eitaa logo
مهدیه شادمانی
1.8هزار دنبال‌کننده
671 عکس
294 ویدیو
3 فایل
انعکاس نوشته و فعالیت های مهدیه شادمانی(دکتری روابط بین الملل.مدرس دانشگاه،نویسنده، پژوهشگر ارشد حوزه زنان و سیاست و کارشناس رسانه ملی) @Lahoot65
مشاهده در ایتا
دانلود
🟢 امروز برای ضبط یه برنامه رفتم قم اینقد برنامه ها فشرده بود که فرصت نشد حتی ناهاری که مسئولین برنامه تدارک دیده بودن رو صرف کنم. دیگه هیچی برنامه که عصر تموم شد مجبور شدم به سرعت به سمت تهران حرکت کنیم .فقط برای اینکه چون از صبح هیچی نخورده بودم یه ساندویچ گرفتم که قند خونم نیفته. مثلا خواستم خیلی بهداشتی عمل کنم و ساندویچ کالباس نباشه یه ساندویچ مرغ خریدم! چشمتون روز بد نبینه وقتی اولین لقمه رو خوردم فهمیدم ساندویچ فلفله نه مرغ😂 اینقد که فلفل داشت. از شدت ضعف اصلا عکس فلفل ها رو ندیده بودم. دیگه هیچی جاتون خالی، مجبور شدم برای اینکه از گرسنگی غش نکنم ساندویچ فلفل رو بخورم‌. اینم یادگاری امروز ما از قم😄 (با اینکه همسرم زحمت نگهداری بچه رو امروز کشیده بود ولی باز استرس داشتم که زود برسم پیش طاها. حتما شما هم اگه مادر باشید این حس رو دارید. وقتی از بچتون دور هستید دلتون میخواد فقط همه کارها انجام بشه که زود بهش برسید. فک کنم ما مادرها به بچه وابسته هستیم نه بچه ها به ما😄) @drshadmani
تمایل داشتید الان برنامه بدون گارد رو در خصوص حجاب از شبکه ۳ مشاهده بفرمایید.در این قسمت در خصوص نگاه نخبگان به حجاب پرداختم. @drshadmani
هدایت شده از f.miri
🔰انجمن مطالعات زنان و خانواده و معاونت فرهنگی دانشگاه الزهرا تقدیم میکند: 🔸سلسله جلسات قوامیت مردان: مبانی، آثار و دلالت 🎙 ارائه دهنده؛ 👤آقای دکتر ابوالفضل اقبالی 🔅همراه با ارائه گواهی معتبر از دانشگاه الزهرا 📆شروع دوره از ۲۲ اردیبهشت ماه 🕙ساعت؛ ۱۱:۳۰ الی ۱۳ 💠به صورت حضوری و مجازی 🏢مکان؛دانشگاه الزهرا، دانشکده علوم اجتماعی، سالن مصلی نژاد هزینه؛ برای دانشجویان دانشگاه الزهرا 50 هزار تومان سایرین 100 هزار تومان جهت ثبت‌نام؛ به شماره ۰۹۳۸۸۸۴۵۳۵۱ در بله، ایتا و تلگرام پیام دهید 🌿اخبار حوزه زن و خانواده در پیام رسان های ایتا و بله🌿: @zan_khanevade https://ble.ir/zan_khanevade eitaa.com/zan_khanevade
🔺یکی پرسید! چند روز قبل در نشستی بیست نفره یکی پرسید: راستی فلانی هفت ماه از جنگ گذشت و هنوز یک معما برایم حل نشده است. گفتم کدام معما؟ گفت: این که اسرائیل با اون دستگاه‌های عریض و طویل اطلاعاتی و امنیتی پیشرفته مگه میشه از برنامه حماس برای حمله «طوفان الاقصی» اطلاع پیدا نکرده باشد؟ تعجب کردم و گفتم: اتفاقا اتفاقات این هفت ماه به این سوال و سوالات بیشمار دیگری که از روزهای نخست حمله هفتم اکتبر مطرح شد، پاسخ روشنی داده است. گفت: چطور؟ گفتم: هفت ماه از «طوفان الاقصی» می‌گذرد و حدود 240 گروگان اسرائیلی به غزه منتقل شدند؛ اما همان دستگاه امنیتی و اطلاعاتی اسرائیل و با کمک سرویس‌های اطلاعاتی آمریکا و چند کشور اروپایی و تمرکز بی‌سابقه آن‌ها و ماهواره‌های جاسوسی و... بر نوار غزه نتوانستند مکان نگهداری این اسرا‌ را شناسایی کنند و 69 نفر آن‌ها تنها در نتیجه توافق آتش بس موقت چهار روزه در روز 47 آزاد شدند و بقیه هم بیش از 7 ماه است در نوار غزه هستند، اما همان دستگاه‌ها و سرویس‌ها هنوز مکان نگهداری آن‌ها و رهبران و فرماندهان رده بالای حماس را در این باریکه بسیار کوچک شناسایی نکرده‌اند و هیچ گروگانی را آزاد نکردند و دو سه نفری هم که آزاد شدند، نزد یک خانواده بودند نه حماس. این اتفاق که خود یک نوع شکست اطلاعاتی و امنیتی نیز هست و به پرستیژ این سرویس‌ها بیشتر آسیب زده و می‌زند. حالا نیز به همان دلیلی که اسرائیل با کمک آمریکا و بعضا اروپا به مکان نگهداری گروگان‌ها و رهبران حماس در نوار غزه در این هفت ماه پی نبرد، به طریق اولی هم امکان اطلاع پیشینی از تصمیمی محرمانه‌تر و