eitaa logo
دکتر موسی نجفی
4.6هزار دنبال‌کننده
917 عکس
379 ویدیو
12 فایل
کانال اطلاع رسانی اندیشه ها و آثار دکتر موسی نجفی, استاد, مولف و محقق عرصه های علوم سیاسی, تاریخ معاصر, هویت و تمدن
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰گفتگوی اختصاصی مدرسه تفکر و نوآوری نگاه با دکتر موسی نجفی 📌پرونده‌ 🌀گزارشی کوتاه از گفتگو با دکتر موسی نجفی پیرامون "هویت ایران امروز" با محوریت حوادث اخیر کشور ✍بخش اول این روزها که اصحاب علوم ‌انسانی عمدتا از پایگاه جامعه‌شناختی و بعضا علوم‌سیاسی یا مردم‌شناسی به تحلیل «وضعیت جامعه ایران و مردمانش» مشغول هستند و مردم نیز خود، بعضا خوانشی انتقادی از «وضعیت پیشرفت کشور» دارند و احتمالا عده‌ای، معترضِ به رسمیت شناخته نشدن «تکثرات فرهنگی» هستند، بازاندیشی‌ و گفتگو درباره محورهای مذکور برای نزدیکی به «سامان هویتی جامعه ایرانی» بی‌فایده نخواهد بود. مدرسه نگاه طی برگزاری یک جلسه تخصصی با دکتر موسی نجفی ریاست پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی درباره وضعیت ایران امروز و مسائل جاری کشور به گفتگو نشسته است. موسی نجفی از اندیشمندان مطرح و مبدع در سپهر اندیشگی ایران است که قریب به 4 دهه در حوزه های مختلفی چون فلسفه سیاسی، فلسفه تاریخ، فلسفه تجدد، هویت ایرانیان و... مشغول فکر، نظرورزی و قلم‌زنی است. ایشان در ابتدا درباره روش شناخت تحولات اجتماعی _ تاریخی بر این مهم تأکید داشتند که نباید در مقیاس «صرفا» جامعه‌شناختی به تحولات یا پدیده‌های اجتماعی نگریست، بلکه برخاستن تحلیل‌ها از پایگاه «فلسفه تاریخی» امری ضروری برای درک «تحولات اجتماعی» است. آگاهے‌‌ براے‌‌ سامانے‌‌ دیگر 🔰 @sch_negah 🌐http://schoolnegah.ir
🔰گفتگوی اختصاصی مدرسه تفکر و نوآوری نگاه با دکتر موسی نجفی 📌پرونده‌ ✍بخش دوم ایشان بر مبنای نظریه «ذات و پیرامون» خود به تحلیل وضعیت هویتی ایرانیان و شرایط موجود کشور پرداختند. بنابراین معتقدند ذات دین محورِ انسان ایرانی در طول تاریخ، تغییری نکرده و دگرگونی های اجتماعی-فرهنگی که «پیرامونِ» این ذات شکل گرفته قابل تغییر و اصلاح می‌باشد. البته این مهم برعهده خود انسان ایرانی است که تولیدگری فرهنگی-اجتماعی داشته باشد. از این منظر، او وضعیت کنونی کشور را سرماخوردگی تشخیص می‌دهد، نه سرطان. نگاه ریاست پژوهشگاه درباره نسبت میان «اسلام سیاسی» و شعار «زن زندگی آزادی» که شاید فریادی برای به رسمیت شناخته شدن «حقوق و فرهنگ‌های متکثر» محسوب شود، برخلاف برخی از اساتید علوم انسانی است که اسلام سیاسی را مانع تحقق این شعار می‌دانند. وی زن ایرانی را از بسیاری از زنان دیگر جهان آزادتر و قدرتمندتر می‌داند و به قدرت معنوی و ساختاری‌ که زن در نظام خانواده‌ای (شهرها) و عشیره‌ای (روستاها) در ایران دارد اشاره می‌کند و انحصار حقوق و آزادی زنان در برهنگی را تحریفی در مفهوم آزادی و قدرت قلمداد می‌کند. همچنین ایشان عقیده دارند دین به عنوان عنصر قوام‌بخش ذات ایرانی در طول تاریخ، همانگونه که در آستانۀ انقلاب، توانایی تجمیع حداکثری ظرفیت‌های اجتماعی-تاریخی ایرانیان را داشت، اکنون نیز در قامتی پویاتر این قدرت را داراست. پ.ن: به زودی تفصیل این گفتگو در سایت مدرسه تفکر و نوآوری نگاه قرار خواهد گرفت. آگاهے‌‌ براے‌‌ سامانے‌‌ دیگر 🔰 @sch_negah 🌐http://schoolnegah.ir
