eitaa logo
تجربه گر مرگ
3.3هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
3.4هزار ویدیو
13 فایل
بدحجاب قبلی/مدافع حجاب فعلی بعد از تصادف تجربه گرم و مشاهداتم عذاب کم حجابها و بی حجابها در دوزخ بود.در آن جا از وضع حجاب بسیار ناراحت بودند. @matnnaab @amreebemaroof https://rubika.ir/dr_tniazmnd67 ارتباط با دکتر t/مشهد/اصالتا کُرد @Nyazmnd313
مشاهده در ایتا
دانلود
دوستان واقعا باعث تاسفه که روز میلاد مادرمون حضرت زهرا (س) و روز مادر تو تقویم کشور تعطیل نیست!!! یه کمپین راه افتاده که اگه تعداد حمایت به ۵۰ هزار برسه تو صحن علنی مجلس مطرح میشه، لطفا حمایت کنید👇 https://farsnews.ir/my/c/179098 درخواست تعطیلی روز میلاد (س)
س در رحم با مادرش سخن می گفت فاطمه (سلام الله علیها) در رحم مادرش خدیجه (سلام الله علیها) سخن مى گفت و آرام بخش و تسکین خاطر او بود، خدیجه (سلام الله علیها) در پاسخ پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) که پرسید با که سخن مى گویى ؟ گفت : الجنین الذى فى بطنى یحدثنى و یونسنى ؛ فرزندى که در رحم دارم ، با من سخن مى گوید و مونس من است )). کسى که جبرئیل به دختر بودنش خبر مى دهد: یخبرنى آنها انثى  @drnyazmnd
درخشیدن نور از ملحفه فاطمه حضرت على (علیه السلام) از یک نفر یهودى مقدارى جو قرض کرد و در مقابل آن ، ملحفه (سلام الله علیها) را که از پشم بود، گرو گذاشت . یهودى آن را برد و در خانه اش گذاشت . هنگام شب زن یهودى براى کارى به آن اطاقى که ملحفه در آن بود رفت . ناگهان نورى را در حال درخشش دید که اطاق را روشن کرده بود. به سوى شوهرش برگشت و به او گفت : در آن اطاق ، روشنایى بزرگى را دیدم . شوهرش نیز تعجب کرد و فراموش کرده بود که ملحفه فاطمه (سلام الله علیها) را در آن جا گذاشته است . سریع برخاست و وارد آن اطاق شده ، دید شعاع نور ملحفه ، پخش شده و مانند نور ماهى است که از نزدیک طلوع کرده باشد. از این مسئله در شگفت شد. به جایى که ملحفه را گذاشته بود، دقت کرد و فهمید که این نور از همان ملحفه است . یهودى رفت و قوم و خویشانش را فرا خواند و همسرش نیز قوم و خویشان خود را حاضر ساخت . بیش از هشتاد هزار نفر از یهودیان جمع شدند. همه آنان وقتى این امر را دیدند، مسلمان شدند. @drnyazmnd
روزی رسول خدا از اصحاب خود پرسید: نزدیکترین حالات زن به پروردگارش کدام است؟) اصحاب نتوانستند جواب بدهند. این سؤال به گوش فاطمه علیهاسلام رسید. فاطمه فرمود:( نزدیکترین حالات زن به پروردگارش وقتی است که در خانه اش بنشیند و خود را در کوچه و بازار، جلو چشم نا محرمان قرار ندهد. وقتی رسول خدا این سخن را شنید، فرمود:( فاطمه پاره تن من است.) @drnyazmnd
کی قراره متوجه بشیم مشکل حجاب بخاطر اقلیت فاسد نیست!!! بلکه بخاطر اکثریت ساکت است!!! یا اغثینی 🏴🏴 @drnyazmnd
پروانه معصومی در گذشت و در این دنیای کوتاه به رنگ همکاران خود درنیامد و فریب نخورد و پای انقلاب و وطن ماند. روحش شاد و یادش گرامی باد ... 🔺بخاطر این توییت دم شما گرم خانم معصومی، ان‌شاءالله (س) شفیع شما باشند و خداوند پدر و مادر شما را بیامرزد. برای شادی روحش یک صلوات بفرستید .... @drnyazmnd
