پست تربیت دینی فرزند قسمت اول و دوم رو خوندین؟
امروز میخوام قسمت بعدی رو بگذارم ان شالله
#تربیت_دینی( تجربه های من)
قسمت سوم
مورد چهارم:
از نقش #دوست و #الگو غافل نشید.
با خانواده هایی رفت و آمد کنید که #نظام_ارزشیشون شبیه شماست. اگر در بستگان نزدیکتون ندارین برای خودتون تا حد امکان دوست های مشابه پیدا کنید.
تو پرانتز میگم در رفت و آمد با خانواده هایی که اصول و اعتقاداتشون خیلی با شما متفاوته با حفظ احترام افراط نکنید و تا حد امکان بچه ها رو از این سبک رفت و آمد ها دور نگه دارین.
❌حواستون باشه صله رحم تعطیل نشه
❓چجوری اشنا هم کفو پیدا کنیم؟
یک راهش اینه در #جلسات_مذهبی، مساجد، #اعتکاف ها و هیئات شرکت کنید تا کم کم با افراد مختلف آشنا بشین.
در این رفت و آمد ها سعی کنیم از یک سری تفاوتهای نه چندان مهم بگذریم و پایه دوستیمون رو بر عوامل مهمی مثل کفویت دینی و خانوادگی و البته تا حدی اجتماعی بنا کنیم.
حالا اونا تحصیلاتشون از ما کمی پایین تره، اونا میزبانیشون در حد ما مفصل نیست، ما فارسیم اونا ترک هستن( خودمم نیم رگ ترک دارما😍 فقط مثال زدم کسی بهش بر نخوره لطفا) و یا اونا خونشون چهار تا محله از ما پایین تره نداریم.
حتی هماهنگی کامل در مسائل دینی هم ممکن نیست پس در مسائل کوچک و متفرقه سعی کنیم مته به خشخاش نگذاریم اصطلاحا.
البته اعتراف میکنم پیدا کردن جمع هم کفو برای رفت و آمد از سخت ترین موردهاست و انعطاف زیادی میخواد اما خب از اون طرف بسیار هم تاثیرگزاره.👌
❌ یعنی هست پدر و مادری که از اهمیت جو مدرسه و دوستان مدرسه بچه اش بی خبر باشه؟ نه
پس من دیگه در موردش نمینویسم.
جو مدرسه رو جدی بگیریم قبل از اینکه دیر بشه.
و اما بچه های من در این مورد لطف خدا شامل حالشون شده و دوتا دختر خاله دارن که چند سالی ازشون بزرگترن و تا به امروز محجبه و چادری. پس کامل نقش الگو رو براش بازی میکنن البته که متاسفانه دوریم از هم.
البته ما کلا بچه هم سن بچه های من زیاد داریم ( بلند بگین ماشالله) که خب نظام ارزشیمون هم تا حد زیادی شبیه همه و من در مواقع لزوم از ظرفیت الگو قرار دادن هم سالانشون استفاده میکنم.
تو این مورد اگر افراط کنیم به شدت اثر منفی داره.
اینم از خیر و برکت اینه که نسل جوان خانواده به حرف رهبر گوش کردن و هر کدوم سه یا چهارتا بچه اوردن😍
برای سلامتی و قوت جسمی و روحی همه خانم های جوانی که به خاطر کشورمون فداکاری میکنن و بچه میارن یه صلوات بفرستیم❤
تو پست بعدی میخوام موردی رو توضیح بدم که مامانم در تربیت خود من خیلی ازش استفاده میکردن🤗
کانال #دکتر_موتا در ایتا
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
یک پیشنهاد جذاب برای روزهای طولانی و گرم تابستون🌞
چند هفته ای میشه که ما تصمیم گرفتیم آخر هفته ها با بچه ها سینمای خانوادگی داشته باشیم.
اینجوری که همه خونه رو تاریک میکنیم و یه انیمیشن سینمایی که من از قبل انتخاب کردم رو میبینیم. همه خانواده با هم.
