eitaa logo
دکتر موسی نجفی
4.4هزار دنبال‌کننده
868 عکس
353 ویدیو
12 فایل
کانال اطلاع رسانی اندیشه ها و آثار دکتر موسی نجفی, استاد, مولف و محقق عرصه های علوم سیاسی, تاریخ معاصر, هویت و تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی ✅دوره مجازی توانمندسازی فعالان فرهنگی و اجتماعی «سدید» 🔴سلسله دروس لزوم آشنایی با تاریخ دکتر موسی نجفی : 🔶درس دهم : تجدد و نوگرایی در ایران 🔷تاریحچه نوگرایی ایران و تاثیر آن در ماهیت جامعه ایرانی http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰🔰این مطلب را یکی مخاطبین محترم فرستاده اند و به دنبال آن پرسشی را طرح کرده اند: 🔸باز خوانی وقایع تاریخی ✳️☸️ عهدنامه‌ ترکمانچای یا جنگ ترکمانچای!؟ ✍️ 👈هر شکستی پل پیروزی نیست!!؛ گاه می‌تواند پلی به سوی یک شکست بزرگتر شود. هنر تبدیل شکست به موفقیت از بازاندیشی و یادگیری از شکست‌ها آغاز می‌شود. 🔸آیا اشتباه ما ایرانیان شیوه‌ مذاکراتمان بود!؟ یا اشتباه برآوردهای نادرستی بود که منجر شد به جنگی غیرضروری و نهایتا امضاء عهدنامه!؟ همه‌مشکل تاریخ‌نخوانی ما از همین نقطه آغاز می‌شود؛ یعنی جایی که ما ننگین بودن را به یک عهدنامه نسبت می‌دهیم. اما واقعیت آن است که ما وارد یک بحران غیرضروری شدیم به نام جنگ دوم ایران و روسیه! جنگی نابرابر که متوقف کردنش جز از طریق یک عهدنامه امکان‌پذیر نبود!! و شاید ترکمانچای کمترین هزینه‌ای بود که برای این منظور می‌شد پرداخت!!. سال ۱۸۱۳ م. (۱۱۹۲ ه.خ.) معاهده‌گلستان میان ایران و روسیه منعقد شد. معاهده‌ای که به دلیل مشکلات روسیه در جنگ با فرانسوی‌ها، با کمترین میزان باج‌خواهی و با تمایل روس‌ها منعقد شد. اما زخم این معاهده بر تن ایرانیان باقی ماند. ۱۳ سال بعد از معاهده‌گلستان، ایرانیان خودخواسته وارد نبردی نابرابر شدند، که در عمل منجر به شکست سنگینی شد!! تا شکست اول پلی باشد برای شکست دوم!! 🔸 اما چه شد که ما شکست دوم را خوردیم؟ و چرا بازخوانی آن برای ما ضروری است؟ ریشه‌های شروع جنگ برآوردهای اشتباه سیاستمداران ایرانی بود که در ادامه آمده است. 🔺برآورد اشتباه۱: ریشه‌های فرهنگ عزت عباس میرزا در تمام ۱۳ سال بعد از گلستان، روحش آزرده از شکست بود. او همواره به دنبال جبران حیثیت و آبروی از دست رفته‌اش بود. «فرهنگ عزت» به عنوان یکی از بنیادهای فرهنگ ایرانی، توصیه‌اش مشخص است: برای اعاده حیثیت باید عهدنامه را نقض می‌کردیم!! عباس میرزای زخم‌خورده وقتی دید نیکلای اول جانشین الکساندر در روسیه شده است، فکر کرد زمان خوبی است تا به جبران حیثیت اقدام کند!!. 🔺برآورد اشتباه۲: جنگ ضربه‌ای: عباس میرزا نمی‌خواست وارد یک جنگ تمام عیار شود. او می‌خواست با یک «ضربه ناگهانی» خود را در موقعیت بالاتری برای بازبینی «معاهده‌گلستان» قرار دهد. عباس میرزا به این ترتیب این نقشه را کشید تا وانمود کند که نیروهای مرزی سر خود وارد یک درگیری شده‌اند و بعد از آن‌که چند ولایت و قلعه را گرفتند، روس‌ها را وادار به مذاکره و تغییر مثبت در معاهده‌گلستان کند!!. او می‌دانست که نتیجه‌یک جنگ تمام‌عیار شکست سنگین ایران است؛ اما برآورد اشتباه وی آن بود که روس‌ها برای چنین حمله‌ای بی‌صبرانه منتظر هستند!! آن‌ها منتظر نقض معاهده از طرف ایران بودند!!. پس از این ضربه‌ناگهانی، روس‌ها با اطمینان خاطر، پیشروی اولیه ایران را تحمل کردند تا بتوانند با ورود به یک جنگ تمام عیار به سمت مرزهای ایران حمله کنند و تا تبریز پیش بیایند!!. 🔺برآورد اشتباه۳: جنگی با اهداف داخلی: 🔸عباس‌میرزا اما در این جنگ اهداف داخلی جدی نیز داشت. او می‌خواست موقعیت خود را برای جانشینی فتحعلیشاه تحکیم کند. برای همین هم بود که در عهدنامه ترکمانچای تنها بند نامتعارفش تاکید بر حمایت روس‌ها از جانشینی عباس‌میرزا به عنوان شاه بعدی ایران است!! گرچه فتحعلیشاه در دل راضی به این جنگ نبود؛ اما نتوانست مانع بروز جنگ نیز شود!!. جنگ‌هایی که با اهداف داخلی شروع شده‌اند اغلب در جهان به شکست‌های بزرگ برای ملت‌هایشان منجر شده است!! 🔸برآورد اشتباه۴: غیرت به جای فناوری!!وضعیت دو ارتش ایران و روسیه از حیث فناوری نابرابر بود. عباس میرزا فکر می‌کرد با اتکاء صرف بر مقدسات مذهبی می‌تواند بر فناوری و ارتش آماده‌روس غلبه کند. به همین دلیل بود که به تحریک علما اقدام کرد. در این میان حمایت «سید مجاهد» به او کمک کرد. سید پس از صدور فتوای جهاد از کربلا به تهران آمد و سایر علماء را نیز همراه ساخت. 🔺 اشتباه در جنگ، نه عهدنامه ترکمانچای حالا یک نمونه برای ناکارآمدی مذاکره شده است!! اما واقعیت آن است که ترکمانچای نتیجه اشتباهاتی بوده که ما را به امضاء آن کشاند؛ نتیجه‌راه‌انداختن جرقه‌جنگی که قابل کنترل نبود!! در این عهدنامه، روسیه در قبال پول شهرهای تسخیر شده تبریز، ارومیه و ... را ترک کرد؛ اما بیش از هر چیز، تحقیری بود که مثل خوره روح ما را قرن‌ها خورد!! ترکمانچای نتیجه‌ اشتباه سیاستمدارانی بود که فکر می‌کردند می‌توانند با یک ضربه‌ ناگهانی، دست بالاتر را در بازبینی و لغو برخی از بندهای معاهده‌ گلستان بیابند. برآورد اشتباه آنان منجر به شروع یک جنگ خونین، تلفات بالا و نهایتا شکستی بزرگ شد!!. برای باز خوانی تاریخ «نسخه فارسی عهدنامه ترکمانچای» لازم نیست؛ بلکه باید از اشتباهات سیاستمدارانی آغاز کنیم، که از یک شکست، شکستی بزرگتر ساختند!!. https://eitaa.com/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰پرسش مخاطب محترمی که متن بالا را در مورد ترکمانچای ارسال نمودند: 🔰باسلام‌ تحلیل فوق را در کنایه به راهبرد اتخاذی رهبر انقلاب در قبال مذاکرات برجامی با اروپا نوشته اند . از استاد گرامی درخواست پاسخ و تجزیه و تحلیل تعمیم تاریخی فوق را دارم. با تشکر . 