دُمــوع¹²⁸
ای اشک چله گرفتم که محترم باشم؛ خداکند که شب اربعین حرم باشم چله زیارت عاشورا | روز اول
ای اشک چله گرفتم که محترم باشم؛
خداکند که شب اربعین حرم باشم
چله زیارت عاشورا | روز هشتم
May 11
دُمــوع¹²⁸
عشقم اگر علی است سر دارم آرزوست
من سر گذشت میثم تمارم آرزوست
خرما فروختن بشود کارم آرزوست
رسوا شدن میانه بازارم آرزوست
میگفت:
فرمانده کسیه که، توی خط مقدم برادر بزرگتره و در سایر مواقع کمترین وکوچکترین برادر بچه رزمنده هاست..
[حاج احمد متوسلیان]
گاهی وقتا رها کردن یه چیزایی خیلی سخته
حتی فکر کردن به رها کردنش تا مغزِ استخونت رو آتیش میزنه..
هرچقدر تلاش میکنی که بتونی رهاش کنی نمیشه، انگار شده عضوی از وجودت، بخشی از تار و پودت..!