پاپ کرن یا تخمه یا میوه هم آماده میکنیم.🍿
تصمیم گرفتم انیمیشن های خوبی که دیدیم رو هر هفته به شما هم معرفی کنم.
البته انیمیشن رو باید کارشناس اهل فن معرفی کنه که همه نشانه ها و سکانس ها رو دقیق بررسی کرده باشه.
من در اینستاگرام بارها مشاور مورد اعتماد خودم رو معرفی کردم اما متاسفانه در ایتا کانال ندارن.
من برای انتخاب انیمیشن اول از همه نقد های ایشون رو میخونم و بعد از بررسی جوانب دیگری انتخاب میکنم در نهایت🤪
کانال #دکتر_موتا در ایتا
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
#معرفی_انیمیشن
#سینمای_خانوادگی
هفته_اول
🔴اینساید اوت یا درون بیرون.
🎈هر کدوم از این اسامی رو در مرورگرتون بنویسید میاره.
🎈دوبله فارسی خوبی داره.
🎈موضوع و کاربردش خیلی مناسبه برای بچه هایی که کنترل هیجاناتشون رو بلد نیستن.
🎈جذاب و شاده و به نظر من دوبله شده اش نیاز به سانسور هم نداشت.
به تازگی شماره ۲ این کارتون هم در آمریکا رونمایی شده که من تعریف اون رو هم خیلی شنیدم.
🎈بیشتر مناسب ۶ سال به بالاست، زیر ۶ سال شاید خیلی دیگه بهره ای از آموزنده بودن کارتون نبرن.
❌هشدار: فقط یک نکته هست تو کارتون که دختر بچه قصه موقع عصبانیت تصمیم میگیره خونه رو ترک کنه و ... البته بعد متوجه خطای کار میشه.
فقط گفتم بگم که اگر خیلی حساس هستین از قبل آماده باشین.
در مجموع از نظر من بدآموزی نداشت و از خیلی از کارتون های پویا و فیلم هایی که بچه ها تو تلوزیون میبینن بهتر و مفید تر بود.
گاهی خنده دار هم بود البته☺️
خلاصه که به شدت توصیه میشه
#انیمیشن
#اینساید_اوت #درون_بیرون
#تابستان #تعطیلات #اوقات_فراغت
کانال #دکتر_موتا در ایتا
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کاش نامزدهای ریاست جمهورب و حامیانشون، یادشون نمیرفت که همگی، برنده و بازنده، ابد در پیش داریم
شب جمعه است شهدا رو یاد کنیم با یک صلوات و ازشون بخوایم واسطه بشن ان شالله هرچی خیره برای کشور پیش بیاد
کانال #دکتر_موتا در ایتا
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اگر حاجت مهمی دارین من این ختم رو بهتون پیشنهاد میدم امتحان کنید.
چهار شب جمعه پشت هم به تر تیب از یک تا چهار مرتبه سوره مبارکه یاسین رو تلاوت بفرمایید
البته زمان شروع و نیت هاش مهمه.
امشب میتونید شروع کنید.
التماس دعا
کانال #دکتر_موتا در ایتا
دوستانتون رو به این کانال دعوت کنید🌱
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
استفاده از مطالب کانال به هر نحوی فقط با ذکر منبع
خسته و مریض از قسمت آسون روزی که گذشت براتون نوشتم
اگر خیلی منسجم نیست به خاطر حال نامساعدمه
امروز، روز خیلی سخت و پر استرس و پر کاری داشتم
و یک جلسه مهم.
همه رو پشت سر گذاشتم، شده بود ساعت سه ظهر حدودا که اومد خونه تا غذا بپزم و ساعت چهار برم دنبال زهرایاس و تمام
ذهنم وحشتناک درگیر یه سری اتفاقات مهم و پر استرس بود و هست.
بیست دقیقه مونده به بسته شدن مهد زهرایاس دو تا بچه ها رو برداشتم و سوار ماشین کردم که بریم دنبالش. برگشتم از خونه چیزی بیارم و شد انچه نباید.