🔴جواب دکتر نجفی: ✅با تشکر از ارسال این مطلب جهت اطلاع در کانال و سوال شما نسبت به آن ، به عرض می رساند از نظر ذکر برخی از جزئیات و حتی برخی از تحلیل ها (صرف نظر از نیت خوانی ) با نویسنده متن میشود موافق بود و موارد گفته شده در لا به لای متون تاریخی دیگر هم کم و بیش به چشم میخورد؛ هر چند نکته ای که در این تحلیل برجسته تر است این است که غالب منابع قبلی در مجموع در دو جنگ ایران و روس بیشتر فتحعلیشاه را مقصر و مرحوم عباس میرزا را تطهیر می کنند ولی تحلیل مذکور درست بر عکس می باشد ۰اما بدون آنکه قصد نقد کلی و یا تایید روند کلی این نوشته را داشته باشم چند نکته به نظرم می آید : ۱✅-هر چند با نویسنده می توان موافق بود که اصل خود جنگ است و ترکمانچای نتیجه آن ، ولی همیشه نتیجه این علت و معلول ها ثابت و شفاف نبوده و نیست۰ به نظرم اگر صحنه سیاست و بخصوص سیاست نظامی را حتی مثل "صفحه شطرنج" هم بدانیم ، میتوان پذیرفت که شطرنج باز خوب همیشه میتواند بازی را تا آخر ادامه دهد ، شاید یک حرکت اشتباه حریف ، موقعیت را عوض کند بخصوص اگر پای شطرنج با موضوع حیثیت ملی در میان باشد ؛ لذا از این زاویه به عباس میرزا کمتر ایراد وارد است ۰ ✅۲- گفتیم صحنه سیاست و بخصوص معرکه جنگ مثل صفحه شطرنج است ؛ اجازه دهید اضافه کنم گاهی هم فراتر از صفحه شطرنج رفته به مانند یک بازی قمار است ؛ قمار باز خوب درست مثل شطرنج باز خوب نیست چرا که شانس و اقبال در پیروزی و شکست او نقش مهمی دارد۰ ✅۳ - مقاله هر چند به درستی به غیرت و شجاعت و عزت عباس میرزا اشاره کرده است اما اینکه از این عوامل مثبت بخواهد علت تامه شروع جنگ و نهایتا شکست را استنباط کند ، کاری غلط و تحلیلی نارواست ۰ در جنگ تحمیلی علیه صدام همین غیرت و عزت و شجاعت توانست برتری سلاح طرف عراقی را کند و در برخی عملیات ها نتیجه را به نفع ایران تغییر دهد ۰ ✅۴ - آنچه شکست در جنگ ایران و روس را علیرغم غیرت و شجاعت و نهایتا عهدنامه ترکمانچای را باعث گردید عدم مدیریت درست و به قول امروزیها بسیجی وار نبودن صحنه جنگ بود۰ مرحوم عباس میرزا از نیروی عظیم جهادی مردمی که هم در ایران و هم در مناطق اشغالی وجود داشت نتوانست درست استفاده کند و این نیروی دینی با انگیزه ، در نهایت در ارتش قدیمی و بی سامان قجری به تدریج مستهیل گردید ۰ ✅۵ - اینکه نویسنده مطالب را سلسله وار و به هم مرتبط می بیند و فقط به نتیجه آخر کار تکیه نمی کند ، کاری است روشمند و درست ؛ ولی از طرف دیگر سلسله علت و معلول های تاریخی را اینگونه و با این صراحت و شفافیت به هم چسباندن و از سایر موارد و عوامل غفلت نمودن هم به دور از انصاف تاریخی و روش علمی می باشد ۰ ✅۶ - در تاریخ ملت های زنده و بزرگ مثل همه ملل ، شکست و پیروزی توامان وجود دارد اما آنچه ملل زنده را از ملل نیمه مرده و مرده جدا می کند ، دقیقا همین نکته است ؛ یعنی تسلیم نشدن به شکست و امید را از دست ندادن و تا شکست را جبران ننمودن ، آسوده نشدن ۰ اینها همان چیزهایی است که در متن بالا در سردار بزرگ عباس میرزا تا حدود زیادی قابل رویت است و متاسفانه نویسنده آنها را یکسره با عینک سیاه نتیجه جنگ به باد نیستی و تیغ نقد سپرده است ۰ ✅۷ -هر چند مرحوم عباس میرزا شخصیت تاریخی مهمی است و لااقل در بین قاجارها ، ممتازترین فرد است و در دستگاه همچو اویی ، قائم مقام پدر و پسر و بالتبع آنان میرزا تقی خان امیر کبیر ظهور نموده است ؛ اما این همه دلیل نمی شود که در ترکمانچای روسها از ولیعهدی او و فرزندانش دفاع و حمایت نمایند ۰ این بند از ترکمانچای شاید تا آن تاریخ نظیر نداشته است و سلسله های سلطنتی ایران علیرغم نقاط ضعف شان هیچگاه تداوم خودشان را در پرتو حمایت بیگانه آنهم دشمن حربی که به تازگی خاک کشور را متصرف شده بود ، جستجو نمی کردند ۰از این نظر این اشتباه و خبط بزرگ تاریخی متاسفانه در کنار اسم سرداری نوشته شده است که در بین شاهزادگان و امرا در ایران کم نظیر بوده است ۰ ما نیز امروز مثل همه ملل زنده دنیا که قدرشناس بزرگان خود هستند به روح بزرگ عباس میرزا درود میفرستیم ولی این نقطه تاریک و منفی را در زندگی و کارنامه او ابدا توجیه نمی کنیم ۰و البته در کنار این موضوع بایستی نتیجه گرفت که گاه شخصیت های بزرگ ، اشتباهات بزرگ هم میتوانند داشته باشند و اتفاقا پاک کردن آن اشتباهات از دامن آنان سخت تر از بقیه خواهد بود ؛ و قبولی و نمره بالای این رجال دلیلی بر مردود نشدن شان در همان یک فقره اشتباه نمی شود۰ فاعتبروا یا اولی الابصار۰ موفق باشید https://eitaa.com/drmousanajafi
🌐 انگلوفیل به چه کسی می گویند؟ اصطلاحات_سیاسی به سیاست طرفداری از انگلستان و نیز به افرادی که از این سیاست پیروی می کردند ، اطلاق می شد . از زمره این اشخاص در بین صدراعظمهای دوران قاجاریه ، می توان میرزا آقا خان نوری ، وثوق الدوله ، و سید ضیاء الدین طباطبایی و در میان وابستگان به لژهای فراماسونری افرادی چون ابوالحسن خان ایلچی و میرزا عسگرخان ارومی را نام بُرد . از نظر ملاکهای دینی و ملی ، طرفداران این سیاست را باید خائن به ایران و خدمتگذار اجانب دانست . 🌐 روسوفیل کیست؟ سیاست تمایل به روسها است در مسائل داخلی و خارجی . این سیاست در ایران ، دو دوره خیانت بار دارد : یکی دوران تزارها و حکومت تزاری ؛ دوم دوران حکومت کمونیستی شوروی و سیاست بازان و احزاب دست نشانده چپگرای ملحد. البته ذکر این نکته خالی از لطف نخواهد بود که روسها از دو قرن قبل ، سابقه بسیار بدی در ذهنیت مردم ایران داشته اند ؛ تلخی ترکمانچای و داغ قفقاز مسئله ای نبود که هیچگاه از ذهن و خاطره و حافظه تاریخی ایران پاک شود و لذا طرفداران روس در ایران ، هیچگاه مورد اقبال عامه قرار نمی گرفتند و همیشه نزدیکی و ارتباط با روسیه در هر شکل و قالبی ، سئوال و شماتت و ظن ملی را در پی داشته است . منبع : مقدمه تحلیلی تاریخ تحولات سیاسی ایران ( دین ، دولت ، تجدد ) ، تکوین هویت ملی نوین ایران از عصر صفویه تا دوران معاصر ، موسی نجفی ، مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر ، چاپ اول 1378 ، ص 252 و 262 . http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
در آستانه سی‌وسومین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (ره)، خبرنگار روزنامه ایران مصاحبه‌ای با رئیس پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات ‌فرهنگی انجام داده است که در این مصاحبه، دکتر نجفی درباره‌ شأن فکری و نظریه‌پردازانه حضرت امام خمینی(ره) مواردی را مطرح کرده است که ماحصل این گفت‌وگو از نظرتان می‌گذرد: «منشور فکری - سیاسی حضرت امام خمینی(ره)» در گفت‌وگو با دکتر موسی نجفی، رئیس پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات ‌فرهنگی رهبری در قامت متفکر حضرت امام(ره) جزو معدود متفکرانی بودند که توانستند فلسفه سیاسی خود را اجرایی کنند «حضرت‌ امام خمینی(ره) در وهله نخست یک متفکر و نظریه‌پرداز است؛ کسی که می‌کوشد با بهره گرفتن از مرجعیت فکری و دینی خود به‌عنوان ولی‌ فقیه که شأنی نظریه‌پردازانه و فکری دارد و نه صرفاً به‌عنوان یک رهبر سیاسی، مسائل نظام را حل کند.» این توصیف‌ دکتر موسی نجفی، استاد تمام علوم‌سیاسی و رئیس پژوهشگاه علوم‌انسانی و مطالعات ‌فرهنگی درباره‌ شأن فکری و نظریه‌پردازانه حضرت امام خمینی(ره) است. او حضرت امام(ره) را از معدود متفکرانی برمی‌شمارد که توانست فلسفه سیاسی خود را با موفقیت پیاده‌سازی و اجرا کند. برای مشروح مصاحبه رجوع شود به : https://www.irannewspaper.ir/Newspaper/PagePDF/126375 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