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰این مطلب در اسفند ۹۷ و قبل از شهادت سردار نوشته شده و مناسب دیدم در این ایام دوباره مرور گردد: ✅از سردار امامقلی خان صفوی تا سردار قاسم سلیمانی ( به مناسبت دریافت اولین نشان ذوالفقار ) 🔴با توجه به اعطای نشان افتخار آفرین ذوالفقار از سوی مقام معظم رهبری به سردار قاسم سلیمانی میتوان گفت این روزها کمتر کسی است که از ذکر دلاوریها و مدیریت و توانمندیهای این سردار فاتح فتنه استعمار در سوریه و عراق مطلبی نقل نکند ؛ شایستگی ها و عزتی که این مرد حماسه ساز به کشور داده انسان را به یاد مرد بزرگ تاریخ ساز دیگر که ۴۰۰سال قبل می زیسته و به نوعی افتخاراتی مشابه را آفریده می اندازد ؛ این بزرگمرد سردار امامقلی خان پسر الله وردیخان سپهسالار شجاع عصر صفویه و قهرمان مبارزه با متجاوزین عثمانی و استعمارگران پرتغالی است ۰ با توجه به نشان افتخاری که سردار سلیمانی مفتخر به دریافت آن شد و نام ذوالفقار را بر نگین خود دارد بی مناسبت نیست با مقایسه این دو سردار معاصر و صفوی با سرداری به مراتب والاتر و عالی تر از آنها یعنی مالک اشتر نخعی به نوعی به فهم زمانه و سیاست روز برسیم ؛ مطلب مهمی که تبلیغات بیگانه امروز مدام در پی القای تصویری مبهم و ساختگی و غیر شفاف از آن هستند تا ملت دوباره راه را گم کند۰ اما اگر بخواهیم مقایسه و تطبیق تاریخی خود را عمیق تر کنیم ، بایستی صورت مسئله را وسیع تر ببینیم ۰ چرا ؟ 🔵چون به نظر می رسد این دو سردار لایق ماحصل و برایند اعتلا و عزت طلبی و شایسته سالاری زمان خود هستند ، یکی حاصل سیاست های مدبرانه و کارساز و توسعه متوازن عصر شاه عباسی و دیگری فرزند خلف انقلاب اسلامی و شکوفایی و رشد ایران در رهبری عزت مندانه آیت الله خامنه ای است ۰ به احتمال قریب به یقین این دو نفر ، دو نمونه عالی از نسل عظمت و سرفرازی و عمق فرهنگ و سیاست های عصری هستند که آن عصر و دوره به آنان مجال ترقی و رشد و نقش آفرینی تا چنین سطحی را می دهد ؛ وگرنه در دوره انحطاط اگر چنین شخصیت هایی هم باشند، مجال بروز و حضور و حماسه و عرض اندام را نمی یابند. 🔶چنانکه از این دو نفر عظیم تر و بزرگتر سردار پرافتخار اسلام ، مالک اشتر نخعی است که در ظل خورشید ولایت ، حضرت علی علیه السلام اوج گرفت و درخشید ۰ و وا اسفا از درسهای تاریخ که وقتی امام علی علیه السلام و نظام علوی در تاریخ رخ پنهان نمود ، سرداری در ابعاد و عظمت مالک اشتر هم در صفحه تاریخ دیده نشد ! از مقایسه تاریخی (با ۴ قرن فاصله) این دو سردار میتوان نکات جالبی را دریافت : 🔵 اول : تشابه جالب این است که در کارنامه افتخارات نظامی امامقلی خان به غیر از فتح هرمز و پایان دادن به سلطه ۱۱۷ ساله استعمارگران پرتغالی در جزیره و تنگه استرتژیک هرمز و آزاد سازی و پاک سازی گمبرون (بندر عباس) و قشم و تسخیر بصره سوابق دیگری هم وجود دارد و آن زمانی است که محمد پاشا وزیر اعظم عثمانی به سال ۱۰۲۵ قمری با یکصد هزار نیروی جنگی به قصد تصرف قلعه ایروان به ایران تجاوز نمود ، امامقلی خان به همراه قرچقای خان سپهسالار لشکر ایران توانست شکست خفت باری به ترکان عثمانی بدهد ؛ از این نظر تجربه جنگی سردار عصر صفوی با سردار عصر انقلاب اسلامی در مقابل همسایه متجاوز غربی (عثمانی دیروز و بعثی های امروز) مشابه است. 