کیفم رو گذاشتم داخل خونه و در رو بستم
البته اینجا هنوز نفهمیده بودم😫
نشستم پشت فرمون و دیدم ماشین روشن نمیشه
دکتر ارنست هم سر کار بودن.
مهد هم به زودی میبست در حالیکه من سوییچ، کلید خونه، تلفن و پول ندارم 🤦🏻♀️
تا اینجا خب ممکنه برای هرکسی تو ایرانم پیش بیاد ولی حل کردن همچین مشکلی در اینجا با ایران خیلی فرق میکنه
اینجا هزار بار سخت تره.
چرا اینجا سخت تره؟؟
چون اینجا ما تاکسی گذری نداریم که بپریم دربست بگیریم و بریم بچه رو برداریم و بعدم خودمون رو برسونیم خونه یه آشنا.
تازه زنگ هم بزنیم تاکس تلفنی متوسط بین پانزده دقیقه تا یک ساعت طول میکشه بیاد
اینجا تاکسی خیلیییییی گرونه
باز خدا رو شکر دکتر ارنست کلید داشتن و گرنه که باز کردن قفل در بسیااااااار بسیار بسیار گرون تر تره.
در حدی که بعضی ها مخصوص این کار خودشون رو بیمه میکنن
بین صد و پنجاه یورو تا حدود ششصد هفتصد یورو!
تازه معمولا باید از قبل نوبت بگیری!
حالا گاها مجوز هم میخواد 🤦🏻♀️
مورد آخر علت سختی هم برای مهاجرین مثل منه که تو شهرشون دوست و آشنا ندارن
چی کار کردم؟
رفتم در خونه همسایه رو زدم
سخت ترین قسمتش اینجا بود.
بنا به دلائل و شرایطی روابط همسایگیمون خیلی محتاطانه و حساب شده است. و این کار خب اصلا اینجا معمول نیست
ولی چاره ای نداشتم
یعنی اصلا فرصتی نداشتم که بخوام بیشتر فکر کنم.
ازشون خواستم برام تاکسی بگیرن.
فکر کردم بعدش زنگ میزنم مهد و توضیح میدم و یکی بیشتر میمونه حالا بعدش یجوری از دلشون در میارم
اونم در حالیکه صبح سر یه موضوعی یه اعتراض اساسی به مدیریت مهد کرده بودم که بعدا براتون مینویسم.
لطف خدا به صورت معجزه واری تاکسی گفت ۵ دقیقه دیگه میام. البته که همسایه مون هم خیلی مهربون بود و گفت میخوای خودم برسونمت، چند بار هم پرسید
و وقتی قیافه آشفته و پریشون من رو دید گفت میفهمم گاهی خیلی زیاده
یه جمله آلمانیه به این مفهوم که بعضی وقت ها همه چی با هم میشه.
بعد تاکید کرد منم قبلا تجربه کردم تازه من یه بچه داشتم تو سه تا داری!
بچه اش الان ۴۲ سالشه!
خداحافظی کردم و رفتم سراغ بچه ها
تو ماشین بودن.
کالسکه رو هم از صندوق عقب برداشتم
و تازه به ذهنم رسید ای وای پول ندارم برای تاکسی
تاکسی رسید...
شکر خدا یادم اومد یه دوتا اسکناس خراب شده تو داشبورد داریم که میخواستیم ببریم بانک عوض کنیم.
برداشتم.
برای تاکسی دست تکون دادم.
دیدم عجیب نگاه میکنه.
پیاده شده و میپرسه شما خانوم فلانی هستین؟
تازه یادم اومد همسایه با فامیل خودش تاکسی گرفته
یه فامیل تیپیکال آلمانی!
برای همین با دیدن قیافه من خارجی اینقدر تعجب کرده
هیچی مجبور شدم کل ماجرا رو به راننده هم بگم
گفت ترکی؟ گفتم نه ایرانی
خودش ترک بود
مسئله پول رو هم بهش گفتم.
اسکناس رو نشونش دادم و گفتم یا این رو قبول کن یا قبض بده شب انلاین پرداخت کنم.