👆.ادامه مصاحبه با روزنامه ایران قسمت اول 🔴جناب دکتر نجفی، اغلب از حضرت امام خمینی(ره) به‌عنوان یک رهبر سیاسی که بنیانگذار یک نظام سیاسی نوین شدند، صحبت می‌شود، اما ایشان از شأنی فکری، فلسفی و نظریه‌پردازانه نیز برخوردار بودند. دستگاه فکری حضرت امام خمینی(ره) به‌عنوان یک «متفکر» چه مختصاتی داشت؟ 🔵حضرت امام خمینی(ره) در وهله نخست یک شخصیت فکری برجسته بودند که از سن چهل تا شصت سالگی به ‌مسائل فکری مبادرت داشتند و «مسائل سیاسی» را فقط رصد می‌کردند. با اینکه نهضت بزرگی مثل «ملی شدن صنعت نفت» را پیش روی داشتند اما رد پایی از ایشان در این نهضت نمی‌بینیم. تقریباً در هیچ یک از جناح‌بندی‌های نهضت و مسائل آن وارد نشدند و در هیچ کدام از جریان‌های سیاسی حتی مذهبی آن زمان، مشارکت فعال نداشتند و تنها بعد از انقلاب از مرحوم آیت‌الله کاشانی در مقابل ملی‌گراها، چندین بار تجلیل کردند، اما بعد از شکست نهضت نفت و کودتای 28 مرداد، حاکمیت امریکا به جای انگلیس، رحلت آیت‌الله کاشانی و آیت‌الله بروجردی یعنی زمانی که به سن شصت سالگی رسیده بودند، ایشان وارد گود سیاست شدند و بتدریج نسبت به دخالت امریکایی‌ها و حذف «قسم به قرآن» واکنش نشان داده و انتقادات خود را مطرح کردند. مشخص بود که انتقادات امام(ره) به این مسائل بهانه ‌است و هدف بلندتری را مد نظر دارند که همان استقرار نظام جمهوری اسلامی است. ایشان برای همراه کردن علمای دیگر و مردم باید یکسری برنامه‌‌های کوتاه‌مدت و اجرایی‌ را پیش می‌کشیدند تا جامعه بتدریج سیاسی‌تر شود و به برنامه‌های ایشان در مسیر تغییر رژیم اعتماد کند. سرنخ درگیری ایشان با انجمن‌های ایالتی و ولایتی و مسأله کاپیتولاسیون را می‌توان در کتاب «کشف الاسرار» ایشان که در دهه بیست به رشته تحریر درآمده است، ردگیری کرد. اما بیست سال بین کتاب «کشف‌الاسرار» و حرکت سیاسی ایشان فاصله است. چرا؟  چون ایشان در حال رصد کردن اوضاع جامعه هستند. حساسیت ایشان نسبت به دخالت خارجی‌ها و دینی‌ شدن جامعه در این کتاب نمود برجسته‌ای دارد. بنابراین، همان‌طور که در پرسش شما هم طرح شد، حضرت امام خمینی(ره) در وهله نخست یک متفکر و نظریه‌پرداز است؛ کسی که می‌کوشد ابتدا مسائل را متفکرانه تحلیل کند. به همین دلیل، ایشان را ابتدا به ترکیه و بعد به نجف می‌فرستند. آنجا هم 15 سال در کرسی مرجعیت نشسته و در کنار شخصیت‌هایی همچون آیت‌الله‌العظمی خویی و مرحوم آیت‌الله‌العظمی شاهرودی مشغول تدریس می‌شوند، ولی فضای عراق یک فضای عربی بود و به گونه‌ای نبود که ایشان بتواند حرکتی سیاسی را رقم بزند. بعد از انقلاب هم جنگ می‌شود و ایشان آنجا هم سعی می‌کند تا با بهره گرفتن از «قدرت اجتهاد» و «مرجعیت فکری و دینی» خود، مسائل نظام را نه به‌عنوان یک رهبر سیاسی بلکه به‌عنوان یک «ولی‌ فقیه» که شأنی نظریه‌پردازانه و فکری دارد، حل کند. بر این اساس، می‌توان برای ایشان یک «فلسفه سیاسی» قائل شد که در بردارنده راهکارهایی برای حل مسائل انقلاب و افق‌گشا برای آینده جمهوری اسلامی است.  🔴مهم‌ترین مسأله در فلسفه سیاسی ایشان چیست؟ 🔵در فلسفه سیاسی امام(ره) بیشتر بحث بر سر «مشروعیت نظام سیاسی» است. ایشان جزو معدود متفکرانی هستند که فلسفه سیاسی خود را پیاده‌سازی کردند. برخی متفکران صرفاً به یک فلسفه سیاسی به لحاظ ذهنی و تئوریک دست پیدا می‌کنند اما برای پیاده‌سازی آن فرصتی نمی‌یابند، اما خوشبختانه حضرت امام(ره) این فرصت را پیدا کردند. 🔴«مشروعیت» یک نظام سیاسی در اندیشه ایشان، چگونه محقق می‌شود؟ 🔵ایشان مشروعیت را از آن خدا می‌دانند و در واقع، در فلسفه سیاسی حضرت امام(ره) «ولایت» و «دموکراسی» با هم جمع شده است. ادامه👇👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
👆ادامه مصاحبه با روزنامه ایران قسمت دوم 🔴در اندیشه سیاسی امام شرط تحقق جمهوریت نظام چیست ؟ 🔵در فلسفه سیاسی حضرت امام(ره) مشروعیت نظام از مردم نیست، بلکه مشروعیت نظام از «ولایت فقیه» است و ولایت فقیه هم مشروعیت خود را از امام زمان(عج) و نظریه امامت دارد نه از خودش؛ اما مردم باید این ولایت را بپذیرند. بنابراین، فلسفه سیاسی ایشان دو جزء دارد؛ یک جزء الهی که به نظریه امامت ختم می‌شود و یک جزء مردمی که آن هم وجهی دینی دارد و ایشان با قبول نظریه جمهوری و تفکیک‌ قوا، این وجه مردمی را پذیرفتند و تلفیق کردند. 🔴در تحلیل محتوای بیانات حضرت امام(ره)، واژه «مردم» بسامد بالایی دارد. اساساً «مردم‌مداری» در فلسفه سیاسی ایشان چه مختصاتی دارد؟ 🔵نگاه یک «مرجع تقلیدِ نظریه‌پردازِ شیعی مسلمان» غیر از نگاه یک نظریه‌پرداز لیبرال یا یک نظریه‌پرداز مارکسیست است و مختصات خود را دارد. طبیعتاً نگاه حضرت امام(ره) به «مردم» نمی‌تواند برآمده از تعریفی باشد که مارکسیست‌ها یا لیبرالیست‌ها از جایگاه مردم در یک نظام سیاسی و اجتماعی ارائه می‌کنند. «مردم» در اندیشه حضرت امام(ره) به تعبیر شهید مطهری، مردمی هستند که «منِ متعالی» را طلب می‌کنند. تفاوت مکتب لیبرالیسم و مارکسیسم با فلسفه سیاسی امام خمینی(ره) این است که «مردم» در مکتب لیبرالیسم و مارکسیسم، سکولار هستند و اساساً دین را رها کرده‌اند و گاه در تقابل با آن قرار دارند، اما «مردم» در فلسفه سیاسی امام(ره) اگر رفاه، اقتصاد و آزادی می‌خواهند، مطالبات‌شان یک قید دینی هم دارد؛ یعنی رفاه، آزادی و اقتصاد را در سایه «دین» می‌خواهند. «مردم سالاری دینی» نه یک جمهوری تنهای سکولار و نه یک حکومت اسلامی بدون مردم است.   http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