🔴 دوم : امامقلی خان حدود سی هزار نفر نیروی جنگی تحت امر خود داشته که حساب و کتاب و امورات و کارشان را خودش رسیدگی میکرده و هر وقت کشور را خطری بزرگ تهدید مینموده این نیروی جان بر کف وارد عمل میشده ( بگذریم از این نکته که همین نیرو و قدرت باعث وحشت جانشینان نالایق شاه عباس شده در قتل سردار تعجیل کردند!!) شاید به نوعی تشابه تاریخی با سپاه قدس و سپاه پاسداران دیده شود !! 🔵سوم : تجربه جنگی با همسایه متجاوز غربی (عثمانی و بعثی ها ) به هر دو سردار تجربه و آزمون و کارآموزگی داد که توانستند در مقابل زیاده خواهیهای خارجی یعنی استعمارگران اسپانیایی و پرتغالی دیروز و امریکا و انگلیس و اروپای امروز سدی محکم ایجاد نمایند. 🔴چهارم : محبوبیت و حضور ملی این دو سردار یک "عیار و نشانه" است ؛ اینها نماد و سمبل زنده و شفاف ارزشها و عظمت ها برای جامعه و ملتی هستند که در معرض تحول و انحطاط واقع شده است ؛ تا این سرداران برای مردم ، "قهرمان ملی" محسوب میشوند، این بدان معناست که هنوز "انحطاط" غلبه نکرده است و اعضای رئیسه جامعه (یعنی مغز و قلب ) سالمند و مسیر حرکت آن ملت در کل درست است ؛ هرچند در جزئیات حرف و حدیث ها زیاد باشد ۰ 🔶پنجم : باید مراقب بود امروز استعمار ، تور تزویر و حیله خود را با گستردگی زیادی پهن نموده است و یکی از ابعاد خطرناک آن ، قهرمان سازی های کاذب است ۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi https://rubika.ir/drmousanaafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰مصاحبه دکتر موسی نجفی با بنیاد شهید حاج قاسم سلیمانی ✅قهرمان از قلب مردم برمی‌خیزد قسمت اول : 🔴تشییع حاج قاسم ؛جلوه ای از زیست تمدنی اسلامی 🔵یکی از اتفاقات مهم و غیرقابل چشم پوشی کشور ما در چهل سال گذشته تشییع باشکوه شهید سلیمانی بوده است. از منظر تاریخی و تمدنی چنین تشییع باشکوهی چگونه قابل تحلیل است؟ نسبت جامعه ایران با قهرمانان ملی خود در طول تاریخ چگونه بوده است؟ 🔶قبل از شروع بحث باید تصریح کنم بنده به ایشان قلبا علاقه‌مند هستم و ارادت دارم و با طرح مباحث نظری در مورد تشییع باشکوه شان قصد دارم به ایشان ادای دین کرده باشم. 🔷مقدمه‌ای که باید در اینجا بیان کنم این است که شخصیت شهید حاج قاسم سلیمانی را نمی‌توان به‌عنوان یک فرد و تنها در نظر گرفت، بلکه باید او را در جریان انقلاب مدنظر قرار داد. فرض کنیم اگر این تیپ شخصیت با همین ویژگی‌ها فرمانده ارتش سوریه یا فلسطین بود، انقلاب اسلامی در پشت او قرار نداشت باید او را در مختصات دیگری بررسی می‌کردیم؛ به‌طورمثال، احمدشاه مسعود در افغانستان یک قهرمان ملی است ولی در افغانستان نهضت آن مانند انقلاب اسلامی نیست یا نهضت‌های اسلامی که ما آن را به بیداری اسلامی تعبیر می‌کنیم در کشورهایی که رخ می‌دهند در مرحله ابتدایی قرار دارند اما انقلاب اسلامی دیگر یک نهضت نیست، از مرحله نهضت گذشته است و توانست نظام شاهنشاهی را سرنگون کند و خودش نظام تازه‌ای را بنیان نهد. این نظام به سمتی می‌رود که از قوه به فعل تبدیل شود و برخی از ارزش‌های اسلامی را نهادینه کند. درباره حاج قاسم شخصیت ایشان جدا از این انقلاب نیست و باید او را در همین روند و فرآیند دید. در