نباشید عزیزان نسبت مهم نیست! بلکه این نرخ رشد نقدینگی است که بسیار مهم است. با یک واحد یک تومانی می‌توان کل مبادلات را به سهولت پشتیبانی کرد. مسأله سطح نیست! مسأله نرخ است! @drbakhshi_eghtesadekalaan
⭕️ با سیاست‌های بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است!/ سیاست ارزی هر سه دولت اخیر یکسان بوده است! 👤 حسین صمصامی، عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی: 🔹آثار حذف ارز دولتی کاملا مشهود است و هر کس حتی بدون هیچ دانش اقتصاد می‌بیند که با حذف آن، قیمت‌ها ناگهانی افزایش یافتند. 🔹بحث رانت ناشی از ارز 4200 تومانی، یک اشتباه و یک دروغ بزرگ بود چرا که اگر ارز ترجیحی به هدف اصابت نمی‌کرد، چرا با حذف آن، به یکباره مثلا قیمت شکر 3 برابر شد؟ 🔹ارز 4200 تومانی در برخی کالاها مثل روغن، صد در صد به هدف می‌زد. 🔹سیاست‌های ارزی دولت از سال 1390 تاکنون تغییر نکرده چه اینکه سه دولت هم تغییر کرده‌اند. 🔹سیاست همواره این بوده که قیمت ارز در بازار آزاد افزایش می‌یابد و دولت هم به تناسب، از آن تبعیت می‌کند و به بازار هم نشان می‌دهد که تاثیرپذیر است. 🔹نوسانات شدید قیمت ارز به معنای کنترل بازار نیست، بلکه باید ثبات شکل بگیرد. 🔹وقتی شوک ارتباط با عربستان موجب کاهش قیمت موقت می‌شود، نشان‌دهنده اوج ضعف اقتصاد ماست نه کنترل بازار 🔹نرخ ارز، بران‌ترین ابزار دشمنان در جنگ اقتصادی با ماست. 🔹ارز 28500 تومانی همان دلار 4200 تومانی بود که بعد از رفتن در بازار ثانویه به این نرخ درآمد ولی هیچ مبنا و معادله‌ی خاصی برای تعیین آن وجود نداشت. 🔹سیاست‌های اقتصادی رئیس جدید بانک مرکزی ثباتی نداشت و در عین حال با هم تناقض هم داشت. 🔹با سیاست‌های ارزی اتخاذ شده، به بازارهای غیر رسمی ضریب داده شد وگرنه هر گونه معامله ارزی که طرف آن، بانک مرکزی و صرافی‌های رسمی نباشند، قاچاق است. 🔹با سیاست‌های بانک مرکزی در سال گذشته، مجوز افزایش 40 درصدی تورم در سال مهار تورم، داده شده است! 🔹هنوز این تورم محقق نشده ولی نشانه‌های شروع آن در حال اتفاق افتادن است. 🔹عامل اصلی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران، تورم است و عامل تورم هم افزایش نرخ ارز است. 🔹 سازمان برنامه و بودجه سال گذشته با این تحلیل که افزایش حقوق کارمندان موجب تورم می‌شود، نرخ 10 درصد را تعیین کرد ولی تورم 47 درصد شد. 🔹واقعیت این است که قدرت خرید کمتری برای مردم ایجاد شد ولی باز هم تورم افزایش یافت که نشان می‌دهد تحلیل دولت اشتباه بود. 🔹یک نرخ ارز باید در کشور وجود داشته باشد که با محاسبه، به قیمت زیر 20 هزار تومان رسیده‌ام؛ بازارهای موازی و مبادله‌ای و ... هم باید حذف شوند. 🔹قاچاقچیان ارز، ارزهای خانگی، صادرکنندگان غیر نفتی و حتی بانک مرکزی، عرضه‌کنندگان ارز در بازار آزاد هستند و بیشترین حجم تقاضا هم در این بازار، قاچاقچیان هستند و البته عوامل دیگری به نام فرار سرمایه، اخلالگران ارزی، مسافران و صادرکنندگان غیر نفتی هم وجود دارند. 