👆ادامه مصاحبه با روزنامه ایران قسمت سوم 🔴 «تمدن‌سازی» در فلسفه سیاسی حضرت امام خمینی(ره) چه جایگاهی داشت؟ 🔵بیشتر مبارزات حضرت امام خمینی(ره) علیه رژیم شاه بود و بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی، جنگ شد، بنابراین ایشان بیشتر بر مشکلاتی چون تغییر رژیم پهلوی و مبارزه با صدام متمرکز شدند. بحث از «تمدن» زمانی موضوعیت می‌یابد که یک نظام شکل بگیرد. برای شکل‌گیری نظام، جنبش نرم‌افزاری لازم است تا نهادها بازسازی شده و در اجتماع پیاده شود، اما رحلت امام(ره) بلافاصله بعد از جنگ، باعث شد که کار «نهادسازی پیشرفته» عملاً با آیت‌الله خامنه‌ای ادامه پیدا کند. بنابراین بحث‌های تمدنی در فلسفه سیاسی امام(ره) اجمالی است. برپایی نظام، ایجاد قانون اساسی و... همه دغدغه‌هایی تمدنی است اما طرح تفصیلی این مسائل و پیاده‌سازی آنها بعدها محقق شد. ایشان فضایی را ساختند و قاعده‌ای را بنا گذاشتند که ظرفیت «ایده تمدن‌سازی» را داشت. اگر پایه‌گذاری ایشان، پایه‌گذاری محدودی بود، ما امروز به این جایگاه تمدنی نمی‌رسیدیم. مقام معظم رهبری، آیت‌الله خامنه‌ای، این نگاه تمدنی را از «اجمال» به «تفصیل» بردند. 🔴با توجه به مسائلی که امروزه در جامعه‌مان با آن مواجه هستیم به نظر شما کدام بُعد از اندیشه سیاسی ایشان می‌تواند برای امروز ما بیشتر راهگشا شود؟  🔵مجموعه افکار ایشان در قانون اساسی متجلی شده و تنها نمی‌توان بر یک بُعد آن انگشت گذاشت. ایشان یک «نظام» ایجاد کردند و نظام نیازمند یک سلسله از مفاهیم است. بنابراین همه مفاهیمی که ایشان بویژه در قانون اساسی طرح کردند اعم از مردم‌سالاری، دین، نظام اسلامی و ولایت‌فقیه، هم نیاز امروز ما و هم راهگشای مسائل ما است. اما اصل اساسی‌ که امروز باید محل تأمل بیشتر قرار گیرد، اصل تلفیقی است که امام(ره) بین «مشروعیت دینی» و «مقبولیت مردمی» ایجاد کردند که بسیار بدیع بود و ایشان را در حاکمیت نظام سیاسی موفق کرد و اساساً بر اساس این تلفیق بود که توانستند نظامی برپا کنند که نه لیبرال است و نه مارکسیست. این مشی فکری و منش سیاسی ایشان برای امروز ما می‌تواند بسیار راهگشا شود. به رغم اینکه چند دهه از رحلت امام(ره) می‌گذرد، اما هنوز افکارشان زنده است؛ چون تازگی، پویایی و عمق دارد، اما با این حال، باید از برخورد سطحی، حذفی یا اضافی با افکار امام(ره) پرهیز کرد. امام(ره) را باید عمقی بخوانیم تا به اصل و اساس حرف ایشان پی ببریم که البته این مهم از رهگذر تحقیقات به‌دست می‌آید. بقیه ملل اسلامی هم محتاج شناخت بیشتر امام(ره) هستند تا بتوانند از افکار ایشان بهتر بهره بگیرند. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰اظهار نظر علمی یکی از مخاطبین محترم ✅استاد بزرگوار و فرهیخته جناب آقای دکتر نجفی 🔴با سلام و احترام پس از مطالعه مصاحبه عمیق حضرتعالی با روزنامه ایران درباره تفکر سیاسی حضرت امام (ره) بر خود لازم می دانم ضمن تشکر از تبیین بدیع تان بر یک مسله تاکید کنم. متاسفانه هنوز هم فلسفه سیاسی امام خمینی در غربت است تا حدی که بسیاری افراد حتی از این واژه علمی استفاده نمی کنند و بر این گمان اند که ایشان فاقد فلسفه سیاسی بوده و تفکر سیاسی ایشان صرفا مبتنی بر فقه و کلام است. از جنابعالی تقاضا دارم نسبت به مفهوم فلسفه سیاسی به طور کل تبیینی داشته باشید تا مخاطبان و حقیر بدانیم اساسا چگونه و چه زمانی می توانیم به یک اندیشه سیاسی مفهوم فلسفه سیاسی را بار کنیم. ضمن اینکه به جد معتقدم: نسبت به سه مفهوم "نظریه سیاسی" "ایدئولوژی سیاسی " و "فلسفه سیاسی" که در رشته اندیشه سیاسی بسیار پر بسامد و کاربردی هستند، توجه معنایی خوبی نشده است و مرزها و تفاوت های این سه مفهوم به درستی مشخص نیستند. لذا چنانچه وقت شریف شما اجازه می‌دهد تقاضا دارم نسبت این سه مفهوم علمی رشته اندیشه سیاسی تبیین لازمه را انجام داده و ما را مورد محبت و لطف تان قرار دهید. *مفاهیمی چون تاریخ سیاسی جغرافیای سیاسی و اقتصاد سیاسی که در علوم و اندیشه سیاسی کاربردهای ویژه خود را دارند تا حد بسیار زیادی از نظر مفهومی روشن اند و اما سه مفهوم فوق الذکر در سایه روشن فکری و معلق تری قرار گرفته اند. ارادتمند شما. علی بهرامی. دانشجوی دکتری اندیشه سیاسی سپاس ویژه از شما http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰برنامه توحید خانه - شبکه ۴ سیما - ۲۶ خرداد ۱۴۰۰ - موزه آستان قدس رضوی ✅دکتر موسی نجفی : 🔴ارتباط ونسبت بین نحوه تحلیل تاریخ اسلام با تحلیل انقلاب اسلامی ایران و نقش آن در بصیرت امروز ما http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰برنامه توحید خانه - شبکه ۴ سیما - ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - موزه آستان قدس رضوی ✅دکتر موسی نجفی : 🔴بصیرت افزایی از تاریخ اسلام 🔵تقسیم بندی تاریخی مهم و محتوایی از چهار دوره و سبک و سیره و حیات سیاسی امامان معصوم علیهم السلام بر اساس نظر کتاب انسان ۲۵۰ ساله http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰برنامه توحید خانه - شبکه ۴ سیما - ۳۰ خرداد ۱۴۰۰ - موزه آستان قدس رضوی ✅دکتر موسی نجفی : 🔴بصیرت افزایی از تاریخ اسلام 🔵شرایط سیاسی و مقدمات فرهنگی در آستانه امامت حضرت رضا علیه السلام http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi
🔰اظهار نظر علمی یکی از محققین در مورد نظریه تمدن رضوی دکتر نجفی ✅ محمد علی فولادگر: حضور تمدنی حضرت رضا(علیه‌السلام) در ایران، حلقه‌ی وصل تمدن نخستین به تمدن نهایی اسلام با نظر به کتاب «تمدن رضوی» اثر دکتر موسی نجفی حضور حضرت رضا علیه السلام در ایران و ماجرای ولایتعهدی ایشان در دستگاه خلافت عباسی در زمان مأمون، مسأله‌ی مهمی ست که نمی‌توان به سادگی از آن گذشت. شاید بتوان گفت مهمترین نمود سیاسی و البته فرهنگی سیره ایشان، همین ولایتعهدی باشد. آیا پذیرش ولایتعهدی، یک امر کاملاً انفعالی و یا تحمیلی و اجباری بود؟ آیا امام رضا به اجبار و با اکراه آن را پذیرفتند و در ادامه هم با انفعال و اکراه، در میدان بازی مامون قرار گرفتند؟ یا آنکه در عین تهدید مامون، حضرت، این تهدید را به فرصتی تاریخی تبدیل کرده‌اند؟ برای مطالعه بیشتر رجوع شود به : https://asr-e-pishraft.ir/%d8%aa%d9%85%d8%af%d9%86-%d8%b1%d8%b6%d9%88%db%8c/ ادامه👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