تاریخ اسلام نیز با شخصیتی همچون مالک‌اشتر نخعی روبه‌رو هستیم. یکی از ویژگی‌های مهم مالک‌اشتر این است که او شیعه و از یاران حضرت علی (ع) است. اگرچه این ویژگی بسیار مهمی است اما در جریان حکومت علوی قرار می‌گیرد و بعد از خلیفه شدن حضرت علی(ع) سپهسالار لشکر او شد. ما با سه مالک روبه‌رو هستیم؛ یکی شخصیت شجاعی که ریاضت‌های زیادی کشیده است؛ دوم، مالک اشتری که در جریان علوی دیده می‌شود و در زمان تقیه حضرت همزمان با حکومت خلفای سه‌گانه است و سوم، مالک اشتری که پس از خلیفگی حضرت علی(ع) در کنار او قرار می‌گیرد و در جریان حکومت اسلامی به فعالیت می‌پردازد. سومین بعد شخصیتی او را باید با مختصات حکومت علوی نگریست. مالک اشتر با هر سه جریان قاسطین، مارقین و ناکثین همچون حضرت علی(ع)  در جدال بود. اگرچه می‌توان گفت در جنگ نهروان ایشان دیگر زنده نبودند ولی چون خوارج از دل جنگ صفین بیرون آمدند می‌توان گفت با آن‌ها نیز در جنگ بوده است.   ادامه👇👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi https://rubika.ir/drmousanaafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
 ادامه مصاحبه 👆👆 🔰قسمت دوم : ✅در مورد شهید سلیمانی هم همین تحلیل قابل ارائه است: بعد اول اینکه شخصیت فردی بسیار خوبی دارند و منحصربه‌فرد هستند که الان بیشتر به همین‌ها پرداخته می‌شود که با رزمندگان چه رفتاری داشتند یا با خانواده خود انسان متواضعی بودند و به مظلومان کمک می‌کردند.  قاسم سلیمانی دیگری هم داریم که فرمانده جنگ است و در مسیر رهبری حرکت می‌کند؛ و سومین وجه یک قاسم سلیمانی دیگر هم داریم که فرمانده لشکر قدس است و صفات فردی او در این نقش بیشتر جلوه می‌یابد و این سه قاسم سلیمانی است. سپاه قدس نیرویی است که در کنار جمهوری اسلامی قرار دارد که تحول تمدنی ایجاد کرده است. پیش از آن واحد برون مرزی سپاه حتی جنبه‌های منفی هم داشت و اطرافیان آقای منتظری هم در آن بودند که زمانی دردسرساز شد ولی حاج قاسم توانست با یک برنامه‌ریزی اعتماد مسلمانان را جلب کند و به بازسازی جایگاه سپاه بپردازد. همین برنامه‌ریزی داشتن و اینکه ایشان به‌درستی خلأ انقلاب را در بعد بین‌المللی آن حس کرد جنبه تمدنی داشت. انقلاب اسلامی خودش یک انقلاب ۱۰۰درصد ایرانی نیست، مرکز آن ایران است. از این جنبه شبیه انقلاب فرانسه است، این انقلاب به ایران یک قدرت بین‌المللی داده است، مانند انقلاب فرانسه که به فرانسه یک قدرت بین‌المللی داد و قدرتی که داده است فرانسوی نیست، از جنس جهان است. ایران هم همینطور است، قدرتی که از انقلاب گرفته قدرتی ایرانی نیست، جنسی مکتبی دارد. درست است که پایگاه آن ایران است و ایرانی‌ها آن را حمایت می‌کنند اما جنس آن جهانی است، از جنس اسلام است و اسلام نیز وطن نمی‌شناسد ولی فعلا با ایران شناخته می‌شود؛ مانند انقلاب فرانسه که با فرانسه شناخته می‌شود ولی نمی‌توان به آن انقلاب فرانسوی گفت. سردار سلیمانی نیز باید در این مختصات دیده شود، ایشان توانستند بین انقلاب اسلامی و جنبه ایرانیت آن وجه اشتراک به دست بیاورند. قهرمان ملی بودن او نیز در همین جا دیده می‌شود. او توانسته است درحالی‌که بعد جهانی دارد، بعد ایرانی خودش را هم نشان دهد. او از منطقه‌ای هم برمی‌خیزد که در دعواهای ملی ایران نقش مهمی