eitaa logo
دکتر‌میم
182 دنبال‌کننده
151 عکس
27 ویدیو
2 فایل
روزمره های یک پزشک زندگی / آموزش / سلامت و کتاب .... @drmimkamali
مشاهده در ایتا
دانلود
در حال تحقیق در مورد انواع سنگ ها هستیم ...
یعنی میشه ما رو با کسایی که دوستشون داشتیم محشور کنن؟! # سید حسن نصرالله ...
از ما استخوان هایی باقی خواهد ماند که حسین را دوست دارد و روحی که آواره ی اوست ...
هتل سهروردی
چند وقتیه احساس میکنم آنه شرلی درونم کم حرف شده در عوض ماریلا بیشتر حرف میزنه (منطقی و جدی و سخت گیر..)
تا حالا در مورد گاه شمار نویسی شنیدین... گاه شمار نویسی یه تمرین خیلی خوب برای خودآگاهی و خودشناسیه!
این فیلم رو پرستو علی عسگرنجاد توی صفحه ش( تا کوچ ) گذاشته بود....
دیدید؟ حالا این عکس را ببینید. شما این پسر را می‌شناسید. خیلی خوب هم می‌شناسید. در همین ویدئو چند بار تصویرش را دیدید... «شعبان احمد». شعبان یک دانشجوی ۱۹ ساله بود. بود. دیگر نیست. شما بهتر می‌دانید، آخر با چشم‌های خودتان دیدید. آن دست سوختهٔ جزغاله‌ای که از میان شعله‌های آتش در چادری در حال سوختن به آسمان بلند شده بود و بیسان را به گریه انداخت، دست شعبان بود. شعبان همین دیروز زنده‌زنده در آتش موشک‌های اسرائیل سوخت. شعبان در حال سوختن مرتب می‌گفت: «یا الله». شعبان حافظ قرآن بود.... http://ble.ir/parastooasgarnejad
امشب می تونید پر نورترین و بزرگ ترین حالت ماه در سال ۲۰۲۴ رو در آسمان ببینید ( ابر ماه یا سوپر موون ) دلم میخواست الان گلستان شهدا بودم ...
رقصی چنین میانه ی میدانم آرزوست ... # یحیی سنوار
جوراب ها رو خودم گفتم نبرین دلم میخواست یه چیزی از دخترک توی خونه مون بمونه😍 حالا کم کم دارم از این طرف و آن طرف خانه چیزهایی که جا گذاشته اند را پیدا میکنم و قربان صدقه اش میروم...❤️
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
این متن را که پرستو علی عسگرنجاد عزیز( تا کوچ ) نوشته با صدای دخترم فاطمه بشنوید... # یحیی سنوار
جلسات نارنج🌱
-آن پایین چه طور بود؟ -سخت بود آقا.خیلی سخت بود. -تو چه کار می کردی؟ -من منتظر بودم آقا. -منتظر چی؟ -منتظر کسی که می گفتند یک روز بهشت را با خودش خواهد آورد. آن پایین همه مایوس شده بودند،اما من منتظر بودم.آن قدر انتظار کشیدم و نگاه کردم که چشم هام بی سو شد اما کسی نیامد.ما داشتیم از فرط انتظار ذوب می شدیم. -هیچ کاری از دست تو سا خته نبود؟ -از دست هیچ کسی کاری ساخته نبود.وضع بدتر از آن بود که کسی بتواند آن را کنترل کند..آن جا مثل جهنم غیر قابل تحمل بود. بهترین کاری که از دست ما ساخته بود،این بود که منتظر بمانیم و خوب باشیم. -خوب؟ -بله.تنها کاری که می توانستیم بکنیم این بود که خوب باشیم.اگر همه خوب می شدند آن وقت کسی که همه انتظارش را می کشیدند می آمد و جزئیات را هم اصلاح میکرد.جزئیات به شکل تاسف باری تباه شده بود.آدم ها همه در جزئیات تباه می شدند اما کسی به جزئیات اهمیت نمی داد.همه در فکر کلیات بودند... من از وضعیت به وجود آمده گریه ام گرفته بود.آن پایین دلم را به هم می زد. من سعی کردم خوب باشم و هم چنان منتظر بمانم. خوب بودن دشوار بود اما به نظر میرسد که تنها راه نجات است. -ببریدش تو باغ. ( قسمتی از داستان هل من محیص/ کتاب عشق روی پیاده رو/ مصطفی مستور )
انگیزه ت از کوهپیمایی چیه ؟ - آمادگی جسمانی برای مبارزه با اسرائیل ...
39.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
جشن آغاز آموزش کتاب قرآن 🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پزشک ایرانی مستقر در لبنان شهید دکتر علی حیدری
پیامی که سه روز قبل از شهادت برای برادرشون دکتر محمد حیدری فرستادن ‌‌‌...