ادامه قبلی👆 به نظر می‌آید برای پاسخ به این سوال، باید به تدقیق در طرح کلی اسلام و امامت پرداخت. البته بررسی این بحث مفصّل و بسیار مهم، از حوصله و ظرفیت مقاله حاضر خارج است، ولی اگر بخواهیم در حد اشاره به آن بپردازیم، چنین می‌توان گفت که ایده اسلام، ایده‌ای تمدنی‌ست. جامعیت میان دنیا و آخرت، جامعیت میان فقه و اخلاق و عقاید، جامعیت میان سیاست و معنویت و در واقع جامعیت میان آسمان و زمین که در فضای آیات و روایات اسلامی و نیز در سیره و منش نبی اکرم و امامان ما به چشم می‌خورد، اقتضای تمدنی بودن دارد. توحید، صرف یک اعتقاد نظری نیست. در دل معنای توحید، نوعی وحدت در عین کثرت نهفته است. گویی اینکه کثراتی وجود دارند، ولی نگاه مسلمانانه، میان این کثرات هم وحدت می یابد و هم وحدت را محقق می‌کند؛ به تعبیری، هم یکی می‌داند و هم یکی می‌کند. تمدن در حاقّ معنایی خود، چیزی جز همین سریان امر واحد در میان کثرات متعدّد نیست. امر واحد اسلام، چه در حوزه‌ی بینش و اعتقاد، چه در حوزه‌ی گرایشات، چه در حوزه‌ی سبک زندگی، چه در حوزه‌ی رفتار، چه در حوزه‌ی حقوق و قضا و چه در حوزه‌ی هنر، همه و همه، قابل سریان  بوده و هست. در عصر نبوی، با همین خاستگاه، نبی اکرم اقدام به تشکیل حکومت می‌کند که بستری باشد برای رشد مردم در مسیر توحیدی. حکومت نبوی، طرح اجمالی تمدن اسلامی‌ست. طرحی که زمینه‌های آن در دوران انبیای سابق بر نبی اکرم، پدید آمده بود. حال با نظر به آنچه گذشت، حضور حضرت رضا علیه السلام در ایران و ماجرای ولایتعهدی ایشان چطور قابل روایت است؟  بعضی از پژوهشگران عرصه تاریخ و یا اهالی اندیشه، به این سوال پرداخته‌اند. از جمله پژوهشگران و اهالی اندیشه‌ای که در این فضا ورود کرده‌اند، دکتر موسی نجفی‌ست که در قالب کتاب تمدن رضوی، به این سوال پرداخته است. به طور کلی نقطه نظرات وی در بستر نگاه تمدنی یه تاریخ و سیاست شکل گرفته است.  وی در این کتاب نیز در صدد بیان مولفه‌های تمدن‌ساز در مکتب سیاسی امام رضا علیه السلام بوده و در ادامه طرح حضرت را طرحی تمدنی برای شکل‌دهی فرهنگ و هویت تشیع قلمداد می‌کند. توضیحاتی که در فصل اول کتاب در باب چیستی تمدن ارایه شده است، منظور وی از طرح تمدنی را بهتر آشکار می‌کند. دکتر نجفی معتقد است ولایتعهدی حضرت رضا، نه یک حرکت انفعالی و تحمیل شده، بلکه یک اقدام رو به جلو در جهت سیر استعلایی و تکاملی تمدن اسلامی است. این اقدام با همه لوازم و فروعاتش، از منظر وی طرحی تمدنی‌ست که حدّ واسط میان تمدن نخستین و تمدن نهایی اسلامی با محوریت انسان کامل است. در ادامه متن به مساله حدّ واسط بودن، خواهیم پرداخت. ولی آنچه اکنون شایسته به ذکر است، آن است که چرا می‌توان حضور حضرت رضا در ایران را حضوری تمدنی نامید؟ مسئله از چند حیث قابل بررسی است: اوّل آن‌که حضور حضرت رضا علیه السلام، امامت معنوی را بیش از پیش احیا کرد. مسئله‌ی ولایت تکوینی حضرات معصومین، مسئله‌ای نبود که در زمان امامان قبلی به عنوان یک اعتقاد تثبیت شده مطرح باشد ولی از زمان ایشان کراماتی به میان می‌آید و گویی بناست که به تدریج این شان از شئون معصوم نیز برای شیعیان مطرح شود. این، خود می‌تواند ناظر به جامعیت میان معنویت و سیاست، یا به تعبیری میان آسمان و زمین باشد. دوّم آن‌که قوّت استدلالی و اعتقادی معارف شیعه بیش از پیش نمایان شد. مناظرات فکری که مامون با اغراض دیگری شکل داده بود، فرصتی را فراهم آورد که عمق معارف و مبانی قرآنی و توحیدی شیعه، به ظهور برسد و از این جهت، وجود حضرت رضا علیه السلام، نقطه عطفی به حساب می‌آید. این قوّت در مبانی، به همراه خودِ میراث فقهی ایشان از اجدادشان، امام باقر و امام صادق (علیهما‌السلام) را داراست. علاوه بر این، بر مبنای برخی پژوهش‌ها، پیوند میان اخلاق و فقه در کلام ایشان جدی‌تر از قبل در میان است(ر.ک به: نسبت فقه و اخلاق در آموزه های امام رضا علیه السلام، احمد پاکتچی). نگرش طیفی به الزام‌های دینی، توجه به علل‌الشرایع و خاستگاه‌های اخلاقی و انسانی احکام و برخی نکات دیگر، سَرنخ‌هایی از این پیوند می‌تواند به دست دهد. غرض آنکه ماجرای فکر شیعه به حضرت رضا که می‌رسد، ادامه👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰ادامه قبلی ✅جامعیت (و نه مجموع) خود را بهتر به ظهور می‌رساند. و این جامعیت، ظرفیتی تمدنی‌ست. حیث سوم، دیگر ابعاد فرهنگی و تمدنی پیرامون حضور ایشان در ایران است. مولفه‌هایی مثل شکل‌گیری کتابخانه‌ها، احیای سنن اسلامی در شکلی جدید، توسعه موقوفات، توسعه تجارت، اقتصاد و راهداری که بعد از حضرت رضا در مشهد، محقق شد. و یا مولفه‌هایی مثل آیین‌های خاصّ حرم رضوی و نیز هنرهای متعددی که پیرامون حضور ایشان و حرم ایشان، به بروز و ظهور رسیده است. در کتاب تمدن رضوی تا حدی به این مولفه‌ها اشاره شده است. و حیث چهارم و از حیثی مهم‌تر از همه، آن‌که فرصت ولایتعهدی امام رضا علیه السلام برای جهان اسلام و به طور خاص برای ایرانیان، طلیعه‌ای بود بر جدایی از نظام خلافت. نظریه‌ی سیاسی امامت، در مقابل نظریه‌ی سیاسی خلافت، این بار در وسعتی جدّی طرح شد. صراحت بیان حضرت در طرح مسئله‌ی امامت و عدم مشروعیت خلافت در صحبت‌ها و گفتارهایی که در مسیر مدینه تا مرو داشته‌اند و نیز نوع مواجهه‌ی ایشان با پیشنهاد مامون، که هم با نوعی عدم تمایل به نشستن بر مسند قدرت همراه بود و هم با ابراز حقانیت و مشروعیت امامت و عدم مشروعیت دستگاه خلافت، شواهدی بر صراحت خاص حضرت رضاست. ولایتعهدی ایشان، به نحوی سلطنت را از خلافت منفک می‌کند و این یعنی شروع اصلاح در نظام سیاسی و نقد تمامی جریان خلافتِ سلطنت‌گونه در تاریخ اسلامی؛ نقدی که می‌توانست راه حکومت صالحان و شایستگان را به تدریج فراهم‌ آورد. به نحوی که به قول دکتر نجفی، فرهنگ رضوی، الهام‌بخش همه گروه‌های مسلمانِ برون‌خلافتی ـ مانند عرفا، صوفیه، فقها، زهّاد و غیره ـ  بود. بعد از ایشان، قیام‌های علوی دوباره شکل می‌گیرد و تمنّای نظام علوی پیش می‌آید. به همین سبب است که حضرت هادی و حضرت عسگری علیهما‌السّلام در پادگان سامرا نگه‌داری می‌شوند. با بسترسازی امام رضا، طلب حضور امام معصوم به قدری زیاد می‌شود که خلفای عباسی می‌ترسند امام را یک لحظه رها کنند. به تعبیری، شکاف در مشروعیتِ سلطنت با قیام امام حسین علیه‌السلام صورت گرفت و شکاف در مشروعیتِ خلافت با ولایتعهدی امام رضا علیه السلام[۱]. ادامه👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰ادامه قبلی ✅مجموع این کنش‌های سیاسی، اعتقادی و فرهنگی که در ادامه، در بستر فرهنگی تاریخی ایران، شکل جدّی‌تری نیز پیدا می‌کند، ذهن دکتر نجفی را به سمت طرح عنوانی به نام تمدن رضوی برده است. البته از