نداشته، همیشه اصفهان، تبریز، تهران، شیراز و ... در این کشمکش‌های سیاسی و ملی دیده می‌شدند و از جایی ظهور کرده که قبلا در این چالش‌ها نبوده است. او قهرمان ملی است که از کرمان برخاسته و شخصیتش همه ایران را فرا گرفته است، این نیز برمی‌گردد به ویژگی انقلاب اسلامی ایران بودن آن و هر دو جنبه‌اش با هم رشد کرده است. باید او را سه قاسم سلیمانی بشناسیم ولی در مجموعه و محدوده انقلاب اسلامی در همه ابعاد انقلاب هم نهضت هم نظام و هم تمدن باید به آن نگاه شود. 🔶برخی از روشنفکران و متفکران فعلی جامعه ما اصرار دارند شخصیت شهید سلیمانی را از جریان انقلاب و نظام جدا کنند و سپس به تحلیل آن بپردازند. در واقع صرفا مولفه های ملی را در تحلیل خود دخالت می دهند نه اسلامی و ایدئولوژیک را. این مقوله چگونه قابل نقد است؟ 🔷 کسانی که چنین حرفی می‌زنند که قاسم سلیمانی فقط یک قهرمان ملی است اسلام را نشناخته‌اند، تشیع و اسلام مرزی نیستند و نمی‌توان آن‌ها را در مرز محدود کرد؛ کما اینکه انقلاب فرانسه ادعای وطنی ندارد.   ادامه👇👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi https://rubika.ir/drmousanaafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
. 🔰ادامه مصاحبه : ✅قسمت سوم  🔴دوم اینکه اندیشه هایی از این دست _ مثل مقوله ی ایرانشهری _ که این افراد مطرح می‌کنند جنبه بین‌المللی ندارد و داخلی است. آن‌ها این قهرمان ملی را محدود می‌کنند به یک کشور. بلاتشبیه مثلا چگوارا شخصیتی مربوط به حوزه آمریکای لاتین است اما کمونیست‌ها او را چهره چریک جهانی کردند. اندیشه ایرانشهری از اسم آن مشخص است که ایرانی است و برگشتی هم به قبل از اسلام دارد، چگونه می‌توان اسلام ۱۴۰۰سال را در ذات ایرانی جست‌وجو نکرد و آن را نادیده گرفت. در اندیشه ایرانشهری یک نوع نژادپرستی وجود دارد اما فقط ایرانی در نظر گرفته می‌شود و غیرایرانی خیر. درصورتی‌که وقتی ما از انقلاب اسلامی صحبت می‌کنیم یک مسلمان آفریقایی، مراکشی یا عرب یا اندونزیایی هم همان قدر خود را سهیم می‌دانند و این حرکت را ایران شروع کرده و افتخار برچسب‌های آن بر دوش ایرانی است و به ایران و ایرانی بیشتر قدرت می‌دهد. جنبه ایرانی بودن آن بیشتر اینگونه نشان داده می‌شود. مثلاً اسرائیلی‌ها که با ما مشکل دارند و با قاسم سلیمانی به‌خاطر جنبه انقلاب اسلامی بودن قاسم سلیمانی مشکل دارند که آن‌ها را می‌ترساند وگرنه آن‌ها با ایرانی بودن و ملی‌گرایی ما مشکلی ندارند. 🔵دومین نکته در مورد بحث تمدنی است. یکی از ویژگی‌های تمدن این است که هرچه تمدنی عمیق‌تر و اصیل‌تر باشد، زیست تمدنی آن وسیع‌تر می‌شود یعنی از ملیت‌های مختلف تشکیل می‌شود؛ مثلاً تمدن غرب به‌عنوان یک رقیب یا یک هژمونی جهانی فعلا وجود دارد، چه تمدن‌هایی مثل آلمانی، انگلیسی، فرانسوی و غیره ذیل زیست تمدنی غرب جمع می‌شوند. تمدن اسلامی چه به معنی گذشته و چه چیزی که الان جمهوری اسلامی آن را بنا نهاده است زیر یک ملت قرار نمی‌گیرد. در تمدن اسلامی گذشته، ایرانی‌ها، اعراب، آفریقایی‌ها و غیره بودند؛ مثلاً تا جایی که اسلام پیشرفت داشت مثلاً تا اندلس، ابن‌رشد، ابن‌خلدون، ابن‌عربی، فارابی و غیره همه از ملیت‌های مختلف برخاستند؛ این خود نشان از تمدن اسلامی است. وقتی از نظام جمهوری اسلامی صحبت می‌کنیم یعنی