eitaa logo
دکتر رضا منتظر
6هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
438 ویدیو
65 فایل
پزشک طب ایرانی اسلامی جهت نوبت دهی روزهای فرد ساعت ۱۴ الی ۱۸ تماس بگیرید: ۰۲۱ ۷۷ ۲۲ ۸۷ ۸۰ ۰۹۳۵ ۶۶ ۳۳ ۷۸۹ یا به سایت دکتریاب مراجعه و اینترنتی نوبت بگیرید 🔸آدرس صفحه آپارات: https://www.aparat.com/dr.rezamontazer. ادمین کانال @visitmontazer
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹 در طب اسلامی بر این باوریم که بعضی اوقات بیماری نتیجه رفتار خود ماست یعنی بیماری مجازات گناهانی است که مرتکب می شویم. بیماری نعمتی است در قالب نقمت و می آید تا ما را به خود بیاورد و از خطا بازدارد. یکی از این موارد که خیلی بارز است و شخصا به دفعات شاهد آن بوده ام، بیمار شدن خانم هایی است که اقدام به کورتاژ و سقط جنین می کنند. خانم می آید و می گوید از چند سال قبل که سقط جنین انجام دادم دچار سردرد شده ام و امانم را بریده است. یا مراجعه کرده می گوید بعد از سقط، نظم عادت ماهیانه ام به هم خورده و هر ماه دچار خونریزی ‏های شدید می شوم که منجر به کم‏خونی و ضعف و بی حالی ام شده است و پزشک متخصص زنان می گوید باید رحم را با جراحی خارج کنیم.. و اما هفته گذشته خانمی 32 ساله به علت ناباروری به مطب آمد. - 5 سال قبل باردار شدم ولی اقدام به کورتاژ و سقط جنین کردم(کشتن موجود زنده ای که خدا به او قابلیت انسان شدن داده بود). بعد از آن دیگر باردار نمی شوم در حالی که همه آزمایش های من و همسرم طبیعی است. • چرا این کار را کردی؟ - آن زمان دانشجو بودم و می خواستم درس بخوانم! وقت نداشتم!! • اگر این مشکل مجازات الهی باشد چه؟ - اشک در چشمانش حلقه زد و گفت سونوگرافیست هم که دید رحم من طبیعی است همین را گفت. • بله همه چیز نرمال است الا این که شاید خدا دیگر دوست ندارد امانت دیگری را به تو بدهد! به او گفتم توبه کند، صدقه بدهد و نذر کند و ما هم درمان را شروع می کنیم تا ببینیم خدا چه می خواهد. 🆔 @drezamontazer
رابطه برص با نارضایتی پدر منبع: چهارمقاله نظامی عروضی فضل بن یحیی برمکی را بر سینه قدری برص پدید آمد عظیم رنجور شد و گرمابه رفتن به شب انداخت تا کسی بر آن مطلع نشود پس ندیمان را جمع کرد و گفت اامروز در عراق و خراسان و شام و پارس کدام طبیب را حاذق‌تر می‌دانند و بدین معنی که مشهورتر است گفتند: جاثلیق پارس به شیراز کس فرستاد و حکیم جاثلیق را از پارس به بغداد آورد .... روزگاری برآمد هرچه درمان کرد هیچ فایده نداشت تا روزی با فضل بن یحیی نشسته بود گفت آنچه معالجت بود کردم هیچ اثر نکرد مگر پدر از تو ناخشنود است پدر را خشنود کن تا من این علت از تو ببرم فضل آن شب برخاست و به نزدیک یحیی رفت و در پای او افتاد و رضای او بطلبید و آن پدر پیر از او خشنود گشت و جاثلیق اورا به همان انواع معالجت همی کرد. روی به بهبودی گذارد و چندی بر نیامد که شفاء کامل یافت