برای نگران های فردای میهن اسلامی
شاید شما هم مثل من نگران فردا باشید
ولی چند نکته به ذهنم رسید:
1. همگی جمله (لا یمکن الفرار من حکومت) از دعای کمیل را بارها خوانده ایم. پس مطمئن باشیم که
اگر تیغ عالم بجنبد ز جای
نبرد رگی تا نخواهد خدای
2. گاهی به ظاهر چنین می نماید که بر خلاف خواست خدا جریانی شروع شده است ولی در نهایت می بینیم که اثر و نتیجهٔ آن کار خارج از ارادهٔ خداوند نیست.
نمونه اش قدرت نمرود است که حضرت ابراهیم را در آتش افکند
ولی به ارادهٔ الهی نتیجه اش تبلیغ دین و قانون خدا بود نه خواستهٔ نمرود و طاغوتیان
قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ (آیه 69 سوره ابراهیم)
3. اگرچه انتخاب غلط، در حکومت و عدل الهی انحرافی ایجاد نمی کند، ولی طبیعت عالم که بر پایهٔ علت و معلول است اقتضا می کند که
همگی مردم به پای آن انتخاب بسوزند
تا زمانی که فرج و گشایش الهی بازگردد
خطاکاران به خاطر خطایشان و درست کاران به خاطر اینکه به فکر هم نوع خویش نبوده و در آگاهی بخشی هم نوع خود کوتاهی کرده اند.
إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَومٍ حَتّىٰ يُغَيِّروا ما بِأَنفُسِهِم ۗ وَإِذا أَرادَ اللَّهُ بِقَومٍ سوءًا فَلا مَرَدَّ لَهُ ۚ وَما لَهُم مِن دونِهِ مِن والٍ (سورة رعد آیه 11)
یعنی:
خداوند سرنوشت هیچ قوم (و ملّتی) را تغییر نمیدهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند! و هنگامی که خدا اراده سوئی به قومی (بخاطر اعمالشان) کند، هیچ چیز مانع آن نخواهد شد؛ و جز خدا، سرپرستی نخواهند داشت!
رای و تشخیص هر کسی برایم محترم است و به او اعتراضی ندارم، ولی به فهم من #جلیلی اصلح است.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
بسم رب الحسین
هر که در این بزم مقرب تر است
جام بلا بیشترش می دهند
یکی ار دغدغه های شیعیان از همان دوران حضور امامان معصوم علیهم السلام، ناسازگاری بین نظریۀ #عصمت_امام و برخی از آیات #قرآن بود.
مثلا خداوند در قرآن کریم (سورۀ شوری آیۀ 30) می فرماید:
«وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ»
یعنی: هر چه از ناگواری ها و مصیبت ها به شما می رسد به خاطر آن چیزی است که خودتان به دست آورده اید (کنایه از اینکه اعمال ناشایست بندگان سبب مصیبت دیدن و بلا کشیدن آنها می شود)
پیداست که واژۀ «ما» به معنای (هر چیزی) از الفاظ عام بوده و همگی مصیبت ها را شامل می شود.
و لذا از امام صادق علیه السلام سؤال کردند که:
آیا ناگواری ها و مصیبت های امیر المؤمنین علی علیه السلام و اولاد او هم به خاطر اعمال خودشان بوده است؟
همین شبهه را یزید ملعون نیز با استدلال به آیۀ فوق بر امام سجاد عرضه کرده و گفت:
امام حسین علیه السلام به خاطر کردار بدش کشته شد و شما اینچنین بلا کش شده اید.
اما حضرتش در پاسخ آن پلید دور از رحمت الهی فرمود:
«اين آيه دربارۀ ما نيست.
بلکه این آیه دربارۀ ماست:
«ما أَصابَ مِنْ مُصِيبَةٍ فِي الْأَرْضِ وَ لا فِي أَنْفُسِكُمْ إِلَّا فِي كِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ»؛
يعنى:
هیچ مصیبت و بلایی در زمین و در جان های شما نمی رسد مگر اینکه قبل از آفرینش آنها، آن مصیبت را در کتابی (نوشته ایم). براستی که این کار بر خداوند آسان است.