ایران وقتی از تمدن جمهوری اسلامی صحبت می‌کنیم یعنی همه دنیا، هر جایی که مسلمانی وجود دارد. در قضیه شهید سلیمانی جنبه بین‌المللی آن در تشییع جنازه ایشان بیشتر از همیشه رو شد؛ البته در زندگی ایشان نیز می‌بینیم که چه در فلسطین و چه در جاهای دیگر با استکبار مقابله کرده است ولی در تشییع این کاملاً جلوه کرد. در عراق، سوریه، افغانستان، فلسطین، بحرین و همه جا خود را نشان داد؛ این زیست تمدنی شبیه راهپیمایی اربعین شد و جنبه تنوع ملیت‌ها خود را به ‌خوبی نشان داد. در راهپیمایی اربعین، اگرچه مخصوص شیعیان است ولی در همین راهپیمایی، ما حتی مسیحیان را هم می‌بینیم که می‌آیند.  🔶این مقوله در مراسم تشییع امام‌خمینی(ره) نیز خودش را نشان داد. برخی می‌خواهند زیست انقلاب اسلامی را محصور کنند و می‌گویند این فقط انقلاب شیعی است، درصورتی‌که نه شیعی نیست، بلکه اسلامی است و منحصر در تشیع نیست. با تلاش‌های ایشان در فلسطین یا در کشورهای دیگر و حتی در افغانستان که آن‌ها همه شیعه نیستند و ظاهراً ایشان در هندوستان برای غیرمسلمانان نیز فعالیت داشت. زیست تمدنی انقلاب اسلامی در شخصیت ایشان شکل دیگری از خود را نشان داد. شهادت ایشان به دست ترامپ نیز به نوعی مواجهه تمدنی اسلام و غرب شد و چون قاتل ایشان نفر اول غرب و رییس‌جمهور آمریکا بود این تقابل به‌طور کامل دیده شد.  در تشییع جنازه بروز این تقابل در لایه‌های مردمی و عیان دیده شد. آنان خواستند که این قضیه را به‌وسیله تروریست‌ها پنهان کنند ولی نتوانستند. اینکه ابومهدی هم همراه ایشان بود نوعی وحدت در بین ایران و عراق ایجاد کرد اما ابومهدی جزو انقلاب اسلامی حساب نمی‌شود. عکس ابومهدی در کشورهای دیگر دیده نمی‌شود و حاج قاسم تنهاست. در ایران و عراق عکس این دو کنار هم قرار می‌گیرد ولی در کشورهایی مانند فلسطین و جاهای دیگر عکس تنها شهید سلیمانی وجود دارد. همین نشان می‌دهد که شخصیت او ورای انقلاب اسلامی و در مختصات زیست تمدنی شناخته می‌شود و مثلاً در افغانستان ابومهدی اصلاً شناخته‌شده نیست. ابومهدی هم سردار انقلاب اسلامی در عراق است ولی ایرانی بودن سردارسلیمانی شاخصه اصلی اوست. اینکه سردار سلیمانی بیشتر دیده شد و ابومهدی با اینکه فرد متفکری است در حاشیه قرار می گیرد،  به زیست حاج قاسم و زیست تمدنی انقلاب اسلامی برمی‌گردد. ادامه👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi https://rubika.ir/drmousanaafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰ادامه مصاحبه ✅قسمت چهارم 🔶تشییع جنازه نوعی اظهار ارادت به قهرمان ملی است. در ۳۰۰سال اخیر نسبت بین مردم و قهرمانان ملی را چگونه تعریف می‌کنید؟ چگونه مردم آنها را استقبال، بدرقه و تشویق می‌کردند؟ 🔷قهرمانان ملی ما اغلب سرنوشت دردناکی داشتند. آن‌ها مرتباً مورد بغض و کینه اطرافیان حکومت‌ها قرار می‌گرفتند. معمولاً برخی کینه‌توز، حقیر و بخیل‌اند و از اینکه این افراد به‌یکباره شاخص می‌شدند حسادت می‌کردند و در بسیاری از موارد از سر توطئه و سعایت کشته می‌شدند. مثلاً رئیسعلی دلواری آن هم با توطئه و در اثر سعایت دیگران کشته شد و یک آدم خودفروخته او را شهید کرد. آن‌ها با مظلومیت کشته شدند و بعد به‌مرور زمان ابعاد شخصیتی‌شان شناخته شد. آن‌ها اوج گرفتند چون سعایت‌ها کنار رفت