eitaa logo
دکترحسین مهدیخانلو ‌| دکترمحیی
806 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
790 ویدیو
37 فایل
#کلینیک_دکترمحیی درخدمت هموطنان بزرگوار از سراسر جهان جهت #احیای روح و روان، جسم وجان، وتحول وتغییر #سرنوشت و #موفقیت در زندگی و کسب وکار باجدیدترین روش های روز دنیا... 👇 @m_homaun @Exir_success . . . . . . . . . . . @Exir_success22
مشاهده در ایتا
دانلود
دکترمحیی: معلومه که راه سخته... هزار بار زمین میخوری؛ گریه میکنی... هزار تا مشکل میاد سرراهت... اما مشکلات نیومدن که بمونن.... اومدن به تو درس ِ بِدن و بزرگترت کنن بِرن...❕ همین...❕ تو فقط پُخته تر میشی...💪 حاصل فشارهای سخته... اگر توی خودت اَلماس شدن💎 میبینی؛ فقط نترس... و با یاری خدا و باتمام قوا ادامه بده... بسم الله... حسین مهدیخانلو
دکترمحیی: روزی حاج آقای به آیت الله مرعشی گفتند: آقا دعا کنید ما در هزینه ی این کتاب دچار مشکل هستیم,.. ✅آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمودند: آقای دشتی حکایت را شنیدی⁉️ شخصی بود در اصفهان, اوضاع مالی داغون و خونه ی کوچک داشت که2تا اتاق داشت به همسرش گفت: بیا یکی از این اتاقها را کنیم اتاق دوم را محل و کنیم... 🦆🐥🐣🦅 خانم پذیرفت قرار شد را بکنند تا بگذارند مرغ و خروس جا بگیرد... مقداری کَند... دید چیزی می‌زند... 🤩 نگاه کرد دید[[[[ ]]]]💎 از دل خاک آمد بیرون سریع رفت اصفهان گفت این را کسی میخرد⁉️ ✅گفتند: این خیلی است این را فقط باید ببری آنجا از تو میخرند آمد وارد شد چون امیرالمؤمنین علیه السلام بود گفت: اول بروم عرض ارادت کنم بعد بروم دنبال ,روز آخر که میخواست خداحافظی کند و برود سمت دید دارد صدا میزند(داخل ضریح یک قبر چوبی است) آن زمان حرم نداشت... خادم میگفت: ایها الناس شیعیان مولا کمک کنید مولا ضریح ندارد این بنده ی خدا به عبارت ما امروزی ها جوگیر شد گفت: ما که یک عُمر نداشتیم از این به بعد هم نداشته باشیم... خادم را صدا زد را داد به خادم و گفت: این خیلی قیمتی است ضریح را درست کنید و به همه ی کارهای حرم برسید همه را جواب می‌دهد... خادم خوشحال رفت🥰 .این شخص نشست گوشه ی حرم دیگر کاری نداشت بکند, 😔😢 یک لحظه پشیمان شد با خود گفت عجب کاری کردم... ⁉️🤔🙄😳 و مقداری را میدادم حالا جواب زن و بچه را چه بدهم... ✅در همین حالت که بوده به خواب فرو میرود در میبیند آقا امیرالمؤمنین علیه السلام از داخل آن قبر که داشت آمدند بیرون و را گرفتند و سه بار فرمودند: حاجی الماسی (علی مَرد است) زیر بار نامرد نمیرود... از خواب بیدار شد و پشیمان شد از آن پشیمانی اش ... عرضه داشت آقا جان نفهمیدم... همه ی زندگیم فدای شما.. ,یک مرتبه دید وارد حرم شده و او را ... فکر کرد افتاده پرسید چه شده⁉️ گفتند: ما اصفهان میگشتیم زدیم... گفتند: آمدی نجف آمدیم دنبالت ,یک بسیار پولدار داشتی در از دنیا رفته ندارد جز تو... دنبالت میگردند بری تحویل بگیری اموال را... با خودش گفت: من نیم ساعت پیش را دادم این تلگراف بیشتر از 20روز است دست به دست دنبال تو است... ❗️ اصلا قبل از اینکه پیدا کنی علی علیه السلام تو را کرده است, ✅رفت مال و اموال را تحویل گرفت آمد در اصفهان راه انداخت که مشابهش نبود در آن اطراف... ✅اسمش را هم به خطاب امیرالمؤمنین گذاشت (حاجی الماسی) ✅آقای مرعشی فرمودند: آقای دشتی برای امیرالمؤمنین کار میکنید نگران نباشید [[[[علی مَرد است]]]] @drmahdikhanloo Drmahdikhanloo.com