شک داشت.
می پرسید خونتون همین جاست؟
میگفت این اسکناس واقعیه؟ اسکناس درشتی بود میترسید خرد کنه.
خلاصه لطف خدا اینجا هم شامل حالمون شد و قبول کرد.
سوار که شدیم خودش گفت چه شانسی اوردین که من نزدیک بودم و زود اومدم و گرنه کمش ۲۰ دقیقه طول میکشه.
رسیدیم مهد، بچه ها رو برداشتم و پیاده رفتیم پارک.
بارون گرفت و طوفان شد🤦🏻♀️
خدا باز هم به دادمون رسید
یادم اومد اون نزدیکی ها یه کافه افغانی هست که صاحبش دکتر ارنست رو میشناسه. تصمیم گرفتم بریم اونجا ولی مگه بچه ها میومدن؟
یه مزرعه با ۴ تا اسب دیده بودن و کلی اسباب بازی تو پارک
به هر سختی بود رفتیم و اونجا با تلفن اونا به دکتر ارنست خبر دادم.
یه دو ساعتی هرچی در چنته داشتم از انواع بازی و ... رو کردم که بتونم بچه ها رو کنترل کنم
میخوام بگم این اتفاقات هم جزئی از مهاجرته
من در تمام این سالها کلا دو بار برام این اتفاق افتاده.
یعنی امروزی در برابر اون یکی مثل شوخی می مونه
قبلی یه جوریه که یادش میافتم قشنگ خودم دلم برای خودم میسوزه.
فقط یه صحنه اش اینجوری بود که من پا به ماه حدود یک ساعت زهرا یاس دو ساله بغلم بود و پیاده در به در دنبال یه هتلی میگشتم که بتونم شب توش بخوابم تو تاریکی و خلوتی خیابونهای اینجا.
اون موقع هم دکتر ارنست برای کار شهر دیگه ای بودن😅
مشاهدات و تجربه های یک مادرِ دندانپزشک ساکن آلمان
https://eitaa.com/joinchat/3509321946Cbb998519ef
الان دیدم یه قسمت متن جا مونده بس که خسته ام.
از همسایه همون موقع گوشیش رو گرفتم و زنگ زدم دکتر ارنست
عجیب که جواب دادن چون کشیک بودن.
قرار شد با بچه ها بریم پارک پشت مهد تا اونا هر وقت کارشون تموم شد بیان دنبالمون.
بیمارستان دکتر ارنست شهر دیگه ایه البته خیلب دور نیست از شهر محل سکونت ما.
بعد از پایان کارشون تاکسی گرفتن و اومدن این شهر و ماشین رو برداشتن و اومدن دنبال ما
خیلی پیام دادین که وای چقدر سخت و ....
چجوری تحمل میکنید و ...
خواستم بگم شاید اوائل این چیزا سخت باشه ولی الان واقعا این ماجراها قسمت آسون امروز من بود.
مثل یه پیچ کوچولو
حساب کنید بقیه اش چی بوده
خب تقصیر خودمم بود اخه آدم کیفش رو جا میگذاره؟🤦🏻♀️
خواستم فقط یه بخشهایی از مهاجرت رو براتون توصیف کنم که شاید کمتر کسی بگه.
یا شاید هم یه بخش هایی از زندگی یه پزشک ( دکتر ارنست) پر مشغله که کمتر کسی بهش توجه میکنه.
بیشنر آدم ها فقط قسمت های مثبت و خوش زندگی دیگران رو میبینن.
حتی نمیتونم تصور کنم اگر دکتر ارنست اونجا تلفنشون رو جواب نمیدادن یا سر عمل بودن باید چیکار میکردم
چون خیلی نوشتید که از روی کلید ها یدک بسازیم و ....
خواستم بگم اینجا از خیلی از انواع کلید ها اصلا نمیشه ساخت.
از جمله کلید ما.
یعنی قابل یدک ساختن نیستن وگرنه که خب واضحه دیگه🌺