این سیاستها به نظرم سیاستهای غلطی است. میتوان این غلط را ادامه داد. چه کار کنیم؟ به جای اینکه نرخ خوراک را تغییر دهیم بگوییم از #بورس را حذف کنیم و با نرخ پایه بفروشیم.
حالا مشکل بعدی شروع میشود؛ به چه کسی بدهیم؟ چقدر بدهیم؟ بر چه اساسی بدهیم؟ برویم سامانهای درست کنیم که بفهمیم چه کسی به چه محصولی نیاز دارد. هر کسی پروانه دارد، به اندازه این پروانه تولید میکرد؟ بازرسی و #نظارت میکنیم. وقتی بررسی کردیم، از کجا معلوم مامور بررسی سهمیه اضافهتر ثبت نکند و رشوه نگیرد؟ باید برای مامور هم مامور بگذاریم! یعنی یک مسیری راه میافتد که انتها ندارد.
حتی نکته جالبتر آنکه آن محصول دومی را چه کسی قیمتگذاری میکند؟ الان گرانول را تبدیل به ظرف پلاستیکی کرد، آن هم باید قیمتگذاری کنید. ممکن است تبدیل به وسیلهای شود مثلا تبدیل به این صندلی شود. قیمت این صندلی چقدر است؟ به محض اینکه روی این قیمت بگذارید به سرعت سایر کالاها و قیمتگذاریهای جدید شروع میشود. چون باید دائم این را رصد کنید که چقدر مواد پلاستیکی دارد که براساس آن تولید میشود.
هنوز یک #خودرو را نتوانستیم درست قیمتگذاری کنیم؛ آیا میتوانیم هزاران هزار قلم کالایی که در اقتصاد با مواد پتروشیمی، فولادی و… #تولید میشود را قیمتگذاری کنیم؟!