و چهره‌شان بیشتر مشخص شد. نکته مهم دیگری که در بین این سرداران ملی ازجمله ستارخان، رئیسعلی دلواری و حتی میرزا کوچک‌خان مشاهده می‌شود آن است که بیگانگان به استقلال ملی آن‌ها چشم داشتند و جلوی اجنبی آن‌ها قدعلم کردند؛ برای مثال، ستارخان به جمله‌ای اشاره می‌کند که در محاصره تبریز از زنی شنیده بود که می‌گفت خاک می‌خوریم ولی خاک نمی‌دهیم و این جمله او را متاثر کرده بود چو او فردی برجسته بود. این سرداران از دل مردم برخاسته‌اند. در مقاطعی سعی شد این قهرمانان ایدئولوژیک شوند، جناح سکولار مشروطه تلاش داشتند تا ستارخان را در مقابل علمای مشروطه قرار دهند ولی این اتفاق نیفتاد چون این سرداران اغلب افراد مذهبی بودند؛ مثلاً رئیسعلی دلواری نیز فرد متدینی بود و آن‌ها نسبت‌به علما ارادت داشتند. مردم به این افراد باوری داشتند که در آن‌ها حس عزت‌طلبی و قهرمانی را زنده می‌کرد. در شخصیت قاسم‌سلیمانی این حس دوباره زنده شد. وجه شبه قاسم سلیمانی با قهرمانان ملی مانند رئیسعلی دلواری، ستارخان و میرزا کوچک‌خان این بود که دوباره حس عزت‌طلبی را در بین مردم زنده کرد و او نیز به دست بیگانگان کشته شد. مردم می‌خواهند نفرت خود را از بیگانه نشان دهند، این‌ها اصیل‌اند چون با بیگانه مقابله کردند و مردم این را خوب درک می‌کنند. یکی از انگیزه‌های تشییع میلیونی حاج‌قاسم عزت‌طلبی در برابر بیگانه است. ملت ایران حالت سلحشوری دارند چون ملتی قدیمی هستند و تحمل نمی‌کنند که بیگانه‌ای که توپ و تانک دارد به خاک آن‌ها تجاوز کند. در تشییع جنازه شهید سلیمانی کسی شناسنامه‌اش را نشان می‌داد که هیچگاه رأی نداده ولی در تشییع جنازه او شرکت کرده بود؛ زیرا حس غرور ملی او زنده شده بود. مردم به فردی که پاکدست است و از خانه و کاشانه خود حفاظت می‌کند و به بیگانه حساس است علاقه‌مند هستند. زمانی به آقای ظریف نسبت قهرمان دیپلماسی داده بودند، در کانالم نوشتم که با سکه نمی‌توان قهرمان‌سازی کرد و این کار در دست دولت‌ها نیست. قهرمان از قلب مردم برمی‌خیزد کما اینکه قهرمان‌تراشی آن‌ها فروریخت، هم برجام آن‌ها و هم خودشان. باید جنبه بیگانه‌ستیزی در او پدیدار شود. قهرمان‌تراشی هرگز جواب نمی‌دهد، مردم اگر نخ اجنبی در لباس کسی باشد تشخیص می‌دهند چون حساس هستند. ادامه👇 http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi https://rubika.ir/drmousanaafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
. 🔰ادامه مصاحبه ✅قسمت پنجم: 🔶میزان علاقه و دلبستگی مردم به جایگاه و شخصیت شهید سلیمانی از لحاظ هویتی چگونه قابل تبیین است؟ 🔷 هویت چند شاخه دارد؛ هویت قومی، هویت ملی و هویت دینی. او از کرمان برخاسته بود اما کرمان دارای قومیت خاصی نیست. شاید کرمانی‌ها او را بیشتر دوست داشته باشند ولی کرمانی بودن چندان مهم نیست چون کرمانی‌ها دنبال جدایی‌طلبی نیستند و خود را جدا از هویت ملی نمی‌دانند و کرمانی‌ها مرزنشین نیستند. هویت‌های قومی ذیل هویت ملی مطرح می‌شوند. هویت قومی در ایران اینقدر قدرت ندارد که بتواند هویت ملی را زیر سوال ببرد. خیلی‌ها می‌خواهند این کار را بکنند مانند پان‌ترکیسم‌ها، پان‌عربیسم‌ها و غیره اما شکست خورده‌اند. هویت ملی ایشان به‌خوبی دیده شد و به‌خاطر کرمانی بودن یا نبودن کسی در تشییع ایشان شرکت نکرد و تشییع جهانی او برخاسته از هویت دینی او بود. هویت قومی کمرنگ و سپس هویت ملی و دینی پررنگ وی باعث شد که همه با هر نگرشی به‌ دنبال جنبه هویتی موردنظرشان خود را به حاج قاسم گره زدند. انقلاب اسلامی هم با هویت ملی و دینی دیده می‌شود. وقتی سخن از انقلاب اسلامی ایران است هویت ملی دیده می‌شود ولی وقتی می‌گوید هویت خود انقلاب اسلامی؛ جهانی است. این جنبه‌ها در مقابل هم نیستند بلکه مکمل هم هستند. 