دکترمحیی: کیمیا گران عصر جدید از کربن دی اکسید موجود در هوا می‌سازند... ❕ یک شرکت آمریکایی هر 20 تن کربن دی اکسید موجود در جو زمین رو به یک قیراط الماس مصنوعی تبدیل میکنه... ❗️ 😳🙄 محاسبه کردن گفتن: هرکسی دو قیراط از این الماس‌ها رو بخره، تقریبا بیش از نصف کربن دی اکسیدی که خودش تولید کرده رو جبران میکنه... ❗️ از طرفی شکل گیری الماس طبیعی یک میلیارد سال طول میکشه ولی این الماس چهار هفته‌ای آماده میشه و برای تولیدش از انرژی خورشیدی و بادی و... هم استفاده میکنند. فروششون هم خوب بوده باید در ضرب المثل‌هامون تجدید نظر کنیم! مثلا بجای "از آب کره گرفتن" بگیم فلانی "از هوا الماس میگیره " @drmahdikhanloo Drmahdikhanloo.com
دکترمحیی: روزی حاج آقای به آیت الله مرعشی گفتند: آقا دعا کنید ما در هزینه ی این کتاب دچار مشکل هستیم,.. ✅آیت الله مرعشی نجفی (ره) فرمودند: آقای دشتی حکایت را شنیدی⁉️ شخصی بود در اصفهان, اوضاع مالی داغون و خونه ی کوچک داشت که2تا اتاق داشت به همسرش گفت: بیا یکی از این اتاقها را کنیم اتاق دوم را محل و کنیم... 🦆🐥🐣🦅 خانم پذیرفت قرار شد را بکنند تا بگذارند مرغ و خروس جا بگیرد... مقداری کَند... دید چیزی می‌زند... 🤩 نگاه کرد دید[[[[ ]]]]💎 از دل خاک آمد بیرون سریع رفت اصفهان گفت این را کسی میخرد⁉️ ✅گفتند: این خیلی است این را فقط باید ببری آنجا از تو میخرند آمد وارد شد چون امیرالمؤمنین علیه السلام بود گفت: اول بروم عرض ارادت کنم بعد بروم دنبال ,روز آخر که میخواست خداحافظی کند و برود سمت دید دارد صدا میزند(داخل ضریح یک قبر چوبی است) آن زمان حرم نداشت... خادم میگفت: ایها الناس شیعیان مولا کمک کنید مولا ضریح ندارد این بنده ی خدا به عبارت ما امروزی ها جوگیر شد گفت: ما که یک عُمر نداشتیم از این به بعد هم نداشته باشیم... خادم را صدا زد را داد به خادم و گفت: این خیلی قیمتی است ضریح را درست کنید و به همه ی کارهای حرم برسید همه را جواب می‌دهد... خادم خوشحال رفت🥰 .این شخص نشست گوشه ی حرم دیگر کاری نداشت بکند, 😔😢 یک لحظه پشیمان شد با خود گفت عجب کاری کردم... ⁉️🤔🙄😳 و مقداری را میدادم حالا جواب زن و بچه را چه بدهم... ✅در همین حالت که بوده به خواب فرو میرود در میبیند آقا امیرالمؤمنین علیه السلام از داخل آن قبر که داشت آمدند بیرون و را گرفتند و سه بار فرمودند: حاجی الماسی (علی مَرد است) زیر بار نامرد نمیرود... از خواب بیدار شد و پشیمان شد از آن پشیمانی اش ... عرضه داشت آقا جان نفهمیدم... همه ی زندگیم فدای شما.. ,یک مرتبه دید وارد حرم شده و او را ... فکر کرد افتاده پرسید چه شده⁉️ گفتند: ما اصفهان میگشتیم زدیم... گفتند: آمدی نجف آمدیم دنبالت ,یک بسیار پولدار داشتی در از دنیا رفته ندارد جز تو... دنبالت میگردند بری تحویل بگیری اموال را... با خودش گفت: من نیم ساعت پیش را دادم این تلگراف بیشتر از 20روز است دست به دست دنبال تو است... ❗️ اصلا قبل از اینکه پیدا کنی علی علیه السلام تو را کرده است, ✅رفت مال و اموال را تحویل گرفت آمد در اصفهان راه انداخت که مشابهش نبود در آن اطراف... ✅اسمش را هم به خطاب امیرالمؤمنین گذاشت (حاجی الماسی) ✅آقای مرعشی فرمودند: آقای دشتی برای امیرالمؤمنین کار میکنید نگران نباشید [[[[علی مَرد است]]]] @drmahdikhanloo Drmahdikhanloo.com