اعتدال، عقلانیت، سعه‌مندی و تکثرپذیری حضور تمدنی حضرت رضا نیز می‌توان سخن گفت. اعتدالی که خط حضرت را از قیام‌های مسلحانه برخی علویان جدا می‌کند و راه اصیل مبارزه را راهی از جنس تبیین و حکمت و تدبیر می‌نمایاند. همچنین عقلانیتی که در امتداد حکمرانی علوی، نه از سنخ نظام امویِ متاثّر از روم است و نه از سنخ نظام عباسیِ متاثر از ایران؛ خط مستقل خودش را دارد. در عین این‌که هویت این خطِّ مستقل، ایرانی نیست، امّا در تطور فرهنگی ایرانیان، به طور کاملاً جدّی موثر است. و نیز حیث سعه‌مندی و ظرفیت فراگیری که شخصیت امام رضا علیه‌السلام و حرم رضوی داشته و دارد نیز بی‌نسبت با تفسیر تمدنی از سیره‌ی ایشان نیست. همان‌طور که در ابتدای متن گذشت، هویتِ تمدن، سعه‌مندی و وحدتی‌ست، معنابخش و هویت‌بخشِ تکثّر فراوانی‌ست که در دل خود دارد. تمدن رضوی در انسان کامل ریشه دارد. از همین رو، نه فقط متعلّق به شیعیان که متعلق به کلّ جهان اسلام و انسانیت است. این نگاه سعه‌مند برای شیعیان، می‌تواند حامل معنای تربیتی مهمّی باشد و آن واقع نشدن در ورطه‌ی فرقه‌گرایی‌ است. شیعه، هویت مستقل دارد ولی فرقه نیست. چرا که فرقه، ظرفیت تمدن‌زایی ندارد. نکته دیگر، فارق میانِ تمدن مسلمانان و تمدن اسلامی است. تمدّن شکل‌گرفته در عصر عباسی، تمدن مسلمانان است که البته برکات و ثمرات فراوانی را به همراه داشت. در تمدن مسلمانان، متاثّر از اسلام، ظرفیت‌های فردی و جمعی شکوفا می‌شود و در تمدن اسلامی، حقیقت منِ عِلوی‌ست که به ظهور جمعی می‌رسد؛ منِ عِلوی که اوج ظهورش در وجود ولی و انسان کامل محقق می‌شود و امتداد آن در میان امت به ظهور و بروز می‌رسد. خلاصه آن‌که دکتر موسی نجفی، تمدن رضوی را در امتداد حکومت نبوی و علوی، نهضت حسینی و طلیعه‌ای بر تمدن حداکثری مهدوی می‌داند. لازمه‌ی آنکه بتوان در بحث تمدن اسلامی از امتداد یا حدّ واسط سخن گفت، اشتدادی و ذومراتب دانستن مفهوم تمدن اسلامی است. به تعبیر دیگر، اگر هنگامه‌ی ظهور را تمدنی حداکثری از شکوفایی ظرفیت‌های توحیدی و اسلامی امت بدانیم، مسیر تاریخی شیعه تا قبل از ظهور، حرکت در مسیری تمدنی است. چنین نیست که به یک‌باره و بدون سابقه‌ی قبلی، تمدنی پدید بیاید، ولو آنکه آن اتّفاق، حالتی اعجازگونه داشته باشد[۲]. آنچه که به عنوان «پیوستگی تاریخی» مطرح است، ناظر به همین نکته است؛ تمدن اسلامی در سیر خود پیوستگی دارد. علاوه بر پیوستگی، سیر تمدنی شیعه، تکاملی نیز هست. نه به آن معنا که همیشه و در هر نقطه‌ای، از نقطه‌ی قبل جلوتر باشد. بلکه در مجموع، این سیر به سمت تعالی است. حرکت حلقوی و یا حلزونی، تمثیل نسبتاً مناسبی از این سیر تکاملی است. تمدن نخستین اسلامی، به صورت اجمالی، در عصر نبوی شکل گرفته است. طرح تمدنی حضرت رضا، متناسب با زمانه و زمینه‌ی خود، اجمالِ ابتدایی را تفصیل می‌دهد. و البته تا حدّ نهایی و رسیدن به تفصیل جدّی‌تر، خود هنوز اجمالی به نظر می‌رسد. مفهوم مترقّی «انتظار» که در فرامتن تاریخ شیعه مطرح بوده و هست، اِشعار به همین حرکت دايمی و بی‌پایانِ اجمال به تفصیل شیعه دارد. در هنگامه‌ی ابتلای به عالَم مدرنیته، سلوک در این سیر تکاملی، بیش از پیش ضروری به نظر می ‌رسد.  طرح بحث تمدن رضوی، تلاشی‌ست که باید به استقبال آن رفت. مراد از استقبال، فهم، نقد و احیاناً امتداد دادن و یا تعالی بخشیدن به آن است. و به طور کلّی، سیره حضرات معصومین، هنوز ظرفیت‌های خود را برای ما کاملاً به ظهور نرسانده است. راه طی نشده‌ی فکری و تحقیقی در این باره بسیار است. [۱] در روایتی حضرت رضا علیه‌السلام، وضعیت خاص حضرت یوسف علیه‌السلام در حکومت عصر را با ولایتعهدی خودشان مقایسه می‌کنند. [۲] قاعده فلسفی کل حادث زمانی مسبوق بقوه و ماده، موید همین معناست. 🔴محمدعلی فولادگر طلبه سطح سه حوزه علمیه پژوهشگر حکمت اسلامی و تاریخ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰مؤسسه جوانان آستان قدس رضوی ✅دوره مجازی توانمندسازی فعالان فرهنگی و اجتماعی «سدید» 🔴سلسله دروس لزوم آشنایی با تاریخ دکتر موسی نجفی : 🔶درس یازدهم : سیر جریان شناسی تاریخی ایران 🔷تاریخ اندیشه ترقی در دوره قاجاریه و نقد آن http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰اظهار نظر علمی یکی از مخاطبین محترم ✅باسلام و عرض خدا قوت. حضور محترم جناب آقای دکتر موسی نجفی در مورد تحلیل اکراین یک تحقیقی انجام و یک خروجی اولیه داشتم ندیدم به این صورت تاریخی مطلب کارشده باشد می خواستم ببینم نظر شما چیست؟ 🔴اعضا ناتو چند صد ساله که می خواهند روسیه را تضعیف محدود و اگر شد نابود کنند. فقط در روش با هم اختلاف دارند. بعضی در دوران جدید می خواستند به روش پختن قورباقه خرس سیبری را هم به تدریج اب پز کنند. البته قبل پوتین جامعه روسیه یلتسین و این روش را پس زده بود. حالا روس ها باید تکلیف خودشان را با خودشان روشن کنند. با تسلیحات جنگ جهانی دوم و دوران جنگ سرد نمی شود وارد جنگ در قرن جدید شد. یا رومی روم یا زنگی زنگ. زمان و موقعیت بهتر از این هم برای روسیه فراهم نمی شود. انها هم متوجه ضعف و شرایط روبه افول امریکا در افغانستان و در مواجه با محور مقاومت شده اند. طرح اصلی حرکت به سمت چین توسط امریکا و به طور کلی غرب و ناتو را هم درک کرده اند. روس ها در پیروزی با جنگ فرسایشی ناپلون و هیتلر سابقه تاریخی دارند. سابقه فروپاشی تزار در جنگ جهانی اول را هم دارند. امکان داره بتوانند یک امتیازاتی بگیرند وحتی به تدریج تصرفاتشان را هم اضافه کنند. این جنگ هیچ دستاوردی هم نداشته باشد یک وقفه در مسیر تدارکات و لشکر کشی ناتو به سمت چین ایجاد کرده. یک پیش در امد اموزشی برای چین. و البته برنده اصلی هم تا الان و در کوتاه مدت هم چین بوده که از نفت رایگان منتفع شده هیچ سلاحی را هم مصرف نکرده و اگر جنگ طولانی تر بشود باز هم استفاده بیشتری خواهد کرد. البته سیستم صنایع نظامی غرب هم سود کلان تری نسیبش خواهد شد. پنج به اضافه یک و ساختار برجام هم فعلا فراموش خواهد شد. دوره یا با ما یا با اونا. تجربه تاریخی ایران در چنین مواقعی این بوده که اعلام می کرده من شتر مرغ هستم و در پایان جنگ می دیده هم شتر شده و باربرده و هم مرغ شده و تخم گذاشته و اخر سر هم سرش بریده شده ولی الان می خواهد پا بالا بگذاره و خودش را بازیگر فعال منطقه معرفی کند . - تاریخ تاسیس روسیه پس از غلبه بر اقوام مغول در قرن 12 - چهارده