بنابراین امام علیه السلام به این نکته اشاره فرمودند که مصیبت ها بر دو گونه اند:
1. مصیبت هایی که #عذاب الهی یا پاداش کردار بد انسان هاست.
2. مصیبت هایی که همچون کورۀ زرگر، باعث رشد و بالندگی و خالص شدن بندگان خاص است.
شعر:
هر که در این بزم مقرب تر است،
جام بلا بیشترش می دهند.
#عاشورا
#شبهه_قرآنی
#تعارض_نما
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#عقد_ازدواج
#وکالت_در_اجرای_عقد
چند روز قبل از من خواستند عقد ازدواج زوج جوانی را بخوانم،
با خودم گفتم صیغۀ وکالت در عقد ازدواج دائم را برای دوستان هم بنویسم، بالأخره ممکن است لازم شود:
#خطبه ای که مستحب است ابتدا خوانده شود:
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدُ ِلله الذی أحَلَّ النِکاحَ و حَرَّمَ السّفاحَ و الزِّنا،
و اَلَّفَ بینَ القلوب بعدَ الفِراق و الشِقاق،
و آنسَهُم بالرأفه و الصَلاحِ،
ثم الصّلوهُ و السلام علی سیدنا محمدٍ و آله البَرَرهِ الکرام.
و قال اللهُ تبارک و تعالی: وَ اَنْکِحُوا آلْاَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ اِمائِکُمْ اِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللهُ واسِعٌ عَلیمٌ (نور آیه 32)
وَ مِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُم مِّنْ أَنفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَ جَعَلَ بَیْنَکُم مَّوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (21)
و قال رسول الله (صلی الله علیه و آله): النِّکَاحُ سُنَّتِی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَیْسَ مِنِّی.
و قال (ص): مَنْ تَزَوَّج فَقَدْ أَحرَزَ نِصفَ دینِهِ فلیَتّقِ اللهَ فی النِصفِ الباقی.
#صیغۀ_ازدواج
واژگان اجماعی در صیغۀ ازدواج عبارتند از #أنکحت (یعنی باب إفعال) و #زوّجت (یعنی باب تفعیل) دلیلش نیز وجود این دو واژه در قرآن است که بحثش مفصّل است همان طور که در تعدیۀ آن و نوع حرف جر نیز بحث زیادی است.
آنچه می خوانید در فرضی است که وکیل زن غیر از وکیل مرد باشد و به جای (....) نام موکّل را بگویید. و در صورتی که یک نفر وکیل هر دو طرف باشد باید به جای «موکّلک» نیز از تعبیر «موکّلی» استفاده کند.
#صیغۀ نخست-
وكيل زن: «أنكحت موكّلتي ... موكّلك .... على الصّداق المعلوم».
يعنى: به زنى دائمى دادم مؤكّلۀ خود .... را به موكّل تو .... بر صداق معلوم.
وكيل مرد: «قبلت النّكاح لموكّلي .... على الصّداق المعلوم».
يعنى: قبول كردم به زنى دائمى موكّلۀ تو .... را، از براى موكّل خودم .... بر صداق معلوم.
#صیغۀ دوم-
وکیل زن: «أنكحت موكّلك ..... موكّلتى ..... على الصّداق المعلوم».
یعنی: به زنى دادم به موكّل تو .... موكّله خودم .... را بر صداق معلوم.
وکیل مرد: «قبلت النكاح لموكّلي احمد على الصّداق المعلوم».
يعنى: قبول كردم به زنى دائمى موكّلۀ تو .... را از براى موكّل خودم .... بر صداق معلوم.
#صیغۀ سوم:
این صیغه با عبارت «زَوَّجَ» است:
وكيل زن: «زوّجت موكّلتى ... موكّلك ... على الصّداق المعلوم».
يعنى: به زنى دائمى دادم موكّله خود ....، را به موكّل تو ...، بر صداق معلوم.
پس وكيل مرد: «قبلت التزويج لموكّلي ... على الصّداق المعلوم».
يعنى: قبول كردم به زنى دائمى موكّله تو ... را، از براى موكّل خودم ...، بر صداق معلوم.
نکته: صیغۀ سوم را می توان به سه وجه خواند: متعدی بنفسه، متعدی با «مِن» و متعدی با «باء».