حساس‌تر از آن همچون برنامه ریزی برای «طوفان الاقصی» وجود نداشته است که در عمق 70 متری زمین گرفته شد؛ با این تفاوت نیز که تنها شورای نظامی حماس و یحیی سنوار رهبر سیاسی آن در نوار غزه از این تصمیم مطلع بودند؛ اما نگهداری 240 گروگان و در حال حاضر بیش از 130 اسیر از سوی ده‌ها نیروی مسلح حماس انجام می‌شود. شخص سوال کننده در واکنش، از سر لطف مطالب پیشگفته را قانع‌ترین پاسخی عنوان کرد که دریافت کرده‌ است. از همان روزهای نخست «طوفان الاقصی» گمانه‌ها و گزاره‌های عجیب غریبی مطرح شد. در واقع مفروض دشواری پذیرش عدم اطلاع اسرائیل از برنامه و تصمیم حماس این بود که دولت نتانیاهو اطلاع داشته، اما خواسته حماس را به این دام بکشاند تا پس از حمله آن، غزه را با خاک یکسان کند و خود را از مخمصه اعتراضات داخلی علیه طرح اصلاحات قضائی برهاند. آن زمان هم عرض شد که سیستم اسرائیل متمرکز نیست و اساسا اجازه چنین تبانی‌ای به نتانیاهو و سرویس‌های اطلاعاتی آن هم به قیمت جان بیش از ۱۸۰۰ اسرائیلی و راه‌اندازی چنین جنگی با آن پیامدهای سنگین را نمی‌دهد. این تحلیل هم معطوف به باور صاحبان آن به "توانمندی خارق العاده" دستگاه‌های امنیتی اسرائیل و به تبع آن محال دانستن غافلگیری آن‌ها بود. مرور زمان و گذشت هفت ماه بطلان این دست تحلیل‌های دم دستی را نشان داد. حالا از کسانی که چنین چیزهایی را به عنوان گزاره‌های قطعی پذیرفته و مطرح می‌کردند، اگر بنا را بر آن‌ها بگذاریم، باید پرسید که این چه تبانی بود نتانیاهو و رهبران اسرائیل کردند؟ مثلا با نابودی غزه می‌خواستند چه چیزی به دست بیاورند؟ جز این که حماس که هنوز پابرجاست و طرف توافق و مذاکره است و این خود مکمل هفتم اکتبر است و همچنین این که جهان را با این کشتار گسترده و بی‌سابقه علیه اسرائیل بشورانند و خود را در معرض اتهام ارتکاب جنایت جنگی و نسل کشی و احتمالا صدور قرار بازداشت از جانب دیوان لاهه قرار دهند و با عدم تحقق اهداف اعلام شده جنگ پیامدهای هفتم اکتبر را تعمیق بخشند. @Sgolanbari
هدایت شده از  مجید سرگزی
باسلام روز ۱۹ اردیبهشت بین ۱۸:۳۰ تا ۱۹ مستندی به نام پا به ماه از شبکه دو سیما پخش شد با موضوع تولد پنج قلوها در بیمارستان بقیه الله متعلق به یکی از بخش های نیروهای مسلح. متاسفانه علاوه بر فیلمبرداری و پخش صحنه سزارین از داخل اتاق عمل، اتاق زایمان بیمارستان بقیه الله مملو از جمعیت و تماشاچی از جمله تماشاچی های مرد آن هم دقیقا کنار تخت زایمان است و فاجعه بارتر اینکه پرسنل مرد تماشاچی دوربین به دست مشغول فیلمبرداری از صحنه زایمان است! آقایان بیمارستان, آقایان ، آقایان ! خدا قوت! خسته نباشید!کانال /عضوشوید👇 @sargazimajid @sargazimajid
هدایت شده از  مجید سرگزی
هدایت شده از  مجید سرگزی
🌺 ان شاءالله فردا همزمان با میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) ،اولین سالگرد شهادت عمو بعد از ۴۰ سال بر سر مزارشون برگزار می‌شه. تا پیش از اینکه امسال پیکر عمو پیدا بشه نزدیک به ۴ دهه خانواده بر مزار بی پیکر ایشون سالگرد میگرفتن اما امسال فرق میکنه. و دیگه پیکر عمو روی خاک های تفتیده و داغ بصره مدفون نیست و قلب خانواده هم بعد از سالها به آرامش رسیده.... زمان: جمعه ۲۱ اردیبهشت، بعد از نماز صبح به همراه قرائت دعای ندبه. مکان:مسجد سلیمان.گلگیر @drshadmani