مورد جنگ بین روسیه و لهستان از 1018تا 1939 پنج مرتبه لهستان پیروز و یک بار بدون نتیجه و هشت بار روس ها پیروز شدند به نوعی علت پیشگام بودن لهستان در کمک به اوکراین بهتر درک می شود. - جنگ بزرگ شمالی 1700تا 1721 جنگ با سوئد، هلند، انگلیس و عثمانی و پیروزی روسیه و ظهور روسیه به عنوان قدرت جدید در عرصه بین الملل حضور فعلی ترکیه به نیابت از عثمانی قدیم - حمله ارتش بزرگ اروپا با نزدیک به یک میلیون سرباز متحدین اروپایی ۲۴ ژوئن ۱۸۱۲ به رهبری ناپلئون به روسیه شعار : ارزش ، نظم و انضباط (فرانسه ، آلمان ،سویس، اسپانیا، اتریش، ایتالیا ولهستان) - بزرگترین و گسترده‌ترین یورش نظامی تاریخ بشریت در روز یکشنبه ۲۲ ماه ژوئن سال ۱۹۴۱ در حمله به روسیه با مشارکت : آلمان، فنلاند، ایتالیا، رومانی، مجارستان، کرواسی به رهبری آلمان به استعداد سه میلیون نفر با عنوان: طرح جامع برای شرق - رقابت انگلستان با روسیه تلاش برای تضعیف و ناتوان کردن نظام روسیه یک سیاست همیشگی و همراهی و اتحاد با روسیه یک تاکتیک موقت و مقطعی بوده است. هر چند مرز مشترک نداشتند اماهدف انگلیس محار قدرت بین المللی یک رقیب برای حفظ مستعمرات بوده کما اینکه ایران بین روسیه و انگلیس تقسیم می شده و حتی در دوره بعد جنگ جهانی اول قرار بوده کل ایران با توافقی به این صورت تجزیه بشود. تلفات این جنگ ها هم از چند صدهزار نفر تا چند ده میلیون نفر بوده است. در روسیه سرجمع هشتصد سال تاریخ جنگ و درگیری داره. ظهورش با قدرت نظامی و استمرارش هم با قدرت نظامی. نیروهای مقابل جنگ سریع را در نظر داشتند و البته روس ها با جنگ فرسایشی سازگاری بیشتری دارند. عمده نیروهای مهاجم قبلی برعلیه روسیه امروز ذیل چترو اسم ناتو جمع شده اند . شکل و اسم اتحادها عوض شده اما ماهیتش همان اهداف چندصد سال گذشته را پیگیری می کند. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
‏جمع نخبگان بسیج دانشجویی اصفهان ۱۸ خرداد ۱۴۰۱ - کتابخانه خانه مشروطیت اصفهان دکتر نجفی : انقلاب اسلامی در ذات و ماهیت وجودیش ضد غربی است ؛ این مواجهه از باب این است که فلسفه عالم مدرن با سکولاریسم عجین است و انقلاب اسلامی نوعی بازگشت عالم ماورای مادی و قدسیت به این جهان است و این مطلب فراتر از سیاست و اقتصاد محض است ۰ مواظب باشید فلسفه و گفتمان انقلاب اسلامی را با آسیب شناسی عملی برخی مسئولین سابق و افراد و تفاسیر مختلف از نظام در یک سطح نبینید شما جوانان مثل ماهی هایی هستید که در یک برکه آب به خوشی زندگی می کنند ولی مرغ ماهی خواری می آید و به غلط نشانی برکه بزرگتری را می دهد ولی هدفش،شکار این ماهیان است ۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰سیاست انگلیسی ؛ نقد بگیر و نسیه معامله کن (روایت تاریخی از روحیات اروپایی در جنگ اول جهانی) ✅از جمله مطالب و موضوعاتی که می تواند گره گشای برخی نزاع های سیاسی داخلی باشد ، رجوع فکری به تاریخ تحولات و رفتار قدرتهای بزرگ در شرایط بحرانی است ۰ در سالهای ۱۹۱۶ و ۱۹۱۷میلادی انگلیسی ها مایل بودند در جبهه شرقی جنگ جهانی کار امپراطور عثمانی را یکسره کرده و بدین طریق حساب آلمان و جبهه غربی را هم معلوم نمایند ؛ لذا ضمن ارتباط با "ترکان جوان" و بخصوص انور پاشا و برخی شخصیت های متنفذ در حکومت عثمانی ارتباط برقرار کرده و بعد از پیشنهاد رشوه کلان و دادن وعده سپرده های بانکی زیاد به آنها ، چند درخواست مطرح نمودند : استقلال عربستان و خودمختاری محلی ارمنستان و سوریه و قیمومیت عملی بریتانیا بر بین النهرین و فلسطین و آزادی عبور از داردانل ۰ اما در مقابل لوید جورج نخست وزیر وقت بریتانیا ، الغای کاپیتولاسیون و کمک به اقتصاد ترکیه را برای بعد از جنگ مطرح نمود ۰ هر چند طرف ترک ظاهرا زیر بار این خفت و درخواست ها نرفت ، ولی در این روایت تاریخی روحیه" نقد بگیر و نسیه بده " اروپایی و طمع ورزی انگلیسی کاملا مشهود است ۰ البته مثال های متعدد در این زمینه و در ابعاد بیشتر در تاریخ وجود دارد که ذکر هر یک صفحه زشتی از تاریخ استعمار را شامل می گردد ۰ 🔴آیا انگلیس دیروز و امریکای امروز و اصولا حرص و طمع استعماری غرب در اصل و ذات تفاوتی نموده است ؟ جواب این است در ماهیت خیر! ولی در برخی شیوه ها، استعمار کهنه به "استعمار نو " و استعمار فرانو متحول شده است۰ البته با تاسف زیاد باید گفت، همچنان خوش بینی مردان سیاست در شرق نسبت به غرب و اعتماد بی جا به این مردان روبه صفت ، ساده لوحانه ادامه دارد ۰ و شاید عبرت نگرفتن درست از تاریخ !! شاید این پرسش وجه بیشتری داشته باشد : ما کی قرار است از تاریخ عبرت بگیریم؟! http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰پرسش یکی از مخاطبین محترم ✅سلام یک سوالی داشتم چرا در آثار استاد نجفی رفرنس در متن وجود ندارد ؟ اگرچه در پایان مباحث منابعی آورده شده اما چرا این رویه علمی (رفرنس در متن) رعایت نمیشود. خیلی از مباحث رو نیاز داریم رجوع به منبع دست اول داشته باشیم که متاسفانه در آثار استاد نجفی به آن نمی توانیم دسترسی داشته باشیم.🙏 🔵جواب : 🔴نجفی : ✅با سلام و تشکر از پرسش انتقاد گونه شما ، هر چند در برخی از آثار بنده مطلب مذکور درست است ولی این شامل همه آثار نمی شود ۰ در مورد آثار ، اعم از کتب ، مقاله و دست نوشته و متن کوتاه و یا سخنرانی ، بسته به موضوع دارد؛ مثلا در یک متن اتخاذ شده از یک سخنرانی مدام نمی شود به منبع استناد داد ۰ در مورد ماهیت مباحث هم ارزش ارجاعات متفاوت است ؛ مثلا برای تاریخ نقلی حتما ذکر منبع لازم است ولی برای تاریخ تحلیلی و یا فلسفه تاریخ این کار صد در صد و همیشه لزومی ندارد۰ همچنین در مورد اندیشه سیاسی و یا برخی موضوعات تمدنی قس علیهذا ۰ در مواردی هم یک مطلب جمع بندی و مجموع فهم انسان از چندین متن مختلف است لذا نمی توان به همه آنها استناد نمود ۰ و اما آخرین نکته این است که در مواردی که یک موضوع علمی و نتیجه گیری در آن ، حاصل نوعی اجتهاد و نوآوری پژوهشی انسان است و حاصل سالها تحقیق و تفکر یک نویسنده است ، استناد دادن به یک منبع خیلی مناسب نمی باشد و در مواردی می تواند خطا باشد چرا که ممکن است این طور جلوه داده شود که مطلب و برداشت شخص نویسنده به صاحب منبع منتسب است۰ با وصف همه موارد گفته شده تذکر شما خوب و مفید است و در بسیاری از موضوعاتی که بشود به یک منبع و ماخذی ارجاع داد ، این کار مفید است ۰ موفق باشید