#دعای بعد از عقد:
اللهم انصُرِ الاسلامَ و اهلَه و اخذُلِ الکفرَ و اهلَه
و شَتِّت شَملَهم و فَرِّق جمعَهم و قَلِّب تَدبیرَهم.
اللهم ألِّف بینَهما کما ألَّفتَ بین آدمَ و حوا،
اللهم ألِّف بینهما کما ألَّفتَ بین ابراهیمَ و سارا،
اللهم ألِّف بینهما کما ألَّفتَ بین موسی و صَفورا،
اللهم ألِّف بینهما کما ألَّفتَ بین محمد و خدیجهَ الکبری،
اللهم ألِّف بینهما کما ألَّفتَ بین علی و فاطمهَ الزهرا علیهما السلام،
اللهم طَیِّب نسلَهما واجعَلهما ملازمین لِمحمدٍ و آله الطیبینَ الطاهرینَ و اجعَلهُما ممَّن قُلتَ فیهم : اُدْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَأَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ (زخرف ، 70)
اللهم اخلُف لهما ولداً صالحاً و أوسِع فی رزقهما إنک واسع علیم.
اللهم انی اُعیذُهما بک و ذریتَهما من الشیطان الرجیم بحق محمدٍ و آله الطاهرین.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
آیا قرآن و احکام آن جاودانه است؟
نظر قرآن دربارۀ ادعای قدیمی بودن احکام اسلامی و قرآنی چیست؟
آیا احکام اسلام همیشگی است؟
پاسخ به این سؤال یکی مقدمه های ضروری و پرکاربرد در فهم و استدلال به قرآن و حدیث خواهد بود.
خداوند در آیات 41 و 43 از سورۀ فصلت می فرماید:
إِنَّ الَّذينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جاءَهُمْ وَ إِنَّهُ لَكِتابٌ عَزيزٌ (41) لا يَأْتيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزيلٌ مِنْ حَكيمٍ حَميدٍ (42)
ترجمۀ آیات فوق:
قطعا کسانی که به هنگام نازل شدن قرآن و آمدنش برای آنان، به آن کفر می ورزند [به عذابى سخت دچار خواهند شد] بى ترديد قرآن كتابى شكست ناپذير است. (41) كه هيچ باطلى از پيش رو (در زمان نزول) و پشت سرش (در زمانهای آینده) به سويش نمى آيد، در حالی که از سوى (خدای) حكيم و ستوده نازل شده است. (42)
عبارت (لا یأتیه الباطل ....) در آیات فوق به معنای این است که
هیچ سخن و قانون و قدرتی یارای ابطال این قرآن را ندارد و نخواهد داشت.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#جاودانگی_احکام_قرآن:
گاهی با لحنی روشنفکرنما گفته می شود:
قرآن برای 1400 سال پیش است
اکنون که بشر در اوج علم و دانش است، نیازی به وحی و احکام قرآنی ندارد.
دیروز پاسخ این ادعا را با نگاه به آیات 41و42 سوره فصلت بیان کردیم
امروز می خواهم پاسخی منطقی از زبان مبارک #امام_محمد_باقر علیه السلام بنویسم:
با توجه به اینکه دین اسلام آخرین دین الهی و حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه و آله) خاتم پیامبران است،
(سوره أحزاب آیه 40: رَسُولَ اللَّهِ وَ خاتَمَ النَّبِيِّينَ )
اکنون خلاصه و توضیح آنچه معصوم پنجم امام باقر علیه السلام می فرمایند از این قرار است:
«درست است که هر آیه ای از قرآن در زمان و مکان خاصی نازل شده است، ولی آن آیات اختصاص به آن زمان ها و مردمان آن دوران ندارد و در هر زمانی مصداقش یافت می شود
و دلیل بر این ادعا آن است که اگر این آیات فقط مربوط به مردمان زمان نزول قرآن باشد، با مرگ آن مردمان، قرآن هم خواهد مرد و جاودانه نخواهد بود. در حالی که می دانیم قرآن آخرین کتاب خدا و برای تمام مردمان تا روز قیامت است.»
روایت فوق را ذیل آیه
« يَوْمَ يَأْتِي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْلُ أَوْ كَسَبَتْ فِي إِيمانِها خَيْرا»
ببینید.
منبع:
تفسير فرات الكوفي ؛ ؛ ص138
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اصول_فقه
#ظهور
اصولیان ظهور را از دو جهت بررسی می کنند:
1. از جهت صغروی
یعنی: در مباحث الفاظ به دنبال پاسخ این سؤال هستند:
فلان ترکیب یا هیئت ظهوری دارد یا خیر؟ اگر دارد، ظهورش در چیست؟
مثلا: ظهور صیغۀ امر یا نهی یا ... چیست؟
یا آیا عامّ بعد از تخصیص، ظهوری دارد یا مجمل است؟ و اگر دارد ظهورش در چیست؟
2. از جهت کبروی:
یعنی: در مباحث أمارات به دنبال پاسخ این سؤالها هستند:
آیا ظهور ادلۀ شرعیۀ لفظیه حجت است؟ یا حجیت فقط به نصّ اختصاص دارد؟
آیا قول لغوی حجت است؟
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اصول_فقه
#ظهور
مباحث اصولی زیر به بررسی منشأ ظهور میپردازد،
یعنی اصولی در ابوابی که ذیلا بیان می کنم به دنبال این است که ببیند آیا این مسأله می تواند منشأ ظهور باشد؟
1. وقوع امر بعد از منع (وقوع الامر عقيب الحظر)
2. استثنا بعد از جملات متعدد
3. ذکر عام و سپس ضمیری که به برخی افراد آن عام بر می گردد. آیا این اسلوب می تواند قرینه بر ظهور عام در خاص باشد؟
4. مقدمات حکمت؛ شرط یا شروط اثبات ظهور اطلاقی چیست؟
5. اصول لفظیه
6. علائم حقیقت و مجاز و مباحث مربوط به وضع
نکته:
بحث #قطع از مباحثی است که می تواند در بحث #اثبات_ظهور یا #منشأ_ظهور نیز مورد بررسی قرار گیرد و فقط به #حجیتش اکتفا نشود.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#چالش
#ترجمه_قرآن
آیا حضرت سلیمان به خاطر اینکه نمازش #قضا شد، #ساق و #گردن اسبهایی را حواسش را پرت کردند، #قطع کرد؟!!
دیروز عزیزی که خاطرش برایم عزیز است گفت:
برای فهم قرآن نیازی به مفسّر نداریم و خودمان می فهمیم چون خود قرآن گفته به زبان ساده و روشن با مردم سخن می گوید.
گفتم: همین قرآن گفته: برخی از آیات متشابه است و علم آن فقط نزد خدا و راسخان در علم (کسانی که علم استوار و الهی دارند) –یعنی معصومان- می باشد.
امروز تصمیم گرفتم آیه ای را با ترجمه های مختلفش گزارش کنم
ببینم این برادر من چگونه می خواهد معنای درست این آیات را بفهمد؟
سورۀ: ص آیات 31 تا 33 دربارۀ حضرت سلیمان:
«إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِناتُ الْجِيادُ * فَقالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَنْ ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوارَتْ بِالْحِجابِ * رُدُّوها عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحاً بِالسُّوقِ وَ الْأَعْناقِ»
ترجمه #جلال_الدین_فارسی (عضو نهضت ملی) (بر اساس این ترجمه نماز حضرت سلیمان قضا شد و بدین خاطر ایشان ساق و گردن اسبها را با شمشیر زد)
چون شامگاهى اسبان تيزتك را به نمايش از برابرش عبور دادند، (31) گفت: من بجاى ياد پروردگارم عشق به مال را در دل پروردم تا خورشيد در پس پرده گشت، (32) آنها را بازپس آوريد. آنگاه بنا كرد به تيغ نهادن بر ساق و گردنشان (و به راه خدا قربانى كرد به توبه آن غفلت). (33)
ترجمۀ #الهی-قمشه_ای (ترجمۀ قبل انقلاب): (بر اساس این ترجمه نماز حضرت سلیمان قضا شد. و حضرت سلیمان اسبان را به همین خاطر وقف کرد)