وقتی کیف کش ها جایگزین نخبگان می شوند..... خیلی از بزرگواران پرسیدن که در بین نامزدها به چه کسی رای بدهیم! تجربه تلخ فعالیت سیاسی و دلسردی که برای بنده و دیگر دوستان ایجاد شده باعث گردید که حداقل در این انتخابات فعالیت سیاسی و تبلیغی نداشته باشیم. بنابراین فقط به جهت تکلیف به یک کلیت از تجربه چند سال اخیرم در همکاری با مجلس و لوایح مختلف اشاره میکنم: ۱. صرف زن بودن نمایندگان، به معنی شناخت دقیق مسائل زنان و حل آن نیست. متاسفانه روند حضور و رقابت زنان در لیست های کلیشه ای که محدود به افراد صرفا وابسته به جناح های سیاسی یا نسبت های فامیلی با مردان در قدرت بوده مانع در ایجاد فرصت برای افراد متخصص و دغدغه مند در حوزه زنان شده. و چه بسا نمایندگان زنی را دیدیم که مسائل زنان را فدای منافع سیاسی نموده اند. ۲.یکی از مشکلات جدی که در سطح قدرت در مناصب مختلف وجود دارد الیگارشی و شکل گیری اتاق های فکر و مشاورین از افراد غیر متخصصی هست که بیشتر به کیف کش و پادوی سیاسی شبیه اند. برخی نمایندگان بیشتر از تخصص نخبگان به میزان ارادت و سرسپردگی توجه دارند. و اگر نگاهی به جامعه نخبگانی داشتند از جهت سوء استفاده از ظرفیت آنها بوده. وقتی در جلسات تخصصی شاهد حضور بلاگرهایی باشید که بازوی فکری و رسانه ای نمایندگان هستند، دیگر امید و تمایلی برای همکاری باقی نمی‌ماند. این تجربه تلخ در خصوص همکاری با نمایندگان فقط سبب دلسردی و سرخوردگی جامعه نخبگانی گردیده که باعث شد تا در این دوره در حمایت از فرد خاصی تمایل به صدور بیانیه نداشته باشند! ۳.البته بنده بر حسب تکلیف با شرکت در نشست و جلسات تبیینی نسبت به تشریح اهمیت شرکت در انتخابات و بیان شاخصه های افراد اصلح برای مردم عزیز انجام تکلیف نمودم. در این نوشتار بحث اصلی بنده تبلیغ بر یک نامزد خاص بود. ✍️مهدیه شادمانی @drshadmani
🌹در مظلومیت پسران این دیار همین بس که از یک ماه پیش همه در تدارک گرفتن جشن و هدیه برای دخترها هستن! اما من به عنوان یک مادر پسردار، تا یک ماه بعد از روز پسر داشتم به همه ثابت میکردم که روز تولد امام جواد روز پسر بوده و اشتباه جشن گرفته نشده😂(برای اینکه هیچکی باور نمی‌کرد روز پسر هم داریم)🥲 (اندر دغدغه های یک مادر پسردار) @drshadmani
🖤 دیروز اولین سالگرد شهادت عموی عزیزم بعد از ۴۰ سال بر مزار اصلی ایشون در روستای گلگیر برگزار گردید. با وجود تمایل خانواده شهید نسبت به برگزاری مراسم به صورت محدود و عدم زحمت برای مردم عزیز، ولی امت شهید پرور از مناطق مختلف خوزستان به این مراسم تشریف آوردند. اما متاسفانه بعد از برگزاری مراسم جهادگر بسیجی ستار جمالپور ،فرمانده با اخلاق پایگاه شهیدان و مسئول گروه جهادی شهید سهرابی در مسیر بازگشت از مراسم سالگرد شهید شادمانی درجاده گلگیر به مسجدسلیمان دچار سانحه رانندگی شد و در راه خدمت رسانی به مردم و شهیدان والامقام به سوی دیار حق شتافت. خانواده شهید جلیل شادمانی ضمن عرض تسلیت به خانواده این جهادگر مخلص، آرزومند است روح این بسیجی جهادگر با شفاعت شهدا به ویژه عموی عزیز در آرامش و رضوان الهی قرار گیرد. @drshadmani
مهدیه شادمانی در گفت و گو با خبرگزاری فارس: «خشونت علیه زنان» را بایدن معنی و پلیس آمریکا اجرا کرد *غرب به راحتی با ایجاد یک جنگ و عملیات روانی و توسل به اخبار جعلی چند ماه با شعار دروغ حمایت از زنان ایرانی فتنه ۱۴۰۱ را در ایران شکل داد، اما امروز خود به صورت عریان و بدون هیچ روتوشی وحشیانه‌ترین اقدامات را در قبال زنان انجام می‌دهد و در برابر هیچ نهاد حقوق بشری پاسخگو نیست. *در یک فاصله کوتاه شاهد رفتارهای متناقض حقوق بشری با مسأله زنان هستیم، آن هم با دستگیری خشونت‌آمیز اساتید و دانشجویان دختر توسط پلیس آمریکا! ـ گواه آن صحنه‌های زنده‌ای که در شبکه‌های اجتماعی به طور گسترده از محیط دانشگاهی به دیگر نقاط جهان مخابره شد،‌ به طور مثال تصاویر از دستگیری «نوئل مک آفی» رئیس دپارتمان فلسفه انشگاه اموری، «کارولین فوهلین» پروفسور اقتصاد دانشگاه اموری و دیگر اساتید زن و دانشجویان دختر دست به دست شد. در چنین شرایطی کاملاً عیان است که استانداردهای دوگانه در حوزه زنان در آمریکا وجود دارد. *در چنین شرایطی رسانه‌های غربی دست به جعل پرونده «نیکا شاکرمی» می‌زنند و سعی در بازخوانی آن به شیوه خودشان دارند، چرا؟ علت پیشبرد این تهمت و اتهام سازی علیه ایران، ظرفیت‌های فوت مشکوک و مجهول این دختر نوجوان و از سمتی همکاری خانواده متوفی با رسانه‌های معاند بود. مشروح این مصاحبه را از لینک ذیل مشاهده بفرمایید. https://farsnews.ir/azadeh_lorestani/1715491931485258947 @drshadmani
هدایت شده از عصر زنان
📌 نشست غرفه عصر زنان در نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران ♨️ جریان سلسله نشست‌های تخصصی عصر زنان ♨️موضوع: چالش‌های حکمرانی زنان در جمهوری اسلامی (با نگاهی به انتخابات مجلس) ♨️نشست یازدهم: ▫️دکتر مهدیه شادمانی ▫️دکتر فرشته روح‌افزا ▫️سرکار خانم مهدیه منافی ▪️دبیر نشست: الهه سادات شفیعی 📍مکان برگزاری: مصلی، درب اصلی و شماره یک، نرسیده به شبستان، رواق شرقی، طبقه‌ی فوقانی بخش کودک و نوجوان، سالن ناشران دیجیتال 🗓 زمان: دوشنبه 24 اردیبهشت ماه 🕰 ساعت 16 الی 18 ✅ پخش زنده نشست در بستر اسکای روم www.skyroom.online/ch/shenakht/jareyan 🔻پایگاه تحلیلی تخصصی عصر زنان 🌐|@asrezanan_ir|
❇️ اول هفته مامانم گفت مهدیه این هفته دیگه بعد از سرکار حداقل یه روز جایی رو برای برنامه قول نده که بریم مهمونی😄منم گفتم چشم.چهارشنبه حتما خالیه!همه جاکنسل!☺️ ولی یه دفعه دوست عزیزی زنگ زد و درخواست کرد به جهت اهمیت همایش فردا به عنوان دبیر همایش در خدمتشون باشم. من موندم و مهمونی مامان و همایش فلسطین🥲 دیگه با کلی دعا و درخواست مامانم قبول کرد یه کم دیرتر بریم مهمونی.دیگه یه دعا کنید برای صبر مامان و همسرم و بالاخص طاها ✅ فردا مهمانان ویژه ای این همایش داره من جمله دکتر منیر شفیق (متفکر و نظریه پرداز فلسطینی ) ، ناصر ابوشریف ( نماینده جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ایران) ،مهدی صالح غزه ای ، دکتر شوشتری مدیر کل غرب آسیا و شمال آفریقای وزارت خارجه و ..... اگه تمایل به شرکت داشتید،ورود برای عموم هم آزاد هست.🌹 @drshadmani
هدایت شده از فارس زندگی
برچسب زورکی آریایی این‌‌بار بر اذان! 🔹«شعر فردوسی میخونی تو گوش نوزاد! والا تو گوش خود فردوسی هم اذون گفتن» «مگه فردوسی خودش در مدح اسلام و اهل بیت شعر نگفته؟ پس اینا از کجا دارن این رسومات را در میارن؟» این جملات بخشی از واکنش‌های مردم به پخش فیلمی با عنوان «اذان آریایی» در شبکه‌های مجازی است. 🔹اذان آریایی بدعتی است که این روزها نقل برخی محافل شده، حتی برخی آن را سنت آریایی می‌دانند، این در حالی است که یک پژوهشگر فرهنگ ایران باستان کوروش نیکنام می‌گوید مانند آنچه در گوش کودکان مسلمان اذان و اقامه گفته می‌شود، «چنین سنتی در دین زرتشت وجود ندارد». 🔹این در حالی است که ابوالقاسم فردوسی شاعر قرن چهارم هجری خود را شیعه و مسلمان می‌دانست «منم بنده اهل بیت نبی/ ستاینده خاک و پای وصی». 🔹ایرانی‌ها قرن‌های متمادی است که اشعار حماسی شاهنامه را نسل به نسل می‌خوانند. 🔸بقیه گزارش را از اینجا بخوانید. @Fars_Zendegi
🔴مهدی امنیتی نبود، اما به خاطر اشتباه برادر زاده همسرش شهید شد... ↩️قسمت اول مهدی متولد73 بود و کارش مسئول دفتری یک شخصیت نسبتا مهم بود. سوای آن، به طور مستقل و به دلیل علایق شخصی در حوزه امنیتی و دفاعی کارهای پژوهشی انجام می‌داد و بخاطر نوع پژوهش و کارهایش، ارتباطات گسترده‌ای با برخی از مسئولین امنیتی و نهادها داشت. مهدی به همین خاطر خیلی از مسائل حفاظتی و امنیتی و اصولی را رعایت میکرد و از طرفی با مطالب و تحلیل‌ها و کارهایی که در حوزه سایبری کرده بود، حساسیت دشمن را برانگیخته بود و تحت رصد دائم دشمن قرار داشت؛ و بعضا مطالبش را دشمن بازتاب میداد و درمورد آن در رسانه‌های ضدانقلاب نظیر ایران اینترنشنال و رسانه‌های آموزشی اغتشاشات، درموردش بحث می‌شد. شبی از شب های سرد زمستان، بله برون برادرزاده سمیه خانم«همسر آقا مهدی» بود. هم سمیه، هم مادرش، هم برادرش که پدر داماد میشد، به مهدی اصرار کردند که تو باید در این مراسم باشی. مهدی علیرغم تمام اصرارها به مراسم بله برون برادرزاده همسرش نمیرود و درخانه می‌ماند و آن شب را ترجیح میدهد به کارهای پژوهشی و مطالعات و... برسد. و آن شب، شبی میشود که امضای شهادتش را در مراسم بله برون برادرزاده همسرش کلید میزنند. قبل از مراسم بله برون/ در خانه مهدی/ سمیه خطاب به مهدی: _مهدی جان عزیزم، واقعا نمیخوای بیای؟ مهدی لبخندی میزند و میگوید: +میدونی که نمیام. جوابم همونیه که گفتم. نه. سمیه که خانم متدین و اهل ملاحظه‌ای است و عاشق شوهرش، از مهدی ناراحت می‌شود اما بروز نمیدهد تا با مهدی وارد بحث نشود و یک وقت مهدی را عصبی نکند. پس از نه محکمی که از همسرش آقا مهدی می‌شنود، میگوید: _خیلی دوست داشتم که تو هم بیای. دیدی که خان داداشمم بهت زنگ زده. برادرزاده‌م مهرداد هم بهت زنگ زده تا بیای. اما همش میگی نمیام. بابا والله بزن بکوب نیست. بیا دیگه عشق دلم. مهدی دستی به موهایش میکشد و کمی چشمانش را می‌مالد و میگوید: +سمیه جان، ما چندساله ازدواج کردیم؟ _سه سال و نیم! +به طور کامل من و شناختی یا نه؟ _چطور؟ +چطور نداره. میدونی که وقتی میگم نه، یعنی نه، و حرفم تا آخر نه هست. و وقتی میگم بله و آره و مثبت جواب میدم، یعنی تا تهش بله و آره و جوابم مثبت هست و کمتر زمانی پیش میاد رای من عوض بشه. این و خوب باید فهمیده باشی. _خب عزیزم، دوست دارم تو هم باشی. همه دارن میان. فقط تو نیستی. +جان مادرت انقدر به من گیر نده و با من وَر نرو. الانم زنگ بزن به پدرت اینا بگو بیان دنبالت با هم برید خونه داداشت. سلام منم برسونید. تبریک منم برسونید. سمیه دور از چشم مهدی اخمی میکند و میگوید: «باشه.» مهدی میرود نزدیک میز آرایش سمیه که مشغول بافت موهایش بوده، دستش را روی شانه‌های همسرش میگذارد و بوسه‌ای نثار گردن و گونه‌های همسرش میکند. تقریبا همه می‌دانستند که مهدی روی ثبت عکس از خودش و همسرش چقدر حساس است. مهدی به همسرش سمیه میگوید: +عزیزم، دیگه سفارش نکنم. یه کم توی مهمونی بیشتر رعایت کن. اگر قراره ازت عکس بندازن، بگو با گوشی شخصیت عکس بندازن ازت؛ و عکس‌ها رو هم منتقل کن به فلش شخصی که داری. حواست باشه وقتی داری با گوشی شخصی‌ت عکس میندازی، کسی با گوشی شخصیش ازت عکس نگیره. _چشم عزیزم. حواسم هست. شما نگران نباش. شب بله برون/ منزل عروس خانم! خانواده داماد و عروس، همه در منزل پدر همسر مهرداد«داماد» جمع می‌شوند. مراسم انجام میشود و موقع انداختن عکس‌های آخر مراسم می‌شود. سمیه همسر مهدی تا اینجا حواسش بود که کسی از او تصویر یا فیلمی ثبت نکند و هربار کسی میخواست فیلم بگیرد، او چادرش را بیشتر جمع میکرد و حلقه صورتش را با چادر تنگ‌تر میکرد تا چهره‌اش به راحتی قابل تشخیص نباشد. موقع عکس انداختن سمیه خانم با عروس و داماد که میرسد، او به صراحت و با شجاعت کامل میگوید: «لطفا از من کسی عکس نگیره. من با گوشی شخصی خودم که الان میدمش به یکی از خواهرام، میگم از من و مهرداد و خانم گلش عکس بندازه.» به چندنفر از خانواده عروس بر میخورد و از این حرف دلخور میشوند، اما برای سمیه ذره ای مهم نبود که در این زمینه چه کسی از او ناراحت می‌شود. حتی اگر خانواده خودش هم ناراحت می‌شدند برایش مهم نبود؛ البته تقریبا خانواده سمیه با این موضوع کنار آمده بودند و برایشان موضوع تازه‌ای نبود. سمیه هم آنقدر روی خودش کار کرده بود که هیچ چیزی جز خواسته همسرش و یکسری اصولی که به او از اول زندگی گوشزد شده بود، مهم نبود. آن شب خیلی عادی تمام شد و همه رفتند سراغ زندگی شخصی‌شان. ✍ادامه دارد... ❌کپی و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و لینک کانال خیمه‌گاه ولایت مجاز است ❌ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff
مهدیه شادمانی
🔴مهدی امنیتی نبود، اما به خاطر اشتباه برادر زاده همسرش شهید شد... ↩️قسمت اول #مستند_داستانی_امنیت
سلام همراهان عزیز.این متن قسمت اول از یک داستان امنیتی هست که با بهره گیری از حوادث واقعی نگارش شده.اگر تمایل داشتید به خیمه گاه ولایت بپیوندید. بنده نیز هر شب یه قسمت از این رمان رو در کانال میذارم🌹🙏
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❇️ درخواست جالب یک غرفه دار از رهبر انقلاب: کمک کنید مردم توان انتقاد پیدا کنند. رهبر انقلاب: دعا کنید ما طاقت انتقاد پیدا کنیم. @drshadmani
⚘️ارادت ویژه‌ی آیت‌الله بهجت(ره) به امام خامنه‌ای وقتی رهبری رفته بودن قم، ایشون هم رفته بود بین جمعیت تا از رهبری استقبال کنن. پرسیدن آقا شما دیگه چرا با این سن و سال؟ جواب دادن "اگر مردم می‌دونستن که استقبال این سید چقدر ثواب داره، هیچ کس در خانه نمی‌ماند 🗓 ۲۷ اردیبهشت، سالروز رحلت عبد صالح خدا، آیت‌الله العظمی محمدتقی بهجت(ره) نثار شادی همه علما و گذشتگان ، فاتحه و صلواتی هدیه بفرمایید. @drshadmani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
با دیدن این دو تصویر کنار هم به چه نتیجه‌ای می‌رسید؟ واقعیت یا نتیجه‌ی دلخواه منتشر کننده؟ واقعیت را با فهم این دو مغالطه دریابید. 📝مهدیه منافی https://eitaa.com/joinchat/933101780C2d079f073e
مهدیه شادمانی
با دیدن این دو تصویر کنار هم به چه نتیجه‌ای می‌رسید؟ واقعیت یا نتیجه‌ی دلخواه منتشر کننده؟ واقعیت
این مطلب خانم منافی عزیز پیرامون مغلطه ای است که درباره حجاب با انتشار این نوع عکسها در کنار هم عده ای مطرح می سازند: توضیح کوتاهی هم بنده در ذیل اشاره دارم: متاسفانه در جامعه مذهبی دو گروه دچار ناهماهنگی شناختی شده و با مبانی اشتباه اقدام به معناسازی انحرافی در اذهان می‌کنند. یک گروه مثل همانهایی که با سطحی نگری و کنار هم قراردادن این دو عکس مغلطه میکنند و سعی در استحاله ساختارهای قانونی و دینی در جامعه اسلامی دارند و گروهی دیگر که به فرموده رهبری هم به عنوان سوپر انقلابی شناخته شده و با ضعف در مبانی اندیشه ای علیه راهکارهای منطقی تر حاکمیت در خصوص حجاب هجمه می‌کنند. راهکار حجاب قطعا نفی هر دو جریانی است که یکی به سمت استحاله دینی و تجدد و دیگری تحجر پیش می‌رود. بعدا بیشتر در خصوص راهکار صحبت خواهم نمود. ✍️مهدیه شادمانی @drshadmani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
توهین وقیحانه یک مداح به پناهیان 💢 شاید به برخی رفتار و گفتار واعظان نقد داشته باشیم ولی اینکه عده ای مداح جاهل اینطور پای روضه امام حسین بر این روحانی انقلابی لعن بفرستند و ما ساکت باشیم جای شرم دارد! چرا جامعه مداحان در برابر این رفتارهای انحرافی سکوت اختیار نموده؟! این روزها آسیب های متعددی در بین مداحان بروز نموده که شاید بتوان این عوامل جمعی و فردی را در بروز این انحرافات موثر دانست: عدم انسجام اجتماعی و گفتمانی،خروج از سیاست ورزی و افتادن در سیاست زدگی، کاهش سطح سواد رسانه ای و معلومات و درگیر شدن با مسائل حاشیه ای از جمله نقدهای جدی است که به جامعه مداحان وارد است و حرکت اصلاحی نیز مشاهده نمی شود! ✍️مهدیه شادمانی @drshadmani
مهدیه شادمانی
🔴مهدی امنیتی نبود، اما به خاطر اشتباه برادر زاده همسرش شهید شد... ↩️قسمت اول #مستند_داستانی_امنیت
↩️قسمت دوم سه ماه بعد از بله برون...منزل پدر مهرداد«برادر سمیه_برادرخانم مهدی» آرین صمیمی‌ترین دوست مهرداد بود. تماس میگیرد و با مهرداد هماهنگ میکند تا همدیگر را ببینند. مهرداد مذهبی بود. مانند مهدی که شوهر عمه‌اش بود. اما آرین که رفیق او بود، به ظاهر مذهبی بود و در باطن «.....!» مهرداد آن روز به آرین میگوید بیاید به خانه پدرش. آرین به خانه پدر مهرداد رفت تا طبق معمول همیشه باهم قلیان بکشند. یک نکته را بگویم که همانطور که همه میدانید، معمولا در مراسم بله برون جز خانواده درجه یک و مهم عروس و داماد کسی حضور ندارد. اما در مراسم مهرداد و همسرش، آرین به دلیل اینکه بیش از حد با مهرداد صمیمی بود و رفیق گرمابه و گلستان یکدیگر و مثل برادر بودند، توسط مهرداد به آن مراسم دعوت میشود. موقع کشیدن قلیان، صحبت از شب بله برون می‌شود و آرین میگوید: _مهرداد شب بله برونت، اون خانمه که مذهبی بود، کی بود؟ تا حالا ندیدمش. مهرداد با حالت خاصی که به تو چه ربطی دارد، نگاهی به آرین می‌اندازد و میگوید: +چطور؟ آرین که از حرکت چشم‌های مهرداد جا میخورد، میگوید: _همینجوری! سپس کمی جا به جا میشود و دهانی پلاستیکی و یکبار مصرف قلیان را در می آورد و شلنگ قلیان را به مهرداد که وسواسی بود میدهد و میگوید: «بیا بگیرش. بکش حالش و ببر.» مهرداد تاملی میکند و میگوید: +عمه‌م بود. حالا چیشده مگه؟ _مجرده؟ +به تو چه! یعنی چی این حرفت؟ _بخدا منظوری نداشتم به جون تو و به رفاقت‌مون قسم. فقط سوال کردم. مهرداد من و تو صمیمی هستیم، این رفتارها ازت عجیبه ها... یعنی من و تا حالا نشناختی؟! من کی روی ناموس مردم نظر داشتم که حالا بخوام روی عمه تو نظر داشته باشم و«.....» مهرداد حرف های آرین را قطع میکند و میگوید: +آقاجان، عمه من متاهله. حالا میگی چیشده یا نه؟ _پس شوهرش کجا بود؟ چون اون دوتا عمه‌هات و که قبلا دیده بودم، شوهراشون بودن. این عمه‌ت و ندیده بودم و انگار شوهرشم نبود. +شوهرش نتونست بیاد. زیاد اهل اینطور مهمونی‌ها نیست. _که اینطور... حالا چرا موقع عکس انداختن شد اونطور گفته بود عمه‌ت؟ و اینجا بود که مهرداد دهن لقی کرد و آنچه را که نباید میگفت، گفت...«شوهرش محدودش کرده.» _مگه شوهر عمه‌ت چه‌کارست؟ +نمیدونم. یعنی هیچ کسی نمیدونه. میگن مسئول دفتر یکی از مسئولین انقلابی هست. الانم که میگن رفته سوریه و از اون طرف میره لبنان. دو سه هفته بعد از بله برون من رفته. _جدی میگی؟! بابا ای‌ول. چه شوهر عمه باحالی داری. عکسش و داری ببینم؟ +آره. مهرداد عکسی را که از مهدی داشت به آرین نشان میدهد و سپس گوشی خودش را قفل میکند. آرین آن روز خیلی زود از مهرداد خداحافظی میکند و جدا می‌شود و بعد از اینکه از مهرداد جدا می‌شود، میرود سمت میدان هفت حوض تهران پارس. وارد خانه ای که از قبل هماهنگ شده بود میشود. به محض ورود گوشی و لب تاپ و کیف و همه چیزش را تحویل میدهد. پس از تحویل لوازم و بازرسی بدنی با همراهی یک مرد تنومند سوار آسانسور میشوند و به سمت طبقه 3 آن خانه امن میروند. به محض ورود با استقبال یک زن روبرو میشود که نام آن زن اعظم است. آرین به سمت اعظم میرود و به هم دیگر دست میدهند. آرین روی یکی از مبل ها می نشیند و اعظم هم روبرویش. به آرین میگوید: _خب! تعریف کن چه خبر؟ +خبرهای مهمی دارم خانم. _میشنوم. +یکی از کسانی که متصل به سیستم امنیتی آخونداست، پیداش کردم. _صدبار نگفتم اتصالی نمیخوام؟ اصل جنس و میخوام! +خانم؛ این یارو، هم اتصالی هست، هم اصل جنس! اعظم بلند میشود و چندقدم راه میرود؛ سپس به آرین نگاهی می‌اندازد و میگوید: _دقیق تر حرف بزن. آرین که فهمیده اعظم مست است و زیادی هم مصرف می‌کند، زیر لب و آهسته فحشی را حواله اعظم می‌کند و به خودش میگوید «شل ناموس انقدر مست کرده که واضح تر از این‌هم حرف بزنم نمی‌فهمه.» و وقتی می‌بینید اعظم دارد میخ‌کوب نگاهش می‌کند، خودش را جمع می‌کند میگوید: +راستش خانم، شوهر عمه یکی از دوستانم، یه مدت توی یکی از تشکیلات‌های امنیتی حکومت آخوندا کار میکرد. خودشم پروژه بگیرِ تشکیلات حکومته. با اونی که رفیق شدم و دوساله که باهمیم، میگفت مسئول دفتر یکی از انقلابی‌ها هست. حالا دیگر اعظم چهارشاخ میشود تا حرف‌های آرین را با دقت بیشتری گوش کند؛میگوید: _خب، تندتر توضیح بده بچه‌جان. +راستش خانم الان هم سوریه هست. _برای چی؟ +با یه تیم امنیتی که بهش اطمنیان دارن متصل شده تا کارهای پژوهشی خودش و بابت مقاومت در سوریه انجام بده. _به جز این فک زدن مستندات چی ازش داری؟ +هیچچی. _پس به قبر ننه بابات خندیدی که اومدی اینجا. آرین از عصبانیت در حالت مستی اعظم می‌ترسد و کمی عقب می‌کشد و به مبل خودش را می‌چسباند... اعظم می‌گوید: _بار آخرت باشه دست خالی میای اینجا و وقت من و میگیری.