🔶جامعه ایران بعد از قاسم سلیمانی بدون قهرمان شده است؟ 🔷هیچ جامعه‌ای بدون قهرمان نمی‌شود و فعلا قاسم سلیمانی با مشخصه‌های موردنظر این عصر و نسل جایگاه قهرمان ملی را دارد و حس عزت‌طلبی را مردم را اقناع و اشباع کرده ولی ممکن است نسل‌های بعدی قهرمان خودشان را بنابر نیازهای جامعه خود بخواهند و 50سال بعد قهرمان تازه‌ای که ممکن است نظامی نباشد و روحانی یا دانشمند و ... باشد، ظهور کند. این پروسه‌ها تاریخی است و در گذر زمان از بین نمی‌رود. نه آنکه کسی بیاید و جای او را بگیرد، بلکه جایگاه او وجود خواهد داشت. http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi https://rubika.ir/drmousanaafi
هدایت شده از دکتر موسی نجفی
🔰نظر و دیدگاه علمی یکی از مخاطبین محترم ✅سلام و سپاس؛ به نظرم طرح تاریخی سیاست نیروی سوم بسیار آموزنده است. در این راستا نکته‌هایی به نظرم رسید، شاید مفید افتد: ۱. در مقطعی برخی کشورها ظرفیت قرار گرفتن در جایگاه نیروی سوم را داشته‌اند (آمریکای قاجار) و بعدا این جایگاه را از دست داده‌اند (آمریکای پهلوی). ۲. برعکس مورد پیش؛ چه‌بسا کشوری با سابقه استعماری به‌دلیل ازدست‌دادن جایگاه هژمونش در مناسبات جهانی ظرفیت نیروی سوم شدن را پیدا کند؛ مثل روسیه کنونی. ۳. شاخصه نیروی سوم، داشتن استقلال سیاسی-اقتصادی از هژمون‌های استعماری جهانی است. امری که اروپای کنونی از آن بی‌بهره است (احتمالا برعکس فرانسه دوگل و شیراک). 🔵جواب ✅نجفی : با تشکر و سپاس از برداشت خوب و دقت سیاسی نویسنده محترم ، فقط در تکمیل این مطلب می توانم به این نکته اشاره نمایم که فهم پیچیدگی ها و دشواری های برخی مسائل سیاسی روز ، بدون شک وابسته به ریشه یابی تاریخی آنهاست ؛ اما فهم و کشف و منازل این ارتباط ( تاریخ گذشته و سیاست روز) خودش کار مهمی است و به سادگی امکان پذیر نیست ۰گاهی می شود به غلط امری امروزی را به مطلبی در تاریخ شبیه سازی می کنند که در واقع امر و در ذاتش شبیه واقعی نیستند و ای بسا این تطبیق و علت یابی به "جهل مرکب" مبدل می گردد ۰ این قسمت از تاریخ به نظرم مثل ساحل دریا می باشد ، دقیقا جایی که آب کم عمق بوده و ناگهان عمیق میشود ؛ این همان منطقه ای که شناگران ناوارد را به کام مرگ کشیده و غرق می کند۰ 🔴برای اینکه محقق و پژوهشگری در این قسمت ممحض شود بایستی علاوه بر دانستن درست "تاریخ نقلی و تاریخ تحلیلی" ، بتواند " نقد تاریخی" هم انجام داده و حتی وارد "عقلانیت تاریخی" و "فلسفه تاریخ" نیز بشود و درست همین نشانه گذاریها و علوم است که شناگر تاریخ ما را هر چه بیشتر ورزیده می نماید و در این دریای متلاطم او را سالم نگه می دارد۰ http://mousanajafi.ir https://eitaa.com/drmousanajafi https://Sapp.ir/drmousanajafi https://ble.ir/drmousanajafi https://rubika.ir/drmousanaafi