http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰تحقیر ملی با عنوان مربی خارجی ✅اگر به عنوان بالایی خوب توجه شود نوعی تحقیر ملی ولو ظریف و غیر محسوس را می توان در آن مشاهده نمود ۰ در حالی که میلیونها جوان و نوجوان و بعضا قاطبه مردم ایران بازی های فوتبال را با علاقه دنبال می کنند چرا باید به جای تیم ملی ایران از واژه شاگردان اسکوچیچ استفاده نمود ۰ ملتی که در صنعت موشکی و هسته ای نام ایران را جهانی نموده و نام سردار سلیمانی اش در دهها کشور به عنوان الگوی مبارزه و مقاومت مطرح است نبایستی تیم ملی اش با نام شاگردان یک خارجی خطاب نمود ۰ از این مسئله دردآورتر عدم فهم این تحقیر از سوی برخی مدیران و بخصوص مسئولین ورزشی می باشد ۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰تقی از توپ خالی شاه نمی ترسد (از توپ خالی ناصرالدین شاهی تا توپ خالی امریکایی ) ✅به مناسبت ۱۳ تیر ماه ، یکصد و نهمین سال رحلت مرحوم آیت الله العظمی آقا نجفی اصفهانی ✅روزی ناصرالدین شاه به خاطر یک مسئله ای مرحوم آیت الله شیخ محمد تقی آقا نجفی اصفهانی را به تهران احضار کرد، اما ایشان نمی پذیرفتند اما با اصرار علمای تهران و با احترام و استقبال مردم به تهران آمده و در ساعت مقرره در شمس العماره برای ملاقات شاه رفت، ولی او که از این ملاقات ناراضی بود، یکی از علمای اصفهان را با خودش به عمارت شمس العماره برده و در آن جا تا آمدن شاه مشغول مباحثه شدند! شاه وارد شد، ولی آن دو نفر گرم مباحثه بودند و کمترین توجهی نداشتند! با این که معتمد الدوله پیش دوید و ورود اعلیحضرت قدر قدرت را اطلاع داد، باز تعمداً آقا نجفی به روی خودش نیاورد تا شاه به آنها نزدیک شد. ناگهان آقا نجفی سر بلند کرد و با لهجه اصفهانی گفت: « شاه شومائید؟ » شاه از این عمل که توهین عمدی نسبت به او بود سخت برآشفته شد بدون اعتنا و تکلم با آقا نجفی، برگشت و از تالار قصر خارج شد و در حالی که با کلمات زننده و تند خود تهدید می کرد بیرون رفت. غضب شاه، اتابک و رجال درباری را سخت به وحشت انداخت و مضطرب گردید. آقا نجفی هم برخاست و عصازنان راه خود ر ا گرفت که برود. اتابک با رنگ پریده متوحشانه پیش دوید و گفت: آقا چرا این طور فرمودید؟ امروز اختیار جان و مال تمام مملکت در اختیار اعلیحضرت است. این عمل اگر برای شما فرضاً خطر نداشته باشد برای ما بسیار خطرناک است. آقا نجفی که به در خروجی قصر نزدیک می شد و این کلمات تهدید آمیز وزیر اعظم را می شنید، ناگهان چشمش به توپی که در آنجا کار گذاشته بودند افتاد. بدون توجه به تهدیدات صدر اعظم، کلام او را قطع کرد و با لحن تمسخرآمیز گفت: آقای صدر اعظم باشی! این درازه چی است؟! صدر اعظم : این توپ است. آقا نجفی : توپ چی است؟ از همان توپ هایی که بچه ها بازی می کنند؟ صدر اعظم : نخیر. این توپی است که در آن باروت می ریزند و آتش میزنند. آقا نجفی : باروت چی است؟ در قرآن فقط هاروت و ماروت است، باروت چیست؟ صدر اعظم : باروت دانه های سیاهی است که وقتی آتش به آن برسد منفجر می شود. آقا نجفی : وقتی توپ آتش گرفت چطور می شود؟ صدر اعظم : اگر به هر کس گلوله اش برسد، قطعه قطعه خواهد شد. آقا نجفی پیش رفته و جلو توپ ایستاده و می گوید: آقا صدر اعظم بفرمائید به این توپ در برود و مرا قطعه قطعه کند. اتابک اعظم : این توپ خالی است و حالا در نمی رود! آقا نجفی نگاه تمسخر آمیزی به اتابک انداخته و در جواب تهدیدهای او می گوید: به شاه بگویید که: " تقی از این توپ خالی شاه نمی ترسد!!" 🔴برگرفته از کتاب حکم نافذ آقانجفی ، تهران ، انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران ، ۱۳۹۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
نشست فرهنگی_پژوهشی جمعی از نخبگان طلبه بسیجی مدرسه علمیه عالی کوثر شهرستان فردیس با "دکتر موسی نجفی" رئیس پژوهشکده علوم انسانی و مطالعات فرهنگی --------▪️در روز یکشنبه۱۲تیر۱۴۰۱ -------------▪️ در این دیدار که با مطالعه کتاب نظریه جدید تمدن انقلاب اسلامی توسط طلاب صورت گرفته بود. ضمن بازگویی بخشهایی از کتاب تمدن رضوی نوشته دکتر موسی نجفی واهدا این کتاب ارزشمند به مدیریت محترم مدرسه سرکار خانم دکتر رضا زاده، ایشان طلاب را توصیه به خواندن کتاب انسان ۲۵۰ ساله و همرزمان حسین علیه السلام نوشته ی مقام معظم رهبری (دامت برکلته) نمودند . http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi
🔰نظر و دیدگاه علمی یکی از مخاطبین محترم ✅سلام و سپاس؛ به نظرم طرح تاریخی سیاست نیروی سوم بسیار آموزنده است. در این راستا نکته‌هایی به نظرم رسید، شاید مفید افتد: ۱. در مقطعی برخی کشورها ظرفیت قرار گرفتن در جایگاه نیروی سوم را داشته‌اند (آمریکای قاجار) و بعدا این جایگاه را از دست داده‌اند (آمریکای پهلوی). ۲. برعکس مورد پیش؛ چه‌بسا کشوری با سابقه استعماری به‌دلیل ازدست‌دادن جایگاه هژمونش در مناسبات جهانی ظرفیت نیروی سوم شدن را پیدا کند؛ مثل روسیه کنونی. ۳. شاخصه نیروی سوم، داشتن استقلال سیاسی-اقتصادی از هژمون‌های استعماری جهانی است. امری که اروپای کنونی از آن بی‌بهره است (احتمالا برعکس فرانسه دوگل و شیراک). 🔵جواب ✅نجفی : با تشکر و سپاس از برداشت خوب و دقت سیاسی نویسنده محترم ، فقط در تکمیل این مطلب می توانم به این نکته اشاره نمایم که فهم پیچیدگی ها و دشواری های برخی مسائل سیاسی روز ، بدون شک وابسته به ریشه یابی تاریخی آنهاست ؛ اما فهم و کشف و منازل این ارتباط ( تاریخ گذشته و سیاست روز) خودش کار مهمی است و به سادگی امکان پذیر نیست ۰گاهی می شود به غلط امری امروزی را به مطلبی در تاریخ شبیه سازی می کنند که در واقع امر و در ذاتش شبیه واقعی نیستند و ای بسا این تطبیق و علت یابی به "جهل مرکب" مبدل می گردد ۰ این قسمت از تاریخ به نظرم مثل ساحل دریا می باشد ، دقیقا جایی که آب کم عمق بوده و ناگهان عمیق میشود ؛ این همان منطقه ای که شناگران ناوارد را به کام مرگ کشیده و غرق می کند۰ 🔴برای اینکه محقق و پژوهشگری در این قسمت ممحض شود بایستی علاوه بر دانستن درست "تاریخ نقلی و تاریخ تحلیلی" ، بتواند " نقد تاریخی" هم انجام داده و حتی وارد "عقلانیت تاریخی" و "فلسفه تاریخ" نیز بشود و درست همین نشانه گذاریها و علوم است که شناگر تاریخ ما را هر چه بیشتر ورزیده می نماید و در این دریای متلاطم او را سالم نگه می دارد۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi