eitaa logo
رمان لند 📖
944 دنبال‌کننده
560 عکس
40 ویدیو
1 فایل
این کانال مخصوص رمان هایی است که نویسندگان محترم با ذکرنام آنهارا در کانال منتشر می‌کنند. کپی بدون نام نویسنده =حرام ❌ یاصاحب الزمان(عج)💚 رفیق بمون توی کانال تاباهم بهترین هارو رقم بزنیم... 🥰🙂🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 به نام آفریدگارعشق رمان ماه شب چهاردهم پارت92 داخل ماشین توراه برگشت حامد توخودش بود! زهرا بغلم خوابش برده بود... _حامدجان! _بله... _چیه؟چرا اینطوری هستی؟ _توفکر کارای بابامم!!خیلی عجیب شده... _خب...راستش منم نگرانشم ولی شما بچه ها باید امشب باهاش حرف می زدین! _گیجم...نمیدونم چیکار کنم! _راستی...حامد...برگرد خونه ی بابات...بدوووو حامد بااسترس گفت:چی شده مگه؟ _برگرد بهت میگم... اولین دوربرگردون حامد دور زد سمت خونه ی باباش... _خب نرگس بگو چی شده؟؟؟ _برو رسیدیم بهت میگم...فقط تندتر تا نخوابیدن... ادامه دارد... ✍نویسنده:ساجده تبرائی مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج...💙💚💔 مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Ali Fani - Elahi azamal bala (128).mp3
3.63M
رسم هرروزمان باشد ان شاالله ... الهی عظم البلاء...💚💔 مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
امشب با همکاری نویسنده محترم، برای جبران یه پارت میزاریم تا از خجالتتون در بیایم😉 مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
یلدای همتون مبارک همراهان گرامی🌷😍👏 مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
توصیف یلدا از زبان یک منتظر: 👇 ی: یعنی یوسف گم گشته... 💙 ل: یعنی لحظه ی عاشقی... ❤️ د: یعنی دیر شده ظهورش...💛 ا: یعنی آرزوی دیدنش... 💜 یاصاحب الزمان(عج)... یلدای هجر تو کی به پایان می رسد؟! یلداتون مبارک♥️ مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
کاش امشب یک دقیقه بیشتر کنارت بودم... 💔 مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
رمان لند 📖
توصیف یلدا از زبان یک منتظر: 👇 ی: یعنی یوسف گم گشته... 💙 ل: یعنی لحظه ی عاشقی... ❤️ د: یعنی دیر شده
امشب یک دقیقه بیشتر دوری ات را تحمل می کنیم... 😞 اللهم عجل لولیک الفرج مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
یلدای مادرانتون چطور می گذره دوستان؟!!!😉💝 پیشاپیش روز مادر مبارک🌸 مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv
رمان لند 📖
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 به نام آفریدگارعشق رمان ماه شب چهاردهم پارت92 داخل ماشین توراه برگشت حامد توخودش بود! زهرا
🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃 به نام آفریدگارعشق رمان ماه شب چهاردهم پارت93 _ای باباااا من نمیدونم چت شده نرگس!!!! ........ جلوی در حیاط مامانش اینا پارک کرد و هردو پیاده شدیم...آیفون زدیم و بعداز چند ثانیه در باز شد... رفتیم توحیاط که مرضیه جون اومد بیرون و هراسون گفت:چی شده؟ _هیچی مامان نگران نباش..اومدم یه سوال ازتون بپرسم که جوابش واسه همه ی بچه هاتون مهمه!!! همزمان حاج محمود هم اومد... _بابا جون من به حامد هم نگفتم که در حضور شما بخوام ازتون جواب بگیرم! حاجی:چی شده دخترم؟! نگاهم و بین هرسه تاشون تقسیم کردم که با تعجب نگام می کردن! _خب...باباجون..مامان جون...من توراه حدس زدم که شما... مرضیه جون:ما چی؟خدای نکرده ازمون ناراحتی.. _نه نه..این چه حرفیه!!می خواستم بگم من حدس زدم که امسال قراره برید حج تمتع!!!!!!!برای دومین بار... یهو حامد نگاش و متعجب برد سمت مامان و باباش و گفت:آره بابا؟؟؟نرگس راست میگه؟ حاجی و مرضیه جون هاج و واج نگامون می کردن... مرضیه جون:من...من...یعنی من و باباتون خواستیم یه دورهمی دیگه که گرفتیم بهتون بگیم!! یهو بچه رو دادم بغل حامد و پریدم بغل مرضیه جون... _پس درست حدس زدم...مبارکه مامان جون! مرضیه جون هم محکم بغلم کردوگفت:ان شاالله قسمت شماهم بشه! حامد:ان شاالله...ولی کاش زودتر می گفتین... ادامه دارد... مارادرکانال رمان لند دنبال کنید:👇 https://eitaa.com/duhdtv