تعدادي از معجزات (س) 1 ـ نورانى شدن چادر مبارك حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه 2 ـ آمدن لباس‏ها و زيورهاى بهشتى براى حضرت زهرا سلام اللَّه‏ عليه 3 ـ لباس بهشتى حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه در مجلس عروسى 4 ـ نزديك شدن مردم به هلاكت به واسطه‏ ى نفرين حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه 5 ـ مستجاب شدن نفرين حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه در مورد عمر 6 ـ ملاقات حوريان بهشتى با حضرت زهرا سلام ‏اللَّه‏ عليه 7 ـ نازل شدن جبرئيل بر حضرت زهرا سلام‏ اللَّه‏ عليه پس از رحلت پيامبر (ص) 8 ـ در آغوش كشيدن حسنين عليه السلام توسط حضرت زهرا بعد از شهادت 9 ـ خاكسپارى حضرت زهرا و صحبتهاى زمين با اميرالمؤمنين عليه ‏السلام... @drnyazmnd
معجزه يكي "از شيعيان حافظه اش كم بود تا اينكه شنيد اگر كسي به بي بي دو عالم (سلام الله عليها) متوسل شود حاجتش روا مي گردد . خيلي كوشش كرد و توسلات فراواني را به عمل آورد و ختم ها ودعاها كرد ، تا اينكه يك شب در عالم رو يا به محضر مقدس بي بي دو عالم فاطمه زهرا (سلام الله عليها) در عالم رويا كه پشت در يك پرده مي باشد و به آن مرد خطاب فرمود: اي مرد ! چه حاجتي داري ؟ عرض كرد: بي بي جان ! راجع به كمي حافظه ام به شما شكايت مي كنم و رفع آن را از حضرتت خواهانم . حضرت صديقه طاهره (سلام الله عليها) فرمود: بعد از اين با آب سرد وضو نگير ، زيرا پيشاني تو متاءلم است و باعث مي شود كه حافظه تو كم گردد . از خواب بيدار شد و به دستور حضرت عمل نمود و خوب گرديد . عالم شده نوراني از نور تو يا زهرا شد ارض و سما پرشور از شور تو يا زهرا اي دختر پيغمبر انسيه حورايي بايد كه زجان خوانيم منشور تو يا زهرا اي سيده نسوان اي جان همه جانان ماييم ز جان و دل مشكور تو يا زهرا اي عالمه دوران اي نادره ايمان گرديده جهان روشن از نور تو يا زهرا محبوبه حقي تو مظلومه دهري تو ما جيره خور خوانت ماءجور تو يا زهرا @drnyazmnd
يكي از واعظان عاليقدر تهران بر فراز منبر مي فرمود: تاجري از تجار تهران نقل كرد: هر سال به مكه معظمه مي رفتم و در مدينه طيبه در منزل يك خياط سكونت مي گزيدم و روزها درب دكان او مي نشستم . يك روز گفتم : اي ميزبان من ساليان زيادي است كه در مدينه بر شما وارد مي شوم و شما هم در تهران بر من مهمان ميشوي ، سوالي دارم كه دوست دارم جواب آن را به من بدهي . گفت : بگو . گفتم : در اين مدينه تمام قبور بزرگان دين هركدام مشخص و معين است ولي بفرماييد كه قبر حضرت فاطمه زهرا(عليهاالسلام) كجاست ؟ آن خياط تا اين حرف را شنيد دست بر روي پيشاني خود گذاشت و به فكر فرو رفت . حاجي گفت : ترس تمام وجودم را گرفت فورا به منزل مراجعت و وسايل را برداشته به سوي تهران حركت كردم و خود را به عجله به تهران رساندم . پس از چند روزي كه در حجره تجارتخانه بودم ناگهان ديدم آن حاجي خياط وارد شد و سلام كرد و به من گفت : ترسيدي و از مدينه فرار كردي ؟ گفتم: حقيقت مطلب همين است كه ميگويي. گفت: اي حاج احمد ! بدان به واسطه مخفي بودن قبر (سلام الله عليها) من و جمع زيادي شيعه شديم ، زيرا شما كه آن روز رفتيد ، من نزد قضات رفتم و چنين سو الي كردم . آنان به اختلاف سخن راندند . آخر الامر نزد قاضي القضات حجاز رفته و از او پرسيدم كه : يك شيعه چنين چيزي را از من پرسيد . گفت : قبر فاطمه زهرامخفي است . گفتم : چرا ؟ گفت : چون خودش وصيت نموده بود . سو ال كردم به چه واسطه ؟ گفت : چون عده اي از بس او را اذيت و آزار دادند به همسرش وصيت كرد مرا شبانه دفن نما كه دشمنان در تشييع جنازه و نماز بر من حاضر نشوند . خلاصه ، تحقيقات زيادي كردم و مظلوميت آن بي بي بر من ثابت شد . لذا به واسطه مخفي بودن قبرش شيعه شديم . جهان روشن از نور ايمان زهرا كه جان جهان باد قربان زهرا بود امتداد شعاع پيمبر كه تابد هنوز از گريبان زهرا حسين و حسن سروران بهشتند كه ملك بهشت است از آن زهرا هم اوميزبان است به رضوان رحمت ولي ديگرانند مهمان زهرا منبع.کتاب كرامات الفاطمية(معجزات فاطمه زهرا(س) بعدازشهادت بضميمه سوگنامه فاطمه زهرا (س)) @drnyazmnd
معجزات جناب حاجی علی اکبر سروری تهرانی فرمود: خاله علویه ای داشتم که عابده و برکتی برای فامیل ما بود و در شداید به او پناهنده می شدیم و از دعای او گرفتاری هایمان بر طرف می شد ! یک وقتی آن مخدره به درد دل مبتلا می گردد و به چند دکتر و بیمارستان مراجعه می کند فایده نمی کند . این زن ، مجلس روضه زنانه می گرفت . این دفعه به حضرت زهرا (سلام اللّه علیها) متوسّل می شود و اهل مجلس را هم طعام می دهد . همان شب حضرت صدیقه زهرا(علیهاالسلام ) را در خواب می بیند که به خانه اش تشریف آورده اند . به حضرتش عرضه می دارد که : ای بانوی دو عالم کلبه ما محقر است . و اینکه روز گذشته از شما دعوت نکردم ، چون خود را قابل ندانستم . حضرت زهرا (علیهاالسلام ) فرموده بود: ما خود آمدیم و حاضر بودیم و الحال می خواهیم درد و دوایت را نشانت دهیم . پس کف دست مبارک خود را محاذی صورتش می گیرند و می فرمایند: به کف دستم نگاه کن . نگاه می کند و تمام اندرون خود را در آن کف دست مبارک می بیند از آن جمله رحم خود را می بیند ، که چرک زیادی در آن است . حضرت فرموده بود: درد تو از رحم است ، و به فلان دکتر مراجعه کن خوب می شوی ! فردا به همان دکتری که فرموده بود مراجعه می کند و دردش را می گوید و به فاصله کمی درد بر طرف می گردد . (13) فاطمه ناموس کبرای خداست عترت اللّه است کی ازاو جداست ماهمه امشب گدایان توایم خوانده و ناخوانده مهمان توایم دیر گاهی شد که بردر مانده ایم خسته پا و خسته جان درمانده ایم یک نظر بر ما فکن ای نور جان پیش نه پای شفاعت در میان دردمندانیم و در مان پیش توست مستمندانیم و احسان کیش توست دست حاجات است از هر سودراز کارساز کار محتاجان بساز @drnyazmnd
شفا توسط در سال 1365 به اتفاق پدر و مادرم به حج مشرّف شدیم. من در ستاد حج در خدمت حُجّاج بودم و پدر و مادرم در کاروان. چند روزی از آمدنشان به مدینه نگذشته بود که مادرم دچار سکتۀ مغزی شد و نیمی از بدنش فلج گردید و زبانش از تکلّم باز ماند. مادر را در بیمارستان هیئت پزشکی حج بستری کردیم و دکتر متکلّم (رئیس‌ وقت بیمارستان قلب شهید رجایی تهران) دکتر معالج ایشان بود. دو روز از بستری شدن مادر گذشته بود که دکتر متکلّم، مرا خواست و گفت: مادر شما سکتۀ کامل کرده و حدّاقل شش ماه به صورت فلج باقی خواهد ماند. بعد از آن هم ممکن است با فیزیوتراپی و تست‌های ورزشی بهبود یابد و ممکن است که سکتۀ مجدّد کند و تمام بدنش فلج شود. فردای آن روز، بعد از نماز مغرب و عشا که از مسجد شریف نبوی خارج شدم، بسیار‌گریه کردم و از حضرت صدیقۀ طاهره شفای مادرم را خواستم و تا ساعت سه بعد از ظهر در کوچه‌های مدینه سرگردان بودم و توان رفتن به بیمارستان را نداشتم. بالاخره به بیمارستان رفتم و به محض ورود به اتاق، مادرم را در حالی‌که روی تخت نشسته بود و دست و پای خود را تکان می‌داد، مشاهده کردم. با دیدن من به‌گریه افتاد و فریاد زد: شفا گرفتم، شفا گرفتم! من که متحیّر شده بودم،‌گریه کردم و به دنبال دکترها دویدم. آقای دکتر متکلّم و چند نفر دیگر به اتاق ایشان آمدند و با دیدن وی، در حالی‌که نمی‌توانستند باور کنند، در پاسخ سؤال من که پرسیدم: آقای دکتر! آیا معجزه شده است؟ گفتند: نمی‌دانیم، ولی بسیار غیرطبیعی است. پس از آنکه بر اعصاب خود مسلّط شدم، از مادرم پرسیدم: چه اتفاقی رخ داد؟ قضیه چیست؟ گفت: وقتی که حرف‌های دیروز دکتر را شنیدم، از اینکه تا آخر عمر باید سربار شما شوم، خیلی ناراحت شدم و با حضرت فاطمه(س) درد دل کردم که:‌ای خانم! فرزندم را تقدیم کرده‌ام، راضی نشوید که در بازگشت، مورد تمسخر معاندان و مخالفان انقلاب قرار بگیرم. در همین حال خوابم برد، در خواب خانم با جلال و عظمتی را دیدم که به کنار تختم آمد و فرمود: دخترم! چرا این‌قدر ناراحتی؟ عرض کردم: خانم! به خاطر مشکلی که برایم پیش آمده، ناراحتم. حالت فلج من همۀ اطرافیان را به زحمت می‌اندازد و من از خدا خواسته‌ام که تا آخر عمر زمینگیر نشوم. فرمود: دخترم! پایت را تکان بده. عرض کردم: خانم! من فلج شده‌ام، حتی نمی‌توانم حرف بزنم. مجدداً فرمود: دست و پایت را تکان بده. در عالم خواب شروع کردم به تکان دادن دست و پایم، یک مرتبه از خواب بیدار شدم و مشاهده کردم که دست‌ها و پاهایم خوب شده و حرکت می‌کند. @drnyazmnd
شفای بیماری صعب العلاج یکی از علما می گوید: در حدود بیست سال قبل، همسرم به بیماری صعب العلاج گرفتار شد و بالأخره با مراجعه به اطبّا، مرض ریوی تشخیص داده شد. پس از آزمایش های دقیق و عکس برداری، کسالت را فوق العادّه و صعب العلاج دانستند؛ به طوری که نسخه و دارو بی اثر بود و از علاج آن به کلّی مأیوس شدیم. بی اندازه مضطرب و ناراحت بودیم. ناچار دست توسّل به ذیل عنایت (علیهاالسّلام) زده و نماز حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را که در کتب ادعیه وارد شده، خواندم. پس از تمام اذکار، در حالی که متأثّر و دل شکسته بودم، در همان حال سجده خوابم برد. در خواب حضرت فاطمه (علیهاالسّلام) را به بالین مریضه ام دیدم که به او لطف و محبّت می فرمود. ناگهان از خواب بیدار و یأسم به امید بدل شد و از آن روز به بعد حال مریض روبه بهبود گذاشت و پس از چند روزی سلامتی کامل خود را بازیافت. برای معاینه و اطمینان خاطر، او را به نزد طبیبی بردم. او بعد از معاینه و دقّت کامل با تعجّب گفت: هیچ کسالتی در او نمی بینم. @drnyazmnd