🔹 آیا چنین بازاری صلاحیت تعیین قیمت برای ارز مورد نیاز به منظور وارد کردن موارد اولیه و کالاهای اساسی را دارد؟ 🔹نیازمند برخورد شدید امنیتی با بازار قاچاق ارز هستیم. قانونگذار باید یا قانون وضع نکند یا اگر وضع می‌کند برای اجرای آن هم ضمانت تعیین کند. 🔹قانون مبارزه با قاچاق کالا و ارز در سال 1401 مصوب شده، چرا هنوز در سبزه میدان دلار می‌فروشند و دولت هم از نرخ آن تبعیت می‌کند؟ 🔹برخی صرافی‌ها شغلشان موجب اخلال در نظام اقتصادی کشور شده است، اینها باید تعطیل شوند! 🔹به نظرم تداوم سیاست ارز ترجیحی، موجب افزایش اندک قیمت کالاهای اساسی می‌شد ولی کارشناسانی که اطراف دولت هستند توصیه اشتباه کردند و دولت هم مسیر اشتباه را در حذف ارز 4200 تومانی طی کرد! 🔹از مردم بپرسید وضعیت معیشتشان هنگام اختصاص ارز 4200 تومانی بهتر بود یا الان؟ 🔹کارشناسان دولتی می‌گویند رانت را حذف کردیم، این چه حذف رانتی است که معیشت مردم بدتر شده است؟/ جهان آرا @Rasad_tahlil
-------‐------ -‐-------‐‐--- نقدهایی بر سخنان استاد ارجمند جناب آقای دکتر حسین صمصامی عزیز ایشان فرموده‌اند: <<عامل اصلی رشد نقدینگی در اقتصاد ایران تورم است و عامل تورم هم افزایش نرخ ارز است.>> نقد: اگر اینطور است پس رشد نقدینگی چرا مهم است؟ اصلا رشد نقدینگی مهم هست؟ اثر رشد نقدینگی‌ پس چیست، وقتی باعث تورم نباشه؟ نرخ ارز یک متغیر سطح است تورم یک متغیر نرخ است. استفاده از اصطلاح نرخ به‌عنوان‌ پیشوند برای کلمه ارز، اشتباه مصطلح است. گران شدن قیمت دلار تورم ایجاد نمی‌کند. تورم مستلزم رشد نقدینگی است. تورم روی قیمت که عنصری پولی است همان تورم روی نقدینگی است (رشد) که آن‌هم عنصری پولی است. تورم قیمت یعنی افزایش قیمت رشد نقدینگی یعنی تورم و افزایش نقدینگی فرض کنید فقط یک اسکناس هزار تومانی و یک نان وجود دارد که قاعدتا قیمتش هزار تومان خواهدبود. وقتی پول ۱۰ درصد رشد کند و به یک‌هزار و صد تومان برسد علی الاصول قیمت نیز ۱۰ درصد رشد می‌کند و به یک‌هزار و صد تومان خواهد رسید. تورم همان رشد نقدینگی است. ایشان می‌فرمایند: <<دلیل تورم‌، افزایش نرخ ارز است>> نقد: وقتی قیمت بالاتری ازسوی عرضه‌کنندگان دلار به خریداران پیشنهاد می‌شود برای اینکه قیمت پیشنهادی جدید تشکیل شود، یعنی برای اینکه بازار در قیمت جدید تشکیل شود، باید نقدینگی بیشتری به برای خرید در این قیمت گسیل شود؛ باید نقدینگی رشد کند و غیر از این محال عقل است که قیمت دلار  بالا برود. اگر نقدینگی در بازار دلار رشد نکند، قیمت پیشنهادی اساسا شکل نمی‌گیرد و قیمت قبلی کماکان برقرار باقی خواهد ماند. تورم از جنس نرخ است پس، افزایش قیمت دلار نیازمند رشد نقدینگی است نه برعکس این بزرگوار همچنین فرموده‌اند: نرخ ارز، بران ترین ابزار دشمنان در جنگ اقتصادی علیه ماست>> اما باید عرض کرد این ابزار را خود ما دراختیار آنها قرار داده ایم. چطور؟ مادام که نرخ رشد نقدینگی ریال بیش از نرخ رشد نقدینگی دلار باشد، دلار می‌شود ابزاری برای ضربه به اقتصاد ملی مسأله نرخ است، نه سطح @drbakhshi_eghtesadekalaan
☝️☝️☝️ این‌که آیا علت العلل تورم، نقدینگی است یا نه، نیازمند یک بحث و گفتگوی علمی است نه برگزاری رفراندوم
بسم‌الله الرحمن الرحیم خلق پول ازهیچ موجب اکل مال مردم به باطل است. روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان درحال خلق شدن است که ۷۰ درصد آن سهم تنها ۸ دهم درصد از سپرده‌هاست! ندیدن این رقم عجیب روزانه خلق پول از هیچ و مقصر ندانستنش در تورم میان مدت، کوتاه‌مدت و حتی روزانه، مقصر ندانستنش در بیکاری و فساد، حقا که نوبر است! آنهایی که وام می‌گیرند قدرت خرید بقیه‌ای که نمی‌توانند وام بگیرند را تصاحب می‌کنند. بانک به همه، آن‌هم در یک لحظه وام نمی‌دهد. سال‌هاست؛ شاید نزدیک به یک قرن، پول خلق می‌شود. اوایل شاید هرچند ماه یک بار آنهم بسیار اندک پولی خلق می‌شد، بعد ماهانه، هفتگی و روزانه و امروزه تقریبا پیوسته، پول ازهیچ درحال خلق شدن است؛ به نفع عده‌ای و به زیان عده‌ای کثیر! چرا این موضوع را آن‌چنان که شایسته توجه و دیده شدن است، نمی‌بینیم؟ تصور این همه جابه‌جایی قدرت خرید در طول سالها و این گستره از اکل مال به باطل، بسیار تکان‌دهنده است، اما چرا تکان نمی‌خوریم؟ بانک، نه‌تنها وام‌ها را ازهیچ خلق می‌کند، بلکه بهره‌ای که از وام گیرندگان می‌گيرد را نیز خودش خلق می‌کند. بهره‌ای هم که به سپرده‌ها پرداخت می‌کند را نیز، خودش باید خلق کند! آخر کجای این کار، قابل توجیه است؟ با کدام منطق؟ با کدام فقه و کدام دانش ریاضی و آمار می‌توان این ظلم پیوسته را ندید؟ درطول این سال‌ها، برخی تلاش کردند وجهی و توجیهاتی شرعی برای این اقدام دست و پا کنند؛ اما، آیا موفق شده‌اند؟ برخی کارشناسان در اقتصاد ایران معتقدند خلق پول از باد هوا گسترش دهنده تولید است و باید اعتبار ازهیچ خلق شود و آن‌را به تولید هدایت کرد! برخی می‌گویند ارجاع دادن مسأله تورم به خلق روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان پول از باد هوا، آدرس غلط است!! عجیب زمانه‌ای شده است! چرا ردپای این شیطان را نمی‌بینیم؟ نکند خودمان از همین وام‌های خلق شده از هیچ که بار آن برگرده محرومان است استفاده می‌کنیم؟ چه زندگی‌هایی که از هم‌پاشید چه زندگی‌هایی که تشکیل نشد و ‌چه انگشترها که به دست آن دختران دم بخت نرفت چه انسان‌هایی که می‌توانستند به دنیا بیایند اما نیامدند! چه پدرهایی که شرمنده شدند... چه کسی پاسخگو خواهد بود؟ دادها از این بیداد يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ذَرُوا مَا بَقِيَ مِنَ الرِّبَا إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ زمانه بر سر جنگ است یاعلی، مددی @drbakhshi_eghtesadekalaan
خلق پول از هیچ، موجب اکل مال مردم به باطل است. در کشور، روزانه ۶۰۰۰ میلیارد تومان درحال خلق شدن است که ۷۰ درصد آن سهم تنها ۸ دهم درصد از سپرده‌هاست! ندیدن این رقم عجیب روزانه خلق پول از هیچ و مقصر ندانستنش در تورم میان مدت، کوتاه‌مدت و حتی روزانه، مقصر ندانستنش در بیکاری و فساد، حقا که نوبر است! @drbakhshi_eghtesadekalaan