دکترحسین مهدیخانلو ‌| دکترمحیی
به (فرزند شمشیر) افتخار کنید و به ایرانی بودنتان ببالید...🥰  متولد ۱۰۶۷ شمسی کلات نادری مقتول ۱۱۲۶ در قوچان که جمعا دوازده سال پادشاه ایران بود... او از مشهور ترین پادشاهان ایران، پس از اسلام است...🤴 و بی گمان نالایق ترین پادشاه صفوی و ایران در درازای تاریخ، نهمین پادشاه صفوی، شاه سلطان حسین بودکه تمام زندگی و کل کشور ایران را مانند برخی مسئولان نفوذی جاسوس بی غیرت خائن وطن فروش به باد داد...❗️ این مردک احمق و دوزاری بزدل سرانجام حکومتش بدست محمود افغان سرنگون و بعد از مرگ محمود، قدرت در ایران بدست اشرف افغان افتاد، در طول مدت حکومت ننگین افغانها، ایران توسط افغانها، روسها و ترکان عثمانی اشغال و ایرانیان سخت ترین، خفت بارترین و هولناکترین شرایط را تحمل می‌کردند متاسفانه...😱 تا اینکه: پسر دلاور و شجاع ایران زمین؛ نادرشاه فرزند شمشیر و اخرین فاتح مشرق زمین " سر برآورده👌 و "اشرف افغان" و لشکریانش پس از شکستی خفت بار از نادر و سپاهیانش در اصفهان و دامغان به قندهار و هرات گریختند...☺️ نادر در پی آنان قندهار را محاصره و بسیاری از لشکریان افغان را با شجاعت و جسارت کشت و تارومار کرد... و حدود ۸۰۰ تن از افسران وجنگجویان افغان به دهلی گریختند و به دربار "محمدشاه" پناهنده شدند...😡 نادر چندین بار تقاضای استرداد انان رانمود... درباریان هندوستان نه تنها ترتیب اثری ندادند و بلکه اخرین فرستادگان نادر را نیز زدند، زیرا معتقد بودند نادر شجاعت، سپاهیانی آماده و توانایی جنگ با ارتش پرشمار و قدرتمند هندوستان را ندارد...🙄 اما؛ نادر فرزند شمشیر، تمامی محاسبات دربار محمدشاه را بهم ریخت... هندوستان را فتح و افسران افغان را در دهلی به دار آویخت... و سپس محمدشاه امان خواست...   نادر در قبال کلید ، هندوستان و محمدشاه را رها کرد و فاتحانه با غنائمی ارزشمند همچون دو کوه نور و و دیگر جواهرات پرشمار به ایران بازگشت،... 😤نادر ﺷﺎﻩ ﺑﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ترکیه ﺍﺧﻄﺎﺭ ﺩﺍﺩ ﮐﻪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ، ﺍﻣﺎ ﺩﺭﺑﺎﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ گستاخانه ﺷﻌﺮ ﺯﯾﺮ ﺭﺍ ﺁﻥ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺯﺑﺎﻥ ﻓﺎﺭﺳﯽ ﺑﺮﺍﯼ ﻧﺎﺩﺭ میفرستد: *ﭼﻮ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﻗﺸﻮﻧﻢ ﻧﻈﺎﺭﻩ ﮐﻨﯽ* *ﺳﺤﺮﮔﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺮ ﺳﺘﺎﺭﻩ ﮐﻨﯽ* *ﺍﮔﺮ ﺁﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﺣﯿﺎﺗﻢ ﺩﻫﺪ* *ﺯﭼﻨﮓ ﻓﺮﻧﮕﯽ ﻧﺠﺎﺗﻢ ﺩﻫﺪ* *ﭼﻨﺎﻧﺖ ﺑﮑﻮﺑﻢ ﺑﻪ ﮔﺮﺯ ﮔﺮﺍﻥ* *ﮐﻪ ﯾﮑﺴﺮ ﺭﻭﯼ ﺗﺎ ﺑﻪ ﻣﺎﺯﻧﺪﺭﺍن* و ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﺩﺭ ﭘﺎﺳﺦ مینویسد : *ﭼﻮ ﺧﻮﺭﺷﯿﺪ ﺳﻌﺎﺩﺕ ﻧﻤﺎﯾﺎﻥ ﺷﻮﺩ* *ﺳﺘﺎﺭﻩ ﺯ ﭘﯿﺸﺶ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺷﻮﺩ* *ﻋﻘﺎﺏ ﺷﮑﺎﺭﯼ ﻧﺘﺮﺳﺪ ﺯ ﺑﻮﻡ* *ﺩﻭﻣﺮﺩ ﺧﺮﺍﺳﺎﻥ ﺩﻭﺻﺪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭﻡ* *ﺍﮔﺮ ﺩﺳﺖ ﯾﺰﺩﺍﻥ ﺩﻫﺪ ﺭﻭﻧﻘﻢ* *ﺑﻪ ﺍﺳﮑﻨﺪﺭﯾﻪ ﺯﻧﻢ ﺑﯿﺮﻗﻢ ⚘* ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺩﺭ ﻧﺒﺮﺩﯼ ﺳﻬﻤﮕﯿﻦ ﺍﺭﺗﺶ قدرتمند "ﺗﻮﭘﺎﻝ ﻋﺜﻤﺎﻥ ﭘﺎﺷﺎ " ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﺳﺮﺩﺍﺭ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ترکیه ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﻢ ﮐﻮﺑﯿﺪ ﻭ ﺧﺎﮎ ﻭﻃﻦ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﺮﮐﺎﻥ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ متجاوز ﺑﺎﺯﭘﺲ ﮔﺮﻓﺖ* بدون تردید ﭘﺲ ﺍﺯ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻧﻮﺑﺖ ﺑﻮﺩ، ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺟﻨﮓ ﺑﺎ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘۀ ﻗﻔﻘﺎﺯ... ﻧﺎﺩﺭﺷﺎﻩ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﮑﺴﺖ ﺳﻬﻤﮕﯿﻨﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﺭﻭﯼ تخته ﺳﻨﮕﯽ ﻧﺸﺴﺖ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﺍﺩ ﺳﻔﺮﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﻬﻦ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺗﮑﻪ ﺍﯼ ﻧﺎﻥ ﻭ ﭼﻨﺪ ﭘﯿﺎﺯ نهاده بودند... ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺣﺎﻝ فرمان ﺩﺍﺩ ﺳﻔﯿﺮ ﺭﻭﺳﯿﻪ " ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ " ﺭﺍ ﮐﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺍﺭﺗﺶ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺵ آﻭﺭﺩﻧﺪ، ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭘﯿﺎﺯ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﺧﻮﻧﯿﻦ ﺩﻭ ﻧﯿﻢ میکرﺩ ﺑﻪ ﺻﺤﻨﻪ ﻧﺒﺮﺩ ﻭ ﮐﺸﺘﻪ ﻫﺎﯼ ﻋﺜﻤﺎﻧﯽ ﺍﺷﺎﺭﻩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : آﻗﺎﯼ ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ، ﺳﺮﯾﻌﺎ ﺑﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﻣﺘﺒﻮﻋﺘﺎﻥ ﺍﻃﻼﻉ ﺩﻫﯿﺪ ﮐﻪ ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﺑﺎﯾﺪ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ هرچه سریعتر ﺗﺮﮎ ﮐﻨﺪ ﻭﮔﺮﻧﻪ ﺗﻤﺎمی سپاهیانتان ﺭﺍ از دم تیغ گذرانده ﻭ ﺍﺟﺴﺎﺩﺷﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﺭﯾﺎ ﻣﯽ ﺭﯾﺰﻡ....🤬 ﮔﺎﻟﯿﺘﺰﯾﻦ ﺳﺮﺵ ﺭﺍ ﺧﻢ ﮐﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﺎن ﺮﻭﺯ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻠﮑﻪ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﻧﻮﺷﺖ: "ﻧﺎﺩﺭ ﺭﺍ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﺑﻮﯼ ﺧﻮﻥ ﻣیداد "😱 "چه بسا این مرد قادر است روسیه و حتی اروپا را به تصرف درآورد، ﺻﻼﺡ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ هرچه سریعتر ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺗﺮﮎ ﮐﻨﯿﻢ " ﺍﺭﺗﺶ ﺭﻭﺳﯿﻪ ﭘﯿﺮﻭ ﺁﻥ ﻧﺎﻣﻪ ﺩﺭ ﮐﻤﺘﺮ ﺍﺯ ﯾﮑﻤﺎﻩ ﺧﺎﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺑﺪﻭﻥ ﻫﯿﭻ ﺟﻨﮕﯽ ﺗﺮﮎ کرد...👌 دقت و توجه داشته باشید که: ملتی که تاریخ کشورش را نداند، محکوم به نابودی و فنا و متاسفانه سزاوار بردگیست...❗️ @drmahdikhanloo