(ياد كن) وقتى كه بر او اسبهاى بسيار تندرو و نيكو را (هنگام عصر) ارائه دادند (و او به باز ديد اسبان پرداخت براى جهاد در راه خدا و از نماز عصر غافل ماند). (31) در آن حال گفت: (افسوس) كه من از علاقه و حبّ اسبهاى نيكو از ذكر و #نماز خدا غافل شدم تا آنكه آفتاب در حجاب شب رخ بنهفت. (32)آن گاه (با فرشتگان موكّل آفتاب) خطاب كرد كه (به امر خدا) آفتاب را بر من بازگردانيد (چون برگشت اداء نماز كرد) و شروع به دست كشيدن بر ساق و يال و گردن اسبان كرد (و همه را براى جهاد در راه خدا وقف كرد). (33)
ترحمۀ #طبری (از مفسران سنی متوفای 310 هجری قمری): (بر اساس این ترجمه اسبها را برگرداندند نه خورشید را)
31- و چون عرضه شد بر او بشبانگاه اسبان نيكان؛ 32- گفت: من دوست داشتم دوستى اسبان از ياد كرد خداى من تا؛ 33- باز گردانيد بر من و اندر ايستاد ماليدن بساقها و گردنها
ترجمۀ #فولادوند (از اساتید دانشگاه): (بر اساس این ترجمه، نمازش قضا شد و آنچه برگرداندند اسبها بود نه خورشید و حضرت سلیمان آنها را وقف کرد)
هنگامى كه [طرف] غروب، اسبهاى اصيل را بر او عرضه كردند، (31) [سليمان] گفت: «واقعاً من دوستىِ اسبان را بر ياد پروردگارم ترجيح دادم تا [هنگام نماز گذشت و خورشيد] در پس حجابِ ظلمت شد.» (32) [گفت: «اسبها] را نزد من بازآوريد.» پس شروع كرد به دست كشيدن بر ساقها و گردن آنها [و سرانجام وقف كردن آنها در راه خدا]. (33)
ترجمۀ #انصاریان: (از علما و خطیبان معروف که زنده اند):
[ياد كن] هنگامى را كه در پايان روز اسبهاى چابك و تيزرو بر او عرضه كردند. (31) پس گفت: من دوستى اسبان را بر ياد پروردگارم [كه نماز مستحب پايان روز است] اختيار كردم [زيرا مىخواهم از آنان در جهاد با دشمن استفاده كنم و همواره به آنها نظر مىكرد] تا [خورشيد] پشت پرده افق پنهان شد. (32) [اسبها چنان توجه او را جلب كرده بودند كه گفت:] آنها را به من بازگردانيد. پس [براى نوازش آنها] به دست كشيدن به ساقها و گردنهاى آنها پرداخت؛ (33)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
#اصول_فقه
فرق #جزء و #شرط
دو اصطلاح جزء و شرط، در اصول فقه بسیار به کار می روند، و فرق آنها از این قرار است:
شرط
خودش از هویت و اجزاء واجب نیست اما تقیّد به شرط جزء واجب و لازم الإتیان است،
وضوء و طهارت خارج از ماهیت نماز است اما تقیّد الصلاة بالطهارة، جزء نماز و لازم التحصیل است، انسان باید کاری کند که نمازش با وضوء باشد.
اما جز،
هم خودش واجب التحصیل است و هم تقیّد العمل بالجزء واجب است.
به عبارت دیگر رکوع و تکبیر نسبت به نماز چنین است که هم خود قید (یعنی رکوع و تکبیر) و هم تقیّد الواجب به، هر دو لازم الإتیان و جزء ماهیت واجب است.
از این مطلب می توانید منظور « #تقیّدٌ جزءٌ و قیدٌ خارجٌ» را به درستی بفهمید.
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
شعر:
چنان دلبسته ام کردی که با چشم خودم دیدم
خودم میرفتم اما سایه ام با من نمی آمد
#خرید با دلار حلال
#پس_انداز با دلار حرام
اگر چه در برخی معاملات بین المللی چاره ای جز مبادلۀ با دلار نیست و هیچ اشکالی ندارد
ولی اینکه برخی از مردم برای #سرمایه_گذاری و سود دهی آتی به خرید دلار روی می آورند ار دیدگاه شرعی حرام است.