📸 اقامه نماز جماعت به امامت یک خانم روی آنتن شبکه سه چند روز پیش تصویری از امامت یک خانم در شبکه ۳ نمایش داده شد که واکنش های مختلفی رو در پی داشت: 🔹آیت‌الله برقعی: ظهر امروز شبکه سه نماز جماعتی در یک دبستان دخترانه با حضور یک امام جماعت خانم روی آنتن برد. طبق فتوای عموم مراجع مانند آیت‌الله خامنه‌ای و آیت‌الله سیستانی امامت زنان برای خانم‌ها ایرادی ندارد. 🔹نکته قابل‌توجه، فرهنگ‌سازی است که توسط شبکه سه درباره اقامه نماز جماعت صورت می‌گیرد. طبق شریعت اسلامی «قد قامت الصلاة» یعنی به واداشتن نماز در هرجایی که ممکن است و اقامه حالت تبلیغی دارد. 🔹به همین جهت است که در هیچ صورتی گناه «ریا» را نمیتوان برای برپایی نماز در نظر گرفت و حتی اگر روحانی مرد وجود نداشت یا جمع زنانه ای شکل گرفته بود، طبق حکم اسلام برپایی نماز برای مسلمانان ضروری است./ نبض‌صداوسیما @drshadmani
مهدیه شادمانی
#مستند_داستانی_امنیتی ↩️قسمت دوم سه ماه بعد از بله برون...منزل پدر مهرداد«برادر سمیه_برادرخانم مه
+خانم، حتما مستنداتش و براتون جور میکنم. _چه‌طوری؟ آرین مکثی می‌کند و میگوید: +اگر عجله دارید شمارش و میدم و گوشیش و هک کنید. اعظم تأملی میکند و لبخندی میزند، سپس به محافظش که دم درب هال و پذیرایی ایستاده است میگوید: «بگو کیفش و بیارن داخل. به فائزه هم بگو بیاد اینجا کارش دارم.» محافظ غول و چماق اعظم میرود سراغ فائزه و به او میگوید «خانم با تو کار داره» و از همان طرف هم به پارکینگ میرود و دقایقی بعد با کیف و گوشی متعلق به آرین وارد سالن پذیرایی میشود و کیف را می اندازد روبروی آرین... اعظم میگوید: _گوشیت و روشن کن! +چشم خانم. اعظم همانطور که مشغول راه رفتن بود و دور سالن هال و پذیرایی میچرخید و قهوه‌اش را می‌خورد و سیگارش را می‌کشید، افکار زیادی به سرش پرسه میزد... ناگهان با صدای نسبتا بلندی به آرین گفت: «چه غلطی میکنی؟ زودتر...» آرین دستپاچه میشود و میگوید: «چشم خانم. بزارید روشن بشه.» گوشی را که روشن میکند، به اعظم میگوید: «روشن شد خانم.» همزمان فائزه وارد می‌شود و اعظم به او میگوید: _شماره مهرداد و سوژه و زنش و ازش بگیرو روی هک گوشیشون کار کن. کل گالری گوشی هدف رو برام خالی میکنی. سپس رو به آرین میکند میگوید:«برو. خبرت میکنیم.» آرین میرود و سه روز بعد به او خبر میدهند تا به خانه امنی که سمت خیابان دولت که حوالی شریعتی بود برود. آرین به آن خانه امن میرود و با اعظم ملاقات میکند. لحظاتی گذشته بود و آرین همانطور که سرش پایین بود، ناگهان با صدای دو سکه طلا که روی میز عسلی روبرویش توسط اعظم پرت میشود به خودش می آید. در همان لحظه محافظی که نزدیک اعظم بود نزدیکش می آید و در گوش اعظم چیزی میگوید. اعظم سری به نشانه تایید تکان میدهد و محافظ اول به محافظی که کنار درب هال و پذیرایی ایستاده بود اشاره ای میکند. درب باز میشود و فائزه که هکر ماهری هم بود، با یک لب تاپ داخل می آید، سپس به سمت آرین می‌رود و در کنارش می‌نشیند. اعظم به فائزه میگوید: «عکسارو بهش نشون بده.» فائزه نتوانسته بود گوشی مهدی و همسرش را هک کند. دلیلش این بود که یک شماره عمومی داشتند و یک شماره مجازی و در مجازی هم هیچ عکسی نداشتند و هیچ عکسی هم رد و بدل نمی‌کردند. به همین خاطر فائزه نتوانست چیزی پیدا کند. اما مهرداد... مهرداد به دلیل حضور افسار گسیخته‌اش در مجازی و باز کردن لینک‌ها و فایل‌های ناشناس، گوشی‌اش توسط فائزه، آن‌هم با یک ترفند خاص و حرفه‌ای و فرستادن فایل PDF که آلوده به ویروس بود، هک شد. فائزه گالری گوشی مهرداد را رسما کپی کرده بود و حالا تصاویر را یکی یکی به آرین نشان می‌داد تا او بتواند مهدی را شناسایی کند و نشانش دهد. آرین همان تصویری که توسط مهرداد دیده بود را به فائزه نشان میدهد. فائزه هم لب تاپ را بر میدارد و به سمت اعظم میرود تا عکس را به او نشان دهد. اعظم همانطور که مشغول پک زدن به سیگارش بود و دودش تمام فضا را پر کرده بود، خیره به عکس مهدی که در لب تاپ فائزه بود میشود. سیگارش را خاموش میکند و به فائزه میگوید: «همین الان خیلی فوری بفرست به ایمیلم.» ✍ادامه دارد... ❌کپی و استفاده از این مطلب با ذکر منبع و لینک کانال خیمه‌گاه ولایت مجاز است ❌ ◀️ به پایگاه خبری تحلیلی بپیوندید👇👇 ➡️ https://eitaa.com/joinchat/2868117506C71fc999fff