تعریف عشق؛
به صد دلیل باید ازش بدم بیاد..!
به هزار دلیل باید ازش متنفر باشم..!
ولی نیستم..
نیستم..!(:
[دیالوگ]
دُمــوع¹²⁸
ای اشک چله گرفتم که محترم باشم؛ خداکند که شب اربعین حرم باشم چله زیارت عاشورا | روز ششم
ای اشک چله گرفتم که محترم باشم؛
خداکند که شب اربعین حرم باشم
چله زیارت عاشورا | روز هفتم
دُمــوع¹²⁸
_
غم توبرده قرار از دل ما می دانی؟
که فراقت زده آتش دل طوفانی را
توکه رفتی گل وگل زار و دمن پژمردند
مپسند این همه زاری و پریشانی را
عملت پیروی از راه رسول الله است
تو نمودی به جهان آیه ی قرآنی را
رخ توجلوه حق بود و خدا می دانست
که به ما داده بشارت مه شعبانی را
نفست چون دم عیسای مسیحا می داد
به همه مرده دلان مستی و حیرانی را
همه ی نقشه ی تو نقش خداوندی بود
که به هم بر زده هر نقشه ی شیطانی را
تو که رفتی غزلت بر لب مردم جاری است
تو به ما داده ای آن مکتب عرفانی را
به بلندای وجودت قسم ای روح الله
که خدا داده به تو آن همه پیشانی را
دُمــوع¹²⁸
_
دوباره ز طوفان غمها
ببین سَرو ِ صبرم خمیده
شده نیمهی ماه خرداد
عزای خمینی رسیده
به غیر از دل غصه دار و
به جزدیده ی تر نداریم
دُمــوع¹²⁸
ای اشک چله گرفتم که محترم باشم؛ خداکند که شب اربعین حرم باشم چله زیارت عاشورا | روز اول
ای اشک چله گرفتم که محترم باشم؛
خداکند که شب اربعین حرم باشم
چله زیارت عاشورا | روز هشتم
May 11
دُمــوع¹²⁸
عشقم اگر علی است سر دارم آرزوست
من سر گذشت میثم تمارم آرزوست
خرما فروختن بشود کارم آرزوست
رسوا شدن میانه بازارم آرزوست
میگفت:
فرمانده کسیه که، توی خط مقدم برادر بزرگتره و در سایر مواقع کمترین وکوچکترین برادر بچه رزمنده هاست..
[حاج احمد متوسلیان]
گاهی وقتا رها کردن یه چیزایی خیلی سخته
حتی فکر کردن به رها کردنش تا مغزِ استخونت رو آتیش میزنه..
هرچقدر تلاش میکنی که بتونی رهاش کنی نمیشه، انگار شده عضوی از وجودت، بخشی از تار و پودت..!