برای نمونه روایت زیر را ببینید:
صفوان جمّال مى گويد: بر ابو الحسن اول (حضرت امام موسى بن جعفر «ع») داخل شدم،
به من فرمود: «اى صفوان! همه چيز تو نيكو و زيبنده است مگر يك چيز».
گفتم: فدايت شوم، آن كدام چيز است؟
فرمود: «كرايه دادن شترانت به اين مرد»- يعنى هارون خلیفۀ بنی عباس-
گفتم:
از روى سرخوشى و نعمت زدگى، يا براى شكار و كار لهو به او كرايه ندادم،
بلكه براى اين راه، يعنى راه مكه، چنين كردم،
نيز خود شخصا اين كار را انجام نمى دهم بلكه كاركنانم را با او مى فرستم.
پس امام کاظم (ع) فرمود:
«اى صفوان! آيا پرداخت كرايه شتران به عهده آنان نيست؟»
گفتم: چرا، فدايت شوم!
فرمود: «آيا زنده ماندن ايشان را تا زمان گرفتن كرايه ات دوست مى دارى؟»،
گفتم: آرى.
فرمود:
«هر كس بقاى ايشان (ظالمان) را دوست داشته باشد، از ايشان است، و هر كس از ايشان باشد، اهل دوزخ است.»
منبع:
وسائل الشیعه /جلد16 /صفحه259/ باب حرمت همنشینی و اختلاط با اهل گناه به خاطر اینکه حب دنیا و منفعت طلبی منجر به محبت بقای حیات اهل گناه و ظالمان می شود/ حدیث7
به نقل از
رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال، النص، ص: 441
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB
آیا مجاهدان سنی که در مقابل کفار از مرزها و سرزمین های اسلامی دفاع می کنند کافر و اهل جهنم اند؟
بر خلاف تصور برخی جاهلان که از منظومه کلی روایات غافلند و اطلاع کافی ندارند،
رهبر معظم انقلاب اسلامی در آخرین دیدار آقایان اسماعیل هنیه رئیس دفتر سیاسی حماس و زیاد النَّخاله دبیرکل جهاد اسلامی فلسطین:
امروز بلندترین پرچم اسلام در دست ملت فلسطین و مردم غزه است و به برکت این مقاومت زمینه ترویج بیش از پیش اسلام فراهم آمده است.
در همین باره یادی کنم از
#حدیث
اصول كافى جلد 4 صفحه:128 روایة:6
اسماعیل جعفى نقل می کند که از حضرت باقر (علیه السلام) درباره دینی که بر همهٔ واجب است آن را بشناسند و به آن ایمان داشته باشند، پرسیدم.
حضرت فرمود:
درب دین #وسیع است، ولى خوارج از روى نادانى خودشان آن را تنگ گرفتند (و بسیاری را تکفیر کردند).
عرض كردم: قربانت (اجازه مى فرمائید) من دین خودم را كه بر آن هستم براى شما باز گویم؟
فرمود: آرى،
عرض كردم گواهى می دهم كه معبودى جز خداى یگانه نیست، و محمد بنده و رسول اوست، و آنچه از جانب خداوند آورده است قبول دارم، و شما را دوست دارم (و ولایت شما را دارم) ، و از دشمن شما و هر كه بخواهد بر شما بزرگى ورزیده و خود را امیر و حاكم بر شما بداند، و حق شما را به ستم بگیرد بیزارم؟
حضرت پس از تایید دین راوی می گوید هر کس این دین را نداشته باشد و عقیده اش غیر این باشد، اهل نجات نخواهد بود مگر اینکه از #مستضعفان باشد.
و در توضیح #مستضعف مثال هایی ذکر می کند که خود ائمه در روایات دیگر علت آن را توضیح داده اند.
ایشان در نهایت از زنی به نام #امّ_ایمن نام می برند که راوی هم می شناسد، سپس می فرمایند:
همانا من گواهى می دهم كه او اهل بهشت است در حالی كه به آنچه شما ایمان دارید (یعنی ولایت ائمه) اعتقاد ندارد( ولی مسلمانی است که به آنچه به او رسیده است اعتقاد دارد وعمل می کند.)
https://eitaa.